1-1- مقدمهامروزه بزرگترين مشكل در اقليم شناسي كشاورزي،اثر عناصر آب و هوايي بر محصول است. رشد گياه به تمام عواملي بستگي دارد كه در محيط زيست اعمال مي شوند. هيچ مطلوبيت ساده اي براي هر يك از عوامل وجود ندارد كه بدون توجه به وضعيت ديگر عوامل توجيه شود. تمام محصولات كشاورزي در اين مساله كه به طور طبيعي رشد نكنند داراي حدود آستانه طبيعي معيني از عناصر آب و هوايي هستند، ولي پرورش و انتخاب تدريجي اين آستانه ها براي بسياري از محصولات مانند: گندم، جو، برنج، ذرت و … قابل ملاحظه و دسترسي است. يعني روش هاي مورد استفاده كشت گاهي در ارائه تغيير قابل ملاحظه در ميكروكليما نقش مهمي را ايفا مي كند.[1]انسان بر خلاف جانوران و گياهان سعي نموده است محيط اطراف خود را بشناسد و سپس به نفع خود ان را تغيير دهد و بعبارت ديگر بر محيط آب و هوايي پيرامون خود احاطه يابد. همين انسان مجبور بوده است براي تهيه غذا، خوراك، پوشاك و بهداشت از طريق كشاورزي اقدام نمايد و به همين جهت است از بدو تاريخ و هم اكنون نيز ثبات و پيشرفت ملل بستگي موثر و مستقيم نسبتت به توسعه و ترقي در توليدات كشاورزي آنها دارد[2].با بررسي و آناليز عوامل اقليمي مطابق با تغييرات زماني و مكاني نه تنها در بخش زراعي، باغباني و دامپروري و امور زيربنايي مي توان به اقدامات بسيار اساسي مبادرت نمود، بلكه مي توان با استفاده از كاربريهاي ثانويه عوامل اقليمي از پتانسيل هاي منابع طبيعي نيز به نحو احسن بهره گيري كرد.گرچه نمي توان ادعا كرد كه از اولين خاستگاههاي كشت محصول برنج، كشور ما ايران بوده است، اما اين پذيرفتني است كه در اين خطه نيز هزاران سال است اين محصول مورد توجه اقوام وگروههاي انساني ساكن در آن بوده و گونه هاي سازگار با پارامترهاي محيطي و آب و هوايي خاص هر منطقه مورد استفاده قرار مي گرفته و هم اكنون نيز روزبروز توسعه مي يابد. در منطقه آذربايجان نيز فقط در بخشي از آن در جنوب شرقي منطقه ميانه برنج كشت مي شود. بطوري كه امروزه سطح زير كشت اين محصول در حدود 6-5 هزار هكتار مي باشد.كشت محصول برنج در بيش از 50 روستاي منطقه ميانه اهميت وافري به اين خطه بخشيده است و با عنايت به اينكه برنج در تغذيه مردم منطقه نقش بسيار مهمي دارد، بطوريكه در اكثريت خانواده ها غذاي يك وعده از سه وعده تغذيه روزانه را برنج تشكيل مي دهد و همچنين نوع يا واريته هايي كه در اين منطقه استحصال مي شوند از لحاظ كيفيت در مرغوبيت، ارزش غذايي، پخت، تجارت و … ميتوانند مورد توجه قرار گيرند، بنده را بر آن داشت تا آنجايي كه توان علمي و امكانات موجود و … اجازه مي دهند، نقش عوامل اقليمي را در چگونگي كشت و توليد اين محصول در منطقه سكونتي را مورد بررسي قرار دهم. اميدوارم كه ويژگيهاي ديگر مربوطه نيز از ناحيه متخصصان مربوطه مورد بررسي قرار گرفته و با اجماع و تحليل مجموعه مطالعات بتوان يك چشم انداز مطمئن و ارزشمندي را در فراسوي توسعه كشت محصول برنج درمنطقه ميانه فراهم آيد. 2-1- طرح مساله و اهداف موضوع مورد مطالعههدف از اين مطالعه حصول اطلاعات لازم و استفاده عمومي از داده هاي هواشناسي درارتباط با برنامه ريزيهاي كشاورزي و احياناً پروژه هاي توسعه كشاورزي است. مخصوصاً توليد و كشت محصول برنج در منطقه ميانه مي باشد كه داراي ايستگاه هواشناسي سينوپتيك است. همه ميدانيم كه شكست يا توفيق در فعاليتهاي كشاورزي وابستگي عميقي به عوامل متعدد از جمله ساختمان ژنتيكي و شرايط محيطي از قبيل خاك و آب و هوا بستگي دارد. در صورتيكه بتوان به اين عوامل در صورت كلي شناخت يافت، بي گمان توليد محصول از نقطه نظر كيفي و كمي افزايش مي يابد و بر عكس عدم توجه، منجر به شكست گرديده و خسارات مالي و اتلاف نيروي انساني و تكنولوژيكي را بدنبال خواهد داشت.[1] . خالدي، دكتر شهريار، آب و هوا شناسي كاربردي، 1374، ص 81[2] . نصوحي، مهندس غلامحسين، هواشناسي در كشاورزي، 1380، ص4
