فرسودگی شغلی اصطلاحی است که جهت توصیف تغییرات منفی در نگرش، خلق و رفتار افراد در مواجهه با استر س های مربوط به کار استفاده می شود. رایج ترین تعریف فرسودگی شغلی مربوط مازلاک و جکسون1 (1993) است که آن را سندرمی روانشناختی متشکل از سه بعد خستگی احساسی یا هیجانی ، مسخ شخصیت و کاهش احساس کفایت شخصی دانستند . علامت محوری فرسودگی، خستگی هیجانی است که یک واکنش عمومی به استرس و به صورت احساس تحت فشار قرارگرفتن و تخلیه منابع احساسی و هیجانی در فرد است . مسخ شخصیت، پاسخی منفی و سنگدلانه و بی تفاوتی به اشخاصی است که معمولاً دریافت کنندگان خدمات و مراقبت هستند و به نگرش منفی فرد نسبت به مددجویان اشاره دارد . این بعد از فرسودگی، برای مشاغل مرتبط با خدمات انسانی بسیار اختصاصی می باشد. کاهش احساس کفایت شخصی، کم شدن احساس لیاقت و ایفای موفق وظیفه است و یک ارزیابی منفی از خود در رابطه با انجام کار می باشد (اسفندیاری،1380 ) .درحال حاضر سيستمهاي ارائه خدمات مراقبت بهداشت دركشور، با چالشهاي فراواني روبرو است. كه يكي از مهمترين اين چالشها، كيفيت نا مطلوب خدماتي است كه ارائه مي شود.يكي از عوامل مهم در كيفيت نا مطلوب، ارائه خدمات بهداشتي و مراقبت عوامل انساني است . نيروهاي انساني نقش بسزايي در تحول و پيشرفت امور مراقبت و درماني دارد و بعنوان يكي از اركان مهم هر سازمان به شمار مي آيد و همواره مورد تاكيد صاحب نظران در مديريت منابع انساني بوده است (حریری،1383) .به نظر مي رسد دستيابي به اهداف سازمانها تا حد زيادي درگرو بكارگيري درست ظرفيت نيروي انساني است.اين امر در سازمانهاي خدماتي از اهميت بيشتري برخورداراست و كارآمدي و اثربخشي اين گونه سازمانهاي پيوند نزديكي با چگونگي ارائه خدمات از سوي كاركنان دارد براي اكثر مديران خدمات بهداشتي، تغيير و افزايش نيروهاي انساني امري است كه كمتر تحقق مي يابد و امروزه مسئله تامين نيروي انساني حالت بحراني به خود گرفته است و به عنوان يكي از مشكلات مراكز بهداشتي و درماني مي باشد (هروآبادی،1381).موفقيت با چگونگي گرايش، رفتار و عملكرد فرد و گروه ارتباط دارد .اما اثر بخشي نشانه وضع دروني و ميزان آمادگي اوليه فرد و گروه براي انجام دادن كار است ، لذا ماهيت گرايشي و انگيزشي دارد فراهم كردن انگيزه لازم براي انجام كار و توجه به نيروهاي انگيزشي كاركنان از جمله مهمترين و در عين حال پيچيد هترين وظايف يك مدير است انگيزش حالت و نيروي دروني است كه فرد را به فعاليت خاص ترغيب ميكند. آنچه كه به عنوان انگيزه براي فرد يا گروه خاص مهم تلقي مي شود ممكن است براي فرد يا گروه ديگر مهم نباشد. بعبارت ديگر خود فرد و زمينه اي كه فرد در آن فعاليت مي كند از جمله مهمترين عواملي هستند كه در نيروهاي انگيزشي موثرند. اگر مديران بتوانند كاركنان خود را به كار تشويق كنند قادر خواهند بود وظايف مديريتي خود را براحتي به انجام برسانند. توجه به نيروهاي انگيزشي در سازمانهاي دولتي بخصوص سازمانهايي كه كاركنان مجبور به انجام كارهاي طاقت فرسا، پرمسئوليت و دريافت هاي اندك هستند يكي از مهارتهاي مهم مديريتي است(امانی،1387).2-1-بیان مسئلهفرسودگي شغلي به عنوان فقدان انرژي و نشاط تعريف ميشود و شخص دچار فرسودگي شغلي احساس كسالتانگيزي را نسبت به انجام رفتار شغلي نشان ميدهد. فرسودگي شغلي حالتي است كه در يك فرد شاغل به وجود ميآيد و پيامدي از فشار شغلي دائم و مكرر است. بدين ترتيب كه شخص در محيط كارش به علت عوامل دروني و بيروني احساس فشار ميكند و اين فشار، دايمي و مكرر بوده و در نهايت به احساس فرسودگي تبديل ميگردد. در اين وضعيت احساس كاهش انرژي رخ ميدهد.