نیروگاه حرارتی شهید رجایی، واقع در 100 کیلومتری تهران، یکی از بزرگترین نیروگاههای حرارتی ایران است. در فرایند فعالیت نیروگاه گونه هایی از مواد زائد تولید می شوند که یکی از آنها فاضلابی است که از شستشوی سیستم انتقال و تبدیل انرژی به وجود می آید با مروری بر فرایند تولید این ماده زائد می توان حدس زد که احتمالا این ماده حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از انواع فلزات سنگین مانند وانادیوم، نیکل، روی و کروم می باشد. این مواد زائد در صورت نشت می تواند برای انسان و محیط زیست خطرآفرین باشد. یکی از روشهای متداول در بی خطرسازی مواد زائد، روش جامدسازی و تثبیت می باشد. به صورت کلی در روش جامد سازی با اضافه کردن مواد افزودنی خاصی به ترکیب ماده زائد سعی بر این است که میزان نشت مواد زائد و نفوذ آنها به محیط زیست به حداقل رسانده شود و تاثیرات سمیت مواد زائد نیز حداقل شود. در تحقیق حاضر، با توجه به پارامترهای مختلفی از جمله کارایی مناسب، در دسترس و قابل تامین بودن، هزینه ای اقتصادی و امکانات موجود آزمایشگاهی از ترکیب سیمانی به عنوان ماده افزودنی جامد سازی کننده استفاده شد. نتایج حاصل از آزمایش ن شت روی نمونه های ماسه + سیمان با نسبت مواد زائد به سیمان 25% نشان می دهد که نشت تا 95% برطرف شده است. در پروسه جامدسازی با سیمان با نسبت مواد زائد به سیمان 20% نشت وانادیوم، نیکل، روی و کروم از 5.5,24.8,209.1,314.1(mg/l) درحالت ماده زائد خالص به 3.6,3.6,32.1,6(mg/L) تقلیل یافت. مقاومت فشاری نمونه های استوانه ای با نسبت های مختلف مواد زائد اندازه گیری و با نمونه های استاندارد مقایسه شد. مطالعات کانی شناسی، میکروسکوپ الکترونی و آزمایشات نشت برروی نمونه خام و جامدسازی شده انجام گرفت. آزمایشات مقاومت فشاری روی نمونه های حاوی مواد زائد فقط 0% کاهش نسبت به حالت نمونه بدون مواد زائد را نشان میدهد.نیروگاه حراتی، تثبیت و بی خطرسازی، بتن، مقاومت فشاریدر صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.برای بار اول: (خیرخواه, حسین؛ محسن سعیدی و حمیدرضا امینی، ۱۳۸۸) برای بار دوم به بعد: (خیرخواه؛ سعیدی و امینی، ۱۳۸۸)
21-تثبیت و بی خطرسازی مواد زائد خطرناك حاصل از نیروگاههای حرارتی و استفاده آن در بتن
نیروگاه حرارتی شهید رجایی، واقع در 100 کیلومتری تهران، یکی از بزرگترین نیروگاههای حرارتی ایران است. در فرایند فعالیت نیروگاه گونه هایی از مواد زائد تولید می شوند که یکی از آنها فاضلابی است که از شستشوی سیستم انتقال و تبدیل انرژی به وجود می آید با مروری بر فرایند تولید این ماده زائد می توان حدس زد که احتمالا این ماده حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از انواع فلزات سنگین مانند وانادیوم، نیکل، روی و کروم می باشد. این مواد زائد در صورت نشت می تواند برای انسان و محیط زیست خطرآفرین باشد. یکی از روشهای متداول در بی خطرسازی مواد زائد، روش جامدسازی و تثبیت می باشد. به صورت کلی در روش جامد سازی با اضافه کردن مواد افزودنی خاصی به ترکیب ماده زائد سعی بر این است که میزان نشت مواد زائد و نفوذ آنها به محیط زیست به حداقل رسانده شود و تاثیرات سمیت مواد زائد نیز حداقل شود. در تحقیق حاضر، با توجه به پارامترهای مختلفی از جمله کارایی مناسب، در دسترس و قابل تامین بودن، هزینه ای اقتصادی و امکانات موجود آزمایشگاهی از ترکیب سیمانی به عنوان ماده افزودنی جامد سازی کننده استفاده شد. نتایج حاصل از آزمایش ن شت روی نمونه های ماسه + سیمان با نسبت مواد زائد به سیمان 25% نشان می دهد که نشت تا 95% برطرف شده است. در پروسه جامدسازی با سیمان با نسبت مواد زائد به سیمان 20% نشت وانادیوم، نیکل، روی و کروم از 5.5,24.8,209.1,314.1(mg/l) درحالت ماده زائد خالص به 3.6,3.6,32.1,6(mg/L) تقلیل یافت. مقاومت فشاری نمونه های استوانه ای با نسبت های مختلف مواد زائد اندازه گیری و با نمونه های استاندارد مقایسه شد. مطالعات کانی شناسی، میکروسکوپ الکترونی و آزمایشات نشت برروی نمونه خام و جامدسازی شده انجام گرفت. آزمایشات مقاومت فشاری روی نمونه های حاوی مواد زائد فقط 0% کاهش نسبت به حالت نمونه بدون مواد زائد را نشان میدهد.نیروگاه حراتی، تثبیت و بی خطرسازی، بتن، مقاومت فشاریدر صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.برای بار اول: (خیرخواه, حسین؛ محسن سعیدی و حمیدرضا امینی، ۱۳۸۸) برای بار دوم به بعد: (خیرخواه؛ سعیدی و امینی، ۱۳۸۸)