👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

مقاله 63- روانشناسی ورزش

ارتباط با ما

دانلود


مقاله 63- روانشناسی ورزش
کل مقاله 227 صفحه
 
روانشناسی ورزش
مقدمه:
روان‎شناسي ورزشي[1]شاخه‎اي از علم ورزش است كه در جستجوي فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمينه‎هاي رفتار انساني در حيطه ورزش است. از آنجايي كه روان‎شناسي به مطالعه رفتار مي‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسي ورزشي نيز مطالعه حركات و فعاليت‎هاي ورزشي در تمام ابعاد از فعاليت حركتي يك كودك دبستاني تا مسابقات جهاني و المپيك مي‎باشد.
اگر چه اهميّت مسائل رواني در ورزش از چندين سال پيش شناخته شده است با اين حال روان‎شناسي ورزشي هنوز دانشي بسيار جوان مي‎باشد و در خلال دهه‎هاي اخير علاقه و توجه به «روان‎شناسي ورزشي شناختي[2]»افزايش چشم‎گيري يافته است. ابتدا تمام تلاش‎ها در اين حيطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سال‎هاي اخير اين روند متحول شده است و روان‎شناسي ورزشي قهرمانان زن و مرد حرفه‎اي و برجسته افراد شركت كننده در فعاليت‎هاي غير حرفه‏اي را نيز مورد توجه قرار مي‎دهد. به عبارتي هدف روان‎شناسي ورزشي كمك به ورزشكاران در تمام رده‎هاي سني از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فيزيولوژي ورزش از دانش روان‎شناسي ورزشي براي كمك به شركت‎كنندگان در برنامه‎هاي باز پروري قلبي استفاده مي‎كنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگيري و شروع تمرين غلبه كنند. معلمان همچنين با استفاده از دانش روانشناختي ورزشي شيوه توجه به تأثيرات محيطي را كه باعث بهبود اجرا مي‎شوند، به متعلمان خود مي‎آموزانند. دست اندر كاران تيمهاي جوانان براي اطمينان از كسب تجارب مثبت از سوي ورزشكاران جوان، از روان‎شناسي ورزشي بهره مي‎گيرند. و نهايتاً مربيان در تمام سطوح از تكنيكهاي روان‎شناسي ورزشي همچون كنترل هيجان، تصوير سازي ذهني، هدف گزيني و انگيزش كمك مي‎گيرند تا ورزشكاران را در تكامل بخشيدن اجراهايشان ياري دهند. اكنون با پيشرفت علم روان‎شناسي ورزشي، بحث مهارت‎هاي رواني در اجراي عملكردهاي ورزشي از اهمييت بسزايي برخوردار شده است و در حالي كه قبلاً به اهميت آماده سازي جسماني تأكيد مي‎شد امروزه قهرمانان هرچه بيشتر بر آماده سازي رواني توجه و تأكيد مي‎كنند. تجارب كسب شده آنان حاكي از آنست كه وقتي در ميدانهاي بزرگ با قهرماناني همتراز به لحاظ جسمي‎به رقابت مي‎پردازند، سرانجام آمادگي رواني پيروزي را به نفع يكي از طرفين رقم خواهد زد.
مربيان برتر نيز به جنبه‎هاي آماده سازي رواني ورزشكاران و ضرورت تدارك آن در طول تمرينات واقفند. و بخشي از برنامه آماده‎گي را به آماده سازي رواني اختصاص مي‎دهند. با وجود اين، آماده سازي رواني تا حدود زيادي مورد غفلت قرار گرفته است كه به نظر مي‎رسد عمده‎ترين علت اين غفلت فقدان آگاهي مربيان در چگونگي آماده سازي رواني ورزشكاران مي‎باشد. صاحبنظران ورزش چنين مي‎پندارند كه ورزش مي‎تواند به بازيكنان جوان قدرت اراده‎گري، اعتماد به نفس، نحوه سلوك، برقراري ارتباط با ديگران و تجربه رسيدن به هدفهاي مشكل را بياموزد ولي امروزه مي‎دانيم كه اين قابليتها به طور خود بخودي به حداكثر نرسيده و رشد نمي‎يابند مگر اينكه ورزشكار تحت آموزش و تمرين مهارت‎هاي رواني1قرار گيرد.
اكنون مهارت‎هاي رواني در همان نقطه‎اي قرار دارند كه پنجاه سال پيش مهارت‎هاي جسماني قرار داشتند مربيان بايد به اين اعتقاد دست يابند كه مهارت‎هاي رواني هم چون مهارت‎هاي جسماني قابل كسب‎اند و بايد به طور اصولي و علمي آموزش داده شوند.
 
