فصل اولمقدمه:تعريف مردم شناسي2تعريف تك نگاري2روستا3ملاك هاي تعريف روستا5انواع اجتماعات روستايي8انگيزه و هدف تحقيق9موضوع تحقيق11روش تحقيق12فصل دوم: جغرافيااستان تهران15شهرستان شهريار19دهستان اخترآباد26موقعيت و محدوده اخترآباد30وسعت ده30كوه ها30آب و هوا31بارندگي31دما32رطوبت32قنات32جنس خاك33پوشش گياهي33پوشش جانوري34وجه تسميه35آثار تاريخي و قديمي36فصل سوم: موقعيت اجتماعيمهاجرت39جمعيت40سطح سواد41جمعيت فعال و غيرفعال41امكانات روستا41فصل چهارم: ساختار فرهنگيمسجد45زبان45مذهب46خويشاوندي46فصل پنجم: سيماي روستاسيماي روستا48مسكن49فصل ششم: كشاورزي و دامداريموقعيت اقتصادي52پنبه52شبدر53وسايل و ابزار كشاورزي54تقسيم آب54دامداري54تهيه انواع لبنيات55واحدهاي وزني57تقديم و گاه شمار59فصل هفتم: خوراكانواع نان ها و شيريني هاي محلي61انواع آشها63انواع غذاهاي محلي65انواع ترشي67انواع مربا67وعده هاي غذايي68سفره آرايي68فصل هشتم: پوشاك(مردان و زنان و كودكان)71فصل نهم: مراسم گذارالف- سيسموني75تولد75نامگذاري76حمام زايمان76ختنه سوران76دندان درآوردن77اعتقادات در مورد زاد و ولد78ب- ازدواج79همسرگزيني80خواستگاري80قندشكني81خريد عروسي81مراسم عقد82كارت نويسي83مراسم بند اندازون84پختن نان عروسي84حنابندان85مراسم عروسي در قديم87حمام بردن داماد88تيانه89عروس بردن89مراسم عروسي در زمان حال90جهيزيه90عروسي91دواخ91قيننه سلام92هفته حمام92اياق اچماق92اعتقادات در مورد عروسي93مرگ و مير93مراسم تدفين94مراسم شام غريبان95مراسم سوم95مراسم شب هفت95مراسم چهلم96مراسم سال96اعتقادات مربوط به مرگ و مير97فصل دهم: مراسم در طول سال شمسي و قمريشب يلدا99چهارشنبه سوري (شال اندازي، فال گوشي)99مراسم خانه تكاني101خريد عيد101عيدي بردن براي عروس102سال تحويل103سيزده بدر104عيد قربان104عيد غدير105عيد فطر105مراسم مربوط به ماه محرم و صفر105علم بندي106تاسوعاي حسيني107عاشوراي حسيني107فصل يازدهم: صنايع دستيقالي بافي109توبره بافي111گليم بافي112پلاس112كلاه و دستكش113فصل دوازدهم: اوقات فراغتشب نشيني115مسابقه116چاپ چاقان بازي (يك قل دو قل)116وسطي117زبر قيچ (لي لي)117تمباقا بازي (كمربند بازي)119هفت سنگ119فصل سيزدهم: اعتقادات و باورهااعتقادات و باورها122مراسم طلب باران124طب سنتي125داروهاي گياهي126فصل چهاردهم: فرهنگ فولكورضرب المثلها127لالايي ها127چيستان129ترانه ها130رقص هاي محلي131 تعريف مردم شناسي:مردم شناسي مانند جامعه شناسي يكي از علوم معتبر و دامنه دار اجتماعي است كه بيش از صد سال از عمر آن نمي گذرد اما در جامعه ما مردم شناسي بر خلاف جامعه شناسي به حد كفايت مورد توجه قرار نگرفته و دنبال نشده است. البته پيش از ظهور مردم شناسي به عنوان يك علم مورخان و سياحان و فيلسوفان و اخلاق شناسان درباره سلوك اجتماعي و فرهنگي اقدام اقوام گوناگون به تاملاتي نظري دست يازيده اند و آثاري بس ارجمند پديد آورده اند كه به بيش از دو هزار سال همواره مورد استفاده و مواجه اصحاب پنج قرن پيش از طلوع عصر مسيحي گزارشي مردم شناختي از قوم ايراني و رسوم اخلاقي آن به دست داده است و ابوريحان بيروني كه در قرن چهارم به بررسي فرهنگي مردم هند پرداخته و محصول اين پژوهش را در كتاب مشهور خويش به نام تحقيق درباره هند ابديت بخشيده است. (محمودي اصل/1377 و ص 7)مطالعه جامع يك اجتماع و يا با يك امر اجتماعي نظير خانواده، كارخانه، طبقه و غيره. تشريح همه جانبه يك پديده يا مجموعه اي از پديده ها است، در تك نگاري ابتدا از وضع عيني ، ظاهر، سطح خارجي پديده كه قابل مشاهده است، آغاز مي