👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

مقاله 1- تاریخچه و حوادث دوران قاجاریه

ارتباط با ما

دانلود


مقاله 1- تاریخچه  و حوادث دوران قاجاریه
فهرست مطالب
عنوان صفحه
آقامحمدخان قاجار. 1
فتحعلی‌شاه قاجار. 8
عهد نامه گلستان. 14
عهدنامه ترکمانچای.. 15
محمدمیرزا18
ناصرالدین‌شاه قاجار. 23
مظفرالدین‌شاه38
محمدعلی‌شاه43
احمدشاه قاجار. 48
امیرکبیر. 51
عهدنامه گلستان. 67
عهدنامه ترکمانچای.. 76
رضاشاه79
محمدرضا پهلوی.. 99
محمد مصدق. 126
جیمی کارتر. 158
علی شریعتی.. 162
مهدی بازرگان. 171
ابوالحسن بنی‌صدر. 176
زندگی‌نامه 
آقامحمدخان قاجار
 آغامحمدخان زادهٔ ۲۷ محرم ۱۱۵۵ ه. ق. برابر با ۲۷ خرداد ماه ۱۱۲۱ خورشیدی (۱۷ ژوئن ۱۷۴۲) در دشت اشرفی در میانه راه ساری به گرگان است. مراسم تاجگذاریاش را در ۱۵ ربیع الثانی ۱۱۹۵ ه. ق. برابر با ۱ فروردین ماه ۱۱۶۱ خورشیدی (۲۱ مارس ۱۷۸۲)در ساری برگزار کرد و سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ه. ق. برابر ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ خورشیدی (۱۷ مه ۱۷۹۸) در شوشا درگذشت.وی فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتحعلی خان رقیب سرسخت خویش به مقام شاهی رسید.
 
ریشه‌های قدرت‌یابی خانواده قاجار
درباره اصل و نسب قاجارها اطلاعات درستی در دست نیست. اما اینطور که بر می‌آید آنها از نژاد ترک بودند. آنها از دوره صفویه در تاریخ ایران پیدا شدند. آنها نسب خود را به مغولان می‌رساندند در اواخر قرن نهم هجری شاه عباس آنها را برای دفاع از مرزها به سه قسمت تقسیم کرد. قسمتی در مرو برای مقاومت در برابر ازبکان، قسمتی در گنجه و ایروان و قسمت دیگر در قلعه مبارک آباد استر آباد ساکن شدند.با توجه به سکونت قاجارها در حوزه فرهنگ و تمدن ایران می‌توان آنها را ایرانی شده نامید. قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس برمی‌گردد. آنان ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگشان به دربار صفوی، قدرت بیشتری یافتند و سپس دسته‌ای از آنان در غرب استرآباد و دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان، یوخاری‌باش‌ها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقی‌باش‌ها زیر نظرایشان حکومت کردند و محمد حسن خان را به قتل رساندند. محمد خان را شیخ علی خان زند خواجه کرد. دلیل آن هم این بود که محمد خان بدون عقد دختر شیخ علی خان با او ازدواج کرد. اما بنا به گفته‌ای معتبر تر، اخته کردن آغامحمدخان به دست عادلشاه جانشین نادرشاه صورت گرفت. (به همین منظور است که در ذکر نام وی آقامحمد را آغامحمد می‌نویسند).
 
وضعیت ایران در زمان کودکی آغا محمد خان
زمانی که نادر و فرزندانش به قتل رسیدند، شاهرخ شاه برای به دست گرفتن قدرت تلاش می‌کرد. فرماندهی سپاه شاهرخ بعلت تجربه و تدبیر فوق‌العاده محمدحسن خان قاجار به او واگذار گردید. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان برکنار شد و شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از آن شاهرخ شاه به دست دشمنانش که در راس آنان پدر زن وی قرار داشت نابینا گشت. فرماندهان وفادار دست به کودتا زده شاهرخ شاه نابینا را مجددا برتخت سلطنت نشاندند.
 
