👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک

ارتباط با ما

دانلود


مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول(طرح تحقيق). 1
هدف و ضرورت تحقيق.. 2
فرضيه ي تحقيق:3
روش تحقيق:3
فصل دوم(ادبيات تحقيق). 4
تجارت بين الملل و كشورهاي روبه توسعه 5
جايگاه صادرات غير نفتي در اقتصاد كشور7
آثار جانبي افزايش ظرفيت هاي توليدي.. 7
نقش صادرات غير نفتي در ايجاد اشتغال.. 8
تعريف استراتژي.. 10
نقش و جايگاه صادرات غير نفتي در استراتژي هاي توسعه اقتصادي.. 10
الف- استراتژي جايگزيني واردات... 10
ب- استراتژي توسعه صادرات:12
انواع استراتژي هاي رقابتي عام. 13
رهبري در هزينه. 15
تمايز محصول.. 16
تمركز (محدودنگري)18
ميانه روي.. 20
تعريف بازاريابي:22
استراتژي هاي عمده تقسيم بندي بازار23
1- استراتژي بازاريابي يكسان.. 24
2- استراتژي بازاريابي تفكيكي.. 24
3- استراتژي بازاريابي تمركزي.. 25
ارزشيابي و انتخاب استراتژي تقسيم بندي بازار26
تقسيم بندي بازار هاي بين المللي.. 29
استراتژي توسعه آميخته بازاريابي 30
آميخته محصول.. 31
اهميت قيمت در آميخته بازاريابي 34
آميخته تشويق و ترفيع.. 36
توزيع فيزيكي در آميخته بازاريابي 37
تصميمات عمده در بازاريابي بين المللي.. 38
1- ارزيابي اوضاع و احوال و محيط بازاريابي بين الملل.. 39
2- تصميم به فعاليت در سطح بين‌الملل)49
3- تصميم در مورد انتخاب بازارها در سطح بين‌الملل.. 51
4- تصميم در مورد چگونگي وارد شدن به بازار بين‌المللي.. 53
5- تصميم در مورد برنامه هاي بازاريابي بين‌الملل.. 61
6- تصميم در مورد نوع سازمان بازاريابي بين‌الملل.. 68
 
فصل سوم (روش تحقيق). 72
تحول فرهنگي (با در نظر گرفتن اقتصاد):74
بازار خارجي:75
مصاحبه با خانم مهندس مدير شهرك فناوري صنايع غذايي و بيو تكنولوژي شمالشرق:77
فصل چهارم(تجزيه وتحليل داده ها). 80
1- صادركنندگان وتوليدگران سبزيجات خشك از دانش و فنون بازاريابي آگاهي لازم را دارند. 81
2- سبزيجات خشك از كيفيت مناسب براي صادرات برخوردار مي باشند.82
3- روشهاي نوين توليد سبزيجات خشك از سوي توليدكنندگان مورد استفاده قرارمي گيرد.83
فصل پنجم(نتيجه گيري و پيشنهادات). 84
پيشنهادات:86
منابع و ماخذ. 87
با توجه به اينكه در ايران انوع آب و هوا وجود دارد و شرايط و اقليم نيز متنوع مي باشد در نتيجه تنوع سبزيجات آن بسيار مي باشد و همچنين سبزيجات ايران بواسطه ي نحوه ي عمليات كاشت و داشت و برداشت و وجود خاك بسيار غني و حاصل خيز در جهان مطلوبيت زيادي دارا مي باشد.
در همين راستاها بايستي در سدد صدور اين محصولات به خارج از كشور به بهترين نحو ممكن كوشيد و لذا نگهداري و عرضه ي داخلي آن نيز يكي ديگر از هدفهاي اين رشته مي باشد و براي محقق كردن اين ارزشها ابتدا بايد روشي يافت كه توانايي نگهداري بهينه در زمان طولاني بصورت مطلوب و تازه را داشته باشد. لذا خشك كردن سبزيجات راهي است مناسب براي اين امر.
طي برقراري ارتباط با تعدادي از صنايع مرتبط و مذاكرات انجام شده ضرورت بررسي بازار جهت انجام سرمايه گذاري هاي توليدي در ايران ضروري مي باشد، لذا با توجه به كاربردي بودن طرح نسبت به بررسي بازارهاي داخلي و خارجي و ارائه ي راهكارهاي ورود به اين بازارها لازم مي باشد.
با توجه به وجود انواع روشهاي تحقيق در اين پژوهش تركيبي از روش كتابخانه اي و ميداني مورد استفاده قرار گرفته است به اين نحو كه پيشينه تحقيق ابتدا بر حسب مطالعات اسنادي جمع آوري شده و سپس از طريق مصاحبه با افراد مرتبط با اين رشته مي باشد.
