پیشگفتار :رساله مذكور داراي بحث بنيادي و نظري است. عكاسان هنگام ثبت عكسهای خود به جهان بيرون از دوربين و يا به تعبيري به جهان رودرروي دوربين از طريق انديشة دروني و عنصر بينايي يعني چشمها دست مي يابند. هنر عكاسي هنر عيني است و در مرحله رؤيت، عكاس تصوير خود را ثبت مي كند – در اين فرآيند چشمها عمل نمي كند بلكه جهان، جهان عكاس كه همان گذشته، حال و تجربيات و نحوة انديشيدن اوست كه در سطح عكسها مؤثر است. مبناي اين تحقيق نظري بر دو مسئله دستگاه بينايي و لحظة رويت و گزينش كادر و ثبت تصوير استوار است.تحقيق شامل يك چكيده، پيشگفتار و مقدمه اي در باب عكاسي و چهار فصل تحت عنوان دستگاه بينايي و ديدن در عكاسي – خواستگاه عكاس، گزينش كادر و زيبايي شناسي عكس مي باشد. در پايان يك فهرست منابع و مآخذ و يك گزارش عملي درج شده است.عكاسی:انديشه انتقادي در باب عكاسي در سدهي بيستم، بحثهايي در قبال قبول عكاسي به عنوان يك شكل هنري درابتداي اين قرن، آثاري در بارة تأثير عكاسي بر رسانههاي هنري قديميتر، تحول تاريخ اين رسانه و آثار اخر نويسندگان و در راستاي ارائهي نظريهي در باره اين راسانه را در بر ميگيرد.بسياري از آثار متأخر در زمينة عكاسي معطوف به جريانهاي گوناگون انديشهي پسيمدرن در راستاي شالودهشكنيمدرنيسم در هنر است.در نظر نويسندگان و هنرمنداني كه اين آثار اخير را عرضه كردهاند، پسي مدرنيسم را بحراني در فرآيند بازنمايي غربتعريف كرد و عكاسي نقش بسيار مهمي ر در آن ايفا كرده است.بسياري از نظريهپردازان مطرح حوزهي عكاسي را به خاطر سرشت بينا رشتهايياش مورد توجه قرار ميدهند. شايد تنها خصلت غالب اين رسانه انعطافپذيرياش باشد. اين نكته با كاربردهاي گوناگون اين رسانه در عرصة فرهنگروشن ميشود. كاربردهايي كه تنها بخش اندكي از آنها وجهي هنري دارند.نخستين تاريخ جامع عكاسي بو مونت نيوهال بود. به عنوان كاتالوگ نمايشگاهي در «موزه هنر مدرن» با نام «عكاسي: ۱۹۳۷-۱۸۳۹» نوشته بود، نقش بسيار مهمي در مورد پذيرش قرارگرفتن عكاسي به عنوان يك شكل هنري مشروع ايفاكرد.در اوايل سده بيستم، شكافي ميان دو گونه عكاسي در آمريكا پديد آمد؛ گونهيي كه از خصلت اجتماعي اين رسانه بهرهميگرفت و گونهئي كه با برداشت نابگرايانهي عكاسي «هنري» همخوان بود.اين شكاف موجود ميان عكاسي هنري و عكاسي مستند رويارويي دو اسطورهي عاميانه يكي نمادگرا و ديگريواقعگراست.در كار نابگرايان، از آن جا كه هنر بيان حقيقت دروني به شمار ميرود عكاسي يك نهان بين است. اما در عكاسيمستند عكاس يك شاهد و عكس گزارشي از حقيقت تجربي است.در اروپا عكاسان اجتماعي، كارشان را بر پايهي واقع گرايي طبقاتي استوار كرده بودند. والتر بنيامين از نخستيننظريهپردازاني بود كه در بستري سياسي در باره عكاسي دست به قلم برد.او تأثير تكنولوژي بر شاخههاي مختلف هنررا مورد توجه قرار داده است. با تكثير مكانيكي كه به واسطة عكاسي امكانپذير شد اقتدار اثر هنري، يا به تعبير بنيامين«هاله»ي بيهمتاي آن از بين ميرود. حال انبوه نسخههاي بدل جاي نسخهي اصل را ميگيرد. يكي از عميقترين عواقب تكثير مكانيكي براي هنر كه بنيامين در مقابله خود به آن پرداخته رسيدن به اين تصور ميباشد كه هنر ديگر مبتنيبر آئين نبوده، بلكه بر پايهي سياست استوار شده است. اساس اين تصور را كاهش فاصلهي موجود ميان بيننده و اثرهنري تشكيل ميداد. با افزايش دسترسپذيري اثر هنري، ارزش آئيني آن كاهش مييابد.