فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمه 1 صنايع دوره سنگي 4 هنر رسمي و عصر مفرغ 10 نقشه 21 مقدمه: چين، در سرتاسر تاريخ طولاني ثبت شدهاش، توانسته است مرزهايش را تقريباً بدون آنكه خود به تهاجمي دست زند حفظ كند. اين امر مسلم كه هر ادبيات و هم هنرها در چين در طي چندين هزاره وابستگي متقابل بسيار چشمگيري داشتهاند، خود مؤيد اين نظر است كه فرهنگ چين نيز به همين اندازه عاري از گسست بوده است. با اين همه، فرهنگ چيني كه تجلي آن را در هنرها و هنرهاي كاربردي مييابيم، سنتي ناب و خالص نبوده است. كنجكاوي و علاقه به نقشمايههاي خارجي كه از همسايگان شرقي و غربي وام گرفته ميشده به استادي در فن و گنجينهاي غني از سبكهاي مختلف شكل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمين كرده است. هرگاه نقشمايهها و سبكها جذب سنت چيني شدهاند، در طي قرون، هم سو با علاقه به كهنگرايي كه در بخش اعظم هنر چيني جاري است بارها از نو سربرداشتهاند. همين علاقه ما را به اين ديدگاه سوق ميدهد كه چين فرهنگ هنري كي پارچه و خود بسندهاي دارد. يكي از پرنفوذترين واردات پذيرش آيين بودايي و در قرن دوم قم بود كه فرهنگ ديني و فلسفي جديدي را با هنر و شمايلنگاري ملازم آن به چين آورد. در پي آن، سبكهاي جديد نقاشي فيگور و پيكرهسازي، و نيز الگوهاي جديد در طراحي معابد، اثاث و تزيينات آنها لازم افتاد؛ جذب اينها قرنها به طول انجاميد. بخش اعظم هنر بودايي از سنتهاي آسياي مركزي الهام ميگرفت كه خود ريشه در الگوي اصلي در شمال هند داشتند. در چين، شمايلنگاري بودايي نقشي مهم در پيكرهسازي و نقاشي داشته است. پيكرههاي بزرگ مقايس پيش از اين، قالب هنري بومي مهمي نبودند، اما در قرون پنجم و ششم ديگر نقش برجستههاي باابهت و پيكرهاي سنگي بيتكيهگاه براي غار. معبدها و بناها چوبي ساخته ميشد. در سدههاي ميانه، و بعدتر، سبكهاي هنري تبتي، مغولي و گوركانيان هند در چين در دورههاي محبوبيت و نفوذ يافتند، اما تأثير آنها در كل چندان گسترده نبود. رشد لايهبندي در جامعة چين تنوع بيشتر در سبكهاي هنري و تنوع بيشتر در مواد و مصالح كار را اقتضا ميكرد. از همان مراحل اوليه، مهارت در تزيينات سطح، چه باكندهكاري روي سنگ يا ريختهگري فلزات، در چين به وجود آمد. نقشمايههاي به كار رفته به صورت تزيينات نقش شده بر سفالينهها تا به امروز باقي ماندهاند. از دورة زمامداري دودمان هان، نقاشي و خوشنويسي معتبرترين شاخهها هنر بياني بودهاند. اين هنرها، كه اهل قلم نيز دستي در آنها داشتند، با فلسفة زندگي آنان عجين است. خوشنويسي، كه از ديرباز يكي از قالبهاي جدي هنر تلقي ميشده است. بيانگر قدرت شخصيت خطاط است و بنابراين چيزي فراتر از كلمات نوشته شده را بيان ميدارد.
فهرست مطالب عنوان صفحه مقدمه 1 صنايع دوره سنگي 4 هنر رسمي و عصر مفرغ 10 نقشه 21 مقدمه: چين، در سرتاسر تاريخ طولاني ثبت شدهاش، توانسته است مرزهايش را تقريباً بدون آنكه خود به تهاجمي دست زند حفظ كند. اين امر مسلم كه هر ادبيات و هم هنرها در چين در طي چندين هزاره وابستگي متقابل بسيار چشمگيري داشتهاند، خود مؤيد اين نظر است كه فرهنگ چين نيز به همين اندازه عاري از گسست بوده است. با اين همه، فرهنگ چيني كه تجلي آن را در هنرها و هنرهاي كاربردي مييابيم، سنتي ناب و خالص نبوده است. كنجكاوي و علاقه به نقشمايههاي خارجي كه از همسايگان شرقي و غربي وام گرفته ميشده به استادي در فن و گنجينهاي غني از سبكهاي مختلف شكل داده است، اما عشق به سنت، حفظ تجانس را تضمين كرده است. هرگاه نقشمايهها و سبكها جذب سنت چيني شدهاند، در طي قرون، هم سو با علاقه به كهنگرايي كه در بخش اعظم هنر چيني جاري است بارها از نو سربرداشتهاند. همين علاقه ما را به اين ديدگاه سوق ميدهد كه چين فرهنگ هنري كي پارچه و خود بسندهاي دارد. يكي از پرنفوذترين واردات پذيرش آيين بودايي و در قرن دوم قم بود كه فرهنگ ديني و فلسفي جديدي را با هنر و شمايلنگاري ملازم آن به چين آورد. در پي آن، سبكهاي جديد نقاشي فيگور و پيكرهسازي، و نيز الگوهاي جديد در طراحي معابد، اثاث و تزيينات آنها لازم افتاد؛ جذب اينها قرنها به طول انجاميد. بخش اعظم هنر بودايي از سنتهاي آسياي مركزي الهام ميگرفت كه خود ريشه در الگوي اصلي در شمال هند داشتند. در چين، شمايلنگاري بودايي نقشي مهم در پيكرهسازي و نقاشي داشته است. پيكرههاي بزرگ مقايس پيش از اين، قالب هنري بومي مهمي نبودند، اما در قرون پنجم و ششم ديگر نقش برجستههاي باابهت و پيكرهاي سنگي بيتكيهگاه براي غار. معبدها و بناها چوبي ساخته ميشد. در سدههاي ميانه، و بعدتر، سبكهاي هنري تبتي، مغولي و گوركانيان هند در چين در دورههاي محبوبيت و نفوذ يافتند، اما تأثير آنها در كل چندان گسترده نبود. رشد لايهبندي در جامعة چين تنوع بيشتر در سبكهاي هنري و تنوع بيشتر در مواد و مصالح كار را اقتضا ميكرد. از همان مراحل اوليه، مهارت در تزيينات سطح، چه باكندهكاري روي سنگ يا ريختهگري فلزات، در چين به وجود آمد. نقشمايههاي به كار رفته به صورت تزيينات نقش شده بر سفالينهها تا به امروز باقي ماندهاند. از دورة زمامداري دودمان هان، نقاشي و خوشنويسي معتبرترين شاخهها هنر بياني بودهاند. اين هنرها، كه اهل قلم نيز دستي در آنها داشتند، با فلسفة زندگي آنان عجين است. خوشنويسي، كه از ديرباز يكي از قالبهاي جدي هنر تلقي ميشده است. بيانگر قدرت شخصيت خطاط است و بنابراين چيزي فراتر از كلمات نوشته شده را بيان ميدارد.