مقاله مدیریت خلاقیت و نوآوریخلاقيت, نوآوري, هوش,خصوصيات افراد خلاق,به طور كلي خلاقيت فرايندي است كه طي زمان ادامه داشته و ابتكار، انطباقپذيري و تحقق از خصوصيات بارز آن به شمار ميآيند و ميتواند جوابگويي براي مشكلات باشد. برخي از محققان اصولي براي مشخص شدن مرزهاي خلاقيت تعريف نمودهاند: اول اينكه خلاقيت متضمن پاسخ يا مفهومي نو باشد يا آنكه احتمال وقوع آن بسيار كم باشد. اما بايد توجه داشت كه نو بودن و اصالت با آنكه شرط لازم خلاقيت است اما كافي نيست. زماني يك پاسخ را ميتوان بخشي از يك فرايند خلاقيت به شمار آورد كه تا اندازهاي با واقعيت مطابقت داشته يا اصولاً واقعي باشد. دوم خلاقيت بايد گرهاي را بگشايد يا با وضعيتي تناسب داشته و يا مقصود معيني را برآورد. سوم، خلاقيت واقعي مشروط به دوام آن بينش ابتكاري، ارزيابي و تفسير و رشد آن باشد. در جملهاي كوتاه ميتوان اينگونه بيان كرد «خيليها ايدههاي خوب دارند اما عده كمي آنها را عملي ميكنند». همچنين يكي از عواملي كه معمولاً با خلاقيت مربوط ميدانند موضوع هوش است. 3- وجوه هوشيك مبناي طبقهبندي، نوع فرايند و يا نحوه عملكرد خاصي است كه انجام ميگيرد. اين نوع طبقهبندي شامل 5 گروه اصلي از توانشهاي هوشي ميباشد كه عبارتند از عوامل شناختحافظهتفكر همگراتفكر واگرا وارزشيابي.شناخت، كشف و يا كشف دوباره و بازشناسي است. حافظه عبارت از حفظ آن چيزي است كه درك شده است. در تفكر واگرا ما در جهات متفاوت تفكر ميكنيم، گاهي به تفحص ميپردازيم و گاهي در جستجوي تنوع هستيم در حالي كه در تفكر همگرا اطلاعات به يك جواب درست و يا به بهترين جواب شناخته شده و قراردادي منتج ميگردد. واضح است كه يكي از توانشهاي تفكر واگرا گوناگوني پاسخهايي است كه توليد ميشود. اين نوع توليد تماماً زاده اطلاعات ارايه شده نيست. در اينجاست كه مبحث انعطافپذيري در تفكر پيش ميآيد كه از مباحث اصلي خلاقيت به شمار ميآيد. با اين حال در بررسي افراد خلاق اين نتيجه به دست آمده است كه اگر چه داشتن حد معيني از هوش لازم است ولي شرط كافي نيست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبودهاند در حالي كه افراد با هوش متوسط ميتوانند افراد خلاق برجستهاي باشند. در واقع امور خلاقيت شايد بيشتر اكتسابي باشد تا فطري و ميتوان با آموزشهايي اين توانايي را در خود افزايش داد. خصوصيات افراد بسيار خلاقاز مطالعه افراد بسيار خلاق موارد زير نتيجه شده است. البته اين خصوصيات شخصيتي آنهاست نه اينكه با اينگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقيت برسد:
مقاله مدیریت خلاقیت و نوآوریخلاقيت, نوآوري, هوش,خصوصيات افراد خلاق,به طور كلي خلاقيت فرايندي است كه طي زمان ادامه داشته و ابتكار، انطباقپذيري و تحقق از خصوصيات بارز آن به شمار ميآيند و ميتواند جوابگويي براي مشكلات باشد. برخي از محققان اصولي براي مشخص شدن مرزهاي خلاقيت تعريف نمودهاند: اول اينكه خلاقيت متضمن پاسخ يا مفهومي نو باشد يا آنكه احتمال وقوع آن بسيار كم باشد. اما بايد توجه داشت كه نو بودن و اصالت با آنكه شرط لازم خلاقيت است اما كافي نيست. زماني يك پاسخ را ميتوان بخشي از يك فرايند خلاقيت به شمار آورد كه تا اندازهاي با واقعيت مطابقت داشته يا اصولاً واقعي باشد. دوم خلاقيت بايد گرهاي را بگشايد يا با وضعيتي تناسب داشته و يا مقصود معيني را برآورد. سوم، خلاقيت واقعي مشروط به دوام آن بينش ابتكاري، ارزيابي و تفسير و رشد آن باشد. در جملهاي كوتاه ميتوان اينگونه بيان كرد «خيليها ايدههاي خوب دارند اما عده كمي آنها را عملي ميكنند». همچنين يكي از عواملي كه معمولاً با خلاقيت مربوط ميدانند موضوع هوش است. 3- وجوه هوشيك مبناي طبقهبندي، نوع فرايند و يا نحوه عملكرد خاصي است كه انجام ميگيرد. اين نوع طبقهبندي شامل 5 گروه اصلي از توانشهاي هوشي ميباشد كه عبارتند از عوامل شناختحافظهتفكر همگراتفكر واگرا وارزشيابي.شناخت، كشف و يا كشف دوباره و بازشناسي است. حافظه عبارت از حفظ آن چيزي است كه درك شده است. در تفكر واگرا ما در جهات متفاوت تفكر ميكنيم، گاهي به تفحص ميپردازيم و گاهي در جستجوي تنوع هستيم در حالي كه در تفكر همگرا اطلاعات به يك جواب درست و يا به بهترين جواب شناخته شده و قراردادي منتج ميگردد. واضح است كه يكي از توانشهاي تفكر واگرا گوناگوني پاسخهايي است كه توليد ميشود. اين نوع توليد تماماً زاده اطلاعات ارايه شده نيست. در اينجاست كه مبحث انعطافپذيري در تفكر پيش ميآيد كه از مباحث اصلي خلاقيت به شمار ميآيد. با اين حال در بررسي افراد خلاق اين نتيجه به دست آمده است كه اگر چه داشتن حد معيني از هوش لازم است ولي شرط كافي نيست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبودهاند در حالي كه افراد با هوش متوسط ميتوانند افراد خلاق برجستهاي باشند. در واقع امور خلاقيت شايد بيشتر اكتسابي باشد تا فطري و ميتوان با آموزشهايي اين توانايي را در خود افزايش داد. خصوصيات افراد بسيار خلاقاز مطالعه افراد بسيار خلاق موارد زير نتيجه شده است. البته اين خصوصيات شخصيتي آنهاست نه اينكه با اينگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقيت برسد: