چكيده: بهنظر ميرسد دادهها، آنقدر پيچيده هستند كه هيچ چشمانداز واحدي نتواند همه بنيانهاي موردنياز براي بهبود كيفيّت داده را فراهم آورد. اولين رويكرد، چرخه زندگي داده را مورد بررسي قرار ميدهد. درواقع، دادهها بسيار پويا هستند. يعني با نرخهاي باورنكردني تعريف، خلق، ذخيره، دستكاري و دستيابي ميشوند و مورد استفاده قرار ميگيرند. الگوي چرخة زندگي بيانگر دو گروه فعاليتهاي سطح بالاي گردآوري و استفاده است. توجه به گردآوري، خلق يك الگوي داده و كسب ارزشها، مهمترين مراحل براي كيفيّت داده است. نشان داده ميشود كه بهبود مداوم از بهكارگيري فنون فرايند مديريت در ذخيره اطّلاعات كه ايجاد داده ميكند، نتيجه ميشود. رويكرد ايستا ديدگاهي از قبل فرض شده دارد و يك داده به عنوان سه جزء شامل موجوديت، صفات خاصه و ارزش تعريف ميشود. بازنمون داده به عنوان قواعد براي ثبت دادهها تعريف ميشود. بنابراين، دادهها در هر دو سطح مفهومي و بازنمودي وجود دارند. ويژگيهاي داده به عنوان يك منبع، به ويژه راههايي كه دادهها از ساير منابع متمايز ميشوند، ارائه ميگردد و تعدادي از اشارات ضمني براي مديريت كيفيّت داده ارائه ميگردد. چشمانداز ديگر توسط الگوي منابع داده مؤسسه تجاري فراهم شده است، كه متوجه پايگاههاي دادهها و زنجيره اطّلاعات يك مؤسسه تجاري است. سرانجام، تعدادي مسائل موجود در تعريف «اطّلاعات» مرور ميشود. اين چشماندازها، افزونبر سودمند بودن براي كيفيّت داده، ميتواند شكلدهنده آغاز دانش مديريت براي دادهها و اطّلاعات باشد. «عصر جديد داراي حسن كاذبي از برتري است زيرا تودة انبوهي از دادهها را در اختيار دارد، امّا ملاك معتبر تمايز در اين است كه انسان تا چه اندازه قادر است اين مواد را به فرمان خود درآورد».گوته مقدمه اين فصل در جستجوي مفاهيم متنوعي از دادههاست. اينكه از كجا ميآيند و به كجا ميروند، چه هستند و صفات خاصي كه مربوط به مديريت آنها بهمنزله داراييهاي سازمان است، بهويژه كيفيت آنها، چيست. فصل بعد به معرفي مهمترين ابعاد كيفيت دادهها تأكيد دارد. تعدادي از اين موضوعها پيشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. در اين فصل آنها بهطور مفصلتري مورد بحث قرار ميگيرند. با وجود اين، هيچيك از فصول، نتيجهگيري نهايي در زمينة هريك از موضوعها ارائه نخواهد داد. اولاً، مباحث فلسفي ميان تعاريف رقابتآميز از دادهها و اطّلاعات (و حتي تعاريف خاصتر آنها، دانش و خرد) در طول قرنها ادامه داشتهاند. دوماً، در تناقض با آن، كاربرد اصول كيفي دادهها در عصر حاضر نسبتاً جديد است. هرچند مسئلة پيچيده بيشتر مربوط به دامنة كاربردهاي روزمرة اين اصطلاحات است. اصطلاح «داده» را درنظر بگيريد. ميتوان اين اظهارات را شنيد. 1. «دادهها بر روي اين نمودار ايدة من را به اثبات ميرساند». 2. «جديدترين نكته داده شش است». 3. «نگاه كنيد! اينها همان دادههايي هستند كه به آنها نياز داريم». 4. «نميتوانم دادهها را از اين پايگاه داده استخراج كنم». 5 . «هنگامي كه متوجه چنين دادهاي ميشويد، ميدانيد زمان آن رسيده كاري مؤثر انجام دهيد». 6 . «دادهها موجب گمراهي ما شد، زيرا آنها خطا بودند». برخي از اين كاربردها دادهها را به منزلة مقياسهايي قابل لمس درنظر ميگيرند، مانند تفسيرهاي 1 و 2. در كاربردهاي ديگر، اين اصطلاح كمتر ملموس بهنظر ميآيد وبيشتر بهمنزلة محركِ عمل است. مانند تفسيرهاي 3 و 5. برخي كاربردها دادهها را ذهني ومفهومي درنظر ميگيرند مانند تفسر 2، و ديگر كاربردها با ارائه دادهها سروكار دارند مانند تفسيرهاي 1 و 4. در برخي موارد داده بهمنزله واقعيت درنظر گرفته ميشود، درحالي كه در ديگر موارد، دادهها صحيح نيستند.
