مقاله 37 صفحه چکیده هدف از این پژوهش بررسی و مقایسة عزت نفس در افراد درونگرا و برونگرا می باشد . به این منظور از یک گروه نمونه بیست نفری از دانشجویان ( دختر – پسر ) رشتة روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم استفاده شده است . ( انتخاب به شیوه تصادف ) و در راستای جمع آوری اطلاعات برای بررسی میزان عزت نفس و درونگرایی ، برونگرایی از آزمون شخصیت ( درونگرایانه ، برونگرایانه ) و آزمون عزت نفس کوپراسمیت استفاده شده است . سپس داده ها و یافته های به دست آمده از طریق آزمون دو گروه همبستةI تحلیل شده است . ونتایج نشان داده که بین عزت نفس و درونگرایی و برونگرایی رابطة معنی داری وجود ندارد . فصل اول : ( فرآیند روشن سازی ) - عنوان : رابطة عزت نفس با درون گرایی و برونگرایی - بیان مسئله نظریه های روانشناسان مختلف در مورد رابطة عزت نفس و ویژگی های شخصیتی همچون درونگرایی و برونگرایی بیانات و افکار مختلفی از این ویژگی ها را ارائه می کند . نظریات آیزنک و کوپراسمیت بیان می دارد که به صورتی دو تقسیم بندی کلی برای عزت نفس وجود دارد ( عزت نفس بالا – عزت نفس پایین ) و معمولاً افرادی که از تست عزت نفس نمرة پایین تری می آورند درونگرا و آنهایی که نمرة بالاتری می آورند برونگرا هستند . اما روانشناسان همچون مازلو و آلپوان بیان می کنند که بین عزت نفس و میزان درون گرایی و برون گرایی افراد ارتباطی وجود ندارد و عوامل ژنتیکی و فیزیولوژیکی را بیشتر دخیل می دانند . حال در این بررسی کوچک می خواهیم بدانیم که :- پرسش پژوهش :آیا بین عزت نفس با درون گرایی و برون گرایی افراد رابطه ای وجود دارد ؟- فرضیه پژوهش هم طبق بیانات روانشناسان باید به سمت برون گرایی جهت بگیرد پس :- فرضیه پژوهش : افراد برون گرا دارای عزت نفس بیشتری نسبت به درون گراها هستند .- هدف پژوهش :از آنجا که از دیدگاه روانشناسان به صورتی تیپ های شخصیتی دارای دو تقسیم بندی کلی هستند (درون گرا - برون گرا ) هدف از این پژوهش بررسی میزان عزت نفس در هر کدام از این دو گروه و بررسی این نکته است که آیا عزت نفس تأثیری در درون گرایی و برون گرایی و ایجاد یا افزایش و کاهششان می گذارد یا خیر ؟ هدف دیگر این پژوهش این است که مشخص کند درون گرایی باعث افزایش اعتماد به نفس یا بالعکس کاهش آن می شود . و بالعکس برون گرایی می تواند چه تأثیراتی بر عزت نفس افراد بگذارد .- ضرورت اجرای پژوهش :شناخت تفاوتهای فردی بین افراد مختلف و بررسی روشی که افراد در موقعیت های گوناگون پاسخ های رفتاری متفاوتی را که از خود بروز می دهند .مهم ترین شاخص در این زمینه بررسی عزت نفس به عنوان یک اصل است که صاحب نظران برخورداری از آن را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی و اجتماعی و شخصیتی افراد می دانند .پس انجام پژوهش با چنین مضمونی می تواند راهنمای روانشناسان برای سوق دادن افراد به سمت درون گرایی یا برون گرایی باشد طبق نظریات روانشناسان گر چه این ویژگی ها می توانند فطری یا فیزیولوژیکی باشند اما تأییدات و کششهای محیطی هم می تواند باعث افزایش یا کاهش درون گرایی – برون گرایی یا حتی تغییر آن شود . پس این بررسی می تواند مشخص کند که اصولاً درون گرایی – برون گرایی افراد باعث افزایش یا کاهش عزت نفس آنها می شود .