 
روانشناسي ورزشي:
پيدايش علم روانشناسي ورزشي به قرن بيستم باز مي گردد اما اولين مطالعات در اين زمينه در سال‎هاي آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمي توان بيان كرد كه روانشناسي ورزشي دقيقاً در چه زماني بصورت علم مطرح شد, به همين جهت برخي ادعا مي‎كنند علم روانشناسي ورزشي همچون نوزادي است كه به تازگي متولد شده است. بطور كلي در ابتدا مطالعه رفتار ورزشي در جهت تشريح اصول و موضوعات روانشناسي عمومي بود و جهت‎گيري مشخصي بعنوان روانشناسي ورزشي ديده نمي شد. دكتر نورمن تريپلت[4] روانشناس دانشگاه اينديانا, در اوايل سالهاي 1897, در مجله‎ آمريكايي روانشناسي مطلبي را منتشر كرد كه به گونه‎اي مستقيم به روانشناسي ورزشي ارتباط داشت. تريپلت پديده‎اي را بررسي كرد كه اكنون «‎سهولت اجتماعي»[5] مي‎ناميم, و آن اثر مساعد مشاهده كنندگان برعملكرد شخص است. او پي برد دوچرخه‎سواراني كه گروهي فعاليت مي‎كنند نسبت به زماني كه فردي دوچرخه‎سواري مي‎كنند, نيز سريع‎تر حركت مي كنند. دكتر اي. دبليو. اسكريپچر[6] روانشناس دانشگاه ييل از مطالعه خود چنين نتيجه گرفت كه شركت در ورزش به دارا شدن ويژگي‎هاي شخصيتي مطلوب مي‎انجامد (مارك، اچ انشل،1380).
ديدگاه جديد مبني بر اينكه ورزش رقابتي شخصيت ساز است, ريشه در پژوهش‎هاي اسكرپيچر دارد, اما پيشگام شناخته شده‏‎ روانشناس ورزش دكتر كلمن رابرتز گريفيت[7] است. گريفيت كه به عنوان پدر روانشناسي ورزش از او نام برده مي‎شود, بعنوان اولين شخصي است كه سال‎هاي زيادي را صرف آزمايش‎هاي منظم روانشناسي ورزشي كرده است(مارك، اچ انشل،1380).
گريفيت اولين آزمايشگاه روانشناسي ورزش را, به نام آزمايشگاه پژوهش ورزشي در سال 1925 در دانشگاه ايلينوي تأسيس كرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل رواني بر عملكرد ورزشي را, در سال 1918 آغاز كرده‎بود. علايق اوليه او شامل اثرهاي عوامل رواني و محيطي بر يادگيري و اجراي مهارت‎هاي حركتي و شخصيت در ورزش بود. او براي آزمايشگاه خود وسايلي را تهيه كرد كه آگاهي از جنبش‎هاي مهارتي, هوشياري ذهني, واكنش‎هاي زماني نسبت به بينايي, شنوايي، فشار, ثبات, هماهنگي عصبي ـ عضلاني, تنش‎ها و رهاسازي عضلاني و توانايي‎ عضلاني را اندازه‎گيري مي‎كردند. او بر اساس مصاحبه با بازيكن فوتبال ردگرنگ پي برد كه ورزش‎كاران برتر مهارت‎هاي ورزشي را خودبه‎خود, بدون هيچ يا كمترين انديشه‎اي, انجام‎مي‎دهند.او اولين‎كتاب‎هاي‎روانشناسي ورزشي را به‎ نام‎هاي «روانشناسي مربيگري» در سال 1926 و «روانشناسي‎ورزشكاران» در سال 1928 نوشت و اولين درس روانشناسي ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ايلينوي تدريس كرد. گريفيت, در تكليفي كه روانشناسان ورزش امروزي واقعاً بر آن رشك مي‎برند, توسط باشگاه شيكاگو‎كانبر[8] استخدام شد تا در فصل مسابقه‎هاي سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تيم باشد. او آزمون‎هاي حركتي و پرسشنامه‎هاي رواني گوناگون را اجرا كرد تا توانايي حالت رواني و توانايي بالقوه كنوني ورزشكاران رقابتي را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پايان فصل تعيين كند(مارك، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسي ورزشي در دهه‎هاي 1940 نمود واقعي داشت بجز پايان‎نامه‎هاي دكترا كه گه‎گاهي نوشته مي‎شدند. در اين زمان بيش از هر چيز, تأسيس آزمايشگاه‎هاي ياد‎گيري حركتي رواج يافت كه ار جمله مي‎توان آزمايشگاهي را نام برد كه توسط جان لاتر[9] در دانشگاه پنسيلوانيا,كلارنس رگزويل در دانشگاه ويسكاسنين, سي. اچ مك‎لوي در دانشگاه آ‎يوا, و شايد از همه معروف‎تر فرانكلين هنري در دانشگاه كاليفرنيا در بركلي, تأسيس شد (مارك، اچ انشل،1380).
