👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان

ارتباط با ما

دانلود


مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان
فهرست80صفحه
1-1 بيان مسأله
2-1 فرضيه:
3-1 تعاريف عملياتي
4-1 اهداف پژوهش:
5-1 ضرورت پژوهش:
 
1-2 احساس كهتري[1]:
2-2 علل احساسي کهتري
1-2-2 تأثير محيط
2-2-2 کهتري واقعي
3-2-2 صفات غير عادي و عجيب
3-2 نظرية آدلر
4-2 عواقب و نتايج احساس کهتري
1-4-2 جبران پيروز شونده يا قهرماني
2-4-2 جبران حمايت كننده يا کتماني
3-4-2 جبران تسلي بخش
4-4-2 جبران ستيزه گرانه يا انتقامي
5-4-2 جبران اشتقاقي يا بيراهه رو
5-2 احساس حقارت و انواع آن
6-2کمبود عزت نفس و تصوير ذهني منفي[2]
7-2 تحقيقات انجام شده در زمينة عزت نفس مردان و زنان

8-2 طبيعت افکار خودکار
9-2 شناسايي افکار خودکار
10-2 فکر خودکار در برابر دنياي دروني
11-2 منشأ افکار خودکار
12-2 حلقة بازتاب منفي[3]
13-2 ده خطاي شناختي مسبب روحيات منفي
14-2 ويژگهاي افکار خودکار
15-2 راندن افکار منفي از ذهن
16-2 سخت رويي
17-2 پژوهش هاي اوليه
18-2 مولفه هاي سخت رويي
20-2 پيشايندها و پيامدهاي سخت رويي
19- 2 ويژگيهاي سخت رويي روانشناختي
21-2 شيوه هاي سنجش سخت رويي
22-2 سخت رويي و عکس العمل فرد در برابر تمايز
23-2 نقش عوامل خانوادگي و فرهنگي در سخت رويي
24-2 رابطه سخت رويي و جنس

25-2 سخت رويي و بهداشت رواني
26-2 تحقيقات انجام شده بر روي سخت رويي در ايران و خارج از کشور
1-3 جامعه آماري پژوهش
2-3 نمونه آماري پژوهش
3-3 روش نمونه گيري
4-3 متغيرهاي پژوهش و نحوة ادارة آنها
5-3 ابزار پژوهش
6-3 روش اجراي پژوهش
7-3 فنون آماري
8-3 طرح پژوهش
 