 


تجارت خارجي معمولاً به كل واردات و صادرات كشور اطلاق مي شود كه ارتباط متقابل با دنياي خارجي را اقتضا مي كند، ارتباط با دنياي خارجي هم از لحاظ واردات و هم از لحاظ صادرات در بررسي احتمال ايجاد وابستگي اهميت پيدا مي كند. مي دانيم كه صادرات جزئي از تقاضاي كل براي توليدات داخلي به شمار مي رود و حاصل آن كسب درآمد ارزي براي كشور است كه پس از انتقال و تبديل به ريال مي تواند منشاء مخارج القايي و افزايش تكاثري درآمد ملي گردد. صادرات بويژه زماني كه با مزيت هاي نسبي كشور در توليد آنها مطابقت داشته باشد راهي براي افزايش رفاه اقتصادي داخلي و استفاده بهينه از منابع است. هدايت منابع اقتصادي به توليد كالاهاي صادراتي از يك سو باعث تقسيم كار و تخصيص مي شود و از سوي ديگر توليد كنندگان داخلي را به بازار خارجي وابسته مي كند.
بنابراين در تجارت خارجي نوع ارتباط مهم است. اگر ارتباط به گونه اي ايجاد شود و نشو و نما يابد كه با كمترين خواست و آگاهي يا قدرت كنترل به ادغام در اقتصاد و بازار جهاني منتهي شود تجارت خارجي كشور را وابسته مي كند.
بسياري از كشورهاي روبه توسعه به تجارت با دنياي خارجي و بويژه تجارت با كشورهاي پيشرفته صنعتي وابسته اند و علت پابرجايي اين وابستگي از يك سو نياز آنها به دانش فني و امكانات عملي در بكارگيري آن در توليد داخلي و بخصوص توليد كالاهاي صادراتي و از سوي ديگر استفاده از مزيت كشور در توليد كالاها و خدمات است كه به صرفه جويي هاي مقياس و بازار وسيع فروش وابسته مي باشند.
لذا تك محصولي بودن از بارزترين اشكال وابستگي به تجارت خارجي است و در عوض كمترين وابستگي به كشورهايي بر مي گردد كه كالاهاي متنوع، عمدتاً از نوع صنعتي و با ارزش افزوده بالا صادر مي كنند.
در بيشتر كشورهاي در حال توسعه، صادرات فاقد تنوع لازم مي باشد و عموماً محدود به يك يا دو ماده عمده است و در اغلب موارد همين صادرات 70 تا 90 درصد درآمد ارزي كشور را تأمين مي كند. به عنوان نمونه صادرات پنبه مصر، قهوه برزيل، مس شيلي، كنف بنگلادش، نفت ايران و ... را مي توان نام برد. بطوري كه تجربيات حاصله از بازرگاني بين الملل تا كنون نشان داده، با مختصر كاهش در بهاي جهاني اين مواد، يكباره تراز پرداختهاي ممالك صادر كننده دچار چنان عدم موازنه اي مي شود كه حيات اقتصادي آنها را تهديد به نابودي مي كند، معمولاً در كشورهايي كه صادرات عموماً متكي به ي يا دو محصول كشاورزي يا مواد خام اوليه است درآمد ارزي از ثباتي برخوردار نيست كه اولاً اين بي ثباتي بسيار شديد است و ثانياً هزينه هاي اين بي ثباتي بسيار زياد مي باشد [2]. بنابراين ملاحظه مي گردد كه عطف توجه به صادرات به طور اعم و صادرات محصولات غير تك محصولي به عنوان يك ضرورت براي رهايي از وابستگي تلقي گرديده است.
اصولاً ميزان توليد بر مبناي تقاضا شكل مي گيرد، تقاضا ممكن است ناشي از عوامل داخلي يا خارجي باشد فقدان عوامل خارجي تقاضا (در اقتصاد بسته) سبب خواهد شد كه توليد تنها بر مبناي عوامل داخلي شكل گرفته و بنابراين علي رغم امكان وجود ظرفيتهاي توليدي، ميزان عرضه در ميزان تقاضا متعادل خواهد شد. اما چنانچه تقاضاي خارجي (صادرات) نيز وجود داشته باشد، طبيعي است كه مي توان ظرفيتهاي بلااستفاده را به كار گرفت و اقدام به تأمين تقاضاي خارجي (صدور كالا به خارج) نمود. بنابراين بين ظرفيت هاي توليدي و صادرات غير تك محصولي يك رابطه متقابل وجود دارد.
