چكيده مسكن در ميان نيازهاي مختلف انسان يكي از عوامل تعيين كننده و زندگي او ميباشد و كميت و كيفيت و شرايط مكاني آن با روح و روان و سلامتي انسان ارتباط مستقيمي دارد. آمار قبل از انقلاب و بعد از آن مخصوصاً تهيهكنندگان برنامههاي دوم و سوم مسكن، به اهميت اين نكته توجه كافي مبذول نكردهاند. به عنوان مثال برنامه دوم تعداد واحداي مسكوني مورد نياز را 5/2 ميليون واحد برآورد ميكند. وزارت مسكن و شهرسازي تنها براي ساختن 5 درصد آن متعهد ميشود و 95 درصد بقيه را بعهده بخش خصوصي قرار ميدهد. بخشي كه نه تعريفي از آن بدست داده شده و نه تكليفي براي آن مقرر شده است. نمونه محصول كار 6 ساله اين بخش برجسازي شمال تهران است كه مشكلات قابل توجهي دارد. در كشورهاي اورپاي غربي حداقل با 4 نوع سياست به اين امر پرداختهاند و غالب آن كشورها در سياستهاي خود بصورت نسبي موفق بودهاند. اين چهار نوع سياستگذاري عبارت بوده از: 1. دست راستي (راستگرا) 2. دست چپي (چپگرا) 3. ميانهرو 4. تاجريزم، كه هر كدام بنحوي توانستهاند در زمينة تأمين نيازهاي مسكوني به نتايج نسبي قابل قبول برسند. اين مقاله بر آن است كه اين سياستها را به صورت كلي با سياستهاي برنامههاي دوم و سوم مقايسه و اميد ميرود نتايجي كه بدست ميآيد قابل استفاده در سياستگذاري مسكن باشد. طي اين مقاله جمعيت و خانوار و تعداد واحدهاي مسكوني در سال 1375 و كمبودهاي مسكن در سطح كشور بررسي شده است. با توجه به جدول شماره (1) تعداد 68482 واحد، چادر كپر و آلونك هستند و چنين واحدهايي نميتوانند در مقابل زلزله پايداري داشته باشند. با توجه به جدول شماره (2) كمبود مسكن در سال 1375 برابر بوده با 696/117 واحد. سپس پيشبيني جمعيت تا سال 1400 با توجه به منابع موجود معمول گرديده و بر هماهنگي بين وزارت خانهها در امر مسكن و نظارت بر چگونگي هماهنگي تأكيد شده است و عناوين اجزاء اصلي مسكن مطرح شده و در اين باره قوانين و مقررات هماهنگ مورد نظر قرار گرفته است. طي اين بررسي بصورت كوتاه موضوع درآمد جمعيت ايران مورد بررسي قرار گرفته است و در اين باره عدم تطابق قيمت برجها با متوسط درآمد مردم مورد نظر بوده و اينكه برجها براي ثروتمندان ساخته ميشود و بسياري در آنها خالي است ولي از سوي دولت به اين نكته توجهي نميشود. سپس مشكلات برجسازي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. طي عناوين بعدي سياستگذاري مسكن در اروپاي غربي و انگليس مورد بررسي قرار گرفته و سعي شده تجزيه تحليل مربوط به اين بررسي با سياستهاي مسك ايران مقايسه شود. بعنوان مثال سياست خصوصي در انگلستان كه طي آن به خريداران بناهاي مسكوني وام با درصد سود بسيار پائين اختصاص مييابد و يا اينكه طي برنامه خصوصي سازي سازندگان بخش خصوصي تعريف و براي هر كدام تكاليف معيني تعيين ميشده است و قوانين مشخصي براي كار آنها معين ميشده است. چنين سياستهائي در ايران نيز قابل عمل است. يا اينكه سياستمداران مسكن در كشورهاي اروپائي سعي ميكنند بين واحدهاي ملكي و استيجاري از نظر تعداد آنها، تعادل ايجاد كنند. نكته مهم اينكه سياستگذاري مسكن در اروپاي غربي بفكر رفاه مردم هستند و هر گونه گرايش سياسي داشته باشند باز در رابطه به كنترل بخش خصوصي و كنترل قيمت ساختمانهاي ملكي و استيجاري اقدامات مؤثري انجام ميدهند. مؤسسات مالي آنها با درصدهاي سود و بسيار پائين بخش بزرگي از قيمت واحد مسكوني را به خريداران وام ميدهند و درآمد ماهانه آنها را در دراز مدت بعنوان اقساط دريافت ميكنند و قيمت ملك از سوي مهندس مؤسسه مالي تعيين ميشود و مالك ساختمان حق اعتراض به آن قيمت ندارد. در سياستهاي مسكن ايران تنها برنامههاي پنجساله مسكن با برنامههاي كشورهاي اروپائي قابل مقايسه است. در اين باره نحوه سرمايهگذاري دولت در امر مسكن قبل و بعد از انقلاب، مورد بررسي قرار گرفته است.