اين جنبش زمينه را براي حضور، رشد و ... تربيت بدني فراهم ساخت كه داراي پيچيده‎ترين رهيافت علمي در پژوهش براي رفتار حركتي بود. همة دانشمندان ورزش به نوبه‎ي خود از بهينه‎بودن طرح, تجهيزات و فنون آماري پژوهشي انتشار بيشتر داده‎هاي مربوط به فرايندهايي كه زيربناي مهارت‎آميز عملي و آموختني بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شايان توجه بين سال‎هاي مولد گريفيت و كارهاي پژوهشگران معاصر در روانشناسي ورزش», زمينه روانشناسي ورزش از اين تلاش‎هاي اوليه در پژوهش حركتي, سود برده است (مارك، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دهه‎ي 1960 بود كه روانشناسي ورزش گام‎هاي بزرگي را برداشت و زمينه علمي كنوني را فراهم آورد. چندين عامل به گسترش اين زمينه علمي كمك كردند. كتاب‎هاي درسي بيشتر از هر زمان ديگر چاپ شدند. از جمله مي‎توان به كتاب‎هاي زير اشاره كرده:
«رفتار جنبشي و يادگيري حركتي» بريانت‎گرتي[10], «مشكل ورزشكاران و چگونگي مقابله با آنها» بروس اجيلو و توماس تاتكو[11], «ياد‎گيري حركتي و عملكرد انساني» رابرت ان سينگر[12] و «روانشناسي و رفتار حركتي» جوزف اكسندين[13]. كتاب ديگري به‎نام «مربي‎گري, ورزشكاري, روانشناسي» سينگر[14] اولين كتاب درسي در روانشناسي ورزش بود. اين كتاب‎ها محركي براي پژوهش و انتشار فراوان در نشريه‎هاي علمي بودند. از همه مهم‎تر «فصلنامه‎ي پژوهش» كه اكنون «فصلنامه‎ي پژوهش براي تمرين و ورزش» ناميده مي‎شود, از انتشارات پژوهشي رسمي تربيت‎بدني حرفه‎اي در ايالات‎متحده بود. اما مهم‎تر از پيشرفت پژوهش در روانشناسي ورزشي و رفتار حركتي, كلاس‎ها و برنامه‎هاي دانشگاهي بود كه منجر به پيدايش بارزترين دانشمندان, در روانشناسي ورزش شد (مارك، اچ انشل،1380).
عنصر نهايي در رشد روانشناسي ورزش تأسيس چند انجمن حرفه‎اي بود. اولين نشست ساليانه انجمن امريكايي روانشناسي ورزش و فعاليت بدني در سال 1967 برگزار شد. انجمن كانادايي ياد‎گيري رواني ـ ‎حركتي و روانشناسي ورزش, در سال 1969 آغاز به كار كرد (مارك، اچ انشل،1380).
اين سازمان در آغاز به انجمن كانادايي بهداشت, تربيت‎بدني, تفريحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سال‎هاي 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشي به اتحاديه امريكايي بهداشت, تربيت‎بدني, تفريحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسي ورزش را در چهارچوب علمي تربيت‎بدني تقويت كند. آن را آكادمي(فرهنگستان) روانشناسي ورزش ناميدند. هدف فرهنگستان تقويت نگره و پژوهش بود به گونه‎اي كه بتوان در تربيت‎بدني يا موقعيت ورزشي به كار برد. بعلاوه در سال 1986, پيدايش انجمن پيشرفت روانشناسي‎ورزشي كاربردي بود كه براي پيشبرد رهيافتي اكتشافي‎تر در روانشناسي ورزش آغاز به كار كرد. اين انجمن, كه در بر دارنده بزرگترين عضويت روانشناسي حرفه‎اي و دانشجويان در سرتاسر جهان است, داراي سه بخش است:
