چکیده:علم مهندسي زلزله ساختمانها در سال 1950 ميلادي هم زمان با فعاليتهاي گسترده بازسازي پس از پايان جنگ جهاني دوم شروع گرديد. تلاشهاي اوليه به منظور مقاومسازي ساختمانها، براساس فرضياتي نه چندان دقيق بر روي واکنش سازه در اثر ارتعاش زمين صورت گرفت که بدليل کمبود ابزار تحليل مناسب و سوابق اطلاعاتي کافي در مورد زلزله، روشهاي ناقصي بودند. مشاهده عملکرد سازهها در هنگام وقوع زلزله و همچنين مطالعات تحليلي و کارهاي آزمايشگاهي و جمعآوري اطلاعات مربوط به زمينلرزههاي چهار دهه اخير، امکان ارايه روشي مدرن براي طراحي سازههاي مقاومت در برابر زلزله را فراهم آورده است. در طي دهه 1950، سيستم ”قاب خمشي شکلپذير“ از سيستم ”قاب خمشي“ که در آن زمان تنها سيستم مقاوم در ساختمانهاي چندين طبقه بتني و فولادي بود ، منشا گرفت و به دليل رفتار مناسب اين سيستم در برابر زلزله، کاربرد آن تا اواخر دهه 1970 ادامه يافت. در طي اين مدت سيستمهاي جديدتر و کارآمدتري نظير ديوارهاي برشي و يا خرپاها براي تحمل فشار جانبي باد در ساختمانهاي بلند رايج شدند و تقريباً روش ساخت به صورت قاب تنها در اين ساختمانها، کنار گذاشته شد. تحقيقات تجربي و تئوري انجام شده در سراسر جهان طي دهههاي 60 و 70 و 80 ميلادي منجر به جمعآوري اطلاعات مفصلي در رابطه با واکنش سيستمهاي ساختماني داراي ديوار برشي در هنگام زلزله شد که اين مطالعات بر اهيمت قاب خمشي شکلپذير در کاهش بار زلزله تأکيد داشتند. با توجه به اينکه سازههاي داراي صلبيت بيشتر (يعني شکلپذيري کمتر) در هنگام زلزله، تحت نيروهاي به مراتب قويتري قرار ميگيرند و از آنجا که وجود ديوار برشي در ساختمانها باعث افزايش صلبيت آنها ميشود، کاربرد ديوارهاي برشي، نامناسب تشخيص داده شد و بيشتر ساختمانها به روش قاب خمشي ساخته شدند. براي نمونه در برخي از کشورها خصوصاً کشورهاي توسعه نيافته بدون رعايت حداقل ضوابط شکلپذيري، قابهاي ساختماني از انواع شکننده و فاقد قابليت تحمل زلزلههاي قوي بدون وارد آمدن آسيب شديد به ساختمان، اجرا شدند و همانگونه که در زمين لرزههاي چهار دهه اخير مشاهده شد، بسياري از ساکنين خود را در ”تلههاي مرگ“ گرفتار کردند. آنچه در زير ميآيد، بيان خلاصهاي از رفتار سازههاي ديوار برشي است که در حوادث زمين لرزههاي 30 سال اخير قرار داشتهاند.
2-بررسی تاثیر پارامترهای مختلف بر روی رفتار دیوارهای برشی بتن مسلح کوتاه مقاوم در برابر زلزله
چکیده:علم مهندسي زلزله ساختمانها در سال 1950 ميلادي هم زمان با فعاليتهاي گسترده بازسازي پس از پايان جنگ جهاني دوم شروع گرديد. تلاشهاي اوليه به منظور مقاومسازي ساختمانها، براساس فرضياتي نه چندان دقيق بر روي واکنش سازه در اثر ارتعاش زمين صورت گرفت که بدليل کمبود ابزار تحليل مناسب و سوابق اطلاعاتي کافي در مورد زلزله، روشهاي ناقصي بودند. مشاهده عملکرد سازهها در هنگام وقوع زلزله و همچنين مطالعات تحليلي و کارهاي آزمايشگاهي و جمعآوري اطلاعات مربوط به زمينلرزههاي چهار دهه اخير، امکان ارايه روشي مدرن براي طراحي سازههاي مقاومت در برابر زلزله را فراهم آورده است. در طي دهه 1950، سيستم ”قاب خمشي شکلپذير“ از سيستم ”قاب خمشي“ که در آن زمان تنها سيستم مقاوم در ساختمانهاي چندين طبقه بتني و فولادي بود ، منشا گرفت و به دليل رفتار مناسب اين سيستم در برابر زلزله، کاربرد آن تا اواخر دهه 1970 ادامه يافت. در طي اين مدت سيستمهاي جديدتر و کارآمدتري نظير ديوارهاي برشي و يا خرپاها براي تحمل فشار جانبي باد در ساختمانهاي بلند رايج شدند و تقريباً روش ساخت به صورت قاب تنها در اين ساختمانها، کنار گذاشته شد. تحقيقات تجربي و تئوري انجام شده در سراسر جهان طي دهههاي 60 و 70 و 80 ميلادي منجر به جمعآوري اطلاعات مفصلي در رابطه با واکنش سيستمهاي ساختماني داراي ديوار برشي در هنگام زلزله شد که اين مطالعات بر اهيمت قاب خمشي شکلپذير در کاهش بار زلزله تأکيد داشتند. با توجه به اينکه سازههاي داراي صلبيت بيشتر (يعني شکلپذيري کمتر) در هنگام زلزله، تحت نيروهاي به مراتب قويتري قرار ميگيرند و از آنجا که وجود ديوار برشي در ساختمانها باعث افزايش صلبيت آنها ميشود، کاربرد ديوارهاي برشي، نامناسب تشخيص داده شد و بيشتر ساختمانها به روش قاب خمشي ساخته شدند. براي نمونه در برخي از کشورها خصوصاً کشورهاي توسعه نيافته بدون رعايت حداقل ضوابط شکلپذيري، قابهاي ساختماني از انواع شکننده و فاقد قابليت تحمل زلزلههاي قوي بدون وارد آمدن آسيب شديد به ساختمان، اجرا شدند و همانگونه که در زمين لرزههاي چهار دهه اخير مشاهده شد، بسياري از ساکنين خود را در ”تلههاي مرگ“ گرفتار کردند. آنچه در زير ميآيد، بيان خلاصهاي از رفتار سازههاي ديوار برشي است که در حوادث زمين لرزههاي 30 سال اخير قرار داشتهاند.