1-5 بحث
2-5 نتيجه گيري
3-5 محدوديت هاي روش شناختي پژوهش
 
4-5 پيشنهادهايي براي پژوهش هاي بعدي
 
منابع فارسي
 
-1 بيان مسأله
امتيازات رواني، انسان را از حيوانات جدا مي گرداند. يکي از آن برجستگي، حس عظمت جويي است. فرويد اين انگيزه را به نام خواهش عظمت طلبي مي نامد و جان ديويي[1] آن را به نام آرزوي مهم بودن ناميده است و آدلر به آن برتري جويي در مقابل حقارت نام نهاده است که تنها انسان است که داراي اين انگيزه است. تمدن بشريت محصول همين انگيزه است و يکي از عوامل اساسي پيدايش ابتکارات بشري، حس برتري جويي و تقدم است و همين احساس است که سطح تمدن بشري را به اعجاب و شگفتي رسانيده است. (مجيد رشيدپور، 1370: ص77)
در مقابل اين احساس، حس خودکم بيني يا زبوني خودنمايي مي کند، که به همان قدمت برتري جويي در تاريخ زندگي بشر نقش آفريني کرده است و انواع رنجها و آلام روحي را بر وجود بشر تحميل نموده است. تا آنجا که از زندگي بزرگان و سرکردگان اقوام گرفته تا انسان هاي عادي و معمولي و از سطوح و نيازهاي مادي زندگي گرفته تا مجموعة اهداف معنوي و روحاني افراد را نيز تحت تأثير قرار داده است. سرزمين خشک احساس کهتري، سرزميني است که تا دنيا باقي است و تا بشريت زنده است چشمه هاي تحقيق و پژوهش را به سمت خود مي کشاند و هنوز هم بايد با آدلر هم صدا گشت که «اين احساس سرچشمة افعال انساني است و هرگز پاياني ندارد» (همان منبع: ص78)
يکي از محققين سوزان اوليتي کوباسا2 است که تئوري سخت رويي را مطرح کرده است. وي در اواخر دهة 80 نشان داد افرادي که در شرايط استرس زا بيمار نمي شوند، داراي ويژگي شخصيتي به نام سخت جاني مي باشند. وي سخت جاني را به عنوان جهت گيري به سمت خود و جهان در نظر مي گيرد که از سه مولفة تعهد، کنترل و مبارزه جويي تشکيل شده است. شخصيتي که از تعهد بالايي برخوردار است به حقيقت اهميت و ارزش اينکه چه کسي هست و چه کاري انجام مي دهد باور دارد. چنين شخصي با بسياري از موقعيتهاي زندگيش بطور کامل درگير مي شود، شخصي که از کنترل بالايي برخوردار است، باور دارد که سرنوشتش در دست خود اوست به عبارتي ديگر، وي به صورتي رفتار مي کند که قادر به نفوذ و تأثيرگذاري بر روي حوادث مختلف زندگي است چنين فردي به جاي تأکيد بر مسئوليت ديگران بيشتر به مسئوليت خود توجه دارد، شخصي که از روحيه مبارزه جويي برخوردار است نيز معتقد مي باشد که تغيير و نه ثبات در زندگي امري طبيعي است و چنين باوري انعطاف پذيري شناختي به همراه دارد که باعث افزايش مقاومت فرد در مقابل حوادث زندگي مي شود. مبارزه جويي باعث مي شود که فرد موقعيت هاي مثبت و منفي که به سازگاري نياز دارد را به عنوان فرصتي براي رشد و يادگيري بيشتر در نظر بگيرند، نه به عنوان تهديدي براي ايمني. (کوباسا[2]، 1979 به نقل از جهاني، 1380: ص12)
«آيا رابطه اي بين افکار خودکار و احساس کهتري در سخت رويي کارمندان وجود دارد يا نه؟»
 
2-1 فرضيه:
1. افکار خودکار و احساس کهتري سخت رويي کارمندان را پايين مي آورد.
2. بين افکار خودکار و احساس کهتري و سخت رويي کارمندان رابطه معناداري وجود دارد.
 
3-1 تعاريف عملياتي
متغير مستقل:
احساس کهتري[3]: نمرة بدست آمده توسط آزمودني در آزمون کهتري آقايوسفي
افکار خودکار3[4]: نسمرة بدست آمده توسط آزمودني در آزمون افکار خودکار آقايوسفي
 
 
 
متغير وابسته:
سخت رويي[5]: ميزان نمره اي که هر فرد آزمودني از آزمون سخت رويي بافت نگار توزيع فراوان متغير «سخت رويي»AHI بدست مي آورد.
 
متغير تعديل کننده:
جنسيت: مذکر و مونث بودن آزمودني به گفته خودش که در اين پژوهش از هر دو جنس (مذکر و مونث) استفاده شده است.
ميزان تحصيلات: مدرک رسمي آموزش و پرورش يا دانشگاههاي رسمي کشور که در اين پژوهش افراد داراي مدرک ديپلم بالا مي باشند.
 
تأهل و تجرد:
مجرد: فردي که هنوز نام هيچ فردي به عنوان همسر در شناسنامه او درج و ثبت شده است.
متاهل: فردي که در شناسنامه او نام فردي به عنوان همسر توسط اداره ثبت درج شده است.
 
