فهرست مطالبعنوان صفحه فصل اول: كليات تحقيقچكيده. 2مقدمه. 4بيان مسئله. 5تعاريف... 5ضرورت و اهميت تحقيق.. 6 فصل دوم:ادبيات تحقيقتاريخچه جنگ نرم. 9مثالهايي از جنگ نرم. 10انواع رسانه و يا وسايل ارتباط جمعي.. 12كاركرد رسانه. 12وظايف رسانهها15نقش رسانهها بر احساس امنيت عمومي.. 16استفاده از نقش مثبت رسانهها در جهت افزايش امنيت... 17نقش منفي رسانهها18جنگ نرم و استفاده از رسانهها21جنگ رواني.. 22 فصل سوم:نتيجه گيري و پيشنهاداتالف) نتيجه. 25ب) پيشنهادات... 26فهرست منابع. 28چكيده امنيت عمومي مقولهاي است كه ارتقاء آن در سطح هر اجتماعي با مشاركت حاصل شده و نقش رسانهها در آن اجتنابناپذير است. رسانهها ميتوانند درك جامعه را نسبت به شناخت امور مختلف اجتماعي از جمله امنيت تغيير و در جهت كاهش و يا افزايش احساس امنيت مؤثر واقع شوند و داراي كاركردهايي هستند كه ميتوانند با استفاده از اين كاركردها و تغيير در محتواي پيام مخاطب را تحت تأثير قرار داده و حتي اوضاع و احوال فردي و اجتماعي را تحت كنترل قرار دهند.هنر نظامهاي سياسي در اين است كه در راستاي فرهنگپذيري جامعه خود و جلوگيري از ناهنجاريهاي اجتماعي از رسانه بعنوان يك فرصت استفاده تا زيرساختهاي فرهنگي جامعه با آن تحكيم و از مشاركت آن در كمك به بهبود اوضاع امنيتي بهرهبرداري نمايد. رسانهها ميتوانند با اجراي نقش مثبت رسانهاي بدور از غوغاسالاري به بيان ديدگاهها و نظرات خود و مردم پرداخته و با سوق دادن اين خواستهها به سمت مناسب از بروز تنشها و حتي بحرانهاي اجتماعي جلوگيري نمايند. رسانهها اين توان را دارند كه علاوه بر ايفاي نقش آموزشي خود به افراد جامعه، در راستاي همبستگيهاي اجتماعي و تحكيم بنيان خانواده حركت و در قبال موضوعات تأثيرگذار بر امنيت (بيكاري، فقر، طلاق، اعتياد و...) تحليلي مناسب ارائه و مسئوليت هر يك از نهادهاي مسئول را در اين رابطه مشخص و آنها را به حركت واداشته تا پليس بتواند نقش اصلي خود را در جامعه كه همانا تأمين نظم و امنيت عمومي و آسايش فردي و رواني افراد جامعه است برقرار و با تعامل هرچه بيشتر با پليس امنيت مردم را بيش از پيش ارتقاء بخشند.اگرچه رسانهها، خصوصاً رسانههايي كه در فراسوي مرزهاي ايران در حال فعاليتند تأثيراتي منفي را توانستهاند بر اذهان بعضي از آحاد جامعه ايجاد و بنا به تعبيري جنگ نرمي را با اين ابزارها آغاز و در نهايت تأثيراتي را بر افزايش ناهنجاريها و جرائم داشته وليكن اين عقيده وجود دارد كه با استفاده و مشاركت رسانهها و تعامل هرچه بيشتر با پليس و نهادهاي امنيتي قادر خواهيم بود كه در مقابل اين هجمهها مقاومت تا اين ترفند كه ميتواند بر عليه امنيت اجتماعي موج ايجاد و منجر به آسيبپذيريهاي اجتماعي، برهم خوردن نظم عمومي و در نهايت سبب كاهش آرامش و احساس امنيت در بين مردم گردد خنثي گردد. مقدمهمقالهاي كه تقديم ميگردد در فصل اول به تعريف رسانهها و نقش آن در جوامع مختلف كه هيچكس نتوانسته از تأثيرات آن در امان باشد اشاره و در اين بخش به انواع رسانه كه عبارتند