مطالعات انجام شده در كشورهاي مختلف نشان مي دهد كه كمي استفاده از ظرفيت هاي توليدي مبتلا به تمام كشورهاي در حال توسعه است. ميزان استفاده از ظرفيت هاي توليدي بستگي به سطح توسعه اقتصادي، اجتماعي دارد. بدين معني كه هرقدر سطح توسعه پايين تر باشد، ميزان استفاده از تجهيزات و منابع موجود كمتر است. در كشورهاي جهان سوم علل گوناگوني در عدم استفاده كامل از ظرفيت هاي توليدي دخالت دارند كه كمبود مواد خام و نيروي انساني ماهر در صدر اين علل قرار دارند.
افزايش ظرفيتهاي توليدي بمنظور صادرات غير نفتي بر پديده اشتغال، ركورد و تورم تأثير مي گذارد به بياني ديگر، به حداكثر رسانيدن استفاده از ظرفيتهاي توليدي مي تواند نقش قاطعي در از بين بردن بيكاري، ركود و تورم داشته باشد. فرض مي كنيم ميزان استفاده از ظرفيتهاي توليدي را از 60 درصد به 100 درصد برسانيم. در اين صورت نه تنها توليد به مقدار 40 درصد افزايش مي يابد بلكه حداقل 23 درصد بر تعداد شاغلان افزوده مي شود (بالا نرفتن تعداد شاغلان درست به ميزان 40 درصد ناشي از صرفه جويي هاي حاصل از مقياس است) از طرف ديگر عدم استفاده از ظرفيتهاي كامل باعث بالا رفتن نسبت سرمايه به نيروي كار و نسبت سرمايه به توليد است كه اولي به معني لزوم سرمايه گذاري بيشتر در مقابل هر نفر شاغل و دومي به معني بالا رفتن غير لازم هزينه هاي توليدي و افزايش غير ضروري قيمت كالاست كه همراه با كمبود كالا نقش مهمي در ايجاد پديده تورم ركودي دارد.
صادرات غير نفتي كليه اجزاء و عوامل اقتصادي به ويژه اشتغال را تحت تأثير خود قرار مي دهد. مصاديق اثر گذاري آن را بر اشتغال مي توان در زمينه هاي توليد، گردآوري، بسته بندي، صدور و بازاريابي يافت. متأسفانه آمار و ارقام دقيق در جهت اثبات اين قضيه وجود ندارد ولي با توجه بيشتر به جنبه هاي كيفي قضيه مي توان اين تأثير گذاري را روشن ساخت.
در زمينه توليد، طبيعي است كه صرفاً تقاضاي داخلي در مقابل توليدات با فرض وجود بيكاري، زماني كه بين عرضه و تقاضاي داخلي تعادل برقرار شود، مي تواند اشتغال را افزايش دهد.
از سوي ديگر چنانچه توليدات مورد نظر به بازارهاي خارجي نيز صادر گردد، در واقع افزايش تقاضا تلقي مي گردد كه امكان توليد و عرضه بيشتر كالاها و بنابراين زمينه اشتغال بيشتر را فراهم مي كند. بنابراين صادرات غير نفتي از جهت توليد مي تواند مستقيماً از طريق نيروي كار فعال در فرآيند توليد و يا غير مستقيم از جهت تأمين مواد اوليه و ماشين‌آلات توليدات مزبور، اشتغال را تحت تأثير قرار دهد. البته هر مقدار كالاها يا توليدات فوق كاربرتر بوده و به منابع داخلي وابستگي بيشتري داشته باشد تأثير آن بر اشتغال بيشتر است.
كالاهاي صادراتي براي صدور بايستي از مراكز توليد گرداوري و جهت صدور مهيا شوند. طبيعي است كه اين مسأله بايستي توسط نيروي انساني انجام پذيرد. به عبارت ديگر از اين جنبه، نيروي انساني در بخش حمل و نقل، تجار و صادر كنندگان، نيروهاي دولتي مشغول در بخش گمركات و ... همه به دليل وجود صادرات مي باشد. كه البته ارتباط صادرات غير نفتي و اشتغال از اين بابت به حجيم و وزين بودن كالا ارتباط بيشتر دارد يعني هرقدر كالاهاي صادراتي داراي حجم و وزن بيشتري باشد لاجرم بايد افراد و نيروي انساني بيشتري جهت حمل و صدور كالاها به كار گرفته شوند.