چكيده مسكن در ميان نيازهاي مختلف انسان يكي از عوامل تعيين كننده و زندگي او ميباشد و كميت و كيفيت و شرايط مكاني آن با روح و روان و سلامتي انسان ارتباط مستقيمي دارد. آمار قبل از انقلاب و بعد از آن مخصوصاً تهيهكنندگان برنامههاي دوم و سوم مسكن، به اهميت اين نكته توجه كافي مبذول نكردهاند. به عنوان مثال برنامه دوم تعداد واحداي مسكوني مورد نياز را 5/2 ميليون واحد برآورد ميكند. وزارت مسكن و شهرسازي تنها براي ساختن 5 درصد آن متعهد ميشود و 95 درصد بقيه را بعهده بخش خصوصي قرار ميدهد. بخشي كه نه تعريفي از آن بدست داده شده و نه تكليفي براي آن مقرر شده است. نمونه محصول كار 6 ساله اين بخش برجسازي شمال تهران است كه مشكلات قابل توجهي دارد. در كشورهاي اورپاي غربي حداقل با 4 نوع سياست به اين امر پرداختهاند و غالب آن كشورها در سياستهاي خود بصورت نسبي موفق بودهاند. اين چهار نوع سياستگذاري عبارت بوده از: 1. دست راستي (راستگرا) 2. دست چپي (چپگرا) 3. ميانهرو 4. تاجريزم، كه هر كدام بنحوي توانستهاند در زمينة تأمين نيازهاي مسكوني به نتايج نسبي قابل قبول برسند. اين مقاله بر آن است كه اين سياستها را به صورت كلي با سياستهاي برنامههاي دوم و سوم مقايسه و اميد ميرود نتايجي كه بدست ميآيد قابل استفاده در سياستگذاري مسكن باشد. طي اين مقاله جمعيت و خانوار و تعداد واحدهاي مسكوني در سال 1375 و كمبودهاي مسكن در سطح كشور بررسي شده است. با توجه به جدول شماره (1) تعداد 68482 واحد، چادر كپر و آلونك هستند و چنين واحدهايي نميتوانند در مقابل زلزله پايداري داشته باشند. با توجه به جدول شماره (2) كمبود مسكن در سال 1375 برابر بوده با 696/117 واحد. سپس پيشبيني جمعيت تا سال 1400 با توجه به منابع موجود معمول گرديده و بر هماهنگي بين وزارت خانهها در امر مسكن و نظارت بر چگونگي هماهنگي تأكيد شده است و عناوين اجزاء اصلي مسكن مطرح شده و در اين باره قوانين و مقررات هماهنگ مورد نظر قرار گرفته است. طي اين بررسي بصورت كوتاه موضوع درآمد جمعيت ايران مورد بررسي قرار گرفته است و در اين باره عدم تطابق قيمت برجها با متوسط درآمد مردم مورد نظر بوده و اينكه برجها براي ثروتمندان ساخته ميشود و بسياري در آنها خالي است ولي از سوي دولت به اين نكته توجهي نميشود. سپس مشكلات برجسازي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. طي عناوين بعدي سياستگذاري مسكن در اروپاي غربي و انگليس مورد بررسي قرار گرفته و سعي شده تجزيه تحليل مربوط به اين بررسي با سياستهاي مسك ايران مقايسه شود. بعنوان مثال سياست خصوصي در انگلستان كه طي آن به خريداران بناهاي مسكوني وام با درصد سود بسيار پائين اختصاص مييابد و يا اينكه طي برنامه خصوصي سازي سازندگان بخش خصوصي تعريف و براي هر كدام تكاليف معيني تعيين ميشده است و قوانين مشخصي براي كار آنها معين ميشده است. چنين سياستهائي در ايران نيز قابل عمل است. يا اينكه سياستمداران مسكن در كشورهاي اروپائي سعي ميكنند بين واحدهاي ملكي و استيجاري از نظر تعداد آنها، تعادل ايجاد كنند. نكته مهم اينكه سياستگذاري مسكن در اروپاي غربي بفكر رفاه مردم هستند و هر گونه گرايش سياسي داشته باشند باز در رابطه به كنترل بخش خصوصي و كنترل قيمت ساختمانهاي ملكي و استيجاري اقدامات مؤثري انجام ميدهند. مؤسسات مالي آنها با درصدهاي سود و بسيار پائين بخش بزرگي از قيمت واحد مسكوني را به خريداران وام ميدهند و درآمد ماهانه آنها را در دراز مدت بعنوان اقساط دريافت ميكنند و قيمت ملك از سوي مهندس مؤسسه مالي تعيين ميشود و مالك ساختمان حق اعتراض به آن قيمت ندارد. در سياستهاي مسكن ايران تنها برنامههاي پنجساله مسكن با برنامههاي كشورهاي اروپائي قابل مقايسه است. در اين باره نحوه سرمايهگذاري دولت در امر مسكن قبل و بعد از انقلاب، مورد بررسي قرار گرفته است.