4-1 اهداف پژوهش:
هدف از اين پژوهش بررسي تأثير افکار خودکار و احساس کهتري در سخت رويي کارمندان استان قم مي باشد.
5-1 ضرورت پژوهش:
در اهميت موضوع احساس کهتري همين بس که توان و تلاش ساليان متمادي روان شناسان و روان پزشکان، پرورشکاران و دست اندرکاران تعليم و تربيت را به خود معطوف داشته و هم اکنون نيز زواياي تاريک و نکته ها و رمزهاي ناگشودة اين احساس غريب کنجکاوي علوم، محققان و انديشمندان عرصة روان شناسي را برانگيخته است (آزاد، 1376: ص126)
سخت رويي نيز مجموعه اي از ويژگيهاي شخصيتي است که به عنوان يک منبع مقاومت در مواجهه با رويدادهاي استرس زاي زندگي عمل مي کند. اين ويژگي شخصيتي از سه مؤلفه تعهد، کنترل و مبارزه جويي تشکيل شده است. اين سه مؤلفه با هم همبسته هستند. شخصي که از تعهد بالايي برخوردار است به اهميت و ارزش معنايي اينکه چه کسي است و چه فعاليتهايي انجام مي دهد باور دارد. کنترل بر اين عقيده استوار است که تجارت زندگي قابل پيش بيني است. شخصي که از کنترل بالايي برخوردار است تغيير در زندگي را امري طبيعي مي داند. مبارزه جويي باعث مي شود که فرد موقعيت هاي مثبت و منفي که به سازگاري نياز دارد را به عنوان فرصتي براي رشد و يادگيري بيشتر در نظر بگيرد نه به عنوان تهديدي براي ايمني. (كوباسا، 1979 به نقل از جهاني، 1380: ص 12 )
-2 احساس كهتري[1]:
شناسايي افراد كه نسبت به خود كم توجهند كار بسيار ساده اي است. بارزترين نشانه آن است که خود را از ديگران کم تر مي انگارند. لرزش دستها يک نشانه است. بسيار به ندرت به افرادي برخورد کرده ايم که لرزش دست حقيقي داشته باشند جمع آمد اين دو ممکن نيست. نشانه هاي ديگر اين است که کسي هنگام معرفي به ديگران نگاهش را به دور دست معطوف کند و يا قادر نباشد در چشمان مخاطب چشم بدوزد. يعني از نظر ارتباط چشمي، ضعيف باشد. اين دوحاکي از يک شخصيت ضعيف اند. تجربه کار کلينيکي به من ثابت کرده است که اينگونه افراد بيم دارند پشت چهره ي آنان را بخوانيم وگناهان و ضعف هايشان را در چشمانشان ببينم مواردي از خصوصيات افرادي که خود را کمتر از ديگران مي پندارند عبارتند از: عذر خواهي پشت سر هم، ترس از شکست، هم رنگي با جماعت، احساس گناه، کمرويي، عيب جويي، واکنش دفاعي، احساس تملک وحسادت، ترس از پذيرفته نشدن ، ترس از رقابت مي باشد.(هاک، 1381: ص25)
سالهاست که تحت عناوين مختلف و با کاربرد اصطلاحات و الفاظ نارسا سخن از احساس کهتري در ميان است و در اين گيرودار نکات مختلفي توسط افراد گوناگون در مورد چنين احساسي بيان شده است. ولي تا آنجا که نگارنده مي داند هنوز در ايران نوشته علمي دقيق در اين مورد در دست نيست و هنوز بسياري از افراد نمي دانند که احساس کهتري چه نقشي در سرنوشت يک فرد در تعيين خلق وخوي وي و يا ايجاد پاره اي از اختلالات رواني و عصبي ايفا مي نمايد. مطرح کردن اين مسأله نه تنها به منظور نشان دادن اهميت آن برجسته ساختن اهميت علم روان شناسي است و مقامي که در بيان مفاهيم رواني احراز مي نمايد بلکه علاوه بر آن برجسته ساختن اهميت آن در فن پرورش و بار آوردن و ساختن وپرداختن شخصيت نخست کودکان و سپس نوجوانان وجوانان است. (منصور، 1375: ص11)
احساس کهتري به ما نشان مي دهد که مسئوليت مادر و پدر يا به طور کلي محيط خانوادگي يک انسان و نيز مسئوليت مربي اعم از آموزگار و دبير و استاد و يا به طور کلي محيط تحصيلي مهم تر و عظيم تر از آن چيزي است که معمولاً تصور مي شود. چه خطاهايي که خانواده و يا مدرسه و يا به طور کلي اطرافيان يک انسان بر اثر جهل يا نداشتن اطلاعات لازم مرتکب مي شوند و از لحاظ تشکيل ساختمان عقلي و عاطفي و اخلاقي منتهي به اثرات شوم و وحشت انگيزي مي شوند که مرهم ناپذيرند. (منصور، 1375: ص12)
از طرف ديگر اين مسأله ها از آن نظر حائز اهميت است که در چهارچوب وسيع تري روابط و مناسبات بين فرد و اجتماع را به ميدان مي کشد. چه قسمت اعظم پرورش يا تربيت از نظر هدفهاي اجتماعي، فن تطبيق دادن فرد آدمي با محيط اجتماعي است يا بهتر بگوييم فن سازش فرد با محيطي است که کمال مطلوب بشر است و خود فرد در عين حال براي فراهم آوردن چنين محيطي بايد مجاهدت نمايد. تفويض حقوق کودکان و نوجوانان و در نظر گرفتن خواست هاي بزرگسالان، توجه به حقوق فرد و حقوقي که منحصراً به اجتماع تعلق مي گيرند نکاتي هستند که مراعات آنها نشانة بروز هنر عالي و ظريف پرورش و رهبري است. (همان منبع: ص12)
چنانچه بين اين حقوق و خواسته ها و کشمکش ها و منازعاتي برپا شود يعني هنر پرورش دهنده يا رهبر، مقام اصلي خود را احراز نکند آن وقت است که در اين ميان احساس کهتري به صورت سرکش و رنج آور سر از روزنه برون مي کند و به دنبال آن عواقب و نتايجي شوم و مرگبار پديدار مي گردد. (همان منبع: ص13)
 