به هر حال بين صادرات غير نفتي و اشتغال رابطه تنگاتنگي وجود دارد كه علاوه بر موارد فوق الذكر، زمينه هاي اشتغال در مواردي چون تحقيقات و بازاريابي، برگذاري نمايشگاههاي تجاري-صادراتي، سمينارهاي مرتبط با صادرات و مهمتر از انها، ادارات و ارگانهاي دولتي كه جهت توسعه صادرات تشكيل مي شوند (مانند مركز توسعه صادرات) و ... كه به هر حال هريك بنابه مورد، تعدادي از نيروي انساني كشور را به خود مشغول مي كند.
استراتژي عبارت است از الگو يا طرحي كه هدف ها، سياست ها و زنجيره هاي عملياتي يك سازمان را در قالب يك كل به هم پيوسته با يكديگر تركيب مي كند.
اگر بخواهيم رشد و توسعه كشورها را كه در نتيجه برنامه و الگوهاي خاص صورت گرفته است مشخص و تفكيك كنيم، مي توان كشورها را از زاويه تجارت خارجي به دو دسته كلي درون گرا و برون گرا تقسيم نمود.
كشورهاي درون گرا به بياني كشورهاي طرفدار سياست جايگزيني واردات مي باشند.
كشورهاي برون گرا، كشورهاي قائل به صادرات هستند كه سياست بازرگاني خارجي آنها در جهت تشويق صادرات عمل مي كند. سعي ما براين است كه در اينجا هر يك از دو سياست را جداگانه تبيين نماييم و نظراتي را كه در توجيه و تفسير هر سياست بيان شده است معرفي كنيم.
تعريف- سياست درون نگري اقتصادي و به بياني استراتژي جايگزيني واردات مبتني بر تأمين احتياجات بازار داخل كشور با توليدات داخلي مي باشد، به صورتي كه اين توليدات به مرور جايگزين واردات گردند.
هدف- عمده ترين هدف از انتخاب اين استراتژي رهايي از وابستگي وارداتي و رسيدن به خودكفائي است. وابستگي وارداتي به صورتي كه كشور را آسيب پذير كرده است يعني به علت نياز شديد به كالاهاي وارداتي، چنانچه كاهش يا قطع واردات صورت گيرد، كشور مزبور در تنگناي اقتصادي قرار گرفته و عواقب ناگوار سياسي، اقتصادي براي آن بوجود مي آيد.
از يك طرف انتخاب اين روش در جهت كاهش يا قطع نيازهاي ارزي و آسيب پذيري مي باشد و از طرف ديگر باعث تشويق توليدات داخلي مي شود كه اين تشويق و حمايت از توليدات داخلي معمولاً با روشهاي كنترل ارزي، تعرفه و عوارض گمركي، سهميه بندي ها و ديگر سياست هاي محدودكننده واردات انجام مي گيرد. همچنين در مورد ايجاد صنايع جايگزيني واردات چنين مطرح مي شود كه اين گونه صنايع بالاخره به مرحله سود آوري توليد به مقياس وسيع و هزينه هاي كم خواهد رسيد و يا اينكه تراز پرداخت ها با ورد مقدار كمتري از كالاهاي مصرفي بهبود مي يابد.
نقد و بررسي اين استراتژي
عامل مهم در انتخاب استراتژي جايگزيني واردات، رهايي از وابستگي وارداتي و رسيدن به خودكفايي بود. يعني جايگزين كردن واردات بوسيله محصولات داخلي، روش كلي در اين سياست تمايل به كاهش يا قطع روابط تجاري است كه در صورت شدت اين تمايل به صورت سياست انزواي كامل و در صورت ضعف تمايل به شكل متعادل تر متوجه سياست مبتني بر خودكفائي مي باشد.
تعريف- سياست برون گرايي اقتصادي و به بيان ديگر سياست توسعه اقتصادي بر اساس «توسعه بخش صادرات» مبتني بر تشويق صادرات در كشور است. يعني در جهت صادرات كالا و افزايش صادرات در كشور و با تأكيد بر توسعه صنايعي كه از مزيت نسبي برخوردارند و يا اينكه به گونه اي امكانات توليدي دارند.
هدف- تأمين منافع اقتصادي كشور از طريق توسعه و تنوع در صادرات و تحصيل هرچه بيشتر درآمد هاي ارزي به كمك آن مي باشد. به عقيده چنري[6] در كشورهاي در حال توسعه صادرات محصولات صنعتي نه تنها منبع رشد اقتصادي براي آنها مي باشد بلكه در برطرف كردن نيازهاي ارزي آنها بسيار مؤثر است. وي معتقد است كه در سياست توسعه بخش صادرات اصول و مكانيسم بازار بايد در نظر گرفته شود، چون در غير اين صورت صادرات در بازارهاي بين المللي شكست خواهد خورد و در نتيجه رشد و توسعه اقتصادي هم حاصل نخواهد شد.