چكيده: بهنظر ميرسد دادهها، آنقدر پيچيده هستند كه هيچ چشمانداز واحدي نتواند همه بنيانهاي موردنياز براي بهبود كيفيّت داده را فراهم آورد. اولين رويكرد، چرخه زندگي داده را مورد بررسي قرار ميدهد. درواقع، دادهها بسيار پويا هستند. يعني با نرخهاي باورنكردني تعريف، خلق، ذخيره، دستكاري و دستيابي ميشوند و مورد استفاده قرار ميگيرند. الگوي چرخة زندگي بيانگر دو گروه فعاليتهاي سطح بالاي گردآوري و استفاده است. توجه به گردآوري، خلق يك الگوي داده و كسب ارزشها، مهمترين مراحل براي كيفيّت داده است. نشان داده ميشود كه بهبود مداوم از بهكارگيري فنون فرايند مديريت در ذخيره اطّلاعات كه ايجاد داده ميكند، نتيجه ميشود. رويكرد ايستا ديدگاهي از قبل فرض شده دارد و يك داده به عنوان سه جزء شامل موجوديت، صفات خاصه و ارزش تعريف ميشود. بازنمون داده به عنوان قواعد براي ثبت دادهها تعريف ميشود. بنابراين، دادهها در هر دو سطح مفهومي و بازنمودي وجود دارند. ويژگيهاي داده به عنوان يك منبع، به ويژه راههايي كه دادهها از ساير منابع متمايز ميشوند، ارائه ميگردد و تعدادي از اشارات ضمني براي مديريت كيفيّت داده ارائه ميگردد. چشمانداز ديگر توسط الگوي منابع داده مؤسسه تجاري فراهم شده است، كه متوجه پايگاههاي دادهها و زنجيره اطّلاعات يك مؤسسه تجاري است. سرانجام، تعدادي مسائل موجود در تعريف «اطّلاعات» مرور ميشود. اين چشماندازها، افزونبر سودمند بودن براي كيفيّت داده، ميتواند شكلدهنده آغاز دانش مديريت براي دادهها و اطّلاعات باشد. «عصر جديد داراي حسن كاذبي از برتري است زيرا تودة انبوهي از دادهها را در اختيار دارد، امّا ملاك معتبر تمايز در اين است كه انسان تا چه اندازه قادر است اين مواد را به فرمان خود درآورد».گوته مقدمه اين فصل در جستجوي مفاهيم متنوعي از دادههاست. اينكه از كجا ميآيند و به كجا ميروند، چه هستند و صفات خاصي كه مربوط به مديريت آنها بهمنزله داراييهاي سازمان است، بهويژه كيفيت آنها، چيست. فصل بعد به معرفي مهمترين ابعاد كيفيت دادهها تأكيد دارد. تعدادي از اين موضوعها پيشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. در اين فصل آنها بهطور مفصلتري مورد بحث قرار ميگيرند. با وجود اين، هيچيك از فصول، نتيجهگيري نهايي در زمينة هريك از موضوعها ارائه نخواهد داد. اولاً، مباحث فلسفي ميان تعاريف رقابتآميز از دادهها و اطّلاعات (و حتي تعاريف خاصتر آنها، دانش و خرد) در طول قرنها ادامه داشتهاند. دوماً، در تناقض با آن، كاربرد اصول كيفي دادهها در عصر حاضر نسبتاً جديد است. هرچند مسئلة پيچيده بيشتر مربوط به دامنة كاربردهاي روزمرة اين اصطلاحات است. اصطلاح «داده» را درنظر بگيريد. ميتوان اين اظهارات را شنيد. 1. «دادهها بر روي اين نمودار ايدة من را به اثبات ميرساند». 2. «جديدترين نكته داده شش است». 3. «نگاه كنيد! اينها همان دادههايي هستند كه به آنها نياز داريم». 4. «نميتوانم دادهها را از اين پايگاه داده استخراج كنم». 5 . «هنگامي كه متوجه چنين دادهاي ميشويد، ميدانيد زمان آن رسيده كاري مؤثر انجام دهيد». 6 . «دادهها موجب گمراهي ما شد، زيرا آنها خطا بودند». برخي از اين كاربردها دادهها را به منزلة مقياسهايي قابل لمس درنظر ميگيرند، مانند تفسيرهاي 1 و 2. در كاربردهاي ديگر، اين اصطلاح كمتر ملموس بهنظر ميآيد وبيشتر بهمنزلة محركِ عمل است. مانند تفسيرهاي 3 و 5. برخي كاربردها دادهها را ذهني ومفهومي درنظر ميگيرند مانند تفسر 2، و ديگر كاربردها با ارائه دادهها سروكار دارند مانند تفسيرهاي 1 و 4. در برخي موارد داده بهمنزله واقعيت درنظر گرفته ميشود، درحالي كه در ديگر موارد، دادهها صحيح نيستند.