عنوان مقاله: حقوق ارتفاقیفرمت فایل: wordتعداد صفحات: 14شرح مختصر:حق ارتفاق از موضوعات مهم زندگی انسان در امور معیشتی ومعاملاتی میباشد. بنابراین گاهی انسانها نیازهای دیگران را میبینند وبرای رفع نیازشان به آنها کمک میکنند. حق ارتفاق مصادیقی میباشد: دارای ازجمله آنها میتوان حق شرب، حق مجری، حق مسیل، حق مرور وحق جوار را نام برد ودرمورد مشروعیت حق ارتفاق میتوان گفت که ادله عامی که مورد استناد فقهای مذاهب خمسه باشد موجود نیست ودر قرآن مجید آیاتی مخصوص درباره حقوق ارتفاقی وجود ندارد. و از حقوق ارتفاقی تعبیر به حقوق متداول بین همسایه و واگذاری منفعت به او شده است که به آیه 36 سوره نساء میتوان اشاره کرد. دومین منبعی که میتوان نام برد، سنت میباشد، سنت مطهر پاک پیامبر و ائمه او میتواند دلالت بر مشروعیت مصادیق حق ارتفاق داشته باشد و احادیثی را که در این زمینه در کتب اهل سنت و امامیه وارد شده است را بیان کردهایم. سومین منبع مشروعیت حق ارتفاق بناء عقلاء میباشد، که عقلای عالم در هر مسلک و هر مرامی که باشند )چه مسلمان وچه غیر مسلمان( حق ارتفاق را مورد پذیرش قراردادهاند. چهارمین منبع مشروعیت حق ارتفاق عمل صحابه پیامبر میباشد که مورد استناد مذاهب اهل سنت میباشد،حق ارتفاق از جمله مباحثي است که موادي چند از قانون مدني را به خود اختصاص داده و فقها نيز در کتب فقهي خود پيرامون آن سخن گفتهاند و در حقوق ايران مورد توجه است. اين حق که به واسطه مالکيت فرد بر مال غيرمنقول حاصل ميشود، در نمودها و عنوانهاي مختلفي ظاهر ميگردد که منشأ تحقق آن ميتواند به اعتبارات متفاوتي بيان شود. اين حق گاه چنان براي مالک واجد اهميت است که وجود ملک بدون آن به منزله عدم ملک براي صاحب حق تلقي ميشود. فرض کنيد فردي براي استفاده و بهرهمندي از ملک خود؛ مانند سکونت، مجبور است از ملک ديگري عبور نمايد و به عبارت ديگر، وي در ملک همسايه (صرف نظر از منشأ ايجاد آن) داراي حق عبور است و براي استفاده از آن راهي جز عبور از ملک وي ندارد. حال چگونه ميتوان ملکي را تصور نمود که مالکي نسبت به آن حق مالکيت داشته؛ اما از حق خود اجازه استفاده ندارد. به دليل وجود اين ويژگي بارز حق ارتفاق است که اکنون پروندههاي مختلفي در دادگاهها و دادسراها تحت عناويني چون ممانعت و مزاحمت از حق مطرح ميشود.پس از روشن شدن اهميت مسئله، نکات ظريفي پيرامون اين موضوع قابل طرح است که گاه منجر به اقامه دعوا و تقديم دادخواست در مراجع قضايي ميگردد و دادرس با پرسشهاي متفاوتي رو به رو ميشود که پيش از ورود به ماهيت دعواي مطرح شده به سبب احراز ذينفع بودن خواهان بايد به اين پرسشها پاسخ دهد. اقسام حق ارتفاق، منشأ ايجاد آن، اوصاف و ويژگيهاي حـق ارتـفـاق، انـتـقـال حـقوق ارتفاقي و نظاير آن پرسشهايي هستند که ارائه پاسخهاي نو و مستدل به آنها ميتواند راهکاري براي رسيدگي و اتخاذ تصميم مقتضي محسوب شود؛ چه اينکه بنا به ضرورت امر و به دليل فني و تخصصي بودن موضوع، قرار ارجاع امر به کارشناسي صادر ميشود تا وجود چنين حقي احراز و پرونده آماده صدور رأي مقتضي گردد.تعريف حقحق به اعتبارات مختلف واجد معاني متعددي است؛ از جمله اينکه گاه حق به مجموع قواعد حاکم بر اشخاص از اين جهت که در اجتماع هستند، اطلاق ميگردد و مجموع اين قواعد "حقوق" ناميده ميشود. گاه به امتياز و توانايي خاص هر شخص در برابر ديگران که براي تنظيم روابط آنها و حفظ نظم در اجتماع ضرورت دارد، حق گفته ميشود؛ مانند حق حيات و حق مالکيت. در فقه اسـلامـيايـن مـفـهـوم تـحـت عـنـوان "سلطه" استعمال ميشود که داراي ضمانت اجرا نيز ميباشد. کلمه "ملک" هم در فقه هنگامي که در معناي اعم خود استفاده ميشود، مرادف با اين کلمه است. گاه مقصود از واژه "حقوق" علم حقوق است؛ يعني دانشي که به تحليل قواعد حقوقي ميپردازد.