نقد و بررسي اين استراتژي
روش كلي در سياست توسعه بخش صادرات تمايل به تجارت آزاد دارد و در صورت عدم ايجاد هرگونه محدوديتي در اعمال اين سياست آن را مي توان استراتژي درهاي باز اقتصادي ناميد كه مبتني بر اصل مزيت نسبي در اقتصاد كشور مي باشد. نكته مهم اين است كه بدون در نظر گرفتن امكانات تويد كشور نمي توان از صادرات صحبتي كرد و اين توليد مي بايست كالاهاي قابل عرضه در بازارهاي بين المللي باشد و توجه به عواملي كه امكانات رقابت را با ممالك ديگر فراهم مي سازد، نيز از ضروريات است.
مسأله اساسي در استراتژي رقابتي، عبارت است از موقعيت نسبي مؤسسه در درون صنعت مربوط به خود، موضع گيري نشانگر آن است كه آيا سود آوري مؤسسه نسبت به ميانگين صنعت ذيربط بالاست يا پايين. مؤسسه اي كه بتواند به درستي موضع گيري كند، ممكن است ميزان بازيافت در خور توجهي كسب كند. حتي اگر كه ساختار صنعت، نامطلوب و سود آوري آن متوسط باشد. ركن اساسي عملكرد بالاي ميانگين در بلند مدت در واقع آن گونه برتري رقابتي است كه بتوان حفظش كرد. اگرچه مؤسسه مي تواند برابر با رقبايش داراي شمار فراواني از نقاط ضعف و قوت باشد، اما دو گونه برتري اساسي هست كه مؤسسه مي تواند داشته باشد. هزينه كم و تمايز محصول، اهميت هر توانايي يا ضعف مؤسسه در نهايت تابع اثر گذاري آن به هزينه يا تمايز نسبي است. برتري هزينه و تمايز به نوبه خود از ساختار صنعت مربوط سرچشمه مي گيرد. آنها پي آمد توانمندي مؤسسه در برخوردي بهتر از رقبايش با پنج نيرو هستند.
دو مرود اساسي برتري رقابتي يعني هزينه كمتر و تمايز محصول، همگام با دامنه فعاليت هايي كه مؤسسه سعي دارد به كمك آنها به آن دو دست يابد يعني هدف گسترده و هدف كوچك، منجر به سه «استراتژي عام» براي دست يابي به عملكرد بالاي ميانگين در آن صنعت مي شود كه عبارتند از:
1-رهبري هزينه 2-تمايز محصول 3-تمركز فرآورده.
استراتژي سوم يعني تمركز فرآورده به دو گونه مي باشد:
الف- تمركز در هزينه.
ب- تمركز بر تمايز.
هريك از استراتژي هاي عام مسير كاملاً مستقلي را به سوي برتري رقابتي طي مي كند در حاليكه نوع برتري را با توجه به هدف استراتژيك مورد نظر بر مي گزيند.
استراتژي هاي رهبري هزينه و تمايز محصول در پي برتري رقابتي در گستره وسيعي از مؤسسه هاي موجود در يك صنعت هستند در حاليكه استراتژي هاي تمركز، نظر به برتري هزينه (تمركز بر هزينه) و تمايز (تمركز بر تمايز) در بخش كوچكي دارند. اقدامات ويژه اي كه براي اجراي هر استراتژي عام مورد نياز است در ميان صنايع مختلف، متفاوتند. همچنانكه استراتژي هاي يك صنعت خاص مختلف اند. هرچند گزينش و اجراي يك استراتژي عام بسيار دشوار است ما اين استراتژي ها مسيري منطقي هستند كه به سوي برتري رقابتي در هر صنعت بايد آنها را جستجو كرد.
مفهوم بنيادين كه در پي استراتژي عام وجود دارد آن است كه برتري رقابتي در كانون هر استراتژي قرار دارد و دستيابي به استراتژي رقابتي، مؤسسه را بر آن مي دارد كه انتخاب كند، يعني اگر مؤسسه قرار است به برتري رقابتي دست پيدا كند، بايد گزينش را درباره نوع برتري رقابتي مورد نظر و محدوده مربوط به آن را انجام دهد. شعار «همه چيز بودن براي همگان» حاكي از ميانه روي استراتژيك و زير ميانگين بودن است زيرا اين شعار اغلب بدان معناست كه مؤسسه اصلاً هيچگونه برتري رقابتي ندارد.
از ميان سه استراتژي عام، رهبري هزينه از همه روشن تر است، در اين استراتژي مؤسسه مي كوشد تا در رشته صنعتي خود توليد كننده اي كم هزينه باشد. منابع
در مقوله ي سبزيجات خشك كه ما به آن پرداخته ايم. كلاً مي توان سبزيجات را به دو دسته ي عمده تقسيم كرد.
