مقدمهدر مقوله هنرشناسي اولين سوالي كه مطرح مي شود اين است كه هنر چيست ؟!البته مسلم است كه نمي توان تعريف مانع و جامعي كه دربرگيرنده تماميت اين واژه باشد ارائه نمود و علت اصلي عدم توانمندي ، همان تنوع و تكثري است كه در سرتاسر اين واژه سايه افكنده است. تنوع سليقه ها و تكثر نظرها و عقايد از سويي و رفع نيازهاي مادي و معنوي از سوي ديگر باعث گرديد كه هنر در قالبها، گونه ها ، شيوه ها و سبك هاي بيشماري به منحصه ي ظهور برسد كه هركدام به گونه اي ، دربرگيرنده بخشي از آمالها ، آرزوها و گاهاً خواسته هاي دروني خالقان و آفرينندگان آن مي باشد.با تكامل انديشه هاي اجتماعي ـ زيستي انسان ، هنر نيز به رشد بالنده اي دست يافت كه توانست خود را به تدريج از ديواره غارها بيرون كشد و در فضايي قرار گيرد كه جنبه كاربردي تري را از خود به نمايش مي گذاشت .نيازها باعث ابدا شده بود و ابداعات نيز آراسته به سليقه ، ذوق ، استعداد و در نهايت هنر بود.هنري كه روز به روز همگام با تكامل انسان به كمال ذاتي خود نزديكتر مي شد و همسان با اين تكامل، تقسيم پذيري آن به شاخه هاي گوناگون و متفاوت نيز به وقوع پيوست . شاخه هايي كه در عين وحدانيت هنري بودنشان هركدام براي خود داراي سبك و سياقي مشخص و هدفي معين وسازنده و ارزشي در خور توجه بود. اين ارزشهاي هنري كه در قالبهاي گوناگوني ظهور پيدا كرده بود، زماني به اوج خود رسيد كه زندگي گروهي به زندگي قبيله اي مبدل گشت و سپس قوميت گرايي و مليت هاي متعددي پا به عرصه حضور گذاشتند كه هريك از اينها سابقه ي هنري خويش را سند معتبري در جهت عينيت بخشيدن به پيشينه تاريخي خود و سبقت از ديگر ملل، مطرح مي كردند. فرمت فایل : وردتعداد صفحات : 114
مقدمهدر مقوله هنرشناسي اولين سوالي كه مطرح مي شود اين است كه هنر چيست ؟!البته مسلم است كه نمي توان تعريف مانع و جامعي كه دربرگيرنده تماميت اين واژه باشد ارائه نمود و علت اصلي عدم توانمندي ، همان تنوع و تكثري است كه در سرتاسر اين واژه سايه افكنده است. تنوع سليقه ها و تكثر نظرها و عقايد از سويي و رفع نيازهاي مادي و معنوي از سوي ديگر باعث گرديد كه هنر در قالبها، گونه ها ، شيوه ها و سبك هاي بيشماري به منحصه ي ظهور برسد كه هركدام به گونه اي ، دربرگيرنده بخشي از آمالها ، آرزوها و گاهاً خواسته هاي دروني خالقان و آفرينندگان آن مي باشد.با تكامل انديشه هاي اجتماعي ـ زيستي انسان ، هنر نيز به رشد بالنده اي دست يافت كه توانست خود را به تدريج از ديواره غارها بيرون كشد و در فضايي قرار گيرد كه جنبه كاربردي تري را از خود به نمايش مي گذاشت .نيازها باعث ابدا شده بود و ابداعات نيز آراسته به سليقه ، ذوق ، استعداد و در نهايت هنر بود.هنري كه روز به روز همگام با تكامل انسان به كمال ذاتي خود نزديكتر مي شد و همسان با اين تكامل، تقسيم پذيري آن به شاخه هاي گوناگون و متفاوت نيز به وقوع پيوست . شاخه هايي كه در عين وحدانيت هنري بودنشان هركدام براي خود داراي سبك و سياقي مشخص و هدفي معين وسازنده و ارزشي در خور توجه بود. اين ارزشهاي هنري كه در قالبهاي گوناگوني ظهور پيدا كرده بود، زماني به اوج خود رسيد كه زندگي گروهي به زندگي قبيله اي مبدل گشت و سپس قوميت گرايي و مليت هاي متعددي پا به عرصه حضور گذاشتند كه هريك از اينها سابقه ي هنري خويش را سند معتبري در جهت عينيت بخشيدن به پيشينه تاريخي خود و سبقت از ديگر ملل، مطرح مي كردند. فرمت فایل : وردتعداد صفحات : 114