در عصر کنونى که عصر الکترونيک و تحولات صنعتى نام دارد، به اقتضاى پيشرفت تکنولوژيکى ميل به ارتقاء «کيفيت» زندگى مستمر مورد تأکيد قرار مى گيرد اما بايد دانست که بدون اتکا به کار و بازدهى حداکثر نمى توان متوقع سهمى بيش از شايستگى و بضاعت واقعى بود و پرسش اساسى که وجود دارد، اين است که چگونه مى توان به رشد جمعيت با عنايت به عوامل توسعه، آهنگى موزون و منطقى بخشيد. بديهى است که در اين مورد بيش از هر چيز بايستى به شرايط فرهنگى و اقتصادى هر جامعه توجه نمود و شتاب رشد جمعيت در منطقه از جهان يکسان نيست. بنابراين هر کشورى بايد با توجه به موقعيت اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى خويش داراى يک سياست جمعيتى باشد که با ايجاد هماهنگى کامل بين عوامل توسعه و تغييرات جمعيت تأمين عدالت اجتماعى را در جامعه ميسر سازد. مشکلات رشد سريع جمعيت که عمدتاً مشکل کشور هاى در حال توسعه بوده و بخصوص در کشور ما به صورت حاد وجود دارد، اولين مانع تحقق پيشرفت مى باشد و اين پديده نه تنها براى کشور ما، بلکه تمام کشور هاى در حال توسعه را گرفتار کرده است. به طور مستقيم اين کشور ها اگر بتوانند تنها غذاى اين جمعيت عظيم را تأمين کنند بزرگترين هنر را انجام داده اند و ساير نياز هاى آن ها از قبيل آموزش، بهداشت، مسکن، کار و امثال آن ها خود به خود در مراحل کم اهميت تر قرار مى گيرند. کشورى که داراى امکانات و استعداد هاى بالقوه است و جمعيت ان از حد طبيعى فزونى يابد با مشکلات فراوان اقتصادى روبرو خواهد شد و در نتيجه استقلال واقعى آن کشور با خطر مواجه مى گردد. بنابراين مسئله جمعيت در ارتباط با تمامى جوانب توسعه اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، علمى و سياسى است بايد به طور مستمر پيگيرى شود.اسلام به زندگى انسان از زاويه وسيعى که تمام مصالح عالى بشريت را با توجه به کليه ى جنبه ها و هدف هاى زندگى که تکامل جسم و روان و بقاء انسان مى باشد، نگريسته و با منطق واقع بينى به طرز شايسته اى احتياجات اساسى او را در چارچوب يک زندگى دسته جمعى به شکلى تنظيم نموده و دستورالعمل حيات را به نحوى مقرر کرده است. که به بهترين وجهى هدف بقاء نوع انسان تأمين گردد.انسان قادر است با نيروى فکر و انديشه به راز خلقت، قوانين طبيعت پى ببرد و از اين راه نيروى طبيعت را مهار کرده به خدمت گيرد اما مشيت و خواست الهى در اين است که انسان با استفاده از نيروى هاى ذهنى خود و با کمک نيروهاى مهار شده طبيعت، در جهتى گام بردارد که به تکامل انسان و وصول به قله رفيع کمال منجر گردد. به همين دليل اسلام به طور اصولى مخالفتى با کنترل و دخالت در جريانات طبيعى ندارد، برعکس انسان را تشويق به شناخت بيشتر و تسلط بر طبيعت کرده است اما معيار هايى نيز براى نحوه استفاده از جريانات به دست داده است.بنابراين با اين که دين مبين اسلام به طور کلى در صورت آمادگى افراد به ازدواج زناشويى و توليد مثل را سفارش مى کند ليکن هيچ آيه اى که جلوگيرى از باردارى را منع کرده باشد وجود ندارد، برعکس آيات متعددى در قرآن کريم من جمله آيه ى 233 سوره بقره که از زمان دو سال براى شير دادن مادر به کودکش سخن به ميان مى آورد.
