چکیدهامروزه یکی از مهمترین خطراتی که جوامع بشری را متزلزل ساخته و با مشکل جدی روبرو کرده است پدیده ای به نام انحرافات جنسی است. انحرافات جنسی که به اعمال غیر اخلاقی و غیر متعارف جنسی تعلق میگیرد باعث شده تا زنگ خطر از مدتها پیش برای خانوادهها و مقامات لشکری و کشوری زده شود. متأسفانه در کشور ما هم انحرافات جنسی که بعضی از آنها در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است رو به افزایش است. در این مقاله بیشتر سعی شده که از آن دسته از انحرافات جنسی که در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است صحبت شود، و همچنین دلایل مربوط به انحرافات جنسی با استفاده از نظریات صاحب نظران و متخصصین این حوزه و راههای مقابله با این معضل اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. مقدمهجرائم جنسی از کهنترین و باسابقهترین انحرافهای بشری است که ردپای آن را میتوان در طول تاریخ مشاهده کرد. تاریخ از نقش امور جنسی در زندگی اقوام و جوامع ابتدایی و متمدن نشانه های بسیار دارد که در سینه خود ثبت کرده است. فروریختن سنگ هلاک بر سر قوم لوط برای عذابی که آنان به جای زنان روابط جنسی با مردان داشتند و ویرانی شهر «سدوم» به دلیل فساد اخلاق و همجنس بازی از نشانه های آن است. اما تا اوایل قرن بیستم، به انگیزهها و تمایلات جنسی افراد بشر و مسائل مربوط به آن، آن طور که از نظر روانشناسی در خور اهمیت است، توجهی نمیشود. اگر چه گاهی برخی از اندیشمندان ضمن پژوهشهای علمی خود به آن اشاره ای میکردند. ولی سنتها و باورهای دیر پای قرون گذشته اجازه نمیداد که راز و رمزهای انگیزه های جنسی افراد بشر با کلید دانش گشوده شود؛ و نقش قاطع و غیر قابل انکار آنها در شکل گیری و تکوین شخصیت فرد را روشن نماید. در اوایل قرن حاضر بود که فروید بنیان گذار مکتب روانکاری با ارائه نظریات خود در مورد پدیده های جنسی و نقش آن در سلوک و رفتار انسان محافل پزشکی و علمی دنیا را به خود آورد و انسان را متوجه واقعیات جدیدی درباره امور جنسی کرد که تا آن زمان نسبت به آن بی اطلاع مانده بودند. (ستوده و همکاران، 185:1390). مبانی نظریروان شناسی و انحرافات جنسیبه نظر روانشناسان، هر گونه ارضای میل جنسی که هدفش خار از حیطه تولید مثل باشد، انحراف جنسی نامیده میشود. (کی نیا، 915:1370) فروید اصول مکتب روانکاور خود را بر پایه امیال و تمایلات جنسی بنیان گزاری کرد. او در نتیجه بررسیهای خود به این واقعیت پی برد که کودکان نیز مانند سایر افراد دارای تمایلات جنسی هستند و بر عکس آنچه که تا آن زمان اندیشمندان تصور میکردند. انگیزه های جنسی به طور ناگهانی در زمان بلوغ به وجود نمیآید؛ بلکه در تمام عمر با انسان همراه هستند. (ستوده و همکاران، 186:1390) فروید انسان را به صورت یک ارگانیسم بیولوژیکی میداند که دارای نیازهای اولیه جهت ادامه زندگی و بقای نوع است. این نیازها، اغلب غرایز نامیده میشوند و همین غرایز منبع منشهایی است که باید کاهش یابد. (راس،87:1373) هنگامی که نظام فکر زیگموند فرید را دقیقاً میکاویم، در مییابیم که دانشمند ما «دوتاگرای» است؛ او اعلام میدارد که انسان و هر حیوان دیگری برای بقاء رفع نیازهای خود تجهیزاتی دارد که در عرف قدما «غریزه» و در فرهنگ فرویدیسم «سائق» (سائق یعنی سوق دهنده و به حرکت در آورنده و در اینجا معادل)Driver)به کار رفته است. سائق حالت برانگیختگی جاندار را بر اثر محرومیت و تحرک آزار دهنده از قبیل نیازهای بافتن بدن، شرایط خاص و دارویی یا هورمونی محرکهای درونی و بیرونی معین نشان میدهد و در معنای عام، شامل هر نوع انگیزه (Motive) یا نیاز میشود. انگیزه به هر حالتی در جاندار گفته میشود که بر آمادگی وی برای شروع یا ادامه زنجیره ای از رفتار اثر میگذارد).