چکیده از آنجايي كه نظام مقدّس جمهوري اسلامي فقط وفقط از طريق اعتقاد عميق اقشار ملّت به اسلام عزيز مستدام و پايدار ميماند و از طرفي نظام جمهوري اسلامي چيزي جز نحوة حيات اسلامي در عرصة فعاليتهاي فردي و اجتماعي نيست و اين نكته در واقع فلسفة حيات انسانها بر روي زمين نيز هست، بنابراين لازم است كه بيش از هر چيزي در راستاي ريشهدار كردن اعتقادات ديني همّت گمارد تا صحيحترين عقيده به نسل جوان برسد. کلیدواژه آموزش ، پرورشی ، دانش آموز ، تربیت مقدمه هميشه در طول حيات بشر، هم انسان فاسد وجود داشته و هم انسان صالح؛ ولي اگرضدّ ارزشها آبرو پيدا كند، يعني اگر منكَر به جاي معروف معرفي گردد، جهتگيري كلّي جامعه روبهفساد ميگذارد، و امروز غرب به ادلّهاي مختلف يكنوع زندگي را به ما معرّفي ميكند كه زندگي فاسدي است، و با همة ابعادش هم فاسد است، چون جهتگيري نهايياش مادّيگرايي و دنيادوستي است. آنچه مشكل است اين استكه اين فساد را زير پوشش پيشرفت و رفاه و استفادة كلان از طبيعت و شعار آزادي پنهان نموده است . و خداوند در رابطه با همين خطر، جهتگيري كلّي ما را در اين رابطه روشن كرده و ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» يعني «اي مؤمنين! به يهود و نصارا (كه مظهر امروزينش، فرهنگ غرب خواهد بود) محبّت و اعتماد نداشته باشيد، آنها خودشان نسبت به هم محبّت متقابل دارند و شما را نميگيرند و خودشان را رها كنند و هر كس از شما به آنها محبّت داشته باشد، از آنهاست...». و در آية بعد ميفرمايد: «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ» يعني «كساني كه در قلبهايشان مرضِ عدم هدايت الهي هست، در جهت يهود و نصارا سرعت ميگيرند و ميگويند ميترسيم در اثر جدايي از آنها به ما گرفتاري برسد وبه اين شكل محبّت خود را به يهود و نصارا توجيه ميكنند» و در ادامه در آية 54 همين سوره ميفرمايد:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ »؛ «كسي كه از دوستي مؤمنين به دوستي يهود و نصارا برگردد، به زودي خداوند عدّهاي را ميآورد كه محبّت به خدا دارند و نسبت به مؤمنين فروتن و نسبت به كافران بياعتنا هستند، و هيچ نگران نيستند كه كسي در راه احياي دين سرزنششان كند» پس اين اوّلين نكتهاي است كه بايد با حوصله و با دلايل روشن براي دانشآموزان و دانشجويان روشن نمود تا بدانند كتاب هدايت خدا چه توصيهاي نسبت به يهود و نصارا به آنها كرده است. و مسلّم فرهنگ غرب علاوه بر اينكه به ظاهر مسيحيت را در كنار خود دارد، - كه خداوند به ما توصيه فرموده دوستي و سرپرستي آنها را مگيريد - حتّي به ظلمت ديگر، يعني دوري از هر نگاه ديني، گرفتار شده به طوريكه حتّي دين را به اصطلاح «واتيكانيزه» كرده است؛ يعني نقش دين و روحانيت را از متن زندگي به حاشيه كشانده و دين را بهعنوان يك امر شخصي مطرح ميكند كه نبايد در امور اجتماعي و سياسي و اقتصاد دخالت كند. پس اوّل بايد نگاه دانشآموزان و دانشجويان را به مسئله يهود و نصاري و فرهنگ غرب درست روشن كرد و اين بهمنزلة «لا اله» است. امروز بيش از پيش بايد نسبت به مقابله و تضادّ فرهنگ غرب با هويت اسلاميِ جوانان ما حساس بود و اين مسئله را يكي از زيربناييترين وظايف ديني خود بدانيم، بايد بدانيم هشت كشور صنعتي تحتعنوان «خاورميانة بزرگ» اساسنامهاي را تصويب كردهاند