1.سبزيجات معطر و آبدار 2.غده ها
كه هر كدام به تفكيك زير تقسيم مي شوند:
بحث اصلي و عمده ي اين تحقيق در راستاي قسمت اول مي باشد و اشاره اي به قسمت دوم در اين تحقيق نمي شود كه در جاي خود حايز اهميت مي باشد زيرا ريز كردن و تميز كردن اين نوع سبزيجات در خانه با سختي و مشكلات فراوان انجام مي شود و زمان زيادي از وقت خانه را مي گيرد.
اكنون در بازار ايران سبزيجات خشك از هر دو نوع يافت مي شود ولي به علت اينكه به خواسته هاي مردم توجهي نمي شود فروش زيادي ندارد. مثلاً پياز خشك توليدي در اين صنعت در ابعاد درشت و با خلالهاي درشت توليد مي شود كه مورد پسند همگان نخواهد بود.
 
مصاحبه با آقاي كاظمي تاجر موقت در زمينه خشكبار:
نظر ايشان در لزوم توليد سبزيجات خشك در ايران:
در ايران و كشورهاي جهان سوم به علت تغيير و تحول فرهنگي و اجتماعي كه بوجود آمده است مدل زندگي خانواده ها (life stile) نيز تغيير كرده و به سوي مكانيزه شدن و سرعت گراييده است و با در نظر گرفتن اينكه به دليل همين مكانيزه شدن مشكلات جامعه افزايش پيدا كرده است و در اكثر مواقع هر دو نفر (زن و شوهر) در خانواده براي رفع امورات خود بايستي مشغول به كار باشند و نيز همچنان در سرعت و كمبود وقت به سر مي برند. براي ايجاد وقت فراغت و سهولت كار به دنبال راهكاري مي باشند لذا اگر محصولاتي وجود داشته باشد كه به ارضاي نياز آنها پاسخ دهد از سوي خانواده ها حمايت مي شود.
 
از پنجاه سال پيش تاكنون تحولات بسيار زيادي در نحوه ي زندگي جوامع شكل گرفته از جمله اينكه در زمانهاي قديم اكثر مردم خانه هاي بسيار بزرگ و وسيعي داشتند و براي نگهداري آن نيز خدمه و خدمتكار در آن زمان به علت وجود چنين امكاناتي شستشو و پاك كردن و خشك كردن سبزيجات بسيار آسان و با سرعت بسيار خوبي انجام مي گرفت.
ولي هم اكنون كه به علت گراني، كمبود كمك و مشكلات مكانيزه شدن، خانواده ها حتي براي تهيه يك آپارتمان كوچك در رنج و سختي هستند پس تهيه اين نوع سبزيها به آن صورت كه در قديم ميسر و مقدور بوده نمي باشد. در زمانهاي قديم با صرف وقت بسيار و اشغال كردن فضاي بزرگي از خانه به انجام عمل شستشو و پاك كردن سبزيجات مبادرت مي ورزيدند و هم اكنون كه خانم خانه حتي وقت لازم را براي انجام امور عادي خانه را ندارد چگونه مي توان گفت كه لزومي براي بوجود آوردن اين صنعت نيست.
نكته قابل توجه ديگر كمبود وقت خانواده ها مي باشد و چون هر خانواده بايستي براي تهيه سبزي لازم خود به بازارهاي مختلف رجوع كند تا آن را تهيه كنند و چون ممكن است فرصت آن را نداشته باشند كه سبزي را به خانه برسانند و تميز كنند به همراه خود مي برند و شب پس از گذراندن تمام روز آنرا به خانه مي برند كه احتمال از بين رفتن سبزيجات در طي روز بسيار بالا مي باشد، لذا هم خانواده ها از جهت زماني و هم مالي موجب ضرر مي شوند لذا اين محصول مي تواند كمكهاي بهينه اي در جهت بالا بردن كيفيت زندگي خانواه ها بكند.
در بازارهاي ديگر ملل جهان (پيشرفته) نياز به اين محصول سالهاست كه احساس شده است و از دلايل اين امر مي توان 1.كمبود وقت 2. نبود كمك و مكان مناسب 3. گراني در جامعه 4. اطمينان به محصولات بسته بندي شده و استاندارد.