(اتکینسون،479:1370 و 511). خوانده میشود. (ستوده و همکاران، 186:1390) روان آدمی عرصه کشاکش دو سائق یا دو نیروی متضاد است؛ (در گذشته، علمای علم اخلاق و فلاسفه بر این باور بودند که غرایز انسانی جنبه حیوانی دارد و هر چه این غرایز در آدمی قویتر باشد، روح حیوانی در انسان تواناتر خواهد بود. انسانی را عاقل و کامل میدانستند که بر غرایز خود کامیاب شود آنها را به کلی نیست و نابود کند. اما فروید مخالف این عقیده بود و میگفت غرایز لازمه زندگی انسان بوده و در صورتی که به وجه نیکویی رهبری شوند، وسیله اعتلای فر شر خواهد شد و تمدن باید فقط با ابراز آزادانه غرایز مخالفت کند، نه آنکه به طور جنون آمیز کوشش کند، آنها را منکوب کند.(ستوده و همکاران، 186:1390) سائق زندگی و سائق مرگ.1- سائق زندگی: سائق زندگی شور زندگی و عشق به زنده ماندن است که فریدو به نیروهای خلاقه و غرایز زندگی داده است. سائق زندگی سببساز بقا و استمرار زندگی و صیانت ذات و توالد و تناسل و نیز انگیزه مهر و پیوستگی و بالندگی است. (ستوده و همکاران، 187:1390).2- سائق مرگ: سائق مرگ موجب تشتت و بی شکلی و بی سازمانی و بی جانی است و انسان را به پریشانی و گسستگی و مرگ سوق میدهد و موجب کین، عداوت و نفرت و انهدام نسل میگردد. (آریان پور، 80:1357).
انحرافات جنسی و جرم
چکیدهامروزه یکی از مهمترین خطراتی که جوامع بشری را متزلزل ساخته و با مشکل جدی روبرو کرده است پدیده ای به نام انحرافات جنسی است. انحرافات جنسی که به اعمال غیر اخلاقی و غیر متعارف جنسی تعلق میگیرد باعث شده تا زنگ خطر از مدتها پیش برای خانوادهها و مقامات لشکری و کشوری زده شود. متأسفانه در کشور ما هم انحرافات جنسی که بعضی از آنها در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است رو به افزایش است. در این مقاله بیشتر سعی شده که از آن دسته از انحرافات جنسی که در قانون مجازات اسلامی جرم انگاری شده است صحبت شود، و همچنین دلایل مربوط به انحرافات جنسی با استفاده از نظریات صاحب نظران و متخصصین این حوزه و راههای مقابله با این معضل اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. مقدمهجرائم جنسی از کهنترین و باسابقهترین انحرافهای بشری است که ردپای آن را میتوان در طول تاریخ مشاهده کرد. تاریخ از نقش امور جنسی در زندگی اقوام و جوامع ابتدایی و متمدن نشانه های بسیار دارد که در سینه خود ثبت کرده است. فروریختن سنگ هلاک بر سر قوم لوط برای عذابی که آنان به جای زنان روابط جنسی با مردان داشتند و ویرانی شهر «سدوم» به دلیل فساد اخلاق و همجنس بازی از نشانه های آن است. اما تا اوایل قرن بیستم، به انگیزهها و تمایلات جنسی افراد بشر و مسائل مربوط به آن، آن طور که از نظر روانشناسی در خور اهمیت است، توجهی نمیشود. اگر چه گاهی برخی از اندیشمندان ضمن پژوهشهای علمی خود به آن اشاره ای میکردند. ولی سنتها و باورهای دیر پای قرون گذشته اجازه نمیداد که راز و رمزهای انگیزه های جنسی افراد بشر با کلید دانش