در سالهاي اخير، روانشناسان نسبت به مطالعه و تحقيق در باب پديدهاي به نام فرسودگي شغلي، علاقه نشان داده و پژوهشهاي متعددي را در اين زمينه انجام دادهاند. در واقع، فرسودگي شغلي، آن نوع از فرسودگي رواني است كه با فشارهاي رواني يا استرسهاي مربوط به شغل و محيط كار توأم گشته است. به عبارت ديگر، فرسودگي شغلي پاسخي تأخيري به عوامل استرسزاي مزمن هيجاني و بين فردي در حيطه مشاغل است(بابلی،1379).در واحدهاي بيمارستاني چون كه با كاري زياد و در عين حال حساسيت و دقت فراواني لازم است، نيروهاي انگيزشي در ادامه فعاليت آنها و ارائه كار دقيق و با كيفيت بسيار تعيين كننده است .پرستاران افراد ورزيده اي هستند كه علاوه بردارا بودن دانش كافي در مراقبت از بيمار بايد داراي مهارتهاي باليني و شخصيتي خاص باشند و در عين حال نيروهاي انگيزش كافي داشته باشند تا بتوانند كار خود را بخوبي انجام دهند. تصميم گيري سريع، موقعيت هاي غير قابل پيش بيني و پرخطر، كمبود كنترل و چارچوب سازماني محدود و بيماران بد حال از جمله شرايطي هستند كه اگرنيروهاي انگيزش كافي وجود نداشته باشد به سرعت سبب خستگي، افزايش خطا، ترك خدمت و يا كاهش كيفيت خدمات مي شود)اسفندیاری،1380).و سوال اصلی محقق این است که چه عواملی باعث فرسودگی شغلی در پرستاران و کاهش انگیزش شغلی در آنها می شود.؟3-1-اهمیت و ضرورت پژوهشبهداشت روانی در محیط کار یعنی ، تامین سلامت روانی کارکنان یا مقاومت در مقابل پیدایش پریشانی های روانی و اختلال های رفتاری در کارکنان سازمان ( به دلیل عوامل بیماری زا در محیط کار) و سالم سازی محیط و فضای روانی کار( ساعتچی، 1376 ).فرسودگی شغلی را می توان به عنوان یک واکنش در برابر فشارهای مزمن و پاسخ به فشارهای کاری یا سازمانی ، معرفی نمود. مشاهده شده است که کارکنان مراکز خدمات اجتماعی که زمان و نیروی قابل ملاحظه ای را صرف کمک به سایرین می کنند، به سهولت دچار فرسودگی شغلی می شوند. به این ترتیب فرسودگی شغلی نه تنها سلامت میلیون ها نفر از کارکنان بخش های خدمات اجتماعی را به مخاطره می اندازد، بلکه مددجویان را نیز دچار اضطراب و تنش می نماید. در جوامع امروزی ، فرسودگی شغلی شیوع زیادی پیدا کرده و تمامی شئون زندگی مردم را در بر گرفته است. از یک طرف موجب افزایش اعتیاد، طلاق، ترک شغل و بیماری های جسمانی و روان تنی شده و از طرف دیگر ، موجبات کاهش نیروی مولد کاری و ضربه به اقتصاد و تولید کشور را فراهم آورده است. این پدیده، جامعه را در همه ابعاد ، با خطر مواجه می کند (جلد کار،1379).