چكيده :الكترومايوگرافي (EMG) مطالعه عملكرد عضله از طريق تحليل سيگنالهاي الكتريكي توليد شده در حين انقباضات عضلاني است كه اندازهگيري آن همراه با تحريك عضله است كه ميتواند شامل عضلات ارادي و غيرارادي شود اين سيگنال به طور كلي به دو دستهي باليني وKine Siological EMG تقسيمبندي مي شود كه خود دستهي دوم باز دونوع سوزني وسطحي را در خود جاي ميدهدكه هر كدام درجاي خود بسته به نوع ماهيچه و بيماري مورد استفاده قرار مي گيرند در الكترومايوگرافي آنچه از اهميت ويژهاي برخوردار است نوع طراحي الكترود است كه در اين مقاله به سه نوع طراحي الكترود اشاره شده است . براي اندازهگيري و ثبت سيگنال الكترومايوگرافي مكان قرار دادن الكترود بسيار مهم ميباشد . الكترومايوگرافي موضوع تحقيقي بسيار گستردهاي ميباشد و پرداختن به هر قسمت آن خود به زمان بسيار زيادي احتياج دارد در اينجا به بررسي اين سيگنال در حركت دست ميپردازيم . براي شناسايي سيگنال دست از طبقهبندي الگوي EMG استفاده ميكنند كه اين طبقهبندي روشهاي گوناگوني از جمله swids ، هوش مصنوعي sofms و غيره مي باشد كه روش مورد بررسي در اين تحقيق طبقه بندي الگوي EMG با استفاده از نقشههاي خود سازمانده مي باشد sofm يك شبكه رقابتي يادگيري بدونكنترلي است كه داراي الگوي طبقهبندي ميباشد . گر چه طبقه بندي الگوهاي EMG بسيار مشكل ميباشد اما به حركت دست كمك زيادي ميكند بيشترين استفاده EMG براي نوسازي دست است نوسازي دست اصولاً با استخوان بندي كنترل شده انجام ميشود . فعاليت الكتريكي ماهيچهها به ما اين اجازه را ميدهد كه بدانيم آيا بيمار در سعي در تكان دادن انگشتها ميكند يا نه .هدف از ارائه استخوان بندي خارجي براي اين است كه بيمار احساس استقلال بيشتري داشته باشد براي كنترل دستهاي مصنوعي مدار آنالوگي طراحي شده است كه براي كمك به افراد مقطوع العضو مناسب است كه ما در اين جا همه اين مباحث گفته شده را مورد تحليل و بررسي قرار ميدهيم .
چكيده :الكترومايوگرافي (EMG) مطالعه عملكرد عضله از طريق تحليل سيگنالهاي الكتريكي توليد شده در حين انقباضات عضلاني است كه اندازهگيري آن همراه با تحريك عضله است كه ميتواند شامل عضلات ارادي و غيرارادي شود اين سيگنال به طور كلي به دو دستهي باليني وKine Siological EMG تقسيمبندي مي شود كه خود دستهي دوم باز دونوع سوزني وسطحي را در خود جاي ميدهدكه هر كدام درجاي خود بسته به نوع ماهيچه و بيماري مورد استفاده قرار مي گيرند در الكترومايوگرافي آنچه از اهميت ويژهاي برخوردار است نوع طراحي الكترود است كه در اين مقاله به سه نوع طراحي الكترود اشاره شده است . براي اندازهگيري و ثبت سيگنال الكترومايوگرافي مكان قرار دادن الكترود بسيار مهم ميباشد . الكترومايوگرافي موضوع تحقيقي بسيار گستردهاي ميباشد و پرداختن به هر قسمت آن خود به زمان بسيار زيادي احتياج دارد در اينجا به بررسي اين سيگنال در حركت دست ميپردازيم . براي شناسايي سيگنال دست از طبقهبندي الگوي EMG استفاده ميكنند كه اين طبقهبندي روشهاي گوناگوني از جمله swids ، هوش مصنوعي sofms و غيره مي باشد كه روش مورد بررسي در اين تحقيق طبقه بندي الگوي EMG با استفاده از نقشههاي خود سازمانده مي باشد sofm يك شبكه رقابتي يادگيري بدونكنترلي است كه داراي الگوي طبقهبندي ميباشد . گر چه طبقه بندي الگوهاي EMG بسيار مشكل ميباشد اما به حركت دست كمك زيادي ميكند بيشترين استفاده EMG براي نوسازي دست است نوسازي دست اصولاً با استخوان بندي كنترل شده انجام ميشود . فعاليت الكتريكي ماهيچهها به ما اين اجازه را ميدهد كه بدانيم آيا بيمار در سعي در تكان دادن انگشتها ميكند يا نه .هدف از ارائه استخوان بندي خارجي براي اين است كه بيمار احساس استقلال بيشتري داشته باشد براي كنترل دستهاي مصنوعي مدار آنالوگي طراحي شده است كه براي كمك به افراد مقطوع العضو مناسب است كه ما در اين جا همه اين مباحث گفته شده را مورد تحليل و بررسي قرار ميدهيم .