از: رسانههاي ديداري و شنيداري، رسانه شنيداري، رسانه ديداري و وسايل ديداري و ذهني پرداخته شده و ضمن پرداختن به كاركردهاي رسانه و نقشهاي مثبت و منفي كه يك رسانه ميتواند در جامعه ايفاء كند به اين مطلب پرداخته شده كه هنر هر نظامي، هدايت رسانهها در مسيري است كه بيشترين كاركرد مثبت آنان به سمت جامعه تراوش بگونهاي كه از اين هنر در راستاي ارتقاء امنيت نيز بهره برده شود و بجاي اينكه رسانه بعنوان يك تهديد در بعضي از مقاطع قلمداد شود از وجود آن در همه وقت بعنوان يك فرصت استفاده گردد. البته در اين بخش بيان ميشود كه رسانهها وظايفي از جمله ارتقاء افزايش احساس امنيت عمومي در جامعه و طرح واقعيتهاي اجتماعي موجود به دور از غوغاسالاري و اطلاعرساني و آموزش مردم را در زمينههاي انتظامي دارند كه اين وظيفه در كنار مشاركت با پليس و نهادهاي امنيتي قابل اعمال است.در فصل بعدي به جنگ نرم و استفادهاي كه از رسانهها، خصوصاً رسانههايي كه در فراسوي مرزها وجود دارد پرداخته شده و به اين نكته اشاره ميشود كه امريكا با استفاده از اين حربه در نظر دارد علاوه بر تحميل ارزشهاي مورد قبول حوزه بر افكار و عقايد جوامع اثر گذاشته و با جذب مخاطبين از طريق رسانهها، به ناهنجاريهاي موجود كه منجر به افزايش جرائم خواهد شد دامن زده تا سبب بياعتمادي مردم به نظام سياسي و دستگاه سياسي شده و اين حربه منجر به كاهش اعتماد مردم به پليس و در نهايت تأثير بر امنيت عمومي شده كه اعتقاد بر اين است كه با استفاده از رسانهها (خصوصاً در داخل) و مشاركت و تعامل هرچه بيشتر آنان با پليس، اين تلاش بياثر خواهد شد.البته در پايان اين بخش نتيجهگيري و پيشنهاداتي ارائه شده كه كاربردي شدن آن قابل عنايت بوده، كه اميد است مورد قبول واقع گردد. بيان مسئلهامروزه رسانه در اثر پيشرفتهاي علمي حاصله نقش غالبي را بر افكار و اذهان عمومي ميتواند ايفاء نمايد و اين نقش از جامعهاي به جامعه ديگر تفاوت داشته و باز در هر جامعهاي به فراخور وضعيت فرهنگي آن جامعه ميزان استفاده از هر رسانهاي با مكان ديگر متفاوت و لذا اثرگذاري هر رسانه بر جامعه مورد هدف نيز تفاوتهايي با هم دارد وليكن اين نكته در اين تحقيق شايد بعنوان فرضيه حائز اهميت است كه: جدا از اثرگذاريهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي كه رسانهها دارند تا چه حد ميتوانند بر ارتقاء امنيت اثرگذار باشند؟ تعاريفالف) رسانهبه هر وسيله و يا ابزاري كه پيامي را به مخاطبين ارسال و با آن ارتباط برقرار نمايد رسانه گويند. گفته شده يك رسانه تنها در بردارنده يك پيام نيست بلكه با ايجاد روشها و كاركردهايي بر روي محتواي پيام ميتواند بر كليه شئون اجتماعي و خانوادگي يك فرد هم تأثيرگذار باشد. و لذا تعريف ديگري داده شده كه هدف رسانه: «انتقال اطلاعات، انديشهها، نگرشها يا عواطف از يك شخص يا گروه به ديگري يا ديگران كه عمدتاً از طريق نمادها صورت ميگيرد[1] ميباشد».