در عصر کنونى که عصر الکترونيک و تحولات صنعتى نام دارد، به اقتضاى پيشرفت تکنولوژيکى ميل به ارتقاء «کيفيت» زندگى مستمر مورد تأکيد قرار مى گيرد اما بايد دانست که بدون اتکا به کار و بازدهى حداکثر نمى توان متوقع سهمى بيش از شايستگى و بضاعت واقعى بود و پرسش اساسى که وجود دارد، اين است که چگونه مى توان به رشد جمعيت با عنايت به عوامل توسعه، آهنگى موزون و منطقى بخشيد. بديهى است که در اين مورد بيش از هر چيز بايستى به شرايط فرهنگى و اقتصادى هر جامعه توجه نمود و شتاب رشد جمعيت در منطقه از جهان يکسان نيست. بنابراين هر کشورى بايد با توجه به موقعيت اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى خويش داراى يک سياست جمعيتى باشد که با ايجاد هماهنگى کامل بين عوامل توسعه و تغييرات جمعيت تأمين عدالت اجتماعى را در جامعه ميسر سازد. مشکلات رشد سريع جمعيت که عمدتاً مشکل کشور هاى در حال توسعه بوده و بخصوص در کشور ما به صورت حاد وجود دارد، اولين مانع تحقق پيشرفت مى باشد و اين پديده نه تنها براى کشور ما، بلکه تمام کشور هاى در حال توسعه را گرفتار کرده است. به طور مستقيم اين کشور ها اگر بتوانند تنها غذاى اين جمعيت عظيم را تأمين کنند بزرگترين هنر را انجام داده اند و ساير نياز هاى آن ها از قبيل آموزش، بهداشت، مسکن، کار و امثال آن ها خود به خود در مراحل کم اهميت تر قرار مى گيرند. کشورى که داراى امکانات و استعداد هاى بالقوه است و جمعيت ان از حد طبيعى فزونى يابد با مشکلات فراوان اقتصادى روبرو خواهد شد و در نتيجه استقلال واقعى آن کشور با خطر مواجه مى گردد. بنابراين مسئله جمعيت در ارتباط با تمامى جوانب توسعه اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، علمى و سياسى است بايد به طور مستمر پيگيرى شود.اسلام به زندگى انسان از زاويه وسيعى که تمام مصالح عالى بشريت را با توجه به کليه ى جنبه ها و هدف هاى زندگى که تکامل جسم و روان و بقاء انسان مى باشد، نگريسته و با منطق واقع بينى به طرز شايسته اى احتياجات اساسى او را در چارچوب يک زندگى دسته جمعى به شکلى تنظيم نموده و دستورالعمل حيات را به نحوى مقرر کرده است. که به بهترين وجهى هدف بقاء نوع انسان تأمين گردد.انسان قادر است با نيروى فکر و انديشه به راز خلقت، قوانين طبيعت پى ببرد و از اين راه نيروى طبيعت را مهار کرده به خدمت گيرد اما مشيت و خواست الهى در اين است که انسان با استفاده از نيروى هاى ذهنى خود و با کمک نيروهاى مهار شده طبيعت، در جهتى گام بردارد که به تکامل انسان و وصول به قله رفيع کمال منجر گردد. به همين دليل اسلام به طور اصولى مخالفتى با کنترل و دخالت در جريانات طبيعى ندارد، برعکس انسان را تشويق به شناخت بيشتر و تسلط بر طبيعت کرده است اما معيار هايى نيز براى نحوه استفاده از جريانات به دست داده است.بنابراين با اين که دين مبين اسلام به طور کلى در صورت آمادگى افراد به ازدواج زناشويى و توليد مثل را سفارش مى کند ليکن هيچ آيه اى که جلوگيرى از باردارى را منع کرده باشد وجود ندارد، برعکس آيات متعددى در قرآن کريم من جمله آيه ى 233 سوره بقره که از زمان دو سال براى شير دادن مادر به کودکش سخن به ميان مى آورد.