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آغا محمد خان در ۱۳ صفر ۱۱۹۳ ه. ق. (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغ‌های اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همین که عمه‌اش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقه‌باش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار با شورش برادرش حسین قلی خان تا پای مرگ پیش رفت. ولی سرانجام در بندپی توسط حاجی خان حلال خور و عباسقلی بیگ لاریجانی و چند برادرش نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته شده بود بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و به دستور وی جشن نوروز را با تشریفات زیاد برگزار نمودند.پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطفعلی خان زند با همیاری حاج ابراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آغا محمد خان از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهم‌ترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آغا محمد خان در سمیرم و محاصره شیراز است. سرانجام آغا محمد خان قدرت نظامی خود را افزایش داد و با کمک حاج ابراهیم خان کلانتر (که به گفته ناصر نجمی معتقد بود لطفعلی خان دلاوری شجاع اما نامناسب برای مملکت‌داری است و آغا محمد خان قابلیت انجام امور سیاسی را داراست و به این جهت دروازه‌های شهر را پنهانی برای او گشود) و حمایت لشکر اردلان (کردستان) به سرداری خسروخان اردلان در ۱۲۰۸ ه. ق. وارد شیراز شد. با ورود آغا محمد خان به شیراز، لطفعلی خان به کرمان گریخت. در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد.
 
فاجعه تاریخی کرمان
مردم کرمان چندبار گرفتار حملات دشمنانه متجاوزان و قتل عام قرار گرفته‌اند که آخرین بار آن توسط آغا محمدخان قاجار در سال ۱۲۰۹ هجری قمری صورت گرفت. ماجرا به براندازی دودمان زندیه و پیدایش دودمان پادشاهی قاجار مربوط می‌شود. در حقیقت مردم این سامان قربانی کشمکش و نبرد سرنوشت ساز دو قدرت داخلی یعنی لطفعلی خان زند آخرین بازمانده پادشاهی زند و آغا محمد خان قاجار بنیانگذار سلسله قاجار شدند.هنوز مراسم خاکسپاری کریم خان (۱۱۹۳هجری قمری) پایان نیافته بود که سران حکومت برای کسب قدرت به کشمکش پرداختند. سرانجام در سال ۱۲۰۳ هجری قمری لطفعلی خان فرزند جعفرخان به قدرت رسید. شش سالی که لطفعلی خان به ظاهر قدرت را در دست داشت جز درگیری با مخالفان کار دیگری نداشت. در این دوران کشمکش‌های داخلی زندیه باعث شده بود، سران ایل قاجار که در شمال ایران، نواحی مازندران و تهران و گرگان نفوذ داشتند، به طمع افتاده و به سوی گرفتن قدرت خیزبردارند و پس از آخرین درگیری‌های بین لطفعلی خان وآغامحمدخان، خان قاجار به شیراز لشکرکشی کرد و پایتخت آخرین بازمانده دودمان زند را محاصره کرد.دو ماه محاصره، باعث کمبود مواد غذایی برای سربازان و چارپایان قجرها شد و آنها به ناگزیر به تهران بازگشتند. لطفعلی خان به خیال پیشگیری از حمله مجدد وی به کرمان لشکرکشی کرد تا بر آنجا مسلط شود و راه نفوذ خان قاجار را سد کند. اما وی در این حمله موفق نبود و به شیراز بازگشت. این شکست سیاسی آثار بدی در درون نظام زندیه گذاشت و برخی سران و قدرتمندان درون حکومت به دلیل عدم کفایت لطفعلی خان به فکر توطئه علیه وی افتادند.سرانجام با لشکرکشی آغا محمدخان به شیراز، با نوعی حیله جنگی لطفعلی خان شکست خورد و به کرمان گریخت. آغا محمد خان در سال ۱۲۰۶ هجری قمری در عمارت کلاه فرنگی شیراز به تخت نشست. طی دو سال بعد میان این دو رهبر نبردهای پراکنده یی رخ داد تا لطفعلی خان سرانجام در ۱۲۰۸ بر کرمان مسلط شد. این خبر آغامحمدخان را برانگیخت که کار وی را یکسره کند. لذا در تابستان همان سال وی با لشکری مجهز به کرمان حمله برد و با شکست لطفعلی خان کرمان را تسخیرکرد و به کشتار و قتل عام مردم آن دیار پرداخت. بسیاری از مردم را کور کرد و عده زیادی را به طرز فجیعی به قتل رساند. گفته‌اند او دستور داد تپه‌ای از چشمان مردم بسازند.عده‌ای، تعداد کورشده‌ها را ۲۰ هزار و بعضی دیگر ۷۰ هزار نفر ذکر کرده‌اند. او سربازانش را آزاد گذاشت که هر بلایی می‌خواهند بر سر مردم درآورند. لطفعلی خان نیز که به بم گریخته بود توسط حاکم آنجا دستگیر و تسلیم آغا محمد خان شد. به دستور وی ابتدا لطفعلی خان را کور کرده و سپس به طرز فجیعی به قتل رساندند. بدین سان سلسله زندیه به نقطه پایان خود رسید.
 