كنند، سپس ابعاد ذهني، رواني و پيچيده آن را به نگارش در مي آورند، بدين سان در اين مفهوم كليت و هم فرديت ديده مي شود. كلي است چون در خلال آن همه اضلاع يك محل شناخته مي شوند. فردي است چون يك پديده نظير ده، يك كارخانه يك مدرسه در همه ابعادش سنجيده مي شود. (ساروخاني، 1377 ص 319)گرچه واضح نام و پايه گذار اين شيوه تحقيق دانشمندي فرانسوي لوپله Leplay بوده كه از نيمه قرن نوزدهم به اين گونه تصوير سازي از واقعيت اجتماعي روي آورد اما منوگرافي روستايي با النسبه تازه تر است. و ظاهراً علت آن توجه به مطالعه ده و پرورش در باب زندگي روستانشينان تحول سريع و شگرفي بود كه بر اثر ارتباط با حيات شهري و ورود تمدن ماشيني در ديه ها پديدار شده و دنياي ساكن روستا را به كلي دگرگون كرده است. (صفي نژاد/ منوگرافي ده طالب آباد/ تيرماه 1345 (ص 5) تعريف روستاده واژه اي است پارسي مشتق از كلمه دهيو به معني سرزمين و كشور و از معناي آن مركزي از تجمع انسان ها و واحد جغرافيايي به ذهن متبلور مي شود كه شخصيتي اقتصادي و اجتماعي قايم به خود دارد. «روستا» نيز واژه اي است مأخوذ از كلمه «رستاق»، كه در اصطلاح جغرافيدانان اسلامي به ناحيه اي اتلاق مي شد كه داراي مزارع و قريه هايي باشند. واژه رستاق در دوره هاي بعدي به دو معني استعمال شده است: نخست به معناي دهستان كه هم اكنون نيز در برخي از استان هاي كشور مصطلح است، دوم به معناي ده و قريه كه در اين مفهوم تا اواخر دوره قاجاريه به كار مي رفته و در حال حاضر به واژه روستا تبديل شده است.در دوره اسلامي، اصطلاح ده يا قريه به هر نقطه مسكوني اطلاق مي شد كه داراي مسجد جامع و منبر نباشد و در آن براي اجراي حد نسبت به مجازات بزهكاريها اجازه نداشته باشند ده در ايران امروز به سكونتگاهي اطلاق مي شود كه اكثريت مردم آن از طريق كشاورزي سنتي يا نيمه سنتي به امرار معاش بپردازند. اگر چه اين تعريف شامل تمام مناطق روستايي كشور نمي شود و به دليل شرايط انتقالي جامعه استثناهايي بر آن مي توان مشاهده كرد، اما اكثريت قريب به اتفاق روستاهاي كشور را شامل مي شود. ملاك هاي تعريف روستا1-تعداد جمعيتملاك هاي ملاك رقم جمعيت براي كشورهاي جهان يكسان نيست و مقدار آن از يك تا پانزده هزار نفر متغير است. در ايران مطابق به سرشماري هاي سراسري رقم پنج هزار نفر براي اين امر در نظر گرفته شده بود.معيار جمعيت براي تعيين و تشخيص شهر از روستا در بسياري از موارد نمي تواند درست باشد چرا كه صرف نظر از قراردادي و اختياري بودن آن اولا با افزودن يا كاستن يك فرد، جامعه از حالت روستايي به شهر تبديل مي شود و يا برعكس. ثانياً ممكن است جوامعي وجود داشته باشند كه با وجود كم بودن تعداد جمعيت آنها از ميزان لازم، اقتصاد و روحيه شهري داشته باشند و يا با وجود بيشتر بودن جمعيت از نظر اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي يك محيط روستايي محسوب شوند.2-انبوهي جمعيتبراي رفع نقيصه مربوط به تعداد جمعيت در بعضي از كشورها انبوهي جمعيت را نيز به شماره حسابهاي آن مي افزايد. در اين مورد والترويل كاكس تحقيقي در ايالت نيويورك امريكا به عمل آورده و به اين نتيجه رسيده است است كه انبوهي كمتر از 100 نفر در هكتار «كشور» را تشكيل ميدهد، انبوهي 100-1000 نفر «روستا» و انبوهي بيش از 1000 نفر در هكتار «شهر» را نشان مي دهد اما اين ملاك نيز نمي تواند شهر و روستا را دقيقاً از همديگر متمايز سازد و انتقادهاي وارد بر ملاك تعداد جمعيت در اين مورد نيز وارد است.شامل 141 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود پایان نامه مونوگرافي روستاي اخترآباد
