1-1- تاريخچهاگر كسي بخواهد كه تاريخ علم الكتريسيته را تا قرن ششم قبل از ميلاد بكشا ند. بر او خرده نميتوان گرفت زيرا در آن عصر كهربا و مغناطيس و برخي از خاصيتهاي اين دو ماده شناخته شده بود و اين سخن از طا لس ملطي[1] روايت شده است كه گفته بود «مغناطيس در خود روحي دارد، چه آهن را به جنبش در مي آورد[2].»اما در واقع الكتريسيته از تاريخ 1785 ميلادي كه كولن[3] قانون اصلي الكتريسيته ساكن را يافت و شباهت بسيار نزديك آن را با قانون جاذبة عمومي نشان داد[4] آغاز ميشود. از اين زمان تا سال 1871 كه گرم ماشين برقي خود را اختراع كرد 86 سال طول كشيد. انرژي، استعداد يك سيستم براي انجام دادن كار خارجي است[5]. تأثير گذاري هر عامل بر محيط اطرا فش به همين استعداد بستگي دارد. در ميان تأثير گذاران بر محيط، انسان از اين امتياز شگرف بر خوردار است. كه ميتواند با به كار بردن تمهيداتي، حاملهاي انرژي را به خد مت خود در آورد و از استعداد كارزايي آنها در راههاي مطلوب خودش سود ببرد.انسان اين مهم را به اختراع دستگاههاي لازم تحقق بخشيده است. اين دستگاهها واسطهاي هستند كه گونه خاصي از انرژي را به گونه ديگر تبديل ميكند به نحوي كه از نظر كاربرد قابل استفاده و مطلوب باشد.ماشينهاي ساده مانند اهرم، چرخ، اره، چكش و سطح شيب دار از ديرباز توسط بشر شناخته شده بودند و كار آنها اساساً تغيير شكل انرژي مكانيكي حاصل از نيروي عضلاني بود. با گذ شت زمان و متنوع شدن نياز بشر به انرژي انواع ديگري از ماشينها كه تبديلات پيچيده تري را انجام ميدادند اختراع شد.ماشينهاي تازه، علاوه بر آنكه استفاده از انرژي عضلاني انسان را متنوعتر و كار آمدتر ساختند، توانستند منابع ديگري در بيرون از وجود انسان را نيز مهار كنند و به خدمت او در آورند.ماشينهاي بافندگي دستي، آسيابهاي بادي و آبي و كشتيهاي بادباني را مي توان از اين زمره محسوب داشت.
1-1- تاريخچهاگر كسي بخواهد كه تاريخ علم الكتريسيته را تا قرن ششم قبل از ميلاد بكشا ند. بر او خرده نميتوان گرفت زيرا در آن عصر كهربا و مغناطيس و برخي از خاصيتهاي اين دو ماده شناخته شده بود و اين سخن از طا لس ملطي[1] روايت شده است كه گفته بود «مغناطيس در خود روحي دارد، چه آهن را به جنبش در مي آورد[2].»اما در واقع الكتريسيته از تاريخ 1785 ميلادي كه كولن[3] قانون اصلي الكتريسيته ساكن را يافت و شباهت بسيار نزديك آن را با قانون جاذبة عمومي نشان داد[4] آغاز ميشود. از اين زمان تا سال 1871 كه گرم ماشين برقي خود را اختراع كرد 86 سال طول كشيد. انرژي، استعداد يك سيستم براي انجام دادن كار خارجي است[5]. تأثير گذاري هر عامل بر محيط اطرا فش به همين استعداد بستگي دارد. در ميان تأثير گذاران بر محيط، انسان از اين امتياز شگرف بر خوردار است. كه ميتواند با به كار بردن تمهيداتي، حاملهاي انرژي را به خد مت خود در آورد و از استعداد كارزايي آنها در راههاي مطلوب خودش سود ببرد.انسان اين مهم را به اختراع دستگاههاي لازم تحقق بخشيده است. اين دستگاهها واسطهاي هستند كه گونه خاصي از انرژي را به گونه ديگر تبديل ميكند به نحوي كه از نظر كاربرد قابل استفاده و مطلوب باشد.ماشينهاي ساده مانند اهرم، چرخ، اره، چكش و سطح شيب دار از ديرباز توسط بشر شناخته شده بودند و كار آنها اساساً تغيير شكل انرژي مكانيكي حاصل از نيروي عضلاني بود. با گذ شت زمان و متنوع شدن نياز بشر به انرژي انواع ديگري از ماشينها كه تبديلات پيچيده تري را انجام ميدادند اختراع شد.ماشينهاي تازه، علاوه بر آنكه استفاده از انرژي عضلاني انسان را متنوعتر و كار آمدتر ساختند، توانستند منابع ديگري در بيرون از وجود انسان را نيز مهار كنند و به خدمت او در آورند.ماشينهاي بافندگي دستي، آسيابهاي بادي و آبي و كشتيهاي بادباني را مي توان از اين زمره محسوب داشت.