 
2-2 علل احساسي کهتري
ريشة احساس کهتري را بايد در شکستي که تمايل به تفوق و برتري با آن مواجه مي شود جستجو کرد. براي آن که روشن شود چنين تمايلي از کجا سرچشمه مي گيرد بايد مسأله را از آغاز مطرح کرد و بيش از هر چيز دانست که زندگي چيست؛ زندگي متضمن وجود تمايل به (خودنگهداري)[2] يا حفظ خويشتن است و هر چيز که حالت تعادلي را که براي تماميت وجود ضروري است در هم مي شکند در عين حال اين تمايل حفظ کننده و نگهدارنده را به کار مي اندازد، به قسمي که شايد بتوان گفت زندگي عبارت از همين استقرار مکرر و دائم تعادلي است که هر لحظه در هم مي شکند، اما در يک محيط اجتماعي مانند محيط ما (خودنگهداري) يا حفظ خود نمي تواند با تمايل به برتري و تفوق و تسلط بر ديگران همراه نباشد، چه غالب اوقات حفظ خويشتن معادل تأمين پيروزي خود در مبارزه براي زندگي است. (منصور، 1375: ص13)
باري همين تمايل به «توسعه خود» هم در کودک و نوجوان و هم در بزرگسالان وجود دارد ولي توجه به تحول تدريجي انسان اين تمايل از کودکي تا بزرگسالي از قوت به ضعف مي گرايد. دليل آنکه چرا اين تمايل در کودک قويتر از بزرگسالان وجود دارد، امري است وابسته به رشد و گسترش انسان، چه در واقع اين تمايل و تحولات آن حاصل رشد است. رشد علت دائمي درهم شکستن تعادل بدني است و با علل ديگر پيوند مي يابد. کودکي که اندک رشد مي کند علاوه بر مواد غذايي که بايستي مصارف فعاليت ماشيني انسان را جبران و ترميم کند محتاج آن چيزي است که فيزيولوژيست ها جيرة رشد[3] مي نامند يعني غذايي اضافي که براي رشد بدن ضروري است. (همان منبع: ص15)
مسأله در مورد تحول زمينه ذهني بر همين منوال است: بدين معني که کودک يک نوع تمايل تسلط يابنده يا فائق شونده مربوط به رشد از خود نشان مي دهد و اين طور به نظر مي رسد که چنين تمايلي براي بناکردن موجوديت معنوي و روحاني وي ضروري است و به پاس همين تمايل مشخص است که بي آنکه تنها به شناختن چيزهايي که براي ارضاي احتياجات آني وي تکافو مي کنند رضا دهد. به عکس مايل است همواره بيشتر بشناسد و بيشتر بداند. روي اين اصل است که مي پرسد، مي آزمايد. همه چيز را لمس مي کند و دائماً پاي از حوزة ضرورات فوري و بلافاصله فراتر مي نهد و همه لحظه به افق والاتر و بالاتر مي گرايد. (منصور، 1375: ص15)