سرآغاز انديشهي پسيمدرن در هنر را ميتوان در ساختارگرايي و پساساختارگرايي به ويژه در نوشتههاي رولان بارت يافت. نوشتههاي بارت اهميت خاصي در زمينهي عكاسي و تكوين يك «نظريهي عكاسي» دارند. بارت در مقالهي «پيامعكاسانه» (۱۹۶۱) «نوع» خاصي از عكاسي يعني عكاسي مطبوعات را مورد بررسي قرار ميدهد. جريانهاي تازه دنياي هنردر اواخر دههي هفتاد عكاسي را در محور نقدهاي خود بر مقولهي «بازنمايي» قرار دادند. اين روي كرد متخصصان هنرمفهومي به عكاسي در اواخر دههي شصت و در دههي هفتاد، اساساً از اشتياقي مدرنيستي به خلق هنري نشأتميگرفت كه برداشتهاي سنتي از ماهيت هنر را متزلزل ميسازد.دامنهي تأثيرگذاري هنر مفهومي حوزههاي سنتيتر عكاسي را نيز فرا گرفت. اگرچه عكاسي به عنوان يك شكل هنريمدرنيستي پذيرفته شده بود، مقتضيات اين هدف، يعني خلوص و خودآئيني عكاسي به عنوان يك رسانه، ديگر از جملهمسائل مطرح در دنياي هنر به شمار نميرفتند. جالب آن كه توجه فزاينده به اين رسانه به نوبهي خود ارزش اقتصاديآن در دنياي هنر را افزايش داده است. محوريتيابي عكاسي به اين معنا است كه عكاسي ديگر چون گذشته در دنياي هنر غريبه نيست. در دههي هشتاد دنياي هنر به طرز فزايندهيي به عكاسي به عنوان راهي براي برقراري تماس تازهيي باامور اجتماعي و درنتيجه به عنوان وسيله براي جانبخشي دوباره به كالبد هنر توجه نشان داد. عكاسي در اكثر آثار ايندوره محملي براي نقد محسوب ميشود؛ آثار اوليه سيندي شرمن معطوف به راهيابي به نوع نگاه عكسهاي فيلمهايهاليوودي به منظور افشاي ايدئولوژي عامل در آنها بود.در دهه نود، جاناتان كرري (۱۹۹۰) با مردود دانستن روايت خطي پيشرفت فني كه از «اتاقِ تاريك» (كامرا آبسكورا)آغاز شده به عكاسي امروزي ميانجامد، سرمشق تازهيي براي تفكر در باب عكاسي در چهار چوب چشمانداز غرب ارائه ميكند. نظري در اوايل سدهي نوزدهم را نشان ميدهد كه طي آن راستاي بحث از نورشناسي هندسي بهبرداشت فيزيولوژيكي از بينايي معطوف ميشود. در گزارشهاي تاريخي پيشين از سير تحولات عكاسي «اتاق ِتاريك» به عنوان الگوي دوربينهاي امروزي مورد توجه قرار ميگيرد اما او در بحث خود اين طرز فكر را كنار مي گذارد وسرمشق جديد او تازه ترين جهتگيريهاي رسانهي عكاسي به سوي فنآوريهاي رايانهاي است.ژاك لكان (Jacgues Lacan):روان كاو فرانسوي بود. او مقتدرانهترين و چشمگيرترين تأثيرات را بر متفكران درون و بيرون حوزهي روان كاويگذاشته، موجب پيشرفتهايي در نقادي ادبي، فلسفه، فمينيسم و نظريهي سينما شده است. او در سال ۱۹۳۴ بهعضويت «مؤسسهي روان كاوي پاريس» درآمده بود، در سال ۱۹۵۲ به همراه جمعي «انجمن روان كاوي پاريس» رابنيان كرد. او در سال ۱۹۶۳ «آموزشگاه فرويدي پاريس» را بنيان گزاري كرد. لكان در طول دههي سي توجه خاصي بهسورئاليستها داشت سورئاليست تأثير حائز اهميتي بر لكان گذاشت؛ بسياري از اشارات ادبي كه در نوشتههاي لكانيافت ميشوند اشاراتي به آرا و آثار مؤلفان سورئاليست بوده و سبك خود وي نيز از جهاتي مرهون آثار آنان ميباشد.