در كشورهاي پيشرفته به علت اينكه هزينه هاي زندگي بسيار بالا مي باشد و براي اينكه اين هزينه پوشيده شود مي بايستي زمان زيادي را در طي روز به كار اختصاص دهند و زمان كمي را در خانه بسر مي برند و براي انجام اعمال روزانه خانه وقت كمي دارند لذا اين عامل باعث مي شود كه نياز به محصولات آماده و در نتيجه سبزيجات خشك زياد شود.
در عصر امروزه كه هر خانواده براي رفع هزينه هاي خود بايستي به اتفاق (زن و شوهر) كار كنند تا توانايي زندگي كردن داشته باشند لذا توانايي پرداخت هزينه يك فرد به عنوان كمك دهنده در امر خانه را ندارند و نيز مكان بزرگي را هم ندارند كه در آنجا به تميز كردن و خشك كردن سبزيجات بپردازند.
گراني يكي ديگر از عواملي است كه نياز به اين محصول را مي رساند با خود فكر كنيد براي تهيه چند كيلو سبزي كه از مكان خاصي بايد خريداري شود سپس شسته شود تميز گردد و خشك شود چقدر بايستي هزينه كرد كه اين سبزي به كيفيت سبزيجات خشك موجود در بازار مي باشد پس از نظر هزينه اي چون توليد سبزيجات خشك بصورت انبوه مي باشد خريد و استفاده اين مصول از نظر اقتصادي به صرف خانواده ها مي باشد.
در كشورهاي پيشرفته به كيفيت بسته بندي و نحوه انجام آن اهميت بسيار داده مي شود و يكي از عوامل انتخاب و خريد محصولات كيفيت بسته بندي آنها مي باشد. آنها بر اين عقيده هستند كه اگر بسته بندي محصولي از كيفيت بالا برخوردار باشد پس كيفيت محصول نيز بسيار خوب مي باشد.
دارا بودن استانداردهاي مختلف براي يك محصول نشانگر نظارت آن سازمان بر توليدات مي باشد لذا وجود استانداردهاي معتبر براي محصولات، نشانگر مرغوبيت بيشتر آن مي باشد.
متأسفانه ايران هنوز در بازارهاي خارجي توانايي ورود را ندارد و اين به علت كيفيت كم محصولات و نيز بسته بندي نامطلوب آن مي باشد. سبزيجات ايران از نظر مزه و طعم و وجود انواع ويتامين سطح خوبي را در جهان دارد ولي به علت وجود سياستهاي غلط و نداشتن تكنولوژي روز و پيشرفته و فناوري جديد نتوانسته سهم خوبي را در بازارهاي خارجي داشته باشد.
ايشان ضمن بيان اين امر كه كشور ايران از نظر طبيعي و اقليمي استعداد بالقوه اي براي صادرات دارا مي باشد در زمينه سبزيجات خشك مي فرمايند:
در ايران اين صنعت جزو صنايع جديد مي باشد كه به دليل بي توجهي سرمايه گذاران در اين شاخه از رشد چنداني برخوردار نبوده است و دلايل آن را مي توان به شرح ذيل بيان كرد:
1- آشنا نبودن با طرح توجيهي محصول (از نظر سوددهي)
2- وجود فاصله بين سرمايه داران و پتانسيل علمي در ايران
3- جديد و ناشناخته بودن صنعت
متأسفانه در بسياري از صنايع مرتبط نبود تكنولوژي روز و استفاده بهينه از منابع موجب شده است كه از كيفيت توليدات اين محصولات در ايران بكاهد. به طور مثال مكانيزه نبودن سيستم شستشو در اين صنعت و استفاده از سيستم سنتي كه بر روي زمين و بوسيله نيروي انساني صورت مي گيرد، باعث مي شود كه سبزيجات تراوت و شادابي خود را از دست بدهند و بديهي است كه با اين نوع شستشو درصد خطاي تميزي آن افزايش مي يابد و نمي تواند از بهداشت خوبي برخوردار باشد در حاليكه ارائه يك سيستم مكانيزه و تمام اتوماتيك كار سخت و هزينه برداري نمي باشد. اين امر براي ديگر دستگاههاي مورد استفاده در اين صنعت نيز صادق است.
مدت زمان خشك كردن سبزيجات بسيار بالا مي باشد و اين پروسه طولاني و با كيفيت پايين انجام مي شود كه باعث مي شود محصولات بطور كامل خشك نشود و شكل ظاهري آنها نيز تغيير كند. براي مثال در يكي از كارخانه هاي پياز خشك كني 25 دقيقه زمان اجراي پروسه خشك كردن هر بسته 10 تا 15 كيلويي بوده كه اين مدت زمان با اينكه بسيار بالا مي باشد ولي در امر خشك كردن پيازها بسيار موفق نمي باشد كه باعث پوسيدگي پياز خشك در انبار مي شود كه اين نكته قابل توجهي در امر توليد و بازار اين محصول مي تواند باشد.