ب) امنيتواژه امنيت به مانند ساير واژههاي مشابه در علوم انساني داراي تعاريف مختلفي ميباشد بطوري كه اين معنا از محيطي به محيطي ديگر و يا از جامعهاي به جامعه ديگر با هم تفاوت داشته و انديشمندان مختلف از آن تعاريف متفاوتي را ارائه نمودهاند اما تعريف رايجي كه از آن داده شده عبارتست از: «حالتي است كه فرد و به تبع آن اجتماع در جامعهاي كه زندگي ميكنند خود را فارغ از هرگونه خطر و يا تهديدي احساس نمايند».پس وجود هر تهديد و يا هراسي از ناامني ميتواند خود دليلي بر وجود ناامني باشد.از طرفي در رابطه با احساس امنيت گفته شده هر چقدر در جامعهاي ميزان جرائم رو به كاهش باشد احساس امنيت در آن جامعه افزايش و هر چقدر جرائم افزايش يابد اين احساس برعكس خواهد شد. در اين رابطه در صورتي كه رسانهها با جهتگيري و يا سمتگيري آگاهانه و يا ناآگاهانه در مسير ايجاد بحران در جامعه حركت نمايند ميتوانند نقش مؤثري در كاهش اين احساس امنيت داشته باشند كه در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. ضرورت و اهميت تحقيقعصر فعلي بعنوان عصر ارتباطات هم لقب گرفته و در اين دوره هيچكس از تأثيرات و اهميت رسانهها در امان نبوده و در صورتي كه با اراده و آگاهي و بدور از احساس با آن برخورد نمايد ميتواند از تأثيرات منفي آن در امان باشد چرا كه امروز هيچ تحول كوچك و يا بزرگي بدون عبور از مسير رسانهها تحقق نمييابد. زيرا كه انتقال هر فكر و يا دانش و يا فرهنگي نياز به ايجاد رابطهاي دارد كه ابزار اين رابطه چيزي جز رسانه نميتواند باشد. [1]. مجله سروش، شماره 936، سال1378، ص42.
مقاله نقش رسانه در امنيت
فهرست مطالبعنوان صفحه فصل اول: كليات تحقيقچكيده. 2مقدمه. 4بيان مسئله. 5تعاريف... 5ضرورت و اهميت تحقيق.. 6 فصل دوم:ادبيات تحقيقتاريخچه جنگ نرم. 9مثالهايي از جنگ نرم. 10انواع رسانه و يا وسايل ارتباط جمعي.. 12كاركرد رسانه. 12وظايف رسانهها15نقش رسانهها بر احساس امنيت عمومي.. 16استفاده از نقش مثبت رسانهها در جهت افزايش امنيت... 17نقش منفي رسانهها18جنگ نرم و استفاده از رسانهها21جنگ رواني.. 22 فصل سوم:نتيجه گيري و پيشنهاداتالف) نتيجه. 25ب) پيشنهادات... 26فهرست منابع. 28چكيده امنيت عمومي مقولهاي است كه ارتقاء آن در سطح هر اجتماعي با مشاركت حاصل شده و نقش رسانهها در آن اجتنابناپذير است. رسانهها ميتوانند درك جامعه را نسبت به شناخت امور مختلف اجتماعي از جمله امنيت تغيير و در جهت كاهش و يا افزايش احساس امنيت مؤثر واقع شوند و داراي كاركردهايي هستند كه ميتوانند با استفاده از اين كاركردها و تغيير در محتواي پيام مخاطب را تحت تأثير قرار داده و حتي اوضاع و احوال فردي و اجتماعي را تحت كنترل قرار دهند.