به نظر لكان «روانشناسي “من”» حاكي از منطبق سازي فرد با يك محيط پيراموني و ناديده انگاشتن اين كشف فرويديبود كه، همچنان كه مرحلهي آينهيي اثبات ميكند، «من» (ego) محصول همذات پنداري بيگانهساز بوده، هم ارز سوژه نبوده، و بنابراين نميتواند حاكم موضع خويش باشد. به عقيدههاي او معنا درو از طريق زنجيرهي از دالهاپديد ميآيد؛ معنا در يك عنصر واحد موجود نيست. اگرچه لكان كار اصلي خود را تثبيت موقعيت روان كاوان و دفاع از بازگشت به فرويد ميدانست، با اين حال، اثار او كاربستهاي گوناگوني يافته و به جزئي از حوزهي فرهنگيعمومييي بدل شدهاندفهرست مطالب دانلود پایان نامه نگاه و معنا در هنر عکاسی :پیشگفتارمقدمهفصل اول : دستگاه بیناییقسمت های اصلی چشم انساننظریه ژاک لکان در مورد بیناییلحظه رویت ، چگونگی دیدن از دیدگاه ژاک لکانچشم روشنایینظریه رولان بارت در مورد عکاسیرویت عکاسی از دیدگاه رولان بارتفصل دوم : دیدن در عکاسی ، خواستگاه عکاسفصل سوم : گزینش کادر در عکاسیگزینش کادرثبت عکس ، فنون عکسفصل چهارم : زیبایی شناسی در عکسنگاه و معنای زیبایی شناسی در عکسفهرست منابع و ماخذگزارش کار عملی : عکاسی ماکرو فتوگرافی (چشم ها)نوع فایل : ورد (doc)حجم فایل : ۵۹ کیلوبایت (zip)تعداد صفحات : ۹۴ صفحهقیمت : 1200 تومان
مقاله نگاه و معنا در هنر عكاسی، عكاسی ماكروفتوگرافی (چشمها)
پیشگفتار :رساله مذكور داراي بحث بنيادي و نظري است. عكاسان هنگام ثبت عكسهای خود به جهان بيرون از دوربين و يا به تعبيري به جهان رودرروي دوربين از طريق انديشة دروني و عنصر بينايي يعني چشمها دست مي يابند. هنر عكاسي هنر عيني است و در مرحله رؤيت، عكاس تصوير خود را ثبت مي كند – در اين فرآيند چشمها عمل نمي كند بلكه جهان، جهان عكاس كه همان گذشته، حال و تجربيات و نحوة انديشيدن اوست كه در سطح عكسها مؤثر است. مبناي اين تحقيق نظري بر دو مسئله دستگاه بينايي و لحظة رويت و گزينش كادر و ثبت تصوير استوار است.تحقيق شامل يك چكيده، پيشگفتار و مقدمه اي در باب عكاسي و چهار فصل تحت عنوان دستگاه بينايي و ديدن در عكاسي – خواستگاه عكاس، گزينش كادر و زيبايي شناسي عكس مي باشد. در پايان يك فهرست منابع و مآخذ و يك گزارش عملي درج شده است.عكاسی:انديشه انتقادي در باب عكاسي در سدهي بيستم، بحثهايي در قبال قبول عكاسي به عنوان يك شكل هنري درابتداي اين قرن، آثاري در بارة تأثير عكاسي بر رسانههاي هنري قديميتر، تحول تاريخ اين رسانه و آثار اخر نويسندگان و در راستاي ارائهي نظريهي در باره اين راسانه را در بر ميگيرد.بسياري از آثار متأخر در زمينة عكاسي معطوف به جريانهاي گوناگون انديشهي پسيمدرن در راستاي شالودهشكنيمدرنيسم در هنر است.در نظر نويسندگان و هنرمنداني كه اين آثار اخير را عرضه كردهاند، پسي مدرنيسم را بحراني در فرآيند بازنمايي غربتعريف كرد و عكاسي نقش بسيار مهمي ر در آن ايفا كرده است.