كه تمام زيرساختهاي ديني جوامع اسلامي را استحاله نمايند كه به عنوان مثال به موارد زير اشاره ميشود: الف) استفادة ابزاري از آزادي و دموكراسي براي رسوخ فرهنگ غرب در جوامع اسلامي. ب) تبليغ آزادي زنان در بستر فرهنگ غرب و آزادي جوانان از قيد و بندهاي ديني. ج) تأكيد بر برابري زن و مرد و فشار بر پيوستن دولتها به كنوانسيونهايي كه برمبناي نظرية فرهنگ غرب پايهريزي شده تا از اين طريق عملاً قوانين و مباني اسلامي از درون كشورهاي اسلامي برداشته شود و استحاله كردن اسلام به صورت قانوني تحقّق يابد (يك اسلام منهاي امربهمعروف و ايثار و جهاد فقط مطرح باشد). د) تبليغ براي ربط دادن عقبماندگي كشورهاي اسلامي به موازين عقيدتي و اسلامي آن كشورها. ه) تبليغ در راستاي بازكردن راه دخالت غرب براي پيشرفت كشورهاي خاورميانه، در حاليكه علّت عقبماندگي كشورهاي اسلامي بهجهت دخالتهاي غرب در سدههاي اخير بوده است. و) تبليغ بر اينكه تحوّل اقتصادي و رفاه، مشروط به پذيرش معيارهاي غربي است. ز) اتّخاذ مواضع خيرخواهانه براي پيشرفت جهان اسلام با ارائة آمارهايي كه حاكي از عقبماندگي جهان اسلام است بر اساس ملاكهاي غربي. ح) تبليغ براي ايجاد صلح و امنيت در خاورميانه با محوريت صلح براي اسرائيل؛ ولذا هرگونه اعتراض به اسرائيل ضدّ امنيتي و تروريست قلمداد ميشود. پس اوّل لازم است براي نسل جديد «لا اله» روشن شود تا «الله» بتواند در صحنة فكر و فرهنگ جامعه نور خود را بتاباند و مواظب باشيم كه دشمن، اين مسئلة حساس ديني را بهبهانه يك مسئلة سياسي از صحنة كلاس و درس خارج نكند.
دانلود تحقیق ویژه ارتقاء شغلی فرهنگیان ۶۰ صفحه در قالب word با عنوان راههاي افزايش دين باوري در دانشآموزان
چکیده از آنجايي كه نظام مقدّس جمهوري اسلامي فقط وفقط از طريق اعتقاد عميق اقشار ملّت به اسلام عزيز مستدام و پايدار ميماند و از طرفي نظام جمهوري اسلامي چيزي جز نحوة حيات اسلامي در عرصة فعاليتهاي فردي و اجتماعي نيست و اين نكته در واقع فلسفة حيات انسانها بر روي زمين نيز هست، بنابراين لازم است كه بيش از هر چيزي در راستاي ريشهدار كردن اعتقادات ديني همّت گمارد تا صحيحترين عقيده به نسل جوان برسد. کلیدواژه آموزش ، پرورشی ، دانش آموز ، تربیت مقدمه هميشه در طول حيات بشر، هم انسان فاسد وجود داشته و هم انسان صالح؛ ولي اگرضدّ ارزشها آبرو پيدا كند، يعني اگر منكَر به جاي معروف معرفي گردد، جهتگيري كلّي جامعه روبهفساد ميگذارد، و امروز غرب به ادلّهاي مختلف يكنوع زندگي را به ما معرّفي ميكند كه زندگي فاسدي است، و با همة ابعادش هم فاسد است، چون جهتگيري نهايياش مادّيگرايي و دنيادوستي است. آنچه مشكل است اين استكه اين فساد را زير پوشش پيشرفت و رفاه و استفادة كلان از طبيعت و شعار آزادي پنهان نموده است . و خداوند در رابطه با همين خطر، جهتگيري كلّي ما را در اين رابطه روشن كرده و ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» يعني «اي مؤمنين! به يهود و نصارا (كه مظهر امروزينش، فرهنگ غرب خواهد بود) محبّت و اعتماد نداشته باشيد، آنها خودشان نسبت به هم محبّت متقابل دارند و شما را نميگيرند و خودشان را رها كنند و هر كس از شما به آنها محبّت داشته باشد، از آنهاست...». و در آية بعد ميفرمايد: «فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ» يعني «كساني كه در قلبهايشان مرضِ عدم هدايت الهي هست، در جهت يهود و نصارا سرعت ميگيرند و ميگويند ميترسيم در اثر جدايي از آنها به ما گرفتاري برسد وبه اين شكل محبّت خود را به يهود و نصارا توجيه ميكنند» و در ادامه در آية 54 همين سوره ميفرمايد:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ »؛ «كسي كه از دوستي مؤمنين به دوستي يهود و نصارا برگردد، به زودي خداوند عدّهاي را ميآورد كه محبّت به خدا دارند و نسبت به مؤمنين فروتن و نسبت به كافران بياعتنا هستند، و هيچ نگران نيستند كه كسي در راه احياي دين سرزنششان كند» پس اين اوّلين نكتهاي است كه بايد با حوصله و با دلايل روشن براي دانشآموزان و دانشجويان روشن نمود تا بدانند كتاب هدايت خدا چه توصيهاي نسبت به يهود و نصارا به آنها كرده است. و مسلّم فرهنگ غرب علاوه بر اينكه به ظاهر مسيحيت را در كنار خود دارد، - كه خداوند به ما توصيه فرموده دوستي و سرپرستي آنها را مگيريد - حتّي به ظلمت ديگر، يعني دوري از هر نگاه ديني، گرفتار شده به طوريكه حتّي دين را به اصطلاح «واتيكانيزه» كرده است؛ يعني نقش دين و روحانيت را از متن زندگي به حاشيه كشانده و دين را بهعنوان يك امر شخصي مطرح ميكند كه نبايد در امور اجتماعي و سياسي و اقتصاد دخالت كند. پس اوّل بايد نگاه دانشآموزان و دانشجويان را به مسئله يهود و نصاري و فرهنگ غرب درست روشن كرد و اين بهمنزلة «لا اله» است. امروز بيش از پيش بايد نسبت به مقابله و تضادّ فرهنگ غرب با هويت اسلاميِ جوانان ما حساس بود و اين مسئله را يكي از زيربناييترين وظايف ديني خود بدانيم، بايد بدانيم هشت كشور صنعتي تحتعنوان «خاورميانة بزرگ» اساسنامهاي را تصويب كردهاند كه تمام زيرساختهاي ديني جوامع اسلامي را استحاله نمايند كه به عنوان مثال به موارد زير اشاره ميشود: الف) استفادة ابزاري از آزادي و دموكراسي براي رسوخ فرهنگ غرب در جوامع اسلامي. ب) تبليغ آزادي زنان در بستر فرهنگ غرب و آزادي جوانان از قيد و بندهاي ديني. ج) تأكيد بر برابري زن و مرد و فشار بر پيوستن دولتها به كنوانسيونهايي كه برمبناي نظرية فرهنگ غرب پايهريزي شده تا از اين طريق عملاً قوانين و مباني اسلامي از درون كشورهاي اسلامي برداشته شود و استحاله كردن اسلام به صورت قانوني تحقّق يابد (يك اسلام منهاي امربهمعروف و ايثار و جهاد فقط مطرح باشد). د) تبليغ براي ربط دادن عقبماندگي كشورهاي اسلامي به موازين عقيدتي و اسلامي آن كشورها. ه) تبليغ در راستاي بازكردن راه دخالت غرب براي پيشرفت كشورهاي خاورميانه، در حاليكه علّت عقبماندگي كشورهاي اسلامي بهجهت دخالتهاي غرب در سدههاي اخير بوده است. و) تبليغ بر اينكه تحوّل اقتصادي و رفاه، مشروط به پذيرش معيارهاي غربي است. ز) اتّخاذ مواضع خيرخواهانه براي پيشرفت جهان اسلام با ارائة آمارهايي كه حاكي از عقبماندگي جهان اسلام است بر اساس ملاكهاي غربي. ح) تبليغ براي ايجاد صلح و امنيت در خاورميانه با محوريت صلح براي اسرائيل؛ ولذا هرگونه اعتراض به اسرائيل ضدّ امنيتي و تروريست قلمداد ميشود. پس اوّل لازم است براي نسل جديد «لا اله» روشن شود تا «الله» بتواند در صحنة فكر و فرهنگ جامعه نور خود را بتاباند و مواظب باشيم كه دشمن، اين مسئلة حساس ديني را بهبهانه يك مسئلة سياسي از صحنة كلاس و درس خارج نكند.