روانشناسي بهداشت (كه براي نمونه اثرهاي رواني فعاليت‎هاي بدني را بررسي مي‎كند)روان شناسي درمان (كه مشاورة ورزشي و مطالعة اثر فنون رفتاري و رواني بر عملكرد ورزشي را بررسي مي‎كند), و روانشناسي اجتماعي(كه عوامل محيطي بر عواطف و رفتارهاي ورزشكاران و مربيان ورزش را مورد مطالعه قرار مي‎دهد). اگرچه شاخه روانشناسي ورزش ريشه در علم تربيت‎بدني دارد, در سال‎هاي أخير از سوي روانشناسي مورد پذيرش قرار گرفته است. اين موضوع به سبب استفادة قانوني از اصطلاح«روانشناس» است كه نشانگر آموزش دانشگاهي در روانشناسي است. قابل درك است كه, در بين دانشمندان و دست‎اندركاران, بحث‎هاي شايان توجهي در اين باره وجود دارند مبني بر اينكه كدام علم- تربيت‎بدني, علم ورزش يا روانشناسي- بايد برنامه‎هاي آموزشي روانشناسان ورزش را هماهنگ كند. به احتمال, در استراليا, ارتباط بين روانشناسي ورزش و روانشناسي از همه قوي‎تر است, زيرا كه در سال 1992 جامعة روانشناسي استراليا اولين هيأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسي ملي پذيرفت. اهميت اين هيأت در تعيين معيارهايي است كه براي دادن پروانه‎ي كار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار مي‎گيرند. انجمن روانشناسي امريكا داراي بخشي به‎نام بخش روانشناسي ورزش و تمرين است كه گروه علاقمندي مركب از پژوهشگران را تشكيل مي‎دهد كه عوامل رواني مرتبط با عملكرد انساني را مورد مطالعه قرار مي‎دهند. اما هدف اين گروه اين است كه زمينة مطالعه را گسترش دهند نه اينكه معياري براي پروانه يا مدرك تعيين كند (مارك، اچ انشل،1380).
كالج امريكايي پزشكي ورزشي و اتحادية پزشكي ورزشي استراليا, گروه‎هايي فرعي در روانشناسي ورزش و تمرين دارند. سرانجام روانشناسي ورزش توسط جامعة بين‎المللي روانشناسي ورزش در سرتاسر جهان شناخته مي‎شود (مارك، اچ انشل،1380).
هدف اين سازمان‎ها اين است كه براي دانشمندان و دست‎اندركاران و روانشناسي‎ورزشي هويتي ملي و بين‎المللي حاكي از نظام علمي ايجاد كنند. همچنين فرصتي فراهم مي‎كنند تا با اعضايشان سالانه ملاقات كنند و 1) ايده‎هاي خود را مبادله كنند, 2)تجارب پژوهشي خود را توضيح دهند, 3) با دانشمندان و دست‎اندركاران شناخته شده‎اي كه تخصص‎هايشان در زمينه‎هاي قابل كاربرد در رفتار ورزشي است, صحبت و تبادل نظر كنند, 4) دربارة موضوعات بحث‎‎‎‎‎‎‎‎‎انگيز بحث كنند و تصميم بگيرند و 5)‎ به كلاس‎ها و بخش‎هاي مربوطة خود ايده‎هاي جديد و مهيجي ببرند كه از زمينةموردنظر سرچشمه مي‎گيرند. از اين سازمان‎ها,‌ نشريه‎هاي علمي جديد پا گرفته‎اندكه نيازهاي اين زمينة پژوهشي گسترش يابنده را برطرف كنند. روانشناسي ورزشي اكنون توسط اعضاي جامعة دانشگاهي به عنوان علمي معتبر شناخته مي‎شود (مارك، اچ انشل،1380).
اكنون بايد روشن شده باشد كه روانشناسي دربردارندة زمينة علمي چند بعدي از مطالعه و عمل است. روانشناسي ورزشي از بسياري از علوم سنتي روانشناسي, مشتق و بنابراين دريرگيرندة روانشناسي اجتماعي (مطالعة رفتار گروهي و عوامل محيطي- موقعيتي كه بر عواطف و اعمال شخص اثر مي‎گذارند), روانشناسي شناختي(ارتباط بين انديشه‎ها عواطف و عملكرد), روانشناسي رشد(تغييرهاي شناختي و رفتاري همراه با افزايش سن), روانشناسي تربيتي(عواملي كه بر يادگيري و يادآوري راهبردها و مهارت‎هاي ورزشي اثر مي‎گذارند), روانشناسي باليني(بررسي موضوع‎هاي شخصي كه نيازمند مشاورة حرفهايست به گونه‎اي كه احساس رضايت شخصي در ورزش و رسيدن به حداكثر عملكرد به دست آيد) و شاخه‎هاي ديگر است. شاخه‎هاي علمي روانشناسي در شكل(1) نشان داده شده‎ است. روانشناسي تمرين شاخه‎اي است كه در روانشناسي جنبة سنتي ندارد, اگرچه از نزديك با روانشناسي بهداشت ارتباط دارد. (اصانلو، پرستو؛ 1370).
 