فصل اولمقدمه:تعريف مردم شناسي2تعريف تك نگاري2روستا3ملاك هاي تعريف روستا5انواع اجتماعات روستايي8انگيزه و هدف تحقيق9موضوع تحقيق11روش تحقيق12فصل دوم: جغرافيااستان تهران15شهرستان شهريار19دهستان اخترآباد26موقعيت و محدوده اخترآباد30وسعت ده30كوه ها30آب و هوا31بارندگي31دما32رطوبت32قنات32جنس خاك33پوشش گياهي33پوشش جانوري34وجه تسميه35آثار تاريخي و قديمي36فصل سوم: موقعيت اجتماعيمهاجرت39جمعيت40سطح سواد41جمعيت فعال و غيرفعال41امكانات روستا41فصل چهارم: ساختار فرهنگيمسجد45زبان45مذهب46خويشاوندي46فصل پنجم: سيماي روستاسيماي روستا48مسكن49فصل ششم: كشاورزي و دامداريموقعيت اقتصادي52پنبه52شبدر53وسايل و ابزار كشاورزي54تقسيم آب54دامداري54تهيه انواع لبنيات55واحدهاي وزني57تقديم و گاه شمار59فصل هفتم: خوراكانواع نان ها و شيريني هاي محلي61انواع آشها63انواع غذاهاي محلي65انواع ترشي67انواع مربا67وعده هاي غذايي68سفره آرايي68فصل هشتم: پوشاك(مردان و زنان و كودكان)71فصل نهم: مراسم گذارالف- سيسموني75تولد75نامگذاري76حمام زايمان76ختنه سوران76دندان درآوردن77اعتقادات در مورد زاد و ولد78ب- ازدواج79همسرگزيني80خواستگاري80قندشكني81خريد عروسي81مراسم عقد82كارت نويسي83مراسم بند اندازون84پختن نان عروسي84حنابندان85مراسم عروسي در قديم87حمام بردن داماد88تيانه89عروس بردن89مراسم عروسي در زمان حال90جهيزيه90عروسي91دواخ91قيننه سلام92هفته حمام92اياق اچماق92اعتقادات در مورد عروسي93مرگ و مير93مراسم تدفين94مراسم شام غريبان95مراسم سوم95مراسم شب هفت95مراسم چهلم96مراسم سال96اعتقادات مربوط به مرگ و مير97فصل دهم: مراسم در طول سال شمسي و قمريشب يلدا99چهارشنبه سوري (شال اندازي، فال گوشي)99مراسم خانه تكاني101خريد عيد101عيدي بردن براي عروس102سال تحويل103سيزده بدر104عيد قربان104عيد غدير105عيد فطر105مراسم مربوط به ماه محرم و صفر105علم بندي106تاسوعاي حسيني107عاشوراي حسيني107فصل يازدهم: صنايع دستيقالي بافي109توبره بافي111گليم بافي112پلاس112كلاه و دستكش113فصل دوازدهم: اوقات فراغتشب نشيني115مسابقه116چاپ چاقان بازي (يك قل دو قل)116وسطي117زبر قيچ (لي لي)117تمباقا بازي (كمربند بازي)119هفت سنگ119فصل سيزدهم: اعتقادات و باورهااعتقادات و باورها122مراسم طلب باران124طب سنتي125داروهاي گياهي126فصل چهاردهم: فرهنگ فولكورضرب المثلها127لالايي ها127چيستان129ترانه ها130رقص هاي محلي131 تعريف مردم شناسي:مردم شناسي مانند جامعه شناسي يكي از علوم معتبر و دامنه دار اجتماعي است كه بيش از صد سال از عمر آن نمي گذرد اما در جامعه ما مردم شناسي بر خلاف جامعه شناسي به حد كفايت مورد توجه قرار نگرفته و دنبال نشده است. البته پيش از ظهور مردم شناسي به عنوان يك علم مورخان و سياحان و فيلسوفان و اخلاق شناسان درباره سلوك اجتماعي و فرهنگي اقدام اقوام گوناگون به تاملاتي نظري دست يازيده اند و آثاري بس ارجمند پديد آورده اند كه به بيش از دو هزار سال همواره مورد استفاده و مواجه اصحاب پنج قرن پيش از طلوع عصر مسيحي گزارشي مردم شناختي از قوم ايراني و رسوم اخلاقي آن به دست داده است و ابوريحان بيروني كه در قرن چهارم به بررسي فرهنگي مردم هند پرداخته و محصول اين پژوهش را در كتاب مشهور خويش به نام تحقيق درباره هند ابديت بخشيده است. (محمودي اصل/1377 و ص 7)مطالعه جامع يك اجتماع و يا با يك امر اجتماعي نظير خانواده، كارخانه، طبقه و غيره. تشريح همه جانبه يك پديده يا مجموعه اي از پديده ها است، در تك نگاري ابتدا از وضع عيني ، ظاهر، سطح خارجي