پرستاران ، از جمله افرادی هستند که در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با سایر مردم قرار دار د و دارای مسئولیت خطیری در قبال سلامت و حیات انسان ها می باشند . مواجهه با افراد رنجور، بیماری های لاعلاج و مرگ، این شغل را در ردۀ مشاغل پُراسترس قرار می دهد. فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی از دو جنبه حائز اهمیت است : اولاً فرسودگی، سلامت روانی فرد را تحت تأثیر قرارمی دهد و باعث علایم جسمی و روانی، غیبت از شغل و تعویض شغل می شود. ثانیاً کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران را کاهش می دهد، نارضایتی از خدمات پزشکی را به ارمغان می آورد، سلسله کارهای تشخیصی و درمانی بیماران را دچار رکود و تأخیر می کند و از همه مهم تر، ممکن است باعث شود بیمار رنجوری با نیازهای روانی و جسمانی، پریشان و ناامید گردد.از نتایج این پژوهش می توان در بیمارستانها- مراکز درمانی و بهداشتی- دانشگاههای علوم پزشکی و... استفاده کرد.1-4-اهداف تحقیقهدف اصلی:مقایسه میزان فرسودگی شغلی ورابطه آن با انگیزش شغلی پرستاران شهر فیروزآباد سال 1390اهداف جزئی :- تعیین عوامل موثر بر کاهش انگیزش شغلی در پرستارانفرضیات تحقیق :بین عوامل عاطفی و فرسودگی شغلی در پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد6-1-تعریف نظری و عملیاتی متغیرها1-6-1-تعریف انگیزشمیل به کوشش فراوان در جهت تامین هدفهای سازمان به گونه ای که این تلاش در جهت ارضای برخی از نیازهای فردي سوق داده شود» (استیفن پی رابینز، 1377).2-1-6-فرسودگی شغلیفرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاری فرد بر اثر عوامل فشار زا و نشانگان خستگی جسمی و هیجانی. این نشانگان منجر به ایجاد خود پنداره منفی در فرد، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با دیگران ( مشتری، ارباب رجوع یا مراجعان) می گردد. این نشانگان ممکن است فرد را به سوی انواع بیماریها روانی و جسمانی ، سوق دهد (مزلچ و جکسون،1981).فرسودگی شغلی :به بالاترین نمره ای که فرد از مقیاس 22 سوالی فرسودگی شغلی مازلاک (MBI ) بدست می آورد که هرچه نمره فرد بالاتر باشد فرسودگی شغلی وی بیشر است.انگیزش شغلی :به بالاترین نمره ای که فرد از مقیاس 40سوالی انگیزش هرزبرگ ) بدست می آورد .1-2-- مفهوم انگیزشيكي از وظايف مهم مديران در سازمانها، شناسايي استعدادهاي بالقوه كاركنان و فراهم نمودن زمينههاي رشد و شكوفايي آنان است كه زمينه ارتقاي بهرهوري را فراهم ميكند. امروزه نميتوان بدون توجه به ميزان بهرهوري در توليد و بدون آگاهي از عوامل موثر بر افزايش آن، به سوي توسعه پایدار گام برداشت. از آنجا كه انسان در توسعه نقش كليدي دارد و تحقق توسعه به دست انسان صورت ميپذيرد، برطرف كردن نيازهاي روحي و رواني افراد از اهميت ويژهاي برخوردار است. بنابراين يكي از وظايف مهم مدير، انگيزش افراد است، انسانهايي با نيازهاي متعدد براي نيل به هدفهاي سازماني. در يك طبقهبندي كلي انگيزهها در سه گروه (فيزيكي، اجتماعي و رواني) قرار ميگيرد. به بخشی از نيازهاي انسان در محيط كار مانند تسهيلات رفاهي محيط كار (محل مناسب كار، هوا، نور و...) انگيزههاي فيزيكي اطلاق ميشود. به دسته اي از نيازهاي افراد كه به رفتار ديگران به ويژه مديريت سازمان ارتباط پيدا ميكند و بيشتر نيازهاي اجتماعي را برطرف می سازد، انگیزه های اجتماعی می گویند و آن گروه ازنیازهایی که رضایت روحی افراد را در پی دارد، جزء انگيزههاي رواني محسوب ميشود(سید جوادین ،1386 ).