روانشناسي تربيتي روانشناسي شناختي
روانشناسي اجتماعي روانشناسي باليني
 
شكل(1): عناصر چندبعدي روانشناسي ورزش(مارك، اچ انشل،1380).
 
امروزه محققين و تشكيلات مختلفي در سراسر دنيا به مطالعه و بررسي موضوعات متنوعي در قالب روانشناسي ورزشي مي‎پردازند. به‎عنوان مثال روانشناسي ورزشي توسط جامعة روانشناسي براي فعاليت ورزشي و تربيت بدني در امريكاي شمالي(NASPSPA)[15] در سه زمينةمختلف تقسيم‎بندي شده است.
 
 
 
روانشناسي ورزشي
 
 
 
يادگيري حركتي‎وكنترل روانشناسي‎اجتماعي‎وشخصيت رشد‎وتكامل‎حركتي
 
شكل شمارة(2): تقسيم يندي حيطه‎هاي روانشناسي ورزشي براساس تقسيم بندي جامعة روانشناسي ورزشي امريكاي شمالي(لامارتين، 1984).
 
 
در يادگيري حركتي اصول يادگيري مهارت‎هاي حركتي و ورزش, عوامل مؤثر در يادگيري مهارت‎هاي حركتي, شناخت عوامل اجتماعي و رواني و اهميت آنها در رابطه با يادگيري مهارت‎هاي حركتي و نقش بازخورد و انگيزش در يادگيري مهارت‎هاي ورزشي مورد مطالعه قرار مي‎گيرد.
در روانشناسي اجتماعي و شخصيت, موضوعاتي همچون شخصيت ورزشكاران, پرخاشگري, استرس اضطراب و كنترل شرايط روحي و آمارگي رواني مدنظر مي‎باشد. و نهايتاً در رشد و تكامل حركتي, مراحل مختلف رشد, نقش عوامل ارثي و محيط در رشد, روند تكاملي حركات, توانايي‎هاي جسماني و ادراكي و برنامه‎ريزي حركتي براي كودكان مطرح مي‎باشد (لامارتين، 1984).
فولهام[16](1999) روانشناسان ورزشي را به دو دسته تقسيم مي‎كند: روانشناسان ورزشي باليني و تربيتي. او معتقد است روانشناسان ورزشي باليني عملكردشان در رابطه با مسائل همچون به هم‎ريختگي تغذيه‎اي, خشونت‎گرايي, آشفتگي شخصيت, افسردگي شديد و روان‎درماني است اما روانشناسان ورزشي تربيتي مسائلي همچون هدف‎چيني, تصويرسازي ذهني, انگيزش, تمركز, اعتماد به نفس و آمادگي ذهني را در رابطه با ورزشكاران پيگيري مي‎كنند (فولهام، 1991).
مفهوم روانشناسي ورزشي:
روانشناسي ورزشي يكي از موارد كاربرد ويژة دانش روانشناسي را تشكيل داده و موضوعاتي همچون شخصيت, عوامل رواني اجتماعي