بسياري از نظريهپردازان مطرح حوزهي عكاسي را به خاطر سرشت بينا رشتهايياش مورد توجه قرار ميدهند. شايد تنها خصلت غالب اين رسانه انعطافپذيرياش باشد. اين نكته با كاربردهاي گوناگون اين رسانه در عرصة فرهنگروشن ميشود. كاربردهايي كه تنها بخش اندكي از آنها وجهي هنري دارند.نخستين تاريخ جامع عكاسي بو مونت نيوهال بود. به عنوان كاتالوگ نمايشگاهي در «موزه هنر مدرن» با نام «عكاسي: ۱۹۳۷-۱۸۳۹» نوشته بود، نقش بسيار مهمي در مورد پذيرش قرارگرفتن عكاسي به عنوان يك شكل هنري مشروع ايفاكرد.در اوايل سده بيستم، شكافي ميان دو گونه عكاسي در آمريكا پديد آمد؛ گونهيي كه از خصلت اجتماعي اين رسانه بهرهميگرفت و گونهئي كه با برداشت نابگرايانهي عكاسي «هنري» همخوان بود.اين شكاف موجود ميان عكاسي هنري و عكاسي مستند رويارويي دو اسطورهي عاميانه يكي نمادگرا و ديگريواقعگراست.در كار نابگرايان، از آن جا كه هنر بيان حقيقت دروني به شمار ميرود عكاسي يك نهان بين است. اما در عكاسيمستند عكاس يك شاهد و عكس گزارشي از حقيقت تجربي است.در اروپا عكاسان اجتماعي، كارشان را بر پايهي واقع گرايي طبقاتي استوار كرده بودند. والتر بنيامين از نخستيننظريهپردازاني بود كه در بستري سياسي در باره عكاسي دست به قلم برد.او تأثير تكنولوژي بر شاخههاي مختلف هنررا مورد توجه قرار داده است. با تكثير مكانيكي كه به واسطة عكاسي امكانپذير شد اقتدار اثر هنري، يا به تعبير بنيامين«هاله»ي بيهمتاي آن از بين ميرود. حال انبوه نسخههاي بدل جاي نسخهي اصل را ميگيرد. يكي از عميقترين عواقب تكثير مكانيكي براي هنر كه بنيامين در مقابله خود به آن پرداخته رسيدن به اين تصور ميباشد كه هنر ديگر مبتنيبر آئين نبوده، بلكه بر پايهي سياست استوار شده است. اساس اين تصور را كاهش فاصلهي موجود ميان بيننده و اثرهنري تشكيل ميداد. با افزايش دسترسپذيري اثر هنري، ارزش آئيني آن كاهش مييابد.سرآغاز انديشهي پسيمدرن در هنر را ميتوان در ساختارگرايي و پساساختارگرايي به ويژه در نوشتههاي رولان بارت يافت. نوشتههاي بارت اهميت خاصي در زمينهي عكاسي و تكوين يك «نظريهي عكاسي» دارند. بارت در مقالهي «پيامعكاسانه» (۱۹۶۱) «نوع» خاصي از عكاسي يعني عكاسي مطبوعات را مورد بررسي قرار ميدهد. جريانهاي تازه دنياي هنردر اواخر دههي هفتاد عكاسي را در محور نقدهاي خود بر مقولهي «بازنمايي» قرار دادند. اين روي كرد متخصصان هنرمفهومي به عكاسي در اواخر دههي شصت و در دههي هفتاد، اساساً از اشتياقي مدرنيستي به خلق هنري نشأتميگرفت كه برداشتهاي سنتي از ماهيت هنر را متزلزل ميسازد.دامنهي تأثيرگذاري هنر مفهومي حوزههاي سنتيتر عكاسي را نيز فرا گرفت. اگرچه عكاسي به عنوان يك شكل هنريمدرنيستي پذيرفته شده بود، مقتضيات اين هدف، يعني خلوص و خودآئيني عكاسي به عنوان يك رسانه، ديگر از جملهمسائل مطرح در دنياي هنر به شمار نميرفتند. جالب آن كه توجه فزاينده به اين رسانه به نوبهي خود ارزش اقتصاديآن در دنياي هنر را افزايش داده است. محوريتيابي عكاسي به اين معنا است كه عكاسي ديگر چون گذشته در دنياي هنر غريبه نيست. در دههي هشتاد دنياي هنر به طرز فزايندهيي به عكاسي به عنوان راهي براي برقراري تماس تازهيي باامور اجتماعي و درنتيجه به عنوان وسيله براي جانبخشي دوباره به كالبد هنر توجه نشان داد. عكاسي در اكثر آثار ايندوره محملي براي نقد محسوب ميشود؛ آثار اوليه سيندي شرمن معطوف به راهيابي به نوع نگاه عكسهاي فيلمهايهاليوودي به منظور افشاي ايدئولوژي عامل در آنها بود.