اصطلاح انگیزش نخستین بار از واژه لاتین موو[1] که به معنی حرکت است گرفته شد. انگیزه را چرایی رفتار گویند. به عبارت دیگر هیچ رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزه ای یا نیازی محرک آن نباشد. انگیزش انسان اعم از خودآگاه یا ناخودآگاه، ناشی از نیازهای اوست. بنابراین در تعریف انگیزه می توان گفت: انگیزه یا نیاز عبارت است از حالتی درونی و کمبود یا محرومیتی که انسان را به انجام یک سری فعالیت وا می دارد (سید جوادین ، 1386 ).یکی از وظایف اولیه مدیر فراهم نمودن موجبات انگیزش کارکنان در سطح بالایی از عملکرد می باشد. یعنی مدیر باید اطمینان پیدا کند که افراد کار می کنند، بطور منظم سرکار حاضر می شوند و سهم مثبتی از رسالت سازمان دارند. عملکرد شغلی به توانایی، محیط و همچنین انگیزش مرتبط است (محمدزاده و مهر وژان، 1375 ).انگیزش یک فرایند زنجیرهای است که با احساس نیاز یا احساس کمبود و محرومیت شروع می شود، سپس خواست را به دنبال می آورد و موجب تنش و کنش بسوی هدفی می شود که محصول آن، رفتار نيل به هدف است. توالی این فرایند ممکن است منجر به ارضای نیاز شود. بنابراین انگیزه ها موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می شود در حالی که انگیزش یک خواست کلی را منعکس می نماید. در تمام تحقیقات انگیزش هنوز جایگاه تنبيه و تشویق به عنوان انگیزه های بسیار قوی مطرح می باشد و در این رابطه پول به عنوان ابزاری برای اعطای پاداش مطرح بوده، اما تنها عامل انگیزشي نیست.تعداد صفحات : 100فرمت فایل :Word
پایان نامه و تحقیق در مورد مقایسه میزان فرسودگی شغلی ورابطه آن با انگیزش شغلی پرستاران (فرمت فایل Word/وبا قابلیت ویرایش) تعداد صفحات 100
فرسودگی شغلی اصطلاحی است که جهت توصیف تغییرات منفی در نگرش، خلق و رفتار افراد در مواجهه با استر س های مربوط به کار استفاده می شود. رایج ترین تعریف فرسودگی شغلی مربوط مازلاک و جکسون1 (1993) است که آن را سندرمی روانشناختی متشکل از سه بعد خستگی احساسی یا هیجانی ، مسخ شخصیت و کاهش احساس کفایت شخصی دانستند . علامت محوری فرسودگی، خستگی هیجانی است که یک واکنش عمومی به استرس و به صورت احساس تحت فشار قرارگرفتن و تخلیه منابع احساسی و هیجانی در فرد است . مسخ شخصیت، پاسخی منفی و سنگدلانه و بی تفاوتی به اشخاصی است که معمولاً دریافت کنندگان خدمات و مراقبت هستند و به نگرش منفی فرد نسبت به مددجویان اشاره دارد . این بعد از فرسودگی، برای مشاغل مرتبط با خدمات انسانی بسیار اختصاصی می باشد. کاهش احساس کفایت شخصی، کم شدن احساس لیاقت و ایفای موفق وظیفه است و یک ارزیابی منفی از خود در رابطه با انجام کار می باشد (اسفندیاری،1380 ) .درحال حاضر سيستمهاي ارائه خدمات مراقبت بهداشت دركشور، با چالشهاي فراواني روبرو است. كه يكي از مهمترين اين چالشها، كيفيت نا مطلوب خدماتي است كه ارائه مي شود.يكي از عوامل مهم در كيفيت نا مطلوب، ارائه خدمات بهداشتي و مراقبت عوامل انساني است . نيروهاي انساني نقش بسزايي در تحول و پيشرفت امور مراقبت و درماني دارد و بعنوان يكي از اركان مهم هر سازمان به شمار مي آيد و همواره مورد تاكيد صاحب نظران در مديريت منابع انساني بوده است (حریری،1383) .