ضرورت قانون در جامعه انسان بر اساس فطرت خود , خواهان زندگی دسته جمعی است . لذا از تنهایی می گریزد وبه جمع پناه می آورد . یک فرد , به تنهایی نمی تواند همه خواسته هاي خود را بر آورده سازد . یکجامعه مانند بدن است همان طور که اعضاي مختلف بدن مانند ، قلب ، دستگاه گوارش و تنفس ،کلیه ، مغز و اعصاب ، هر کدام وظیفه مشخصی دارند ولی درعین حال با هم در ارتباط هستند .انسان ها نیز هر چند فعالیت مشخصی دارند ولیکن فعالیت و کار آنها بر جامعه اثر می گذارد .براي اینکه تمام ا فراد بشر , بدانند که مسئولیتهایی دارند لازم است نیروي باشد که جامعه راهدایت کند تا حدود کارها و تکالیف افراد جامعه حفظ و مشخص شد . در این صورت جامعه ازشورش و به هم ریختگی مصون می ماند . این نیروي هدایت کننده همان قانون است که بر جامعه حاکم است . این قانون افراد جامعه را به سوي رشد و ک مال سوق می دهد و موجب می شود تک تک اعضاي جامعه احساس مسئولیت کنند و عدالت در اجتماع حفظ شود و اوضاع جامعه با شرایطو خواسته هاي معنوي و مادي انسان منطبق می ش ود و تمام خواسته هاي انسان مورد توجه قرارگیرد ، بنابر این قانون باید طوري باشد که حق و حقوق همه م ردم را حفظ کند تا جامعه بط ورمتعادل و یکسان به حرکت در آید .اگر قانون مورد نیاز جامعه را انسان تدوین کند ناقص خواهد بود زیرا عقل و اندیشه ا نسانکامل نیست و مهارت کافی نسبت به جنبه هاي مختلف مادي و معنوي بشر ندارد و علم ا و نیزمحدود و ناقص است و تمایلات نفسانی بر او تاثیر می گذارد . بنابراین قانون را بر اساس ادراکات ناقص خود وضع می کند . پس قانون باید بر اساس ارزش هاي انسان واقعیت هاي اجتماعی ومصالح فرد و جامعه بنا نهاده شوند تا سعادت فرد و اجتماع را به ارمغان آورد .٢رهبري ، مبین قانوناسلام تنها مکتب ی است که انسان را می سازد و بهترین برنامه ها را براي رشد و ترقی او ، ارائه می دهد . اسلام در تمام قسمت هاي اعتقادي ، عبادي ، اخلاقی ، سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ،اقتصادي ، اجتماعی و بهداشتی برنامه هاي مخصوص دارد . اسلام براي اینکه یک جامعه نمونه وبرتر بوجود آورد دو عامل مهم را لازم میداند :-1 قانون الهی-2 رهبري الهی – مردمی
ضرورت قانون در جامعه انسان بر اساس فطرت خود , خواهان زندگی دسته جمعی است . لذا از تنهایی می گریزد وبه جمع پناه می آورد . یک فرد , به تنهایی نمی تواند همه خواسته هاي خود را بر آورده سازد . یکجامعه مانند بدن است همان طور که اعضاي مختلف بدن مانند ، قلب ، دستگاه گوارش و تنفس ،کلیه ، مغز و اعصاب ، هر کدام وظیفه مشخصی دارند ولی درعین حال با هم در ارتباط هستند .انسان ها نیز هر چند فعالیت مشخصی دارند ولیکن فعالیت و کار آنها بر جامعه اثر می گذارد .براي اینکه تمام ا فراد بشر , بدانند که مسئولیتهایی دارند لازم است نیروي باشد که جامعه راهدایت کند تا حدود کارها و تکالیف افراد جامعه حفظ و مشخص شد . در این صورت جامعه ازشورش و به هم ریختگی مصون می ماند . این نیروي هدایت کننده همان قانون است که بر جامعه حاکم است . این قانون افراد جامعه را به سوي رشد و ک مال سوق می دهد و موجب می شود تک تک اعضاي جامعه احساس مسئولیت کنند و عدالت در اجتماع حفظ شود و اوضاع جامعه با شرایطو خواسته هاي معنوي و مادي انسان منطبق می ش ود و تمام خواسته هاي انسان مورد توجه قرارگیرد ، بنابر این قانون باید طوري باشد که حق و حقوق همه م ردم را حفظ کند تا جامعه بط ورمتعادل و یکسان به حرکت در آید .اگر قانون مورد نیاز جامعه را انسان تدوین کند ناقص خواهد بود زیرا عقل و اندیشه ا نسانکامل نیست و مهارت کافی نسبت به جنبه هاي مختلف مادي و معنوي بشر ندارد و علم ا و نیزمحدود و ناقص است و تمایلات نفسانی بر او تاثیر می گذارد . بنابراین قانون را بر اساس ادراکات ناقص خود وضع می کند . پس قانون باید بر اساس ارزش هاي انسان واقعیت هاي اجتماعی ومصالح فرد و جامعه بنا نهاده شوند تا سعادت فرد و اجتماع را به ارمغان آورد .٢رهبري ، مبین قانوناسلام تنها مکتب ی است که انسان را می سازد و بهترین برنامه ها را براي رشد و ترقی او ، ارائه می دهد . اسلام در تمام قسمت هاي اعتقادي ، عبادي ، اخلاقی ، سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ،اقتصادي ، اجتماعی و بهداشتی برنامه هاي مخصوص دارد . اسلام براي اینکه یک جامعه نمونه وبرتر بوجود آورد دو عامل مهم را لازم میداند :-1 قانون الهی-2 رهبري الهی – مردمی