- تعریف عملیاتی - درون گرایی ، برون گرایی:متنی بر اندازه گیری : نمره ای که آزمودنی از پرسشنامة شخصیتی آیزنک دریافت می کند می تواند میزان درون گرایی و برون گرایی او را تعیین کند . - عزت نفس :- نمرة آزمودنی از تست عزت نفس کوپراسمیت میزان عزت نفس او را تعیین می کند . ( در این تحقیق تست 58 سؤالی کوپراسمیت )- تعاریف مفهومی :- عزت نفس :میزان احترام و اعتمادی که هر شخص نسبت به خود ، عقاید و شخصیتش قائل بوده و میزان نظرات خوشایند و مفیدی که نسبت به خود دارد و حاضر به دفاع از آنها در مقابل دیگران است .- درون گرایی ، برون گرایی :برون گرایی در افراد :این افراد به موقعیت ها واکنش مثبت نشان داده و بسیار سخن و تند جوش هستند . میزان تماس های اجتماعی در این اشخاص بالاست . از دیدگاه آیزنک برون گرایان انعطاف پذیری ادارکی بالایی دارند . پشتکار دارند . سطح خواست ( تمنا ) در آن ها ضعیف است ، احتمال اجتماع طلبی ( مردم آمیزی ) بالا ، شرطی شدن و پایداری ادارکی قوی ( لی . ترجمه منصور )درون گرایی در افراد : از دید گاه آیزنک افراد با درونگرایی بالا دارای ویژگیهای زیر هستند :انعطاف پذیری ادارکی بسیار کم ، پشتکار زیاد ، سطح خواسته یا ( تمنا ) در آن ها بالاست . اجتماع طلبی کم ، شرطی سازی سریع ، پایداری ادارکی ضعیف احتیاط ، قابل اطمینان بودن ، علاقمند به فردیت و مجزا بودن . - متغیرهای پژوهش :- متغیر وابسته :عزت نفس- متغیر مستقل : درون گرایی و برون گرایی- متغیر کنترل :در این پژوهش ، بررسی گروهی 20 نفره از دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد قم که 10 نفر از آنها از بین دختران و 10 نفر از بین پسران به طور تصادفی انتخاب شده اند و گروه سنیشان بین 18 تا 25 سال است .و از راه کنترل اشد متغیرها یعنی ( تصادفی ساختن ) استفاده شده است تا در صورت امکان نتایج واقعی تری را به ارمغان آورد .در این پژوهش از پرسشنامة عزت نفس کوپراسمیت و تست میزان درون گرایی - برون گرایی آیزن استفاده شده است . فصل دوم ( پیشینة تحقیق )- ( تاریخچه ) :عزت نفس یا همان احساس ارزش هنگامی به صورت بارز مطرح شد که در شیوة نگرش روانشناسان به شخصیت آدمی تغییر بنیادی حاصل شد .اساس کار در این شیوه پرداختن به جنبة سالم طبیعت آدمی است نه جنبة بیمار و ناسالم آن . این روش در روانشناسی درصدد شناساندن ماهیت اصلی و واقعی وجود آدمی جهت رسیدن به اوج کمال و شکوفایی است و محتوای این دیدگاه با آنچه پیش از این بر آن تأکید شده متفاوت است .در واقع روانشناسی قبل از این جنبش های مطالعة سلامت روان انسان ، به مطالعه و بررسی بیماری روانی می پرداخت و مطالعة استعداد بالقوة آدمی را برای کمال نادیده می گرفت . اما پیشگامان ارائه الگوی شخصیت سالم که اکثراً روانشناسان انسان گرا بودند با دیدی نو به ماهیت انسان می نگرند .