حکایاتی از بی عدالتی‌های آغا محمد خان
چند روزی بعد از تاجگذاری، آغا محمد خان قاجار آماده می‌شد که با ولیعهدش فتحعلی خان از سربازان مازندرانی سان ببیند. ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت.پس از چند لحظه آغا محمد خان اظهار درد کرد و رنگ پریدگی مرده وار سیمایش مویّد اظهارش بود. یکی از وزیران را به مرخص کردن سربازان برگماشت زیرا که حال سان دیدن نداشت.همین که مجلس خالی شد، تغییر حالت داد ولیعهد و نزدیکان حاضر را روانه اتاقهای دیگر کرد و فرمانده قره چوخاها را خواست و دو ساعت تمام با وی گفتگو کرد. در آن میان افسرانی را برای بازجویی به درون تالار می‌آوردند. فتحعلی خان در دیوانخانه مجاور منتظر دستورهای عموی خود بود. سرانجام برادر زاده را نزد خود خواند و گفت: افسری که زیر گوشی با من صحبت می‌کرد یکی از رفیقان خود را متهم می‌کرد که قصد دارد شاه را بکشد. من هم در این دو ساعت بازجویی دقیق کردم تا معلوم شد که مدعی با افسر متهم دشمنی شخصی داشته و اتهام را سراپا از خود ساخته‌است. حالا پسر جان تو که روزی به پادشاهی خواهی رسید بگو ببینم به عقیده تو چه باید کرد؟ جوانک با شور ساده لوحانه‌ای گفت: باید مفتری را تنبیه کرد و کسی را که به او بهتان بسته‌اند پاداش داد.آغا محمد خان گفت: به این ترتیب تو دستوری می‌دادی که از نظر عدالت انسانی معقول و منطقی بود ولی فرمانی نبود که در خور پادشاه باشد. باز هم برو بیرون و منتظر دستور من باش.
ساعتی بعد فتحعلی خان را به تالاری که شاه در آنجا بود خواندند. وی چیزی در آنجا دید که از نفرت و وحشت خون در رگهایش بند آمد. نعش چند افسر را در آنجا دید و در آن میان مفتری، متهم و همه کسانی را که به عنوان گواه بازپرسی شده بودند بازشناخت. شاه گفت من دچار اشتباه شدم که دو طرف را رویاروی کردم. روی انگونه چیزها نباید بحث شود زیرا که شایسته نیست در میان اطرافیان شاه کسانی آمد و شد داشته باشند که امکان شاه کشی به گوششان خورده‌است. من برای جبران اشتباهی که کردم چاره‌ای نداشتم جز آنکه بدهم همه کسانی را که به هر عنوان پایشان به این قضیه کشانیده شده بود خفه کنند.
 
برخی گفته‌ها در باره آغا محمد خان
آغا محمد خان قاجار با اهل شریعت با احترام و رافت می‌زیست و خود در ظاهر مقدس بود همیشه نماز می‌خواند و هر نیمه شب – اگرچه در روز زحمت زیادی کشیده بود- برمی‌خاست و بعبادت می‌پرداخت در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود بابا خان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیر کرده بود و از شهرهای خود او به حساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند.
 
تاجگذاری
15ربیع‌الثانی1195(قمری)
۱فروردین۱۱۶۱(خورشیدی)
۲۱مارس1782 (میلادی) در ساری
لقب
بنیان گذار دودمان قاجاریهدرایران
زادروز
۲۷محرم۱۱۵۵(قمری) ۲۷خرداد۱۱۲۱(خورشیدی) ۱۷ژوئن۱۷۴۲(میلادی)
زادگاه
استرآباد
مرگ
۲۱ذی‌الحجه۱۲۱۱(قمری) ۲۷اردیبهشت۱۱۷۷(خورشیدی) ۱۷مه۱۷۹۸(میلادی)
محل مرگ
شوشا
آرامگاه
نجف
خانواده
قاجاریان
پدر
محمدحسن خان قاجار
دین
اسلامشیعه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فتحعلی‌شاه قاجار
مقدمه
فتحعلی شاه قاجار دومین شاه از خانواده قاجار بود که به مدت ۳۶ سال و ۸ ماه فرمانروایی کرد.محل تولد فتحعلی شاه شهرستان دامغان است در کوچه‌ای که بموجب این تولد همچنان بنام کوچه مولود خانه مشهور عام می‌باشد. کریمخان زند پس از سرکوب شورش محمد حسن خان قاجار در شمال ایران دو پسر وی به نام‌های آغامحمدخان و حسینقلی خان را مورد لطف و نوازش خویش قرار داد. وی محمدخان را با خود به شیراز برد و حکومت دامغان را نیز به برادر دیگر حسینقلیخان سپردوی فرزند حسینقلی خان جهانسوز برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. فتحعلی شاه پس از کشته شدن عمویش آغامحمدخان به پادشاهی رسید. زیرا آغا محمد خان فرزندی نداشت.
 