اما از همان نخستين روزهاي حيات موانعي غلبه نايافتني بر سر راه اين توسعة وجود فرد مي شوند و گلوي فرياد اميال را مي فشارند نيروهاي خارجي با اين تمايلات طبيعي که کودک را به سوي ارضاي خواسته هاي وي سوق مي دهند به مبارزه بر مي خيزند، آنها را با شکست مواجه مي سازند و منکوب مي نمايند، موجود نوخاسته بزودي در مي ياد که جهان خارجي در تعلق وي نيست و نمي تواند بر اين فضاي لايتناهي کوچکترين تسلطي داشته باشد و دردناک تر آنکه بر افرادي که در محيط وي موج مي زنند کمتر از همه تسلط دارد. اين جاست که کودک نسبت به ضعف خود هشيار مي شود، چه در مبارزة خود با بزرگسالان همواره شکست خورده است و در همين شکست چاره ناپذير است که احساس کهتري در وجود وي ريشه مي دواند. وجود چنين احساسي در هر کودکي طبيعي است، چنين احساسي به خودي خود تا اين حد هيچ چيز ناگواري در برندارد. چنين احساسي محرک ميل بزرگ شدن مانند پدر بودن و تقليد از بزرگترهاست. اين احساس به منزلة نيرويي است که کودک را به حرکت در مي آورد و او را وادار مي کند به بازي هاي متعددي بپردازد و در آن بازي ها از بزرگسالان و طرز رفتار آنان تقليد نمايد. بدين ترتيب احساس کهتري گرانبهاترين انگيزه است که کودک را وادار مي سازد که خود شخصاً به پرورش خويش بپردازد. آن گاه چنين احساسي اندک اندک و به تدريج که شخصيت فرد به ثبات بيشتري مي گرايد پژمرده مي شود و در بوتة اضمحلال فرو مي رود. (همان منبع: ص17)
اما افسوس که همواره وضع بدين ترتيب نيست و غالب اوقات نماي تحولي که اجمالاً به آن اشاره شد بدون پيچ و خم و بي فراز و نشيب نيست، چه علل گوناگوني راه را بر يک تحول عادي، ناهموار مي سازند و آن وقت است که احساس کهتري را در انسان تشديد مي نمايند و آن را در وجود وي به صورتي جانگزا مستقر مي سازند. و باز آن وقت است که احساس کهتري هم چون خاري بر اندام لطيف عواطف کودک فرو مي رود و در دورة نوجواني و بزرگسالي بيش از هر وقت وي را مي رنجانده چه اين جراحتي است که اثر آن به سادگي محو نمي شود و هم چون نقطه حساسي در طول زندگي در وجود فرد باقي مي ماند و سرچشمة واکنش هاي دفاعي متعددي مي گردد. علل احساس کهتري را مي توان اجمالاً به سه دسته تقسيم کرد: 1. تأثير محيط. 2. کهتري واقعي. 3. صفات با خصوصيات غيرعادي و عجيب. (همان منبع: ص17)
 
[1]. Inferiority feeling
[2]. Conseration
[3]. Ration de croissance
1- dioyee. J
2- kobasa. S
 
1- kobasa
2- infrorty
 
3- Atomatic thought
1- Hardness

👇 تصادفی👇

آموزش طراحی سیاه قلم به زبان فارسیاستانداردها در طراحی خوابگاه هامیرمیران (پاورپوینت)حسابداری فوق پیشرفتهمقاله وظایف مدیر مدرسهاقدام پژوهی درس تاریخ، کمک به یادگیری درس ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان

مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان

دانلود مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان

خرید اینترنتی مقاله بررسي رابطه افكار خودكار و احساس كهتري در سخت رويي كارمندان

👇🏞 تصاویر 🏞