در واقع انسانی که آنها مورد بحث قرار می دهند با آنچه رفتار گرایی و روانکاوی در مورد انسان ارائه می دهد تفاوت چشمگیری دارد . روانشناسان انسان گرا با دیدی انتقادی به این مکتب می نگرند زیرا به این امر اعتقاد دارند که نگرش رفتارگرایی و روانکاوی به ماهیت انسان محدود است و نیز معتقدند که از دیدگاههای مکتب های رفتار گرایی و روانکاوی تنها جنبة بیمار گون و درماندة طبیعت آدمی قابل بحث و تفسیر بوده است . ( روان شولتر Roan sholter )اکثر مردم با اصطلاحات درونگرایی و برونگرایی از طریق پزشک سویسی بیمارهای روانی به نام کارل گستایونگ ( Yung )آشنا هستند . این اصطلاحات تاریخچه ای طولانی دارند اولین بار در قرن 19 در لغت نامة انگلیسی دکتر جانسون ذکر گردیده و پس از آن توسط روانشناسان مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است .یونگ از این اصطلاحات برای نمایاندن شخصیت های خاص ( دارای عقده های روانی ) که کمتر نمایش بیرون و رفتاری داشتند استفاده می کرد ( آیزنک و ویلسون ترجمة بصیری )بنابراین مطالعة خصایص شخصیتی افراد بر طبق شخصیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی در ابتدا کار یونگ ( 1923 ) بوده و بعد از آن آیزنک ( 1935 ) این دو مفهوم را در جهت معرفی ابعاد مختلف شخصیت استفاده کردند ( راس . ترجمه چالفر )آیزنک تحقیقات تیپ شناسی را در مدت جنگ جهانی دوم با دو هزار فرد به هنجار که روان نژند ( Neur wrosis ) شدند صورت داد و در نتیجه به کشف دو متغیر یا عامل اساسی نائل آمد . کار تحقیق بر روی هفتصد سرباز روان نژند آغاز گردید این ارزیابی ها و طبقه بندی ها به دست تحلیل عوامل سپرده شدند و در نتیجه دو عامل به دست آمد که عبارت بودند از درون گرایی و برون گرایی از یک سو و روان نژندی از سوی دیگر و چیزی بعد هم عوامل روان پرین به آن اضافه گردید .نتیجه این تحقیقات مشخص کرد که شخصیت دارای سابقه است که هر کدام قطب مخالف دارد .همچنین تحقیق دیگری به منظور هنجار یابی پرسشنامة شخصیت آیزنک در سال 1982 توسط خانم آیزنک و ساسکوفسکی بر روی پرسشنامه در سال 1983 صورت گرفت .- ( عزت نفس چیست ؟ )عزت نفس از خود پندارة متفاوت حکایت می کند . خود پنداره عبارتست از مجموعة ویژگی هایی که فرد برای توصیف خویش بکار می برد . اما عزت نفس عبارتست از ارزشی که فرد برای توصیف خویش بکار می برد و همچنین عبارتست از ارزشی که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد . و از اعتقادات فرد برای تمام ویژگی ها و صفاتی که در او هست ناشی می شود .از منظر کوپراسمیت عزت نفس هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می شود .- تعاریف عزت نفس ( مرور پژوهشهای مرتبط ) کوپر اسمیت عزت نفس را عبارت می داند از قضاوت و نگرشی که شخص به طور مداوم و پیوسته از ارزشهای خود بیان می دارد . به اعتقاد وی منظور از عزت نفس نگرش تأیید و میزان تلقی فرد از توانایی ، اهمیت ، موفقیت و ارزشمندی ذهنی است . و فرد با گزارشات کلامی و دیگر تظاهرات رفتاری آشکارا آنها را به دیگران انتقال می دهد ( کوپراسمیت 1976 )ماسن ( Massen ) در تعریف از عزت نفس بُعد عاطفی را نیز به آن اضافه می کند و می گوید عزت نفس به طور خاص اشاره دارد به اینکه فرد در مورد ارزش خود که طی سنجش و قضاوت ابعاد مختلف شخصیت به دست می آید چه احساسی دارد .