پديده كه قابل مشاهده است، آغاز مي كنند، سپس ابعاد ذهني، رواني و پيچيده آن را به نگارش در مي آورند، بدين سان در اين مفهوم كليت و هم فرديت ديده مي شود. كلي است چون در خلال آن همه اضلاع يك محل شناخته مي شوند. فردي است چون يك پديده نظير ده، يك كارخانه يك مدرسه در همه ابعادش سنجيده مي شود. (ساروخاني، 1377 ص 319)گرچه واضح نام و پايه گذار اين شيوه تحقيق دانشمندي فرانسوي لوپله Leplay بوده كه از نيمه قرن نوزدهم به اين گونه تصوير سازي از واقعيت اجتماعي روي آورد اما منوگرافي روستايي با النسبه تازه تر است. و ظاهراً علت آن توجه به مطالعه ده و پرورش در باب زندگي روستانشينان تحول سريع و شگرفي بود كه بر اثر ارتباط با حيات شهري و ورود تمدن ماشيني در ديه ها پديدار شده و دنياي ساكن روستا را به كلي دگرگون كرده است. (صفي نژاد/ منوگرافي ده طالب آباد/ تيرماه 1345 (ص 5) تعريف روستاده واژه اي است پارسي مشتق از كلمه دهيو به معني سرزمين و كشور و از معناي آن مركزي از تجمع انسان ها و واحد جغرافيايي به ذهن متبلور مي شود كه شخصيتي اقتصادي و اجتماعي قايم به خود دارد. «روستا» نيز واژه اي است مأخوذ از كلمه «رستاق»، كه در اصطلاح جغرافيدانان اسلامي به ناحيه اي اتلاق مي شد كه داراي مزارع و قريه هايي باشند. واژه رستاق در دوره هاي بعدي به دو معني استعمال شده است: نخست به معناي دهستان كه هم اكنون نيز در برخي از استان هاي كشور مصطلح است، دوم به معناي ده و قريه كه در اين مفهوم تا اواخر دوره قاجاريه به كار مي رفته و در حال حاضر به واژه روستا تبديل شده است.در دوره اسلامي، اصطلاح ده يا قريه به هر نقطه مسكوني اطلاق مي شد كه داراي مسجد جامع و منبر نباشد و در آن براي اجراي حد نسبت به مجازات بزهكاريها اجازه نداشته باشند ده در ايران امروز به سكونتگاهي اطلاق مي شود كه اكثريت مردم آن از طريق كشاورزي سنتي يا نيمه سنتي به امرار معاش بپردازند. اگر چه اين تعريف شامل تمام مناطق روستايي كشور نمي شود و به دليل شرايط انتقالي جامعه استثناهايي بر آن مي توان مشاهده كرد، اما اكثريت قريب به اتفاق روستاهاي كشور را شامل مي شود. ملاك هاي تعريف روستا1-تعداد جمعيتملاك هاي ملاك رقم جمعيت براي كشورهاي جهان يكسان نيست و مقدار آن از يك تا پانزده هزار نفر متغير است. در ايران مطابق به سرشماري هاي سراسري رقم پنج هزار نفر براي اين امر در نظر گرفته شده بود.معيار جمعيت براي تعيين و تشخيص شهر از روستا در بسياري از موارد نمي تواند درست باشد چرا كه صرف نظر از قراردادي و اختياري بودن آن اولا با افزودن يا كاستن يك فرد، جامعه از حالت روستايي به شهر تبديل مي شود و يا برعكس. ثانياً ممكن است جوامعي وجود داشته باشند كه با وجود كم بودن تعداد جمعيت آنها از ميزان لازم، اقتصاد و روحيه شهري داشته باشند و يا با وجود بيشتر بودن جمعيت از نظر اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي يك محيط روستايي محسوب شوند.2-انبوهي جمعيتبراي رفع نقيصه مربوط به تعداد جمعيت در بعضي از كشورها انبوهي جمعيت را نيز به شماره حسابهاي آن مي افزايد. در اين مورد والترويل كاكس تحقيقي در ايالت نيويورك امريكا به عمل آورده و به اين نتيجه رسيده است است كه انبوهي كمتر از 100 نفر در هكتار «كشور» را تشكيل ميدهد، انبوهي 100-1000 نفر «روستا» و انبوهي بيش از 1000 نفر در هكتار «شهر» را نشان مي دهد اما اين ملاك نيز نمي تواند شهر و روستا را دقيقاً از همديگر متمايز سازد و انتقادهاي وارد بر ملاك تعداد جمعيت در اين مورد نيز وارد است.شامل 141 صفحه فایل word قابل ویرایش