عنوان مقاله: نقش مؤلفه هاي برنامه درسي بر تحول روحيه كارآفريني دانشجويان فرمت فایل: wordتعداد صفحات: 18شرح مختصر: اين مطالعه با هدف بررسي نقش مولفه هاي برنامه درسي بر تحوّل روحيّه كار آفريني انجام شده است. رويكرد مطالعه كيفي و روش پژوهش از نوع ارزشيابي و مدل ارزشيابي، مدل خبرگي و نقّادي آيزنر است. در اين مطالعه، نقش مؤلفه هاي استاد(مدرس)، دانشجو، روش تدريس، روش ارزشيابي، محتوي، محيط فيزيكي، قوانين و مقررّات، و زمان بندي به عنوان مؤلفه هاي هشتگانة برنامه درسي مورد بررسي قرار گرفته است. مشاهده، مصاحبه، تحليل محتوي، و پرسشنامه، ابزار جمع آوري داده ها بوده اند. انسجام ساختاري، كفايت ارجاعي، استفاده از فنون شبه آماري، و كفايت اجماعي از روشهاي اعتبار بخشي به يافته هاي اين مطالعه است. يافته ها در خصوص تحوّل روحيّة كارآفريني، نشان دهندة عدم همسويي نگاه دانشجويان شاغل به تحصيل از يكسو و مدرسين و فارغ التحصيلان از سوي ديگر است. اين عدم انسجام، منجر به ارائة الگويي تبيبيني شده است. در ادامة گزارش پژوهش، نقش مثبت و منفي هر يك از مؤلفه ها، با ذكر شواهد و مستنداتي ارائه شده است. فهرست مطالبچکیدهمقدمهسؤالات پژوهشروش پژوهشپاسخدهي به سؤال اول پژوهشپاسخدهي به سؤال دوم پژوهشپيشنهادهامنابعجدول (1) ـ توصيف مدرسين مصاحبه شده بر اساس گروه آموزشيجدول(2): نمايش وضعيت شغلي فارغ التحصيلان گروههاي آموزشي مختلف پساز شش ماه (تاريخ فراغت از تحصيل، بهمن 1385 بوده است)جدول (3) ـ ايفاي نقش هر يك از مؤلفه هاي مورد مطالعه در جهت ايجاد و توسعه روحيّة كارآفريني
نقش مؤلفه هاي برنامه درسي بر تحول روحيه كارآفريني دانشجويان
عنوان مقاله: نقش مؤلفه هاي برنامه درسي بر تحول روحيه كارآفريني دانشجويان فرمت فایل: wordتعداد صفحات: 18شرح مختصر: اين مطالعه با هدف بررسي نقش مولفه هاي برنامه درسي بر تحوّل روحيّه كار آفريني انجام شده است. رويكرد مطالعه كيفي و روش پژوهش از نوع ارزشيابي و مدل ارزشيابي، مدل خبرگي و نقّادي آيزنر است. در اين مطالعه، نقش مؤلفه هاي استاد(مدرس)، دانشجو، روش تدريس، روش ارزشيابي، محتوي، محيط فيزيكي، قوانين و مقررّات، و زمان بندي به عنوان مؤلفه هاي هشتگانة برنامه درسي مورد بررسي قرار گرفته است. مشاهده، مصاحبه، تحليل محتوي، و پرسشنامه، ابزار جمع آوري داده ها بوده اند. انسجام ساختاري، كفايت ارجاعي، استفاده از فنون شبه آماري، و كفايت اجماعي از روشهاي اعتبار بخشي به يافته هاي اين مطالعه است. يافته ها در خصوص تحوّل روحيّة كارآفريني، نشان دهندة عدم همسويي نگاه دانشجويان شاغل به تحصيل از يكسو و مدرسين و فارغ التحصيلان از سوي ديگر است. اين عدم انسجام، منجر به ارائة الگويي تبيبيني شده است. در ادامة گزارش پژوهش، نقش مثبت و منفي هر يك از مؤلفه ها، با ذكر شواهد و مستنداتي ارائه شده است. فهرست مطالبچکیدهمقدمهسؤالات پژوهشروش پژوهشپاسخدهي به سؤال اول پژوهشپاسخدهي به سؤال دوم پژوهشپيشنهادهامنابعجدول (1) ـ توصيف مدرسين مصاحبه شده بر اساس گروه آموزشيجدول(2): نمايش وضعيت شغلي فارغ التحصيلان گروههاي آموزشي مختلف پساز شش ماه (تاريخ فراغت از تحصيل، بهمن 1385 بوده است)جدول (3) ـ ايفاي نقش هر يك از مؤلفه هاي مورد مطالعه در جهت ايجاد و توسعه روحيّة كارآفريني