فهرست مطالب (17 صفحه)مقدمهفصل اول: کلیات1. حق فصل دوم: معیارهای تمییز بین حقالله و حقالناسمعیارهای تامآیا حق عمومی، حقالله است؟معیار دوممعیار سوممعیار چهارممعیارهای غیرتام فصل سوم: مصادیق مهم حقالله و حقالناسمصادیق مهم حقاللهاقسام حقاللهب) عبادات واجب مالیالف) حدودب) تعزیراتج) قصاصد) دیاتمنابعمعیار تشخیص حقالله و حقالناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی مقدمهدر این مقاله به دنبال دستیابی به ملاکها و معیارهایی هستیم که بتوانیم مصادیق این دو حق را از یکدیگر تفکیک کنیم و به دنبال آن، احکام مربوط به هر یک را بر آن جاری سازیم. در مباحث فقهی بحث مستقلی تحت این نام ارائه نشده است. همین امر انجام تحقیق در این باب را بسیار دشوار نموده است. در این مقاله ملاکهای این دو حق به شکل تطبیقی و براساس مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد. ملاکهای این باب در دو بخش ملاکهای تام، براساس جنس و فصل، و غیرتام، براساس احکام و لوازم، مطرح میشود. فصل اول: کلیات1. حقجمع آن، حقوق است که گاهی با مفهوم اسم جمعی و معادل قانون و گاهی به معنای جمع «حق» که مورد بحث است، به کار میرود.الف) حق در قرآناین کلمه حدود 247 بار در قرآن به کار رفته است. این واژه گاهی به عنوان صفت ذات خداوند (حج: 63 و لقمان: 30)، گاهی صفتی از صفات فعل الهی (روم: 8) و گاهی به معنای قضا و حکم و داوری (ص: 22) آمده است. کلمه حق در این موارد بار حقوقی ندارد و تنها در چهل مورد است که استعمال آن دارای بار حقوقی است، مانند استعمال آن به عنوان صفتی برای فعل انسان (بقره: 61) و یا استعمال آن در معنای اصطلاحی حق (بقره: 282).ب) حق در لغتحق در لغت در معانی مختلفی به کار میرود. اما در هر کدام از آنها معنای «ثبوت» نهفته است. معانی حق در لغت عبارتاند از: ایجادکننده چیزی براساس حکمت؛ کارهایی که براساس حکمت انجام میشود؛ عقیده مطابق حقیقت و یا مطابق (به فتح باء) یک عقیده درست؛ فعل و یا قولی که به حسب و مقدار نیاز و مطابق زمان انجام میگیرد. این چهار تعریف در مفردات راغب آمده است.پانزده تعریف دیگر نیز از حق ارائه شده است که بدین ترتیب است: وجوب، غالب شدن، نقیض باطل، اسما و صفات الهی، قرآن و نبوت و اسلام، راستی، یقین، یقین بعد از شک،سزاوار، وفای به عهد،مال، مِلک، موت، مشکل.در این معانی چند احتمال وجود دارد. از طرفی میتوان گفت چون معنای ثبوت در تمامی این معانی محفوظ است، معنای اصلی آن، «ثبوت» است و معانی دیگر مجازیاند. از طرف دیگر، احتمال مشترک بودن لفظ حق نیز میرود و یا به دلیل وجود معنای «ثبوت» در آن معانی، میتوانیم آن را نوعی مشترک معنوی بدانیم.ج) حق در اصطلاحدر فقه شیعه تعاریف متعددی از «حق» ارائه شده است:گاهی حق به معنای عام به کار میرود. در این صورت شامل همه مجعولات تأسیسی و امضایی شارع میشود. حق به موجب این تعریف، از موضوع این مقاله بیرون است.حق عبارت است از سلطنتی که برای خصوص انسان نسبت به دیگری، اگر چه اعتباری باشد، مانند مال، یا شخص و یا هر دو، قرار داده شده است.حال اگر در اینجا رابطه انسان با طرف دیگر، کامل باشد و برای هر نوع تصرف، صلاحیت و شایستگی داشته باشد، ملک نامیده میشود و اگر ناقص و صرفاً یک نوع تصرف باشد، حق خواهد بود.حق، اعتباری خاص و اضافهای ویژه است که از حکم وضعی و یا تکلیفی و یا منشأ دیگری انتزاع میشود، نظیر حق تصرف و بهرهبرداری از ملک که از مالکیت انتزاع میشود و حقالماره که از اباحهخوردن میوههای باغی که از کنار آن عبور میشود، ناشی میگردد.حق خداونداز نظر اسلام، صاحب حق فقط خداست و غیر از او کسی حقی ندارد، چون او خالق هر کس و هر چیز است.حق بندهاگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد. چون بنده وجودش را از خدا گرفته است. البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است. حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است. چون شارع یعنی خداوند آن را جعل و اعتبار کرده است. مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است. دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل میشود. تقسیم حق به حقالله و حقالناساین تقسیم به لحاظ «صاحب حق» است. البته میتوان حق حیوانات، حق ملائکه، حق جنیان و حق اشیا را هم به این تقسیم اضافه کرد، مثل حق درختان، حق کوهها، حق دریاها و... . لذا حق از لحاظ صاحب حق به اقسام متعددی بر میگردد، ولی موضوع این تحقیق همان حقالله و حقالناس است. زیرا بحث حاضر یک بحث فقهی است و در فقه فقط همین دو حق مطرحاند.
