1- سیاست فن حکومت برجوامع انسانی است . 2- سیاست اخذ تصمیم درباره مسایل نا همگون است . 3- سیاست مجموعه تدابیری است که حکومت به منظور اداره امور کشور اتخاذ می کند . 4- هرامری که مربوط به دولت مدیریت تعیین شکل مقاصد وچگونگی فعالیت دولت باشد از مقوله امور سیاسی است . 5 - سیاست مساله ای همه جانبه وحکومت مساله اصلی سیاست است . 6- سیاست روابط قدرت یا کیفیت توزیع قدرت است . تمام تعاریف فوق اعمال قدرت را مورد توجه قرار داده است. حقوق اساسی چیست ؟ : حقوق اساسی شاخه ای از حقوق عمومی داخلی است که حاکم بر روابط افراد با دولت و روابط دستگاههای دولتی بایگدیگر و نحوه تشکیل قوای سه گانه و نقش مردم در ان و حقوق و ازادی های اساسی مردم است . وظیفه حقوق اساسی ان است که قدرت را نهاد بندی می کند و سازمان می بخشد . مسایل وموضوعات اصلی حقوق اساسی که ازعالمان رشته حقوق مطرح شده است وبا عنوان بایسته های حقوق اساسی نیز معروف است عبارتند از: 1- ویژگیهای حقوق اساسی (که دران به مفهوم جامعه سیاسی قدرت سیاسی تاثیر متقابل قدرت وحقوق بر یگدیگر و... ) پرداخته می شود . 2- قانون اساسی . 3- دولت – کشور (عوامل سازنده دولت کشور حاکمیت ) 4- اشکال دولت- کشور . 5- رژیم های سیاسی (ماهیت رژیم سیاسی حکومت انواع رژیم های سیاسی ) 6- حقوق فردی و ازادی های عمومی . 7- تفکیک قوا (مفهوم تفکیک قوا نظریات مختلف و...) 8- پارلمان یا دستگاه قانون گذاری ترکیب واختیارات پارلمان و...) 9- قوه مجریه یادستگاه حکومت . 10- تاثیر گذاری متقابل قوه مقننه ومجریه برهمدیگر . 11- انتخابات ( رای اجرای انتخابات احزاب سیاسی وانتخابات ) باعنایت به مطالب فوق می توان بخوبی در مورد رابطه حقوق اساسی و سیاست نظر افگند واهمیت حقوق اساسی را در سرشکن ساختن قدرت وتوزیع عادلانه حاکمیت وقدرت درجامعه بیان کرد .زیرا " جامعه سیاسی از فرمانروایان وفرمانبران ترکیب شده است .از یکسو افراد و اشخاص قرار گرفته اند واز سوی دیگرقدرت حاکم . همانگونه که فرمانبران (افراد واشخاص وشهروندان ) بایگدیگر ارتباطی دارند بافرمانروایان (اشخاص ونهادهای حاکم )نیز دارای انواع روابط هستند .مجموع این روابط پیمچیده وچند بعدی مورد توجه حقوق است ... حقوق اساسی یکی از شاخه های مهم حقوق است که اختصاصا به روابط سیاسی بین فرمانروایان و فرمانبران می پردازد ."
1- سیاست فن حکومت برجوامع انسانی است . 2- سیاست اخذ تصمیم درباره مسایل نا همگون است . 3- سیاست مجموعه تدابیری است که حکومت به منظور اداره امور کشور اتخاذ می کند . 4- هرامری که مربوط به دولت مدیریت تعیین شکل مقاصد وچگونگی فعالیت دولت باشد از مقوله امور سیاسی است . 5 - سیاست مساله ای همه جانبه وحکومت مساله اصلی سیاست است . 6- سیاست روابط قدرت یا کیفیت توزیع قدرت است . تمام تعاریف فوق اعمال قدرت را مورد توجه قرار داده است. حقوق اساسی چیست ؟ : حقوق اساسی شاخه ای از حقوق عمومی داخلی است که حاکم بر روابط افراد با دولت و روابط دستگاههای دولتی بایگدیگر و نحوه تشکیل قوای سه گانه و نقش مردم در ان و حقوق و ازادی های اساسی مردم است . وظیفه حقوق اساسی ان است که قدرت را نهاد بندی می کند و سازمان می بخشد . مسایل وموضوعات اصلی حقوق اساسی که ازعالمان رشته حقوق مطرح شده است وبا عنوان بایسته های حقوق اساسی نیز معروف است عبارتند از: 1- ویژگیهای حقوق اساسی (که دران به مفهوم جامعه سیاسی قدرت سیاسی تاثیر متقابل قدرت وحقوق بر یگدیگر و... ) پرداخته می شود . 2- قانون اساسی . 3- دولت – کشور (عوامل سازنده دولت کشور حاکمیت ) 4- اشکال دولت- کشور . 5- رژیم های سیاسی (ماهیت رژیم سیاسی حکومت انواع رژیم های سیاسی ) 6- حقوق فردی و ازادی های عمومی . 7- تفکیک قوا (مفهوم تفکیک قوا نظریات مختلف و...) 8- پارلمان یا دستگاه قانون گذاری ترکیب واختیارات پارلمان و...) 9- قوه مجریه یادستگاه حکومت . 10- تاثیر گذاری متقابل قوه مقننه ومجریه برهمدیگر . 11- انتخابات ( رای اجرای انتخابات احزاب سیاسی وانتخابات ) باعنایت به مطالب فوق می توان بخوبی در مورد رابطه حقوق اساسی و سیاست نظر افگند واهمیت حقوق اساسی را در سرشکن ساختن قدرت وتوزیع عادلانه حاکمیت وقدرت درجامعه بیان کرد .زیرا " جامعه سیاسی از فرمانروایان وفرمانبران ترکیب شده است .از یکسو افراد و اشخاص قرار گرفته اند واز سوی دیگرقدرت حاکم . همانگونه که فرمانبران (افراد واشخاص وشهروندان ) بایگدیگر ارتباطی دارند بافرمانروایان (اشخاص ونهادهای حاکم )نیز دارای انواع روابط هستند .مجموع این روابط پیمچیده وچند بعدی مورد توجه حقوق است ... حقوق اساسی یکی از شاخه های مهم حقوق است که اختصاصا به روابط سیاسی بین فرمانروایان و فرمانبران می پردازد ."