هنر نظامهاي سياسي در اين است كه در راستاي فرهنگپذيري جامعه خود و جلوگيري از ناهنجاريهاي اجتماعي از رسانه بعنوان يك فرصت استفاده تا زيرساختهاي فرهنگي جامعه با آن تحكيم و از مشاركت آن در كمك به بهبود اوضاع امنيتي بهرهبرداري نمايد. رسانهها ميتوانند با اجراي نقش مثبت رسانهاي بدور از غوغاسالاري به بيان ديدگاهها و نظرات خود و مردم پرداخته و با سوق دادن اين خواستهها به سمت مناسب از بروز تنشها و حتي بحرانهاي اجتماعي جلوگيري نمايند. رسانهها اين توان را دارند كه علاوه بر ايفاي نقش آموزشي خود به افراد جامعه، در راستاي همبستگيهاي اجتماعي و تحكيم بنيان خانواده حركت و در قبال موضوعات تأثيرگذار بر امنيت (بيكاري، فقر، طلاق، اعتياد و...) تحليلي مناسب ارائه و مسئوليت هر يك از نهادهاي مسئول را در اين رابطه مشخص و آنها را به حركت واداشته تا پليس بتواند نقش اصلي خود را در جامعه كه همانا تأمين نظم و امنيت عمومي و آسايش فردي و رواني افراد جامعه است برقرار و با تعامل هرچه بيشتر با پليس امنيت مردم را بيش از پيش ارتقاء بخشند.اگرچه رسانهها، خصوصاً رسانههايي كه در فراسوي مرزهاي ايران در حال فعاليتند تأثيراتي منفي را توانستهاند بر اذهان بعضي از آحاد جامعه ايجاد و بنا به تعبيري جنگ نرمي را با اين ابزارها آغاز و در نهايت تأثيراتي را بر افزايش ناهنجاريها و جرائم داشته وليكن اين عقيده وجود دارد كه با استفاده و مشاركت رسانهها و تعامل هرچه بيشتر با پليس و نهادهاي امنيتي قادر خواهيم بود كه در مقابل اين هجمهها مقاومت تا اين ترفند كه ميتواند بر عليه امنيت اجتماعي موج ايجاد و منجر به آسيبپذيريهاي اجتماعي، برهم خوردن نظم عمومي و در نهايت سبب كاهش آرامش و احساس امنيت در بين مردم گردد خنثي گردد. مقدمهمقالهاي كه تقديم ميگردد در فصل اول به تعريف رسانهها و نقش آن در جوامع مختلف كه هيچكس نتوانسته از تأثيرات آن در امان باشد اشاره و در اين بخش به انواع رسانه كه عبارتند از: رسانههاي ديداري و شنيداري، رسانه شنيداري، رسانه ديداري و وسايل ديداري و ذهني پرداخته شده و ضمن پرداختن به كاركردهاي رسانه و نقشهاي مثبت و منفي كه يك رسانه ميتواند در جامعه ايفاء كند به اين مطلب پرداخته شده كه هنر هر نظامي، هدايت رسانهها در مسيري است كه بيشترين كاركرد مثبت آنان به سمت جامعه تراوش بگونهاي كه از اين هنر در راستاي ارتقاء امنيت نيز بهره برده شود و بجاي اينكه رسانه بعنوان يك تهديد در بعضي از مقاطع قلمداد شود از وجود آن در همه وقت بعنوان يك فرصت استفاده گردد. البته در اين بخش بيان ميشود كه رسانهها وظايفي از جمله ارتقاء افزايش احساس امنيت عمومي در جامعه و طرح واقعيتهاي اجتماعي موجود به دور از غوغاسالاري و اطلاعرساني و آموزش مردم را در زمينههاي انتظامي دارند كه اين وظيفه در كنار مشاركت با پليس و نهادهاي امنيتي قابل اعمال است.در فصل بعدي به جنگ نرم و استفادهاي كه از رسانهها، خصوصاً رسانههايي كه در فراسوي مرزها وجود دارد پرداخته شده و به اين نكته اشاره ميشود كه امريكا با استفاده از اين حربه در نظر دارد علاوه بر تحميل ارزشهاي مورد قبول حوزه بر افكار و عقايد جوامع اثر گذاشته و با جذب مخاطبين از طريق رسانهها، به ناهنجاريهاي موجود كه منجر به افزايش جرائم خواهد شد دامن زده تا سبب بياعتمادي مردم به نظام سياسي و دستگاه سياسي شده و اين حربه منجر به كاهش اعتماد مردم به پليس و در نهايت تأثير بر امنيت عمومي شده كه اعتقاد بر اين است كه با استفاده از رسانهها (خصوصاً در داخل) و مشاركت و تعامل هرچه بيشتر آنان با پليس، اين تلاش بياثر خواهد شد.