فهرست مطالب (کل مقاله 43 صفحه)مقدمهتعريف جنگ نرم تاريخچه جنگ نرمتفاوتهاي جنگ نرم و جنگ سختبراندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگینانواع جنگ نرم اهمیت جنگ نرماهداف اجرایی از جنگ نرمجنگ نرم، پديده اي پرقدمتنافرماني مدني و جنگ نرمالگوي انقلاب هاي رنگي و جنگ نرممفهوم و ماهيت جنگ نرمابزار و شيوه هاي جنگ نرمجنگ نرم آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايرانتاكتيكهاي جنگ نرمدلایل استفاده از جنگ نرمتفاوتهای جنگ نرم و جنگ سختچه افراد و تشكلهايي هدف جنگ نرم هستند؟اصول و روشهای مقابله با جنگ نرمرهيافت هاي عملي مواجه شدن با جنگ نرمسياست هاي كلان مقابله با جنگ نرم نتيجه گيريمنابعمقدمهجنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده میشود.گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و “ژوزف نای” از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر “اجبار” و مبنای قدرت نرم بر “اقناع” است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می برد.در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر “اجبار” و مبنای قدرت نرم بر “اقناع” استتعريف جنگ نرممفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعريف واحدي كه مورد پذيرش همگان باشد ندارد.«جان كالينز» تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود”، مي داند.ارتش ايالات متحده آمريكا در آيين رزمي خود آن را بدين صورت تعريف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تاثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد”.با عنايت به تعاريف فوق، معروفترين تعريف را به جوزف ناي، پژوهشگر برجسته آمريكايي در حوزه “قدرت نرم” نسبت مي دهند. وي در سال1990 ميلادي در مجله “سياست خارجي” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانايي شكل دهي ترجيحات ديگران” تعريف كرد. تعريفي كه قبل از وي «پروفسور حميد مولانا» در سال1986 در كتاب “اطلاعات و ارتباطات جهاني؛ مرزهاي نو در روابط بين الملل” به آن اشاره كرده بود. با اين وجود مهمترين كتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف ناي در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاري براي موفقيت در سياست جهاني” منتشر نمود.بنابراين جنگ نرم را مي توان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانه اي كه جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا مي دارد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانه اي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و... از اشكال جنگ نرم است .به عبارت ديگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسياري در علوم سياسي و نظامي مي باشد. در علوم نظامي از واژه هايي مانند جنگ رواني يا عمليات رواني استفاده مي شود و در علوم سياسي مي توان به واژه هايي چون براندازي نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژه انقلاب رنگين اشاره كرد.در تمامي اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهي بر گروه ديگر بدون استفاده از راه هاي نظامي است.در يك تعريف كامل تر مي توان گفت، جنگ نرم يك اقدام پيچيده و پنهان متشكل از عمليات هاي سياسي، فرهنگي و اطلاعاتي توسط قدرت هاي بزرگ جهان براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهاي هدف است. تاريخچه جنگ نرمجنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسانها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال ۱۹۲۰ به کار برد. در آن زمان استفاده فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد. در ژانویه ۱۹۴۰ با انتشار مقاله ای با عنوان “جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن” این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد. بر این اساس “جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد”. در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به “فرهنگ لغت وبستر” وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال ۱۹۵۰ یعنی تنها یکسال پس از پایان جنگ جهانی دوم “ترومن”، رئیس جمهور وقت آمریکا به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگروانی در کره پروژهای با عنوان “نبرد حقیقت” را با بودجهای معادل ۱۲۱میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگروانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگجهانی دوم تشکیل داد. از آنزمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند.تفاوتهاي جنگ نرم و جنگ سخت1- حوزه تهديد نرم اجتماعي، فرهنگي و سياسي است، در حالي كه حوزه تهديد سخت امنيتي و نظامي ميباشد؛2- تهديدهاي نرم پيچده و محصول پردازش ذهني نخبگان و بنابراين اندازهگيري آن مشكل است، در حالي كه تهديدهاي سخت؛ عيني، واقعي و محسوس است و ميتوان آن را با ارائه برخي از معيارها اندازهگيري كرد؛3- روش اعمال تهديدهاي سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالي كه در نرم ، از روش القاء و اقناع بهرهگيري ميشود. و تصرف و اشغال سرزمين است در حالي كه در تهديد نرم ، هدف تاثيرگذاري بر انتخابها، فرآيند تصميمگيري و الگوهاي رفتاري حريف و در نهايت سلب هويتهاي فرهنگي است؛4- مفهوم امنيت در رويكردهاي نرم شامل امنيت ارزشها و هويتهاي اجتماعي ميشود، در حالي كه اين مفهوم در رويكردهاي سخت به معناي نبود تهديد خارجي تلقي ميگردد.5- تهديدهاي سخت، محسوس و همراه با واكنش برانگيختن است، در حالي كه تهديدهاي نرم به دليل ماهيت غير عيني و محسوس آن، اغلب فاقد عكسالعمل است.6-مرجع امنيت در حوزه تهديدهاي سخت، به طور عمده دولتها هستند، در حالي كه مرجع امنيت در تهديدهاي نرم محيط فروملي و فراملي (هويتهاي فروملي و جهاني) است؛7- كاربرد تهديد سخت در رويكرد امنيتي جديد عمدتاً مترادف با فروپاشي نظامهاي سياسي- امنيتي مخالف يا معارض است، در حالي كه كاربرد تهديد نرم در رويكردهاي امنيتي جديد عليه نظامهاي سياسي مخالف يا معارض، مترادف با فرهنگسازي و نهادسازي در چارچوب انديشه و الگوهاي رفتاري نظامهاي ليبرال و دموكراسي تلقي ميشود.جنگ نرم نيز همانند جنگ سخت اهداف مختلفي دارد و قاعدتا هدف غايي هر دو آنها تغيير كامل نظام سياسي يك كشور است كه البته با اهداف محدودتر هم انجام مي گيرد. در حقيقت جنگ نرم و جنگ سخت يك هدف را دنبال مي كنند و اين وجه مشترك آنهاست، در هر صورت هدف اصلي اين جنگ، اعمال فشار براي ايجاد تغيير در اصول و رفتار يك نظام و يا به طور خاص تغيير خود نظام است. براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگیندر سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری “لخ والسا” در جنبش کارگری این کشور در سال ۱۹۸۴ تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. نرم افزار خواندن و شمردناستعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند.انقلاب های مخملی یا “انقلاب های رنگی” و “گلی” از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل میشود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی “والسلاوهادل” رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیرهای در طی یک دوره شش هفتهای از ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیرهای در صربستان طی دو مرحله ۱۹۹۷ – ۲۰۰۰ ، گرجستان ۲۰۰۳ ، اوکراین ۲۰۰۴ و قرقیزستان ۲۰۰۵ ادامه یافت.
مقاله52- جنگ نرم
فهرست مطالب (کل مقاله 43 صفحه)مقدمهتعريف جنگ نرم تاريخچه جنگ نرمتفاوتهاي جنگ نرم و جنگ سختبراندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگینانواع جنگ نرم اهمیت جنگ نرماهداف اجرایی از جنگ نرمجنگ نرم، پديده اي پرقدمتنافرماني مدني و جنگ نرمالگوي انقلاب هاي رنگي و جنگ نرممفهوم و ماهيت جنگ نرمابزار و شيوه هاي جنگ نرمجنگ نرم آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايرانتاكتيكهاي جنگ نرمدلایل استفاده از جنگ نرمتفاوتهای جنگ نرم و جنگ سختچه افراد و تشكلهايي هدف جنگ نرم هستند؟اصول و روشهای مقابله با جنگ نرمرهيافت هاي عملي مواجه شدن با جنگ نرمسياست هاي كلان مقابله با جنگ نرم نتيجه گيريمنابعمقدمهجنگ نرم مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی است. در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی و در علوم سیاسی از واژه هایی چون براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین و اخیرا به واژه انقلاب رنگین برای تبیین این اصطلاح استفاده میشود.گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت نیز استفاده می شود، ولی در نهایت هر دوبه یک مفهوم ختم می شوند. نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده است و “ژوزف نای” از اندیشمندان معاصر معتقد است، مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر “اجبار” و مبنای قدرت نرم بر “اقناع” است، او برخلاف بعضی از صاحب نظران، اقتصاد و دیپلماسی را در زیرمجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه بعنوان قدرت نرم نام می برد.در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است. اما از آنجا که در مورد گستردگی و حوزه فعالیت هر کدام اتفاق نظر وجود ندارد؛ اشاره کوتاهی به هر کدام از واژه های مذکور و سابقه تاریخی آنها خواهیم داشت.مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر “اجبار” و مبنای قدرت نرم بر “اقناع” استتعريف جنگ نرممفهوم جنگ نرم (Soft Warfare) در مقابل جنگ سخت (Warfare Hard) است و تعريف واحدي كه مورد پذيرش همگان باشد ندارد.«جان كالينز» تئوريسين دانشگاه ملي جنگ آمريكا، جنگ نرم را عبارت از “استفاده طراحي شده از تبليغات و ابزارهاي مربوط به آن، براي نفوذ در مختصات فكري دشمن با توسل به شيوه هايي كه موجب پيشرفت مقاصد امنيت ملي مجري مي شود”، مي داند.ارتش ايالات متحده آمريكا در آيين رزمي خود آن را بدين صورت تعريف نموده است: “جنگ نرم، استفاده دقيق و طراحي شده از تبليغات و ديگر اعمالي است كه منظور اصلي آن تاثيرگذاري بر عقايد، احساسات، تمايلات و رفتار دشمن، گروه بي طرف و يا گروههاي دوست است به نحوي كه براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي پشتيبان باشد”.با عنايت به تعاريف فوق، معروفترين تعريف را به جوزف ناي، پژوهشگر برجسته آمريكايي در حوزه “قدرت نرم” نسبت مي دهند. وي در سال1990 ميلادي در مجله “سياست خارجي” شماره 80 ، قدرت نرم را “توانايي شكل دهي ترجيحات ديگران” تعريف كرد. تعريفي كه قبل از وي «پروفسور حميد مولانا» در سال1986 در كتاب “اطلاعات و ارتباطات جهاني؛ مرزهاي نو در روابط بين الملل” به آن اشاره كرده بود. با اين وجود مهمترين كتاب در حوزه جنگ نرم را جوزف ناي در سال2004 ، تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاري براي موفقيت در سياست جهاني” منتشر نمود.بنابراين جنگ نرم را مي توان هرگونه اقدام نرم، رواني و تبليغات رسانه اي كه جامعه هدف را نشانه گرفته و بدون درگيري و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا مي دارد. جنگ رواني، جنگ سفيد، جنگ رسانه اي، عمليات رواني، براندازي نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملي، انقلاب رنگي و... از اشكال جنگ نرم است .به عبارت ديگر جنگ نرم مترادف اصطلاحات بسياري در علوم سياسي و نظامي مي باشد. در علوم نظامي از واژه هايي مانند جنگ رواني يا عمليات رواني استفاده مي شود و در علوم سياسي مي توان به واژه هايي چون براندازي نرم، تهديد نرم، انقلاب مخملين و اخيراً به واژه انقلاب رنگين اشاره كرد.در تمامي اصطلاحات بالا هدف مشترك تحميل اراده گروهي بر گروه ديگر بدون استفاده از راه هاي نظامي است.در يك تعريف كامل تر مي توان گفت، جنگ نرم يك اقدام پيچيده و پنهان متشكل از عمليات هاي سياسي، فرهنگي و اطلاعاتي توسط قدرت هاي بزرگ جهان براي ايجاد تغييرات دلخواه و مطلوب در كشورهاي هدف است. تاريخچه جنگ نرمجنگ روانی پیشینه ای بسیار طولانی دارد؛ چرا که انسانها برای تحت تأثیر قرار دادن طرف مقابل به شیوهها و ترفندهایی متوسل میشدند، اما اصطلاح جنگ روانی در جنگ جهانی دوم در آمریکا و اروپا رواج یافت.فولر، مورخ و تحلیلگر نظامی بریتانیایی اولین کسی بود که اصطلاح جنگ روانی را در سال ۱۹۲۰ به کار برد. در آن زمان استفاده فولر از واژه جنگ روانی در محافل نظامی و علمی بریتانیا و آمریکا توجه چندانی را به خود جلب نکرد. در ژانویه ۱۹۴۰ با انتشار مقاله ای با عنوان “جنگ روانی و چگونگی به راه اندازی آن” این اصطلاح برای اولین بار وارد ادبیات آمریکا شد. بر این اساس “جنگ روانی را باید استفاده از هر نوع وسیله ای به منظور تاثیر گذاری بر روحیه و رفتار یک گروه با هدف نظامی مشخص معنا کرد”. در پایان جنگ جهانی دوم این اصطلاح به “فرهنگ لغت وبستر” وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد.