چکیده سالهاست كه رياضي جز جدا نشدني از درسهاي مدرسه تا دانشگاه شده است . همه ما كم وبيش با رياضيات سر و كار داريم . امروز رياضيات بحدي در همه علوم نفوذ كرده است . كه آن را مادر تمام علوم مي دانند . اما سوالي كه هميشه ذهن بشر را به خود مشغول كرده است ، اين است، كه اين علم ، را چگونه بياموزد ، آن را بكار ببرد ، در اين مقاله سعي مي كنم به مهمترين مسايل موثر در ياد گيري علم رياضي اشاره كنم . کلیدواژه آموزش ، ریاضی ، یادگیری ، علاقمندی مقدمه براي شناخت هر علمي بايد ريشه هاي تشكيل آن علم را بررسي كنيم وبخوبي ياد بگيريم ، خوب اكنون با نگاهي كه به رياضيات مي اندازيم ، متوجه مي شويم كه منشا و پايه تشكيل اين علم ، اعداد است . بشر ابتدا عدد را كشف كرد و با كشف اعداد چرخه رياضيات به راه افتاد. پس با اين مقدمه متوجه اهميت علم اعداد در تمام مقاطع تحصيلي و بخصوص مقطع ابتدايي مي شويم. فهم دقيق اعداد و عمليات مربوط به اعداد ، پايه و اساس علم رياضيات است بر طبق تحقيق موسسه رياضي آمريكا در سال 1998 اعداد 40 در صد مقطع ابتدايي و 25 در صد مقطع راهنمايي و 20 در صد مقطع دبيرستان راتشكيل مي دهند كه با نگاهي به اين آمار متوجه اهميت آموزش اعداد و عمليات آنها و همچنين ارتباطات بين اعداد مي شويم .هر فردي كه با يك مساله عددي مواجه مي شود ابتدا بايد ارتباط بين اعداد مساله را درك كند سپس نوع اعداد را درك كند آيا عدد صحيح است ، يا اعشاري و غيره است ، زيرا فهم اعداد باعث راهنما شدن افراد به حل مسله مي شود . اكنون يك مساله مهمتر مطرح مي شود و آن اين است كه ما براي درك اعداد و فهم آنها نياز به يكسري پيش نيازها داريم اين پيش نيازها ، همان پيش نيازهاي مورد نياز براي فهم رياضيات است . دانشمندان غربي پيش نيازهاي لازم براي آموزش رياضي را به 3 دسته تقسيم مي كنند 1-خواندن 2-نوشتن 3-حساب يعني اول بخوانند بعد بنويسند (فن بيان) بعد حساب كنند .اما يك نكته مهم تا حالا حتما مشاهده كرده ايد كه كودكان شايد قبل از آنكه خواندن و نوشتن را ياد بگيرند ، مي توانند تا چند عدد بشمارن . يعني اعداد را قبل از كسب مهارتها اوليه تحصيلي لمس مي كنند . منشا اين كجاست ؟ براي درك اين مساله بايد بدانيم كه بر طبق تحقيقات دانشمندان ، رياضي با هوش و علم روانشناسي ارتباط مستقيم دارد پس قبل از آموزش رياضي بايد حتما به مسله هوش و روانشناسي دقت كنيم هوش : قبل از آموزش بايد دانش آموزان از نظر هوش تست شوند وبرحسب ميزان هوش خود طبقه بندي مي شوند .افرادي كه هوش كمي دارن در يك طبقه و افرادي كه هوش متوسط در طبقه ديگر و افراد با هوش خوب به بالا در طبقه اي ديگر . آموزش براي هر كدام از اين طبقات متفاوت است . روانشناسي : اكثر افراد ديد ذهني منفي از رياضيات دارند . و رياضيات را علمي سخت ، غير قابل فهم و مشكل مي دانند . خوب از ديدگاه روانشناسي ، اگر چنين ديد و نگرشي در ذهن افراد وجود دارد. هيچگاه نمي توان آنها را به رياضي علاقه مند كرد و به تبع آن ،فراگيري ضعيف خواهد بود ، لذا لازمه كار اين است كه روشهاي تدريس رياضي بايد جذاب و شيرين باشد . نبايد به دانش آموز تلقين شود كه رياضي درس است . بلكه بايد آموزش دهيم كه رياضي جزيي از زندگي است ، و همچنين رياضي هنر است . و براي حل مسايل رياضي بايد هنر به خرج داد نه اينكه به مجموعه اي از قوانين خشك مقيد شويم . پس با استناد به بخش هوش و روانشناسي متوجه مي شويم كه چرا برخي كودكان قبل از فراگيري مهارت خواندن و نوشتن مي توانند چند عدد بشمارن ، يعني هوش كودك در كنار علاقه مندي كه والدين براي كودك ايجاد مي كنند ، عاملي است براي يادگيري اعداد توسط كودك است . لذا توصيه مي شود در بخش آموزش رياضي به بخش هوش و روانشناسي توجه وي‍‍ژه اي بشود تا راندمان كار بالا برود . اما برمي گرديم به بخش اعداد ، گفتيم كه پايه يادگيري رياضي ، اعداد است . واينها هم وابسته به هوش و روانشناسي دارد . سوالي كه مطرح مي شود اين است كه چگونه در بخش آموزش ابتدايي اعداد را آموزش بدهيم. 1-آموزش تصويري : بهترين روش براي آموزش اعداد است اما نكته مهمي كه اينجا وجود دارد نبايد از تصاويري استفاده كنيد كه جلوي ديد كودك نباشد ، مثل تصوير دايناسور يا فضا و غيره ، اما تصاوير ميوه و ماشين و حيوانات خانگي و شهري مناسبرين الگوها است ، بدليل در معرض ديد بودن اشكال . 2-خواندن : پس از آموزش تصويري نوبت به خواندن اعداد و بصورت كلي خواندن مساله رياضي ميرسد ، ما بايد فن صحيح خواندن مساله را به دانش آموزان ياد دهيم .برخي از مسايل بايد در چند مرحله خوانده شوند مرحله اول از ابتدا تا انتها مساله ، مرحله دوم از انتها تا ابتدا است . مثلا 1+1 = 2 است ، چندين روش خواندن دارد *-مفهوم اول اين است كه اگر عدد يك را با خودش جمع كنيم عددي حاصل مي شود كه 2 برابر عدد 1 است ، اين روش خواندن ذهنيت ما را نا خودآگاه به سمت عمل ضرب رهنمون مي كند *مفهموم بعدي اين است كه اگر عدد 1 را عدد 1 ديگر جمع كنيم حاصل عدد 2 است ، اين روش خواندن فاقد هر گونه استنتاج و نتيجه گيري است *مفهموم بعدي اين است كه ما اگر مساله را از آخر به اول بخوانيم متوجه مي شويم كه ما مي توانيم عدد 2 را به دو عدد كوچكتر تجزيه كنيم كه از حاصل جمع آنها عدد 2 بدست مي آيد ، خوب با اين روش خواندن ذهنيت ما به تقسيم و تفريق نزديك مي شود. اگر دقت كنيد مي توان نتيجه گرفت كه روش خواندن در رياضيات هيچ وقت محدويت ندارد بنابراين بايد به دانش آموز ياد دهيم . كه هر مساله را به روشهاي متعددي مي توان خواند، و هر روش ممكن است ما را به استنتاجهاي مختلفي رهنمون كند.