البته در پايان اين بخش نتيجهگيري و پيشنهاداتي ارائه شده كه كاربردي شدن آن قابل عنايت بوده، كه اميد است مورد قبول واقع گردد. بيان مسئلهامروزه رسانه در اثر پيشرفتهاي علمي حاصله نقش غالبي را بر افكار و اذهان عمومي ميتواند ايفاء نمايد و اين نقش از جامعهاي به جامعه ديگر تفاوت داشته و باز در هر جامعهاي به فراخور وضعيت فرهنگي آن جامعه ميزان استفاده از هر رسانهاي با مكان ديگر متفاوت و لذا اثرگذاري هر رسانه بر جامعه مورد هدف نيز تفاوتهايي با هم دارد وليكن اين نكته در اين تحقيق شايد بعنوان فرضيه حائز اهميت است كه: جدا از اثرگذاريهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي كه رسانهها دارند تا چه حد ميتوانند بر ارتقاء امنيت اثرگذار باشند؟ تعاريفالف) رسانهبه هر وسيله و يا ابزاري كه پيامي را به مخاطبين ارسال و با آن ارتباط برقرار نمايد رسانه گويند. گفته شده يك رسانه تنها در بردارنده يك پيام نيست بلكه با ايجاد روشها و كاركردهايي بر روي محتواي پيام ميتواند بر كليه شئون اجتماعي و خانوادگي يك فرد هم تأثيرگذار باشد. و لذا تعريف ديگري داده شده كه هدف رسانه: «انتقال اطلاعات، انديشهها، نگرشها يا عواطف از يك شخص يا گروه به ديگري يا ديگران كه عمدتاً از طريق نمادها صورت ميگيرد[1] ميباشد».ب) امنيتواژه امنيت به مانند ساير واژههاي مشابه در علوم انساني داراي تعاريف مختلفي ميباشد بطوري كه اين معنا از محيطي به محيطي ديگر و يا از جامعهاي به جامعه ديگر با هم تفاوت داشته و انديشمندان مختلف از آن تعاريف متفاوتي را ارائه نمودهاند اما تعريف رايجي كه از آن داده شده عبارتست از: «حالتي است كه فرد و به تبع آن اجتماع در جامعهاي كه زندگي ميكنند خود را فارغ از هرگونه خطر و يا تهديدي احساس نمايند».پس وجود هر تهديد و يا هراسي از ناامني ميتواند خود دليلي بر وجود ناامني باشد.از طرفي در رابطه با احساس امنيت گفته شده هر چقدر در جامعهاي ميزان جرائم رو به كاهش باشد احساس امنيت در آن جامعه افزايش و هر چقدر جرائم افزايش يابد اين احساس برعكس خواهد شد. در اين رابطه در صورتي كه رسانهها با جهتگيري و يا سمتگيري آگاهانه و يا ناآگاهانه در مسير ايجاد بحران در جامعه حركت نمايند ميتوانند نقش مؤثري در كاهش اين احساس امنيت داشته باشند كه در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. ضرورت و اهميت تحقيقعصر فعلي بعنوان عصر ارتباطات هم لقب گرفته و در اين دوره هيچكس از تأثيرات و اهميت رسانهها در امان نبوده و در صورتي كه با اراده و آگاهي و بدور از احساس با آن برخورد نمايد ميتواند از تأثيرات منفي آن در امان باشد چرا كه امروز هيچ تحول كوچك و يا بزرگي بدون عبور از مسير رسانهها تحقق نمييابد. زيرا كه انتقال هر فكر و يا دانش و يا فرهنگي نياز به ايجاد رابطهاي دارد كه ابزار اين رابطه چيزي جز رسانه نميتواند باشد. [1]. مجله سروش، شماره 936، سال1378، ص42.