آغاز سلطنت فتحعلی شاه
نام اصلی فتحعلی شاه بابا خان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید. فتحعلی شاه در سالهای اول حکومت خود، به سرکوبی مخالفان مشغول شد. جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد. می‌توان گفت که روند پاره پاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد.
لرد کرزن می‌گوید: «در دوره فتحعلی شاه اوضاع قشون ایران رو به زوال گذاشت و به آخرین مرحله پستی رسید.»
محمود نیز در مورد دوره سلطنت فتحعلی شاه می‌نویسد: «دریاهای شمالی و جنوبی ایران که یک وقتی وسیله امنیت و حفاظت ایران بود، در این زمان اسباب ضعف و وسیله خطرناکی برای این کشور شده‌است. چنانچه در بحر خزر، فرمانروایان مسکو و در خلیج فارس، بریتانیای کبیر، اسباب مزاحمت شده و صادرات و واردات نیز به دست روس و انگلیس افتاده‌است.»
ولیعهد او پسرش عباس میرزا بود که در جنگ‌ها از خود دلاوری نشان داد. او و مشاورش قائم مقام فراهانی سعی کردند به اصلاحاتی به‌ویژه در نیروهای نظامی بپردازند اما این اقدامات کافی نبود. عباس میرزا پیش از رسیدن به سلطنت درگذشت. پس از مرگ او پسرش محمد میرزا ولیعهد شد که پس از مرگ فتحعلی شاه با نام محمد شاه برتخت نشست.
فتحعلی شاه پس از به قدرت رسیدن با نزدیک شدن به علمای شیعه و مجتهدین تلاش زیادی کرد تا پایه‌های مشروعیت قدرت نوپای قاجار را در میان مجتهدینی که هنوز در آرزوی دوران صفوی بودند محکم کند و تا حدود زیادی نیز موفق شد. وی توانست در جنگ‌های ایران و روس از حمایت علما در ترغیب مردم به‌جهاد بهره‌مند گردد.
 