1-1- مقدمهامروزه بزرگترين مشكل در اقليم شناسي كشاورزي،اثر عناصر آب و هوايي بر محصول است. رشد گياه به تمام عواملي بستگي دارد كه در محيط زيست اعمال مي شوند. هيچ مطلوبيت ساده اي براي هر يك از عوامل وجود ندارد كه بدون توجه به وضعيت ديگر عوامل توجيه شود. تمام محصولات كشاورزي در اين مساله كه به طور طبيعي رشد نكنند داراي حدود آستانه طبيعي معيني از عناصر آب و هوايي هستند، ولي پرورش و انتخاب تدريجي اين آستانه ها براي بسياري از محصولات مانند: گندم، جو، برنج، ذرت و … قابل ملاحظه و دسترسي است. يعني روش هاي مورد استفاده كشت گاهي در ارائه تغيير قابل ملاحظه در ميكروكليما نقش مهمي را ايفا مي كند.[1]انسان بر خلاف جانوران و گياهان سعي نموده است محيط اطراف خود را بشناسد و سپس به نفع خود ان را تغيير دهد و بعبارت ديگر بر محيط آب و هوايي پيرامون خود احاطه يابد. همين انسان مجبور بوده است براي تهيه غذا، خوراك، پوشاك و بهداشت از طريق كشاورزي اقدام نمايد و به همين جهت است از بدو تاريخ و هم اكنون نيز ثبات و پيشرفت ملل بستگي موثر و مستقيم نسبتت به توسعه و ترقي در توليدات كشاورزي آنها دارد[2].با بررسي و آناليز عوامل اقليمي مطابق با تغييرات زماني و مكاني نه تنها در بخش زراعي، باغباني و دامپروري و امور زيربنايي مي توان به اقدامات بسيار اساسي مبادرت نمود، بلكه مي توان با استفاده از كاربريهاي ثانويه عوامل اقليمي از پتانسيل هاي منابع طبيعي نيز به نحو احسن بهره گيري كرد.گرچه نمي توان ادعا كرد كه از اولين خاستگاههاي كشت محصول برنج، كشور ما ايران بوده است، اما اين پذيرفتني است كه در اين خطه نيز هزاران سال است اين محصول مورد توجه اقوام وگروههاي انساني ساكن در آن بوده و گونه هاي سازگار با پارامترهاي محيطي و آب و هوايي خاص هر منطقه مورد استفاده قرار مي گرفته و هم اكنون نيز روزبروز توسعه مي يابد. در منطقه آذربايجان نيز فقط در بخشي از آن در جنوب شرقي منطقه ميانه برنج كشت مي شود. بطوري كه امروزه سطح زير كشت اين محصول در حدود 6-5 هزار هكتار مي باشد.كشت محصول برنج در بيش از 50 روستاي منطقه ميانه اهميت وافري به اين خطه بخشيده است و با عنايت به اينكه برنج در تغذيه مردم منطقه نقش بسيار مهمي دارد، بطوريكه در اكثريت خانواده ها غذاي يك وعده از سه وعده تغذيه روزانه را برنج تشكيل مي دهد و همچنين نوع يا واريته هايي كه در اين منطقه استحصال مي شوند از لحاظ كيفيت در مرغوبيت، ارزش غذايي، پخت، تجارت و … ميتوانند مورد توجه قرار گيرند، بنده را بر آن داشت تا آنجايي كه توان علمي و امكانات موجود و … اجازه مي دهند، نقش عوامل اقليمي را در چگونگي كشت و توليد اين محصول در منطقه سكونتي را مورد بررسي قرار دهم. اميدوارم كه ويژگيهاي ديگر مربوطه نيز از ناحيه متخصصان مربوطه مورد بررسي قرار گرفته و با اجماع و تحليل مجموعه مطالعات بتوان يك چشم انداز مطمئن و ارزشمندي را در فراسوي توسعه كشت محصول برنج درمنطقه ميانه فراهم آيد. 2-1- طرح مساله و اهداف موضوع مورد مطالعههدف از اين مطالعه حصول اطلاعات لازم و استفاده عمومي از داده هاي هواشناسي درارتباط با برنامه ريزيهاي كشاورزي و احياناً پروژه هاي توسعه كشاورزي است. مخصوصاً توليد و كشت محصول برنج در منطقه ميانه مي باشد كه داراي ايستگاه هواشناسي سينوپتيك است. همه ميدانيم كه شكست يا توفيق در فعاليتهاي كشاورزي وابستگي عميقي به عوامل متعدد از جمله ساختمان ژنتيكي و شرايط محيطي از قبيل خاك و آب و هوا بستگي دارد. در صورتيكه بتوان به اين عوامل در صورت كلي شناخت يافت، بي گمان توليد محصول از نقطه نظر كيفي و كمي افزايش مي يابد و بر عكس عدم توجه، منجر به شكست گرديده و خسارات مالي و اتلاف نيروي انساني و تكنولوژيكي را بدنبال خواهد داشت.[1] . خالدي، دكتر شهريار، آب و هوا شناسي كاربردي، 1374، ص 81[2] . نصوحي، مهندس غلامحسين، هواشناسي در كشاورزي، 1380، ص4