مقاله معیار تشخیص حق الله و حق الناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی
فهرست مطالب (17 صفحه)مقدمهفصل اول: کلیات1. حق فصل دوم: معیارهای تمییز بین حقالله و حقالناسمعیارهای تامآیا حق عمومی، حقالله است؟معیار دوممعیار سوممعیار چهارممعیارهای غیرتام فصل سوم: مصادیق مهم حقالله و حقالناسمصادیق مهم حقاللهاقسام حقاللهب) عبادات واجب مالیالف) حدودب) تعزیراتج) قصاصد) دیاتمنابعمعیار تشخیص حقالله و حقالناس و مصادیق مهم آن در فقه مذاهب اسلامی مقدمهدر این مقاله به دنبال دستیابی به ملاکها و معیارهایی هستیم که بتوانیم مصادیق این دو حق را از یکدیگر تفکیک کنیم و به دنبال آن، احکام مربوط به هر یک را بر آن جاری سازیم. در مباحث فقهی بحث مستقلی تحت این نام ارائه نشده است. همین امر انجام تحقیق در این باب را بسیار دشوار نموده است. در این مقاله ملاکهای این دو حق به شکل تطبیقی و براساس مذاهب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد. ملاکهای این باب در دو بخش ملاکهای تام، براساس جنس و فصل، و غیرتام، براساس احکام و لوازم، مطرح میشود. فصل اول: کلیات1. حقجمع آن، حقوق است که گاهی با مفهوم اسم جمعی و معادل قانون و گاهی به معنای جمع «حق» که مورد بحث است، به کار میرود.الف) حق در قرآناین کلمه حدود 247 بار در قرآن به کار رفته است. این واژه گاهی به عنوان صفت ذات خداوند (حج: 63 و لقمان: 30)، گاهی صفتی از صفات فعل الهی (روم: 8) و گاهی به معنای قضا و حکم و داوری (ص: 22) آمده است. کلمه حق در این موارد بار حقوقی ندارد و تنها در چهل مورد است که استعمال آن دارای بار حقوقی است، مانند استعمال آن به عنوان صفتی برای فعل انسان (بقره: 61) و یا استعمال آن در معنای اصطلاحی حق (بقره: 282).ب) حق در لغتحق در لغت در معانی مختلفی به کار میرود. اما در هر کدام از آنها معنای «ثبوت» نهفته است. معانی حق در لغت عبارتاند از: ایجادکننده چیزی براساس حکمت؛ کارهایی که براساس حکمت انجام میشود؛ عقیده مطابق حقیقت و یا مطابق (به فتح باء) یک عقیده درست؛ فعل و یا قولی که به حسب و مقدار نیاز و مطابق زمان انجام میگیرد. این چهار تعریف در مفردات راغب آمده است.پانزده تعریف دیگر نیز از حق ارائه شده است که بدین ترتیب است: وجوب، غالب شدن، نقیض باطل، اسما و صفات الهی، قرآن و نبوت و اسلام، راستی، یقین، یقین بعد از شک،سزاوار، وفای به عهد،مال، مِلک، موت، مشکل.در این معانی چند احتمال وجود دارد. از طرفی میتوان گفت چون معنای ثبوت در تمامی این معانی محفوظ است، معنای اصلی آن، «ثبوت» است و معانی دیگر مجازیاند. از طرف دیگر، احتمال مشترک بودن لفظ حق نیز میرود و یا به دلیل وجود معنای «ثبوت» در آن معانی، میتوانیم آن را نوعی مشترک معنوی بدانیم.ج) حق در اصطلاحدر فقه شیعه تعاریف متعددی از «حق» ارائه شده است:گاهی حق به معنای عام به کار میرود. در این صورت شامل همه مجعولات تأسیسی و امضایی شارع میشود. حق به موجب این تعریف، از موضوع این مقاله بیرون است.حق عبارت است از سلطنتی که برای خصوص انسان نسبت به دیگری، اگر چه اعتباری باشد، مانند مال، یا شخص و یا هر دو، قرار داده شده است.حال اگر در اینجا رابطه انسان با طرف دیگر، کامل باشد و برای هر نوع تصرف، صلاحیت و شایستگی داشته باشد، ملک نامیده میشود و اگر ناقص و صرفاً یک نوع تصرف باشد، حق خواهد بود.حق، اعتباری خاص و اضافهای ویژه است که از حکم وضعی و یا تکلیفی و یا منشأ دیگری انتزاع میشود، نظیر حق تصرف و بهرهبرداری از ملک که از مالکیت انتزاع میشود و حقالماره که از اباحهخوردن میوههای باغی که از کنار آن عبور میشود، ناشی میگردد.حق خداونداز نظر اسلام، صاحب حق فقط خداست و غیر از او کسی حقی ندارد، چون او خالق هر کس و هر چیز است.حق بندهاگر حق اصلی و ذاتی را در نظر بگیریم، بنده هیچ حقی ندارد. چون بنده وجودش را از خدا گرفته است. البته خداوند به بنده حقوقی را عطا فرموده و او را صاحب حق کرده است. حق خداوند در این صورت «حق واقعی» خواهد بود و حق انسان «حق اعتباری و مجازی» است. چون شارع یعنی خداوند آن را جعل و اعتبار کرده است. مثلاً مالکیت حقیقی از آن خداوند و مالکیت اعتباری آن برای انسان است. دامنه این حقوق، حیوانات، جمادات و مخلوقات دیگر را هم شامل میشود. تقسیم حق به حقالله و حقالناساین تقسیم به لحاظ «صاحب حق» است. البته میتوان حق حیوانات، حق ملائکه، حق جنیان و حق اشیا را هم به این تقسیم اضافه کرد، مثل حق درختان، حق کوهها، حق دریاها و... . لذا حق از لحاظ صاحب حق به اقسام متعددی بر میگردد، ولی موضوع این تحقیق همان حقالله و حقالناس است. زیرا بحث حاضر یک بحث فقهی است و در فقه فقط همین دو حق مطرحاند.