👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

ارتباط با ما

دانلود



شب صحنه،پياده رو يك خيابان،كنار پارك.يك سطل زباله،نيمكتي رنگ ورو رفته و دو عدد سطل حلبي كه روي يكي از آنها لنگ كهنه اي افتاده است. صداي(عوعو)سگي ازدورشنيده مي شود .روي نيمكت, پيرمردي كوچك اندام ولاغردرازكشيده است وجواني حدودسي ساله دوزانوكنارجوي نشسته است.پس ازچندلحظه‌, پيرمردبلندمي شود وزيرلب آهنگي بندري مي خواند.سپس يكي ازسطلهارا برمي دارد و همانطوركه ميخواند، روي آن ضرب مي گيرد. جوان (بي آنكه روي برگرداند)مردم خوابند...نصف شبي چت شده...؟ پيرمرد همچنان روي سطل مي زند ومي خواند . جوان گفتم مردم خوابند...نشنيدي؟(وقتي مي بيند پيرمرد اهميت نمي دهد ،بلندمي شود به طرف او مي رود.)مگر حرف حاليت نمي شود...؟ (اوراتكان مي دهد .)بهت گفتم صدايت را ببر،بي پدرو مادر...(سطل را مي گيرد وبه سر پير مرد مي زند.) پيرمرد آخ ...!برذاتت لعنت...(سطل را برمي دارد)طوري زدي كه سطل قرشد.... . جوان نصب شبي رقاصي ات گرفته ...؟ پيرمرد خيال كردم وسط دريائيم... . جوان دريا...!مگربازهم خواب ديدي....؟ پيرمرد گمان كنم....كاربدي كردم...؟ جوان آهان.... پيرمرد چيكار كنم....دست خودم نيست كه... جوان چند دفعه بهت گفتم ديگرحق نداري خواب دريارا ببيني،هان....؟ پيرمرد حواسم نيست....هرچه سعي مي كنم كه خواب نبينم،نمي توانم...(به سرخود دست مي كشد.)خيلي درد گرفت،محكم زدي.... . جوان ديگر نمي خواهم اسم دريا را بشنوم...مگر قرار نبود ديگر از اين حرفها نزني...؟ نمي خواستم محكم بزنم....يك مرتبه عصباني شدم...اولش به تو گفتم ساكت،ولي گوش نكردي....(سيگاري روشن مي كند)داشتي همه رابيدار مي كردي.... پيرمرد انگار دارم خرفت مي شوم...نشنيدم،حالا...اگر داري،يك سيگار هم به من بده. جوان (براي چند لحظه به پيرمرد نگاه مي كند.سپس سيگاري برايش مي اندازد.)بيا، بگير... پيرمرد (سيگار را برمي دارد.)اين كه نصفه است...! جوان عيبي ندارد....دود مي خواهي ،كه مي دهد. پيرمرد آهان...اصل اين كاراين است كه دودبدهد...(سيگار راروشن مي كندوپك هاي عميقي به آن مي زند.)سن وسال تورا داشتم...يك شب لنجم را پرجنس كردم وزدم به دريا...(پي درپي سرفه مي كند.)كه....(يك پك عميقي به سيگار مي زند.)طوري ژاندارمها رادست به سركردم كه..(سرفه مي كند.)به من گفتند روباه دريا...(همراه با سرفه مي خندد.) ازبس...ازبس كلك بودم...(همچنان مي خنددوسرفه مي كند.)همان شب بود كه... جوان كه لنجت غرق شدوتابندر شنا كردي... پيرمرد درست است...تو چه خوب يادت مانده... جوان ازبس برايم تعريف كردي.... پيرمرد درست است....گمون كنم توآن موقع بيشترازچهار-پنج سال نداشتي... جوان گرسنه ام ... پيرمرد توي ماهيگيري حريف نداشتم...يك پارچه آتش بودم،بزرگترين ماهي ها رامن شكار مي كردم....غروب كه مي زدم به دريا ،تا صبح يك خروار ماهي مي گرفتم...آن هم تنها...چه اعجوبه اي بودم...يك شب كه مهتاب بود ،بابا دريا را ديدم... جوان (با تمسخر)بابا دريا...! پيرمرد خيال مي كني دروغ مي گويم...؟خودم آن راديدم،بدنش پرازصدف بود،دستهايش هم،هركدام چندمتر بودندكه وقتي به طرفم هجوم آورد،باتيغه چاقو.... جوان تو كله خري...فهميدي...؟كله خر...براي همين است كه مارابه اين روز انداختي... پيرمرد حالا مگر چي شده...؟فقط گرسنه شدي...خوب،همه گرسنه مي شوند.... جوان ولي همه دربدر نمي شوند...فكركردي باز هم مثل آن وقتهاست...؟ديگرتمام شد.... پيرمرد چراگردن من مي اندازي...؟آن ازخدابي خبرها به شهرمان حمله كردند كه حالا من وتو دربدر شده ايم.... جوان اگرتونبودي ،ازاين دربدري خلاص مي شدم،مي كندم ومي زدم ازاينجا مي رفتم.. پيرمرد كجابري ..؟بلاخره يك روزبرمي گرديم به شهرمان..هميشه كه جنگ نيست... صداي ترمز شديد اتومبيلي درصحنه طنين مي نوازد. سپس صداي حركت پر شتاب آن. پيرمرد واي واي ...!خدارحم كرد،نزديك بودها... جوان يك نان خور كمتر...تازه،خودش هم راحت مي شد. پيرمرد مي دانم خلقت تنگ است....اگرازشهرمان رانده نمي شديم،كلي برايت آرزوداشتم...مي خواستم.... جوان مي خواهم كه نخواهي...دست از سرم بردار...ولم كن برو...اگرتونبا شي من مي توانم...مي توانم بروم يك گورستاني خودم راازاين وضع خلاص كنم..

👇 تصادفی👇

دانلود رايگان كتاب ابن مشغلهبهترین نرم افزار ضبط مکالمات اندرویدمبانی نظری و پیشینه تحقیق مدیریت دانشآکورد و تبلچر آهنگهای گروه Guns N Rosesدانلود مجموعه ادعیه و طلسمات مجرّب خزینه الاسرار و کشف الاخفاء و طلسمات طمطم هندیدانلود ربات کلش اف کلنز مخصوص اندروید و ای او اس و کامپیوتر (بلواستکس) | proپرسشنامه اثر هوش هيجاني و رضایت شغلی و استرس شغلی و کیفیت خدمات داخلی کارمندان بر همدیگربررسی تصاويرميکروسکوپ گمانه روبشی با استفاده از تبديل موجک word ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل

دانلود

خرید اینترنتی

👇🏞 تصاویر 🏞