چکيده : در روندهاي کسب و کاري جديد، به دست آوردن رضايت مشتريان جايگاهي مهم و حياتي در اهداف سازمانها به خود اختصاص داده است و مديران ارشد به خوبي ميدانند موفقيت آنها در راه رسيدن به اهداف کلان سازمان، در گرو جلب رضايت مشتريان است. از سوي ديگر نميتوان گفت همه مشتريان به يک اندازه در موفقيت سازمان نقش دارند. بنابراين جلب رضايت مشتريان كليدي، حساسيت بيشتري خواهد داشت. بدين ترتيب لازم است در سازمان، سيستمي براي جذب و حفظ مشتريان طراحي و پيادهسازي شود، سيستمي كه بتواند روابط سازمان و مشتريان را به خوبي مديريت كند. امروزه اين سيستمها به سيستمهاي مديريت ارتباط با مشتريان مشهور شدهاند و نرمافزارهايي نيز با نام CRM به بازار آمده است كه ميتوانند سازمان را در راه جلب رضايت مشتريان تواناتر سازند. در اين مقاله ضمن معرفي مديريت روابط با مشتريان و مزاياي به کارگيري آن در سازمان، روندهاي ارتباط با مشتري و چالشهاي پيش روي سيستمهاي CRM مورد بررسی قرار میگيرد. فهرست مطالب : 1-دلايل حركت سازمانها به سوي سرمايه گزاري بر مديريت ارتباط با مشتري 2-مديريت چرخه حيات مشتري 3-روندهاي ارتباط با مشتريان 4-مزاياي بكارگيري سيستمهاي مديريت ارتباط با مشتري 5-چالشهاي اجرايي CRM 6-اندازه گيري رضايت مشتري مقدمه: مديريت روابط با مشتريان عبارت است از مجموعه گامهايي که به منظور ايجاد، توسعه، نگهداري و بهينهسازي روابط طولانيمدت و ارزشمند بين مشتريان و سازمان برداشته ميشود. اصطلاح CRM با مفهوم امروزي آن از دهه 1990 پديد آمد و در قالب يک راهبرد کسب و کار به منظور انتخاب و مديريت ارزشمندترين ارتباطات با مشتريان تدوين شد. CRM نيازمند يک فلسفه مشتريمحور و فرهنگ پشتيباني از فرايندهاي مؤثر بازاريابي، فروش و خدمات پس از فروش در سازمان ميباشد. فرهنگ مشتريمحور بر مفهومي ساده از ارتباط يک به يک بين مشتريان و فروشندگان استوار است. اين نگرش، به هر مشتري به چشم يک فرد با خواستهها، خريدها و نيازهاي مربوط به خود نگاه ميکند. CRM از سه بخش اصلي تشکيل شده است: مشتري (Customer)، روابط (Relationship) و مديريت (Management). منظور از مشتري، مصرفکننده نهايي است که در روابط ارزشآفرين، نقش حمايتکننده را دارا ميباشد. منظور از روابط، ايجاد مشتريان وفادارتر و سودمندتر از طريق ارتباطي ياد گيرنده ميباشد و مديريت عبارت است از خلاقيت و هدايت يک فرايند کسب و کار مشتريمدار و قرار دادن مشتري در مرکز فرايندها و تجارب سازمان.
چکيده : در روندهاي کسب و کاري جديد، به دست آوردن رضايت مشتريان جايگاهي مهم و حياتي در اهداف سازمانها به خود اختصاص داده است و مديران ارشد به خوبي ميدانند موفقيت آنها در راه رسيدن به اهداف کلان سازمان، در گرو جلب رضايت مشتريان است. از سوي ديگر نميتوان گفت همه مشتريان به يک اندازه در موفقيت سازمان نقش دارند. بنابراين جلب رضايت مشتريان كليدي، حساسيت بيشتري خواهد داشت. بدين ترتيب لازم است در سازمان، سيستمي براي جذب و حفظ مشتريان طراحي و پيادهسازي شود، سيستمي كه بتواند روابط سازمان و مشتريان را به خوبي مديريت كند. امروزه اين سيستمها به سيستمهاي مديريت ارتباط با مشتريان مشهور شدهاند و نرمافزارهايي نيز با نام CRM به بازار آمده است كه ميتوانند سازمان را در راه جلب رضايت مشتريان تواناتر سازند. در اين مقاله ضمن معرفي مديريت روابط با مشتريان و مزاياي به کارگيري آن در سازمان، روندهاي ارتباط با مشتري و چالشهاي پيش روي سيستمهاي CRM مورد بررسی قرار میگيرد. فهرست مطالب : 1-دلايل حركت سازمانها به سوي سرمايه گزاري بر مديريت ارتباط با مشتري 2-مديريت چرخه حيات مشتري 3-روندهاي ارتباط با مشتريان 4-مزاياي بكارگيري سيستمهاي مديريت ارتباط با مشتري 5-چالشهاي اجرايي CRM 6-اندازه گيري رضايت مشتري مقدمه: مديريت روابط با مشتريان عبارت است از مجموعه گامهايي که به منظور ايجاد، توسعه، نگهداري و بهينهسازي روابط طولانيمدت و ارزشمند بين مشتريان و سازمان برداشته ميشود. اصطلاح CRM با مفهوم امروزي آن از دهه 1990 پديد آمد و در قالب يک راهبرد کسب و کار به منظور انتخاب و مديريت ارزشمندترين ارتباطات با مشتريان تدوين شد. CRM نيازمند يک فلسفه مشتريمحور و فرهنگ پشتيباني از فرايندهاي مؤثر بازاريابي، فروش و خدمات پس از فروش در سازمان ميباشد. فرهنگ مشتريمحور بر مفهومي ساده از ارتباط يک به يک بين مشتريان و فروشندگان استوار است. اين نگرش، به هر مشتري به چشم يک فرد با خواستهها، خريدها و نيازهاي مربوط به خود نگاه ميکند. CRM از سه بخش اصلي تشکيل شده است: مشتري (Customer)، روابط (Relationship) و مديريت (Management). منظور از مشتري، مصرفکننده نهايي است که در روابط ارزشآفرين، نقش حمايتکننده را دارا ميباشد. منظور از روابط، ايجاد مشتريان وفادارتر و سودمندتر از طريق ارتباطي ياد گيرنده ميباشد و مديريت عبارت است از خلاقيت و هدايت يک فرايند کسب و کار مشتريمدار و قرار دادن مشتري در مرکز فرايندها و تجارب سازمان.