گشوده شود؛ و نقش قاطع و غیر قابل انکار آنها در شکل گیری و تکوین شخصیت فرد را روشن نماید. در اوایل قرن حاضر بود که فروید بنیان گذار مکتب روانکاری با ارائه نظریات خود در مورد پدیده های جنسی و نقش آن در سلوک و رفتار انسان محافل پزشکی و علمی دنیا را به خود آورد و انسان را متوجه واقعیات جدیدی درباره امور جنسی کرد که تا آن زمان نسبت به آن بی اطلاع مانده بودند. (ستوده و همکاران، 185:1390). مبانی نظریروان شناسی و انحرافات جنسیبه نظر روانشناسان، هر گونه ارضای میل جنسی که هدفش خار از حیطه تولید مثل باشد، انحراف جنسی نامیده میشود. (کی نیا، 915:1370) فروید اصول مکتب روانکاور خود را بر پایه امیال و تمایلات جنسی بنیان گزاری کرد. او در نتیجه بررسیهای خود به این واقعیت پی برد که کودکان نیز مانند سایر افراد دارای تمایلات جنسی هستند و بر عکس آنچه که تا آن زمان اندیشمندان تصور میکردند. انگیزه های جنسی به طور ناگهانی در زمان بلوغ به وجود نمیآید؛ بلکه در تمام عمر با انسان همراه هستند. (ستوده و همکاران، 186:1390) فروید انسان را به صورت یک ارگانیسم بیولوژیکی میداند که دارای نیازهای اولیه جهت ادامه زندگی و بقای نوع است. این نیازها، اغلب غرایز نامیده میشوند و همین غرایز منبع منشهایی است که باید کاهش یابد. (راس،87:1373) هنگامی که نظام فکر زیگموند فرید را دقیقاً میکاویم، در مییابیم که دانشمند ما «دوتاگرای» است؛ او اعلام میدارد که انسان و هر حیوان دیگری برای بقاء رفع نیازهای خود تجهیزاتی دارد که در عرف قدما «غریزه» و در فرهنگ فرویدیسم «سائق» (سائق یعنی سوق دهنده و به حرکت در آورنده و در اینجا معادل)Driver)به کار رفته است. سائق حالت برانگیختگی جاندار را بر اثر محرومیت و تحرک آزار دهنده از قبیل نیازهای بافتن بدن، شرایط خاص و دارویی یا هورمونی محرکهای درونی و بیرونی معین نشان میدهد و در معنای عام، شامل هر نوع انگیزه (Motive) یا نیاز میشود. انگیزه به هر حالتی در جاندار گفته میشود که بر آمادگی وی برای شروع یا ادامه زنجیره ای از رفتار اثر میگذارد).(اتکینسون،479:1370 و 511). خوانده میشود. (ستوده و همکاران، 186:1390) روان آدمی عرصه کشاکش دو سائق یا دو نیروی متضاد است؛ (در گذشته، علمای علم اخلاق و فلاسفه بر این باور بودند که غرایز انسانی جنبه حیوانی دارد و هر چه این غرایز در آدمی قویتر باشد، روح حیوانی در انسان تواناتر خواهد بود. انسانی را عاقل و کامل میدانستند که بر غرایز خود کامیاب شود آنها را به کلی نیست و نابود کند. اما فروید مخالف این عقیده بود و میگفت غرایز لازمه زندگی انسان بوده و در صورتی که به وجه نیکویی رهبری شوند، وسیله اعتلای فر شر خواهد شد و تمدن باید فقط با ابراز آزادانه غرایز مخالفت کند، نه آنکه به طور جنون آمیز کوشش کند، آنها را منکوب کند.(ستوده و همکاران، 186:1390) سائق زندگی و سائق مرگ.1- سائق زندگی: سائق زندگی شور زندگی و عشق به زنده ماندن است که فریدو به نیروهای خلاقه و غرایز زندگی داده است. سائق زندگی سببساز بقا و استمرار زندگی و صیانت ذات و توالد و تناسل و نیز انگیزه مهر و پیوستگی و بالندگی است. (ستوده و همکاران، 187:1390).2- سائق مرگ: سائق مرگ موجب تشتت و بی شکلی و بی سازمانی و بی جانی است و انسان را به پریشانی و گسستگی و مرگ سوق میدهد و موجب کین، عداوت و نفرت و انهدام نسل میگردد. (آریان پور، 80:1357).