به نظر مي رسد دستيابي به اهداف سازمانها تا حد زيادي درگرو بكارگيري درست ظرفيت نيروي انساني است.اين امر در سازمانهاي خدماتي از اهميت بيشتري برخورداراست و كارآمدي و اثربخشي اين گونه سازمانهاي پيوند نزديكي با چگونگي ارائه خدمات از سوي كاركنان دارد براي اكثر مديران خدمات بهداشتي، تغيير و افزايش نيروهاي انساني امري است كه كمتر تحقق مي يابد و امروزه مسئله تامين نيروي انساني حالت بحراني به خود گرفته است و به عنوان يكي از مشكلات مراكز بهداشتي و درماني مي باشد (هروآبادی،1381).موفقيت با چگونگي گرايش، رفتار و عملكرد فرد و گروه ارتباط دارد .اما اثر بخشي نشانه وضع دروني و ميزان آمادگي اوليه فرد و گروه براي انجام دادن كار است ، لذا ماهيت گرايشي و انگيزشي دارد فراهم كردن انگيزه لازم براي انجام كار و توجه به نيروهاي انگيزشي كاركنان از جمله مهمترين و در عين حال پيچيد هترين وظايف يك مدير است انگيزش حالت و نيروي دروني است كه فرد را به فعاليت خاص ترغيب ميكند. آنچه كه به عنوان انگيزه براي فرد يا گروه خاص مهم تلقي مي شود ممكن است براي فرد يا گروه ديگر مهم نباشد. بعبارت ديگر خود فرد و زمينه اي كه فرد در آن فعاليت مي كند از جمله مهمترين عواملي هستند كه در نيروهاي انگيزشي موثرند. اگر مديران بتوانند كاركنان خود را به كار تشويق كنند قادر خواهند بود وظايف مديريتي خود را براحتي به انجام برسانند. توجه به نيروهاي انگيزشي در سازمانهاي دولتي بخصوص سازمانهايي كه كاركنان مجبور به انجام كارهاي طاقت فرسا، پرمسئوليت و دريافت هاي اندك هستند يكي از مهارتهاي مهم مديريتي است(امانی،1387).2-1-بیان مسئلهفرسودگي شغلي به عنوان فقدان انرژي و نشاط تعريف ميشود و شخص دچار فرسودگي شغلي احساس كسالتانگيزي را نسبت به انجام رفتار شغلي نشان ميدهد. فرسودگي شغلي حالتي است كه در يك فرد شاغل به وجود ميآيد و پيامدي از فشار شغلي دائم و مكرر است. بدين ترتيب كه شخص در محيط كارش به علت عوامل دروني و بيروني احساس فشار ميكند و اين فشار، دايمي و مكرر بوده و در نهايت به احساس فرسودگي تبديل ميگردد. در اين وضعيت احساس كاهش انرژي رخ ميدهد.در سالهاي اخير، روانشناسان نسبت به مطالعه و تحقيق در باب پديدهاي به نام فرسودگي شغلي، علاقه نشان داده و پژوهشهاي متعددي را در اين زمينه انجام دادهاند. در واقع، فرسودگي شغلي، آن نوع از فرسودگي رواني است كه با فشارهاي رواني يا استرسهاي مربوط به شغل و محيط كار توأم گشته است. به عبارت ديگر، فرسودگي شغلي پاسخي تأخيري به عوامل استرسزاي مزمن هيجاني و بين فردي در حيطه مشاغل است(بابلی،1379).در واحدهاي بيمارستاني چون كه با كاري زياد و در عين حال حساسيت و دقت فراواني لازم است، نيروهاي انگيزشي در ادامه فعاليت آنها و ارائه كار دقيق و با كيفيت بسيار تعيين كننده است .پرستاران افراد ورزيده اي هستند كه علاوه بردارا بودن دانش كافي در مراقبت از بيمار بايد داراي مهارتهاي باليني و شخصيتي خاص باشند و در عين حال نيروهاي انگيزش كافي داشته باشند تا بتوانند كار خود را بخوبي انجام دهند. تصميم گيري سريع، موقعيت هاي غير قابل پيش بيني و پرخطر، كمبود كنترل و چارچوب سازماني محدود و بيماران بد حال از جمله شرايطي هستند كه اگرنيروهاي انگيزش كافي وجود نداشته باشد به سرعت سبب خستگي، افزايش خطا، ترك خدمت و يا كاهش كيفيت خدمات مي شود)اسفندیاری،1380).