در فقه مبين اسلام، حق در 2 معنا به کار برده ميشود:1- در مقابل حکم؛ يعني اموري که افراد توانايي اسقاط يا تغيير آنها را دارند و در حقوق موضوعه بيشتر تحت عنوان "قانون تفسيري" از آن ياد ميشود.2- در مقابل عين، دين، منفعت و انتفاع؛ يعني نوعي مال به شمار ميرود. به طور اجمال ميتوان گفت که حق، امتياز و اقتداري است که شخص در برابر ساير اعضاي جامعه دارد.اقسام حقدر يک تقسيمبندي کلي حق فردي به 3 گروه مـشـتمل بر حقوق سياسي، حقوق عموميو حقوق خصوصي تقسيم ميشود که 2 گروه نخست را بايد در زمره موقعيتهاي حقوقي آورد و تنها در دسته سوم از حقوق، تمايزهاي اصلي بين حق و حکم مـطـرح مـيشـود. ازاينرو در بررسي و تحليل اين دسته از حقوق، 2 گروه تـحـت عـنـاويـن "حـقوق مالي" و "حـقـــوق غــيـــرمــالــي" مـطــرح ميشود.حق غيرمالي حقي اســــــت کـــــه واجـــــد ارزش اقتصادي و قابل ارزيابي به پول و مبادله با آن نبوده و هدف از پيشبيني اين حق، رفع نيازهاي عاطفي و اخلاقي انسان است؛ مانند حق زوجيت، حق ابوت و بنوت و حق ولايت. بر اين حقوق غالباً ميتوان آثار مالي بار نمود؛ مانند امکان مطالبه نفقه که ناشي از حق زوجيت است. حق مالي نيز امتيازي است براي هر فرد به موجب قانون به منظور تأمين نيازهاي مادي که متعلق آن مال بوده و قابليت تقويم به پول را نيز دارا ميباشد.فهرست مطالبمقدمهتعريف حقاقسام حقتعريف حق ارتفاقحق ارتفاقخصوصيات حق ارتفاقتفاوت حق ارتفاق با حق انتفاعاسباب ايجاد حق ارتفاقاقسام حق ارتفاقاقسام حق ارتفاق به اعتبار نحوه اجراي حقمنابع
حقوق ارتفاقی
عنوان مقاله: حقوق ارتفاقیفرمت فایل: wordتعداد صفحات: 14شرح مختصر:حق ارتفاق از موضوعات مهم زندگی انسان در امور معیشتی ومعاملاتی میباشد. بنابراین گاهی انسانها نیازهای دیگران را میبینند وبرای رفع نیازشان به آنها کمک میکنند. حق ارتفاق مصادیقی میباشد: دارای ازجمله آنها میتوان حق شرب، حق مجری، حق مسیل، حق مرور وحق جوار را نام برد ودرمورد مشروعیت حق ارتفاق میتوان گفت که ادله عامی که مورد استناد فقهای مذاهب خمسه باشد موجود نیست ودر قرآن مجید آیاتی مخصوص درباره حقوق ارتفاقی وجود ندارد. و از حقوق ارتفاقی تعبیر به حقوق متداول بین همسایه و واگذاری منفعت به او شده است که به آیه 36 سوره نساء میتوان اشاره کرد. دومین منبعی که میتوان نام برد، سنت میباشد، سنت مطهر پاک پیامبر و ائمه او میتواند دلالت بر مشروعیت مصادیق حق ارتفاق داشته باشد و احادیثی را که در این زمینه در کتب اهل سنت و امامیه وارد شده است را بیان کردهایم. سومین منبع مشروعیت حق ارتفاق بناء عقلاء میباشد، که عقلای عالم در هر مسلک و هر مرامی که باشند )چه مسلمان وچه غیر مسلمان( حق ارتفاق را مورد پذیرش قراردادهاند. چهارمین منبع مشروعیت حق ارتفاق عمل صحابه پیامبر میباشد که مورد استناد مذاهب اهل سنت میباشد،حق ارتفاق از جمله مباحثي است که موادي چند از قانون مدني را به خود اختصاص داده و فقها نيز در کتب فقهي خود پيرامون آن سخن گفتهاند و در حقوق ايران مورد توجه است. اين حق که به واسطه مالکيت فرد بر مال غيرمنقول حاصل ميشود، در نمودها و عنوانهاي مختلفي ظاهر ميگردد که منشأ تحقق آن ميتواند به اعتبارات متفاوتي بيان شود. اين حق گاه چنان براي مالک واجد اهميت است که وجود ملک بدون آن به منزله عدم ملک براي صاحب حق تلقي ميشود. فرض کنيد فردي براي