در دهه نود، جاناتان كرري (۱۹۹۰) با مردود دانستن روايت خطي پيشرفت فني كه از «اتاقِ تاريك» (كامرا آبسكورا)آغاز شده به عكاسي امروزي ميانجامد، سرمشق تازهيي براي تفكر در باب عكاسي در چهار چوب چشمانداز غرب ارائه ميكند. نظري در اوايل سدهي نوزدهم را نشان ميدهد كه طي آن راستاي بحث از نورشناسي هندسي بهبرداشت فيزيولوژيكي از بينايي معطوف ميشود. در گزارشهاي تاريخي پيشين از سير تحولات عكاسي «اتاق ِتاريك» به عنوان الگوي دوربينهاي امروزي مورد توجه قرار ميگيرد اما او در بحث خود اين طرز فكر را كنار مي گذارد وسرمشق جديد او تازه ترين جهتگيريهاي رسانهي عكاسي به سوي فنآوريهاي رايانهاي است.ژاك لكان (Jacgues Lacan):روان كاو فرانسوي بود. او مقتدرانهترين و چشمگيرترين تأثيرات را بر متفكران درون و بيرون حوزهي روان كاويگذاشته، موجب پيشرفتهايي در نقادي ادبي، فلسفه، فمينيسم و نظريهي سينما شده است. او در سال ۱۹۳۴ بهعضويت «مؤسسهي روان كاوي پاريس» درآمده بود، در سال ۱۹۵۲ به همراه جمعي «انجمن روان كاوي پاريس» رابنيان كرد. او در سال ۱۹۶۳ «آموزشگاه فرويدي پاريس» را بنيان گزاري كرد. لكان در طول دههي سي توجه خاصي بهسورئاليستها داشت سورئاليست تأثير حائز اهميتي بر لكان گذاشت؛ بسياري از اشارات ادبي كه در نوشتههاي لكانيافت ميشوند اشاراتي به آرا و آثار مؤلفان سورئاليست بوده و سبك خود وي نيز از جهاتي مرهون آثار آنان ميباشد.به نظر لكان «روانشناسي “من”» حاكي از منطبق سازي فرد با يك محيط پيراموني و ناديده انگاشتن اين كشف فرويديبود كه، همچنان كه مرحلهي آينهيي اثبات ميكند، «من» (ego) محصول همذات پنداري بيگانهساز بوده، هم ارز سوژه نبوده، و بنابراين نميتواند حاكم موضع خويش باشد. به عقيدههاي او معنا درو از طريق زنجيرهي از دالهاپديد ميآيد؛ معنا در يك عنصر واحد موجود نيست. اگرچه لكان كار اصلي خود را تثبيت موقعيت روان كاوان و دفاع از بازگشت به فرويد ميدانست، با اين حال، اثار او كاربستهاي گوناگوني يافته و به جزئي از حوزهي فرهنگيعمومييي بدل شدهاندفهرست مطالب دانلود پایان نامه نگاه و معنا در هنر عکاسی :پیشگفتارمقدمهفصل اول : دستگاه بیناییقسمت های اصلی چشم انساننظریه ژاک لکان در مورد بیناییلحظه رویت ، چگونگی دیدن از دیدگاه ژاک لکانچشم روشنایینظریه رولان بارت در مورد عکاسیرویت عکاسی از دیدگاه رولان بارتفصل دوم : دیدن در عکاسی ، خواستگاه عکاسفصل سوم : گزینش کادر در عکاسیگزینش کادرثبت عکس ، فنون عکسفصل چهارم : زیبایی شناسی در عکسنگاه و معنای زیبایی شناسی در عکسفهرست منابع و ماخذگزارش کار عملی : عکاسی ماکرو فتوگرافی (چشم ها)نوع فایل : ورد (doc)حجم فایل : ۵۹ کیلوبایت (zip)تعداد صفحات : ۹۴ صفحهقیمت : 1200 تومان