و سوال اصلی محقق این است که چه عواملی باعث فرسودگی شغلی در پرستاران و کاهش انگیزش شغلی در آنها می شود.؟3-1-اهمیت و ضرورت پژوهشبهداشت روانی در محیط کار یعنی ، تامین سلامت روانی کارکنان یا مقاومت در مقابل پیدایش پریشانی های روانی و اختلال های رفتاری در کارکنان سازمان ( به دلیل عوامل بیماری زا در محیط کار) و سالم سازی محیط و فضای روانی کار( ساعتچی، 1376 ).فرسودگی شغلی را می توان به عنوان یک واکنش در برابر فشارهای مزمن و پاسخ به فشارهای کاری یا سازمانی ، معرفی نمود. مشاهده شده است که کارکنان مراکز خدمات اجتماعی که زمان و نیروی قابل ملاحظه ای را صرف کمک به سایرین می کنند، به سهولت دچار فرسودگی شغلی می شوند. به این ترتیب فرسودگی شغلی نه تنها سلامت میلیون ها نفر از کارکنان بخش های خدمات اجتماعی را به مخاطره می اندازد، بلکه مددجویان را نیز دچار اضطراب و تنش می نماید. در جوامع امروزی ، فرسودگی شغلی شیوع زیادی پیدا کرده و تمامی شئون زندگی مردم را در بر گرفته است. از یک طرف موجب افزایش اعتیاد، طلاق، ترک شغل و بیماری های جسمانی و روان تنی شده و از طرف دیگر ، موجبات کاهش نیروی مولد کاری و ضربه به اقتصاد و تولید کشور را فراهم آورده است. این پدیده، جامعه را در همه ابعاد ، با خطر مواجه می کند (جلد کار،1379).پرستاران ، از جمله افرادی هستند که در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با سایر مردم قرار دار د و دارای مسئولیت خطیری در قبال سلامت و حیات انسان ها می باشند . مواجهه با افراد رنجور، بیماری های لاعلاج و مرگ، این شغل را در ردۀ مشاغل پُراسترس قرار می دهد. فرسودگی شغلی در کارکنان درمانی از دو جنبه حائز اهمیت است : اولاً فرسودگی، سلامت روانی فرد را تحت تأثیر قرارمی دهد و باعث علایم جسمی و روانی، غیبت از شغل و تعویض شغل می شود. ثانیاً کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران را کاهش می دهد، نارضایتی از خدمات پزشکی را به ارمغان می آورد، سلسله کارهای تشخیصی و درمانی بیماران را دچار رکود و تأخیر می کند و از همه مهم تر، ممکن است باعث شود بیمار رنجوری با نیازهای روانی و جسمانی، پریشان و ناامید گردد.از نتایج این پژوهش می توان در بیمارستانها- مراکز درمانی و بهداشتی- دانشگاههای علوم پزشکی و... استفاده کرد.1-4-اهداف تحقیقهدف اصلی:مقایسه میزان فرسودگی شغلی ورابطه آن با انگیزش شغلی پرستاران شهر فیروزآباد سال 1390اهداف جزئی :- تعیین عوامل موثر بر کاهش انگیزش شغلی در پرستارانفرضیات تحقیق :بین عوامل عاطفی و فرسودگی شغلی در پرستاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد6-1-تعریف نظری و عملیاتی متغیرها1-6-1-تعریف انگیزشمیل به کوشش فراوان در جهت تامین هدفهای سازمان به گونه ای که این تلاش در جهت ارضای برخی از نیازهای فردي سوق داده شود» (استیفن پی رابینز، 1377).2-1-6-فرسودگی شغلیفرسودگی شغلی عبارت است از کاهش قدرت سازگاری فرد بر اثر عوامل فشار زا و نشانگان خستگی جسمی و هیجانی. این نشانگان منجر به ایجاد خود پنداره منفی در فرد، نگرش منفی نسبت به شغل و فقدان احساس ارتباط با دیگران ( مشتری، ارباب رجوع یا مراجعان) می گردد. این نشانگان ممکن است فرد را به سوی انواع بیماریها روانی و جسمانی ، سوق دهد (مزلچ و جکسون،1981).