بدليل اينكه پروسه خشك كردن بسيار طولاني (اين پروسه در مدت زمان 10 الي 15 دقيقه بايستي انجام پذيرد) موجب از بين رفتن يا كاهش ويتامينهاي موجود در سبزيجات شود (E,C,B و ...)
نكات فوق ممكن است در بازارهاي داخلي تأثير زيادي نداشته باشد و آن هم بدليل عدم آگاهي و جديد بودن محصول مي باشد ولي در كشورهاي پيشرفته توجه زيادي بر ظاهر و شكل و نحوه توليد آن مي شود و چون محصولات در زمان خشك شدن ظاهر خود را از دست مي دهند بطوريكه حتي معلوم نمي شود كه چه نوع سبزي مي باشد و نيز اهميت غذايي آن نيز كاسته مي شود لذا از بازار خوبي برخوردار نخواهد بود.
در ايران توليدگران و صادركنندگان هنوز به استفاده كردن متدهاي جديد بازاريابي در بازار داخلي و خارجي بطور كامل نتوانسته اند روي بياورند و با توجه به ديدگاههاي غلط و يا درست خود اقدام به صدور كالا مي نمايند و صادركنندگان بدون در نظر گرفتن فرهنگ بازار هدف و ذائقه و نياز بازار مبادرت به صدور آن مي ورزند.
برتري هزينه متنوع بوده و به ساختار صنعت ذيربط بستگي دارد. اين منابع ممكن است شامل صرفه جويي هاي حجم عمليات، مالكيت تكنولوژي، دست يابي ممتاز به مواد خام و عوامل ديگر باشد. دست يابي به موقعيت توليد كننده اي كم هزينه چيزي است فراتر از تنها كسب مهارت ها، بلكه بايد تمامي منابع برتري هزينه را رديابي كرد و به كار بست. توليد كنندگان كم هزينه به طور معمول يك محصول استاندارد يا غير تجملي را مي فروشند و بر حجم وسيع يا برتري هاي رقابتي مطلق هزينه از كليه منابع تأكيد مي ورزند.
اگر مؤسسه اي بتواند رهبري هزينه را بدست آورد و آن را حفظ كند، آنگاه در رشته صنعتي خود در بالاي ميانگين قرار دارد، مشروط بر آنكه بتواند تسلط خود را بر قيمت ها در حد ميانگين رشته صنعتي خود يا پايين تر از آن نگه دارد. مؤسسه پيشرو در هزينه، با ارائه سطح قيمتي معادل يا زيرميانگين نسبت به رقبايش، موقعيتي دارد كه منجر به بازيافت بيشتر مي شود. با اين وجود، پيشرو هزينه نمي تواند اصولي را كه بر كالاي متمايز حاكم است ناديده انگارد. اگر محصول وي از نظر مشتريان قابل قبول نباشد، مجبور خواهد بود براي ادامه فروش، قيمت هاي خود را خيلي كمتر از رقبا كاهش دهد و اين امر موقعيت هزينه مطلوب وي را خنثي مي كند. يك مؤسسه پيشرو در هزينه، بايد از نظر مباني تمايز كالا، نسبت به رقبايش يا برابر يا نزديك به آنها باشد تا عملكردي بالاي ميانگين داشته باشد حتي اگر ناگزير باشد براي حفظ برتري رقابتي خود بر رهبري هزينه تكيه كند. برابري در مباني تمايز به پيشرو هزينه اجازه مي دهد تا برتري هزينه خود را به طور مستقيم به سودي بيشتر از سود رقبا تبديل كند. نزديك بودن به كالاي متمايز بدان معني است كه كاهش دادن قيمت براي دستيابي به سهم بازار قابل قبول، هزينه هاي مؤسسه كم هزينه را افزايش نمي دهد ولذا مي تواند بازيافتي بالاي ميانگين داشته باشد.
 
 

👇 تصادفی👇

تحقیق تصفیه روغن نباتی (فایل ورد- 5 صفحه)مقاله تجلي اوصاف امام علي در ادب فارسيCameraHd plus اجرای تاسیسات برقی ساختمانشيوه ي سخنراني موثر و فن بيانبررسي رابطه بين سلامت سازماني با تعهد مديران ( مطالعه موردي: شرکت هاي تعاوني مسکن مهر شهرستان ....)پروژه میکرو کنترلر AVR همراه با آموزش ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک

مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک

دانلود مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک

خرید اینترنتی مقاله 41- بررسی بازار سبزيجات خشک

👇🏞 تصاویر 🏞