حمله سپاه ایران به افغانستان و تصرف قندهار
در قرون گذشته حملاتی از طریق پنجاب و افغانستان به هندوستان صورت گرفته بود و در قرون اخیر نادر شاه افشار و احمد خان درانی به این کشور یورش برده بودند. در سال ۱۱۷۷(۱۷۹۹ میلادی)، لرد ولسلی فرمانروای انگلیسی هند با تیپو سلطان حاکم میسور نبرد کرد و در این نبرد حاکم میسور کشته شد و میسور بدست انگلیسی‌ها افتاد.
محمود می‌گوید: «راجه‌های هند که از تجاوزات انگلیس به ستوه آمده بودند از زمان‌شاه پادشاه افغانستان، درخواست می‌کردند که به هندوستان حمله کند و حاضر بودند هزینه سپاهیانش را نیز بپردازند.» از این رو، زمان‌شاه پادشاه افغانستان به منظور گسترش سرحدات، به هندوستان حمله کرد. با پیشروی زمان‌شاه تا لاهور، انگلیسی‌ها به وحشت افتادند و تصمیم گرفتند از ایران طلب کمک کنند. محمد و فیروز برادران زمان‌شاه برای جلب مساعدت فتحعلی شاه، علیه زمان شاه به دولت ایران پناهنده شدند. زمان شاه سفیری نزد حاج ابراهیم خان کلانترصدر اعظم ایران فرستاد و خواهان الحاق خراسان به افغانستان شد. این موضوع خشم شهریار ایران را بر افروخت.
انگلیسی‌ها نماینده خود به نام مهدی علی خان ملقب به بهادر جنگ، را برای جلب مساعدت شاه ایران در مقابل حمله زمان شاه، به ایران فرستادند. این فرد ایرانی الاصل و از معروفترین رجال هند بود. واتسون، مورخ انگلیسی که طی دوره‌ای در سفارت انگلیس در تهران سمت منشیگری داشت می‌گوید: «کمی پس از مراجعت فتحعلی خان از خراسان به تهران شخصی به نام مهدی علی خاناز جانب حاکم بمبئی برای آمدن به دربار ایران مامور شد. مقصود عمده ماموریت او این بود که سعی نماید شاه ایران را حاضر کند که به افغانها حمله نماید چرا که در این زمان انگلیسی‌ها در وحشت بودند که مبادا زمان شاه به هندوستان حمله نماید.» مهدی علی خان وانمود می‌کرد انگلیس از حمله زمان شاه به هندوستان، هراسی ندارد و می‌تواند به راحتی او را شکست دهد.
مهدی علی خان در مورد سفر خود به ایران می‌گوید: «من به طور غیر رسم از فجایع و غارت افغانها در لاهور شرح مفصلی بیان نمودم. مخصوصا گفتم هزاران سکنه شیعه آن نواحی از ظلم و تعدی افغانها متواری شده و به ممالک کمپانی شرقی هندوستان انگلیس پناهنده شده‌اند. من سعی نمودم کاری کنم که پادشاه ایران هر چه زودتر وسایل حرکت محمود شاه و فیروز شاه افغان را فراهم کند.» مهدی علی خان یک کاغذ اعتبار نامه از جانب حکومت بمبئی در اختیار داشت تا برای راضی نمودن شاه قاجار، هر تعهدی را که شاه بخواهد به او بدهد. اما خود می‌نویسد: «اگر چشم وزرای ایران به این اعتبارنامه افتاده بود یقین می‌کردند که حکومت هندوستان انگلیس می‌خواهد مساعدت ایران در مورد جنگ افغانها را بخرد.» اما علائم رضایت در شاه ایران پدیدار شد و مهدی علی خان که متوجه این موضوع شده بود، از ارائه اعتبار نامه خودداری نموده در عوض کاغذ دیگری حاوی تسلیت نامه مرگ آقا محمد خان و تبریک حکومت فتحعلی خان را تسلیم شاه نمود.
فتحعلی شاه با آغاز ارتباط نزدیک با انگلیسی‌ها، دستور اخراج فرانسوی‌ها را صادر نمود و اعلام کرد: «هرجا فرانسوی‌ها بخواهند به خاک ایران قدم بگذارند، آنان را توقیف و حبس خواهند کرد.» شاه قشون ایرانی را برای حمله به افغانستان در اختیار محمود شاه قرارداد. زمان شاه به پشت دروازه‌های هند رسید. در همین زمان خبر لشکرکشی محمود شاه با قشون ایرانی به سوی افغانستان را دریافت کرد و بلافاصله به کشورش مراجعت نمود. اما قندهار به دست محمود شاه افتاده بود. میان دو برادر نزاعی در گرفت. زمان‌شاه شکست خورد و اسیر و از دو چشم نابینا شد و وزیرش وفادار خان به دست محمود شاه کشته شد.
 
قرارداد ۱۸۰۰ میلادی
سرجان ملکم در پائیز سال۱۱۷۹ (۱۸۰۰ میلادی)، وارد بوشهر شد و سپس به تهران آمد. در ژانویه ۱۸۰۱ میلادی، قرارداد سیاسی و تجاری بین دولت‌های ایران و انگلیس منعقد شد. با انعقاد این قرارداد، فتحلی شاه دستور داد در تمام کشور باید با عمال دولت انگلیس همراهی شود و اجازه ورود فرانسوی‌ها به نواحی جنوبی ایران و بنادر خلیج فارس گرفته شود.
 