فرسودگی شغلی :به بالاترین نمره ای که فرد از مقیاس 22 سوالی فرسودگی شغلی مازلاک (MBI ) بدست می آورد که هرچه نمره فرد بالاتر باشد فرسودگی شغلی وی بیشر است.انگیزش شغلی :به بالاترین نمره ای که فرد از مقیاس 40سوالی انگیزش هرزبرگ ) بدست می آورد .1-2-- مفهوم انگیزشيكي از وظايف مهم مديران در سازمانها، شناسايي استعدادهاي بالقوه كاركنان و فراهم نمودن زمينههاي رشد و شكوفايي آنان است كه زمينه ارتقاي بهرهوري را فراهم ميكند. امروزه نميتوان بدون توجه به ميزان بهرهوري در توليد و بدون آگاهي از عوامل موثر بر افزايش آن، به سوي توسعه پایدار گام برداشت. از آنجا كه انسان در توسعه نقش كليدي دارد و تحقق توسعه به دست انسان صورت ميپذيرد، برطرف كردن نيازهاي روحي و رواني افراد از اهميت ويژهاي برخوردار است. بنابراين يكي از وظايف مهم مدير، انگيزش افراد است، انسانهايي با نيازهاي متعدد براي نيل به هدفهاي سازماني. در يك طبقهبندي كلي انگيزهها در سه گروه (فيزيكي، اجتماعي و رواني) قرار ميگيرد. به بخشی از نيازهاي انسان در محيط كار مانند تسهيلات رفاهي محيط كار (محل مناسب كار، هوا، نور و...) انگيزههاي فيزيكي اطلاق ميشود. به دسته اي از نيازهاي افراد كه به رفتار ديگران به ويژه مديريت سازمان ارتباط پيدا ميكند و بيشتر نيازهاي اجتماعي را برطرف می سازد، انگیزه های اجتماعی می گویند و آن گروه ازنیازهایی که رضایت روحی افراد را در پی دارد، جزء انگيزههاي رواني محسوب ميشود(سید جوادین ،1386 ).اصطلاح انگیزش نخستین بار از واژه لاتین موو[1] که به معنی حرکت است گرفته شد. انگیزه را چرایی رفتار گویند. به عبارت دیگر هیچ رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزه ای یا نیازی محرک آن نباشد. انگیزش انسان اعم از خودآگاه یا ناخودآگاه، ناشی از نیازهای اوست. بنابراین در تعریف انگیزه می توان گفت: انگیزه یا نیاز عبارت است از حالتی درونی و کمبود یا محرومیتی که انسان را به انجام یک سری فعالیت وا می دارد (سید جوادین ، 1386 ).یکی از وظایف اولیه مدیر فراهم نمودن موجبات انگیزش کارکنان در سطح بالایی از عملکرد می باشد. یعنی مدیر باید اطمینان پیدا کند که افراد کار می کنند، بطور منظم سرکار حاضر می شوند و سهم مثبتی از رسالت سازمان دارند. عملکرد شغلی به توانایی، محیط و همچنین انگیزش مرتبط است (محمدزاده و مهر وژان، 1375 ).انگیزش یک فرایند زنجیرهای است که با احساس نیاز یا احساس کمبود و محرومیت شروع می شود، سپس خواست را به دنبال می آورد و موجب تنش و کنش بسوی هدفی می شود که محصول آن، رفتار نيل به هدف است. توالی این فرایند ممکن است منجر به ارضای نیاز شود. بنابراین انگیزه ها موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می شود در حالی که انگیزش یک خواست کلی را منعکس می نماید. در تمام تحقیقات انگیزش هنوز جایگاه تنبيه و تشویق به عنوان انگیزه های بسیار قوی مطرح می باشد و در این رابطه پول به عنوان ابزاری برای اعطای پاداش مطرح بوده، اما تنها عامل انگیزشي نیست.تعداد صفحات : 100فرمت فایل :Word