استفاده و بهرهمندي از ملک خود؛ مانند سکونت، مجبور است از ملک ديگري عبور نمايد و به عبارت ديگر، وي در ملک همسايه (صرف نظر از منشأ ايجاد آن) داراي حق عبور است و براي استفاده از آن راهي جز عبور از ملک وي ندارد. حال چگونه ميتوان ملکي را تصور نمود که مالکي نسبت به آن حق مالکيت داشته؛ اما از حق خود اجازه استفاده ندارد. به دليل وجود اين ويژگي بارز حق ارتفاق است که اکنون پروندههاي مختلفي در دادگاهها و دادسراها تحت عناويني چون ممانعت و مزاحمت از حق مطرح ميشود.پس از روشن شدن اهميت مسئله، نکات ظريفي پيرامون اين موضوع قابل طرح است که گاه منجر به اقامه دعوا و تقديم دادخواست در مراجع قضايي ميگردد و دادرس با پرسشهاي متفاوتي رو به رو ميشود که پيش از ورود به ماهيت دعواي مطرح شده به سبب احراز ذينفع بودن خواهان بايد به اين پرسشها پاسخ دهد. اقسام حق ارتفاق، منشأ ايجاد آن، اوصاف و ويژگيهاي حـق ارتـفـاق، انـتـقـال حـقوق ارتفاقي و نظاير آن پرسشهايي هستند که ارائه پاسخهاي نو و مستدل به آنها ميتواند راهکاري براي رسيدگي و اتخاذ تصميم مقتضي محسوب شود؛ چه اينکه بنا به ضرورت امر و به دليل فني و تخصصي بودن موضوع، قرار ارجاع امر به کارشناسي صادر ميشود تا وجود چنين حقي احراز و پرونده آماده صدور رأي مقتضي گردد.تعريف حقحق به اعتبارات مختلف واجد معاني متعددي است؛ از جمله اينکه گاه حق به مجموع قواعد حاکم بر اشخاص از اين جهت که در اجتماع هستند، اطلاق ميگردد و مجموع اين قواعد "حقوق" ناميده ميشود. گاه به امتياز و توانايي خاص هر شخص در برابر ديگران که براي تنظيم روابط آنها و حفظ نظم در اجتماع ضرورت دارد، حق گفته ميشود؛ مانند حق حيات و حق مالکيت. در فقه اسـلامـيايـن مـفـهـوم تـحـت عـنـوان "سلطه" استعمال ميشود که داراي ضمانت اجرا نيز ميباشد. کلمه "ملک" هم در فقه هنگامي که در معناي اعم خود استفاده ميشود، مرادف با اين کلمه است. گاه مقصود از واژه "حقوق" علم حقوق است؛ يعني دانشي که به تحليل قواعد حقوقي ميپردازد.در فقه مبين اسلام، حق در 2 معنا به کار برده ميشود:1- در مقابل حکم؛ يعني اموري که افراد توانايي اسقاط يا تغيير آنها را دارند و در حقوق موضوعه بيشتر تحت عنوان "قانون تفسيري" از آن ياد ميشود.2- در مقابل عين، دين، منفعت و انتفاع؛ يعني نوعي مال به شمار ميرود. به طور اجمال ميتوان گفت که حق، امتياز و اقتداري است که شخص در برابر ساير اعضاي جامعه دارد.اقسام حقدر يک تقسيمبندي کلي حق فردي به 3 گروه مـشـتمل بر حقوق سياسي، حقوق عموميو حقوق خصوصي تقسيم ميشود که 2 گروه نخست را بايد در زمره موقعيتهاي حقوقي آورد و تنها در دسته سوم از حقوق، تمايزهاي اصلي بين حق و حکم مـطـرح مـيشـود. ازاينرو در بررسي و تحليل اين دسته از حقوق، 2 گروه تـحـت عـنـاويـن "حـقوق مالي" و "حـقـــوق غــيـــرمــالــي" مـطــرح ميشود.حق غيرمالي حقي اســــــت کـــــه واجـــــد ارزش اقتصادي و قابل ارزيابي به پول و مبادله با آن نبوده و هدف از پيشبيني اين حق، رفع نيازهاي عاطفي و اخلاقي انسان است؛ مانند حق زوجيت، حق ابوت و بنوت و حق ولايت. بر اين حقوق غالباً ميتوان آثار مالي بار نمود؛ مانند امکان مطالبه نفقه که ناشي از حق زوجيت است. حق مالي نيز امتيازي است براي هر فرد به موجب قانون به منظور تأمين نيازهاي مادي که متعلق آن مال بوده و قابليت تقويم به پول را نيز دارا ميباشد.فهرست مطالبمقدمهتعريف حقاقسام حقتعريف حق ارتفاقحق ارتفاقخصوصيات حق ارتفاقتفاوت حق ارتفاق با حق انتفاعاسباب ايجاد حق ارتفاقاقسام حق ارتفاقاقسام حق ارتفاق به اعتبار نحوه اجراي حقمنابع