آغاز رابطه ایران و فرانسه و انعقاد عهد نامه فین کن اشتاین
ناپلئون تمایل داشت به انگلیسی‌ها حمله کند تا فتوحات خود را گسترش دهد اما کشور انگلیس جزیره‌ای بود با نیروی دریایی قوی و مجهز، لذا تصمیم گرفت به یکی از مستعمرات انگلیس حمله کند. هندوستان مهمترین مستعمره انگلیس بود. برای راه یابی به هندوسنان بایستی روابط مثبتی با ممالک شرقی برقرار می‌شد و ایران برای این منظور مناسب بود. ایران دارای مرز مشترک با هند بود. لشکر ناپلئون می‌توانست از راه دریای مدیترانه در اسکندرون از کشتی پیاده شود و از راه بیروت و شام و عراق به ایران برسد و به همراه قشون ایران به هند حمله کند.
اسکالون تاجری فرانسوی بود که در استانبول مقیم بود و اولین اطلاعات از ایران را به مارشال برون سفیر فرانسه در دربار عثمانی داد و او این اطلاعات را به وزیر امور خارجه فرانسه رساند و سپس در اختیار ناپلئون قرار گرفت. ناپلئون فورا افراد عالی رتبه خود را به همراه نامه مکتوب خود، عازم دربار ایران نمود. خبر فتوحات و رشادت‌های ناپلئون بناپارت قبلا به گوش فتحعلی شاه رسیده بود و شروع ارتباط ایران و فرانسه، فرصت مناسبی برای بازگرداندن ایالات ازدست‌رفته قفقاز به ایران بود.
محمود در خصوص ارتباط مجدد با فرانسه می‌گوید: «در این مورد نصایح داوود، کشیش ارامنه هم این خیال پادشاه ایران را قوت داد و توسط مارشال برون سفیر فرانسه مقیم دربار عثمانی، نامه‌ای به امپراتوطور فرانسه نوشته شد و دو نفر تاجر فرانسوی به نام‌های باسکول و روسو، نماینده تجاری فرانسه در شهر بغداد، متواترا به دولت فرانسه از اوضاع ایران راپرت می‌دادند و خواستار برقراری روابط فرانسه با ایران بودند.» سفیر ایران محمد رضا خان قزوینی، با هدایایی به ارزش تقریبی پانصد هزارتومان، به اردوگاه ناپلئون رفت و دراردیبهشت ۱۱۸۶ (می۱۸۰۷)، عهد نامه فین کن اشتاین را با دولت فرانسه منعقد کرد. مطابق این عهد نامه، دو کشور ایران و فرانسه علیه دولت انگلیس متحد شدند و ایران پذیرفت تا ارتش فرانسه را برای حمله به هند یاری دهد و دولت فرانسه قول داد ایران را برای بازپس‌گیری ایالات از دست رفته توسط روسیه، یاری دهد. ژنرال گاردان با تعدادی قشون، سواره و توپخانه و افسران فرانسوی، به‌سوی ایران حرکت کردند تا سپاه ایران را برای جنگ با روس‌ها و حمله به هندوستان تعلیم دهند
 
قرارداد مجمل ایران و انگلیس
سرجان ملکوم در روز پنجشنبه ۱۹ اسفند ۱۱۸۶ (۱۰ مارس ۱۸۰۸)وارد بوشهر شد. همزمان هیئت گاردان مشغول تربیت ارتش ایران به فنون نظامی بود و تلاش می‌کرد ایران را به صلح با روس‌ها تشویق کند. گاردان در نامه خود به وزیر خارجه فرانسه نوشت: «حاج محمد حسن خان الدوله در راس هواخواهان انگلیس‌ها قراردارد.» اما فتحعلی شاه با تردیدی که نسبت به برقراری روابط مجدد به انگلیسی‌ها داشت، از حرکت مالکوم به سمت تهران جلوگیری کرد و مالوم مجبور شد به هند بازگردد و شرایط قرارداد سیاسی ایران و انگلیس را متذکر شود. براساس این قرارداد، ایران متعهد شده بود فرانسوی‌ها را به کشور راه ندهد. سرهارفورد جونز از دربار انگلیس مامور شد به تهران عزیمت کند و در انتظار نتیجه ماموریت ملکوم در بمبئی توقف کرد. ملکوم به حکومت بریتانیایی هند پیششنهاد تصرف جزیره خارک را مطرح نمود و نیروهای نظامی به خلیج فارس اعزام گردیدند. لندمنتو فرمانروای هند تمایل داشت با اعمال زور، ایران را وادار نماید که تسلیم شود. سر هارفوورد جونز عازم تهران شد.
واتسون می‌نویسد: «جونز اظهار داشته بود که تا هیئت فرانسوی از ایران خارج نشود، وارد شهر نخواهد شد. این امر به ظاهر ناچیز می‌آمد. در واقع برای خلع سلاح کردن کامل شاه در برابر مقاصد بریتانیا بود و در واقع عهد و پیمان با فرانسه، اتحاد فرانسه با روسیه و دشمنی این دو دولت با بریتانیا و قصد حمله ایشان به هند از راه ایران و با کمک این کشور، حربه قدرتمندی بر ضد انگلیس بود. اما ایران این قدرت و صلاح را به راحتی از دست داد تا صمیمیت خود را به اطلاع انگلیسی‌ها برساند»
جونز یک روز پس از خروج گاردان، در بهمن ۱۱۸۷ (فوریه ۱۸۰۹) وارد تهران شد و دراسفند ۱۱۸۷ (مارس ۱۸۰۹) عهد نامه مجمل به امضای طرفین رسید و روابط ایران و فرانسه به مدت ۳۰ سال قطع شد. پس از امضای معاهده بین ایران و انگلیس، خبر اصلاح روابط روس‌ها و انگلیسی‌ها به ایران رسید. سرگور اوزلی نماینده انگلیس در ایران صاحب منصبان خود را که طی قرارداد ایران و انگلیس به ایران آورده بود، از لشکر عباس میرزا فراخواند و آنان را از قشون ایران خارج کرد و دخالت در نظام ایران برای آنان منع گردید.
 