در سال ۱۹۵۰ یعنی تنها یکسال پس از پایان جنگ جهانی دوم “ترومن”، رئیس جمهور وقت آمریکا به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگروانی در کره پروژهای با عنوان “نبرد حقیقت” را با بودجهای معادل ۱۲۱میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا اداره و ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحدهای رزمی، واحدهای جنگروانی گستردهای را با استفاده از تجربیات جنگجهانی دوم تشکیل داد. از آنزمان تاکنون، سازمانها و واحدهای روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعهای روزافزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کردهاند.تفاوتهاي جنگ نرم و جنگ سخت1- حوزه تهديد نرم اجتماعي، فرهنگي و سياسي است، در حالي كه حوزه تهديد سخت امنيتي و نظامي ميباشد؛2- تهديدهاي نرم پيچده و محصول پردازش ذهني نخبگان و بنابراين اندازهگيري آن مشكل است، در حالي كه تهديدهاي سخت؛ عيني، واقعي و محسوس است و ميتوان آن را با ارائه برخي از معيارها اندازهگيري كرد؛3- روش اعمال تهديدهاي سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالي كه در نرم ، از روش القاء و اقناع بهرهگيري ميشود. و تصرف و اشغال سرزمين است در حالي كه در تهديد نرم ، هدف تاثيرگذاري بر انتخابها، فرآيند تصميمگيري و الگوهاي رفتاري حريف و در نهايت سلب هويتهاي فرهنگي است؛4- مفهوم امنيت در رويكردهاي نرم شامل امنيت ارزشها و هويتهاي اجتماعي ميشود، در حالي كه اين مفهوم در رويكردهاي سخت به معناي نبود تهديد خارجي تلقي ميگردد.5- تهديدهاي سخت، محسوس و همراه با واكنش برانگيختن است، در حالي كه تهديدهاي نرم به دليل ماهيت غير عيني و محسوس آن، اغلب فاقد عكسالعمل است.6-مرجع امنيت در حوزه تهديدهاي سخت، به طور عمده دولتها هستند، در حالي كه مرجع امنيت در تهديدهاي نرم محيط فروملي و فراملي (هويتهاي فروملي و جهاني) است؛7- كاربرد تهديد سخت در رويكرد امنيتي جديد عمدتاً مترادف با فروپاشي نظامهاي سياسي- امنيتي مخالف يا معارض است، در حالي كه كاربرد تهديد نرم در رويكردهاي امنيتي جديد عليه نظامهاي سياسي مخالف يا معارض، مترادف با فرهنگسازي و نهادسازي در چارچوب انديشه و الگوهاي رفتاري نظامهاي ليبرال و دموكراسي تلقي ميشود.جنگ نرم نيز همانند جنگ سخت اهداف مختلفي دارد و قاعدتا هدف غايي هر دو آنها تغيير كامل نظام سياسي يك كشور است كه البته با اهداف محدودتر هم انجام مي گيرد. در حقيقت جنگ نرم و جنگ سخت يك هدف را دنبال مي كنند و اين وجه مشترك آنهاست، در هر صورت هدف اصلي اين جنگ، اعمال فشار براي ايجاد تغيير در اصول و رفتار يك نظام و يا به طور خاص تغيير خود نظام است. براندازی نرم، تهدید نرم، انقلاب مخملین، انقلاب رنگیندر سال های پایانی جنگ سرد، اولین پروژه براندازی نرم در لهستان و با رهبری “لخ والسا” در جنبش کارگری این کشور در سال ۱۹۸۴ تحقق یافت و با فروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چند کشور دیگر اروپای شرقی براندازی نرم به مسئله جدیدی در حوزه قدرت و امنیت تبدیل شد. نرم افزار خواندن و شمردناستعمارگران از براندازی حکومت ها در یوگسلاوی، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و امثال آن با عنوان انقلاب های رنگی، به جای واژه خشن جنگ نرم یاد می نمایند.انقلاب های مخملی یا “انقلاب های رنگی” و “گلی” از شیوه های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل میشود. انقلاب های رنگی و مخملی در جوامع پسا کمونیستی در اروپای مرکزی، شرقی و آسیای مرکزی اتفاق افتاد. این واژه برای نخستین بار از سوی “والسلاوهادل” رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود، وارد ادبیات سیاسی شد. مخالفان حکومت در چکسلواکی با انجام سلسله اقدامات مرتبط و زنجیرهای در طی یک دوره شش هفتهای از ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در این کشور موفق به نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت شدند. این پدیده سپس به شکل زنجیرهای در صربستان طی دو مرحله ۱۹۹۷ – ۲۰۰۰ ، گرجستان ۲۰۰۳ ، اوکراین ۲۰۰۴ و قرقیزستان ۲۰۰۵ ادامه یافت.