 
 
عهد نامه گلستان
سرگور اوزلی برای برقراری صلح ایران و روسیه، شخصاً با شاه و نائب السلطنه که مخالف متارکه و صلح بود، مذاکرات تشویق آمیز مفصلی انجام داد و بدین منظور یک ماه در تبریز نزد عباس میرزا ماند و از آنجا با فرمانده کل ارتش قفقاز مکاتبه کرد. البته این دوره، زمان مناسبی بود تا سرگور اوزلی اطلاعاتی ازامکانات و نیروهای عباس میرزا و همچنین وضعیت منطقه کسب نماید. مذاکراتی بین دولت‌های ایران و روس انجام شد ولی هیچکدام از طرفین به توافق نرسیدند و دوباره جنگ آغاز شد.
در اواخر مهر۱۱۹۲ (اکتبر ۱۸۱۳) نیروهای روسیه در اصلاندوز به سپاه عباس میرزا حمله کردند و تپه مشرف به اردوگاه آنان را تصرف نمودند. در این جنگ سپاه ایران به سختی شکست خورد و به تبریز عقب نشینی کرد و روس‌ها مهمات سپاه را به غنیمت بردند. روس‌ها به کمک انگلیسی‌ها تدارک آخرین جنگ با قوای جدید ناپلئون را میدیدند. ایران نیز در تهیه و تدارک قوای جدید برای حمله به روس‌ها بود ولی با وساطت انگلیس عهد نامه گلستان امضا شد.
واتسون می‌نویسد: «بنا به درخواست حاکم گرجستان سرگور اوزلی معاهده صلحی میان طرفین برقرار کرد اکتبر ۱۸۱۳ (مهر ۱۸۱۳) که به موجب آن ایالات گرجستان و دربند، بادکوبه و شیروان و شکی، گنجه و قراباغ و مغان و قسمتی از تالش را به روسها واگذار کردند و ایران از هر گونه حقوقی که بر قسمت‌های دیگر قفقازیثه داشت صرف نظر کرده موافقت نمود در دریای خزر ناو جنگی نداشته باشد و روسیه تعهد کرد ولیعهد را برای رسیدن به سلطنت یاری نماید.»
سرپرسی سایکس می‌نویسد: «در ارتباط با صلح گلستان روسیه نمی‌توانست به جنگ با ایران ادامه دهد و شاید کمتر از آنچه در عهد نامه گلستان ممکن بود بدست آورد بسازد، اما سفیر انگلیس که خود را بین ایران و روس انداخته بود موجب عهد نامه صلح گردید» و موقعیت روسیه و انگلیس تثبیت شد.
 
عهدنامه ترکمانچای
در مرداد ۱۲۰۶ (آگست ۱۸۲۷) جنگ سختی بین روسیه و ایران در سواحل شمالی رود ارس در گرفت. قصبه عباس آباد و اردو آباد توسط روس‌ها تصرف شد. عباس میرزا لشکر گراکوفسکی را در نزدیک کلیسای اچمپاد زین و نیروهای ژنرال آرسیتوف را در حوالی نخجوان منهدم و وادار به عقب نشینی کرد. روس‌ها به اختلاف نظر فتحعلی شاه و عباس میرزا در ادامه جنگ با خود پی بردند و به حملات متقابل پرداختند. در ماه اکتبر ژنرال پاسکوئیچ پس از هشت روز جنگ خونین ایروان را فتح کرد و تمام سرزمین‌های ماوراء ارس به دست روس‌ها افتاد. ژنرال آرسیتوف با سپاه شش هزار نفری از رود ارس گذشت و وارد تبریز شد و تبریز را فتح نمود.
لرد کرزن می‌نویسد: «روزنامه رسمی روسیه در پترزبورگ در فتح تبریز که به دست قشون روس افتاد، غلو کردند، فرمانده قشون روس نیز در آذربایجان از پارچه ایرانی بیرقی ترتیب داده آن را با گلوله سوراخ سوراخ نموده برای امپراطور فرستادند تا معلوم باشد قشون روس چه فتح نمایانی کرده‌است. آن بیرق به امپراتوری در کاخ کرملین مسکو در موزه جای داده شد. به‌علاوه پانزده عدد کلید بسیار ضخیم درست کرده به پایتخت روس فرستادند به عنوان اینکه حاکم شهر تبریز این کلیدها را به فرمانده قشون روس تسلیم نموده‌است. در صورتی که شهر تبریز فقط هشت دروازه دارد.»
همچنین اختلافاتی در خصوص قرار داد گلستان مطرح شد. سرگور اوزلی، شاه را هنگام انعقاد قرارداد فریب داده بود و در قرارداد ابهامی ایجاد کرده بود که طی آن روسها سه منطقه که کاملا به ایران تعلق داشت را طلب می‌کردند که عمده‌ترین آن گوگچای درنزدیکی ایروان بود. لذا حکومت گرجستان گوگچای را تصرف کرد. فتحعلی شاه در فکر آزادسازی شهرهای قفقاز بود ولی حاضر نبود برای حمایت مردم و سازماندهی سپاه اقدامی نماید. مردم مسلمان و مسیحی از آزار روسها به ستوه آمده بودند و نمی‌توانستند ذلت و حقارت را تحمل کنند و به تظاهرات ملی مذهبی پرداختند که به گفته واتسون، پس از دوره نادر شاه نظیر نداشت. اما ملت نتیجه‌ای از قیام خود نگرفتند و دچاراندیشه‌ای عمیق گشتند. اندیشه برای برداشتن استبداد از پیش پای ملت. سرانجام همان ضعف فرماندهی و ناتوانی دستگاههای دولتی و ناهماهنگی سازمان حکومتی با احتیاجات و خواست‌های ملی در هنگام جنگ موجب شد دوباره همان بی‌انضباطی‌ها و تفرقه‌ها و شکست‌هایی که به دنبال پیروزی اولیه حاصل می‌آمد، دامنگیر ارتش ایران شود.
مجددا در گنجه میان چهارده تا پانزده هزار سرباز روس، و سی و پنج هزار سواره و پیاده و توپچی ایران جنگ درگرفت. بین فرزندان شاه با یکدیگیر اختلاف پیش آمد و موجب دلسردی قشون و ضعف فرماندهی گردید، آصف الدوله مسؤل رساندن وسایل جنگی به ارتش ایران، از میدان گریخت و بلافاصله یک صدو پنجاه مایل از گنجه دور شد، سپاه ایران شکست خورد و عقب نشینی کرد.
لرد کرزن می‌نویسد: «کتابخانه معتبری در اینجا (اردبیل) بود ولی در جنگ ایران و روس در سال ۱۲۰۷(۱۸۲۸ میلادی) روس‌ها اینجا را غارت کرده، کتب ذی قیمت خطی آن را به حکم ژنرال باسکویچ به کتابخانه امپراتوری در سن پترزبورگ انتقال دادند.»
عباس میرزا مکرر شکست خورد و پیشنهاد صلح را پذیرفت و معاهده ترکمنچای منعقد شد که مطابق آن ایران، خانات ایروان و نخجوان را به روس‌ها واگذار کرد و از حقوق خود برای کشتیرانی در دریای خزر محروم شد و متعهد شد تا مبلغ پنج میلیون تومان غرامت جنگی پرداخت نماید. در فصل دهم عهد نامه قرار شد تا گفتگوی تجاری به عنوان متمم عهد نامه سیاسی بین دولت‌های ایران و روسیه برقرار شود از جمله این که روسیه واجد حقوق کاپیتولاسیون در ایران شد و حقوقی در ارتباط با مداخله در ارتباط با امور اتباع روس در کشور بدست آورد.

👇 تصادفی👇

دستگاه بکهولودربسته ي آموزش زبان آلماني به صورت كاملگــل اُخرا و كاربرد آن در صنعت رنگ سازيدامپ بیکد 206 ساژم 3E-3Fمجموعه 125 عکس با کیفیت از کریستیانو رونالدو (فوتوشاپی)در کوی دوستبررسی عددی افزایش انتقال حرارت در جریان نانوسیال داخل لوله¬های سینوسیNext Generation Firewalls For Dummiesبررسی عددی تاثیر شیب های آبشكن بركاهش آبشستگی اطراف آبشكن ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل مقاله 1- تاریخچه و حوادث دوران قاجاریه

مقاله 1- تاریخچه و حوادث دوران قاجاریه

دانلود مقاله 1- تاریخچه و حوادث دوران قاجاریه

خرید اینترنتی مقاله 1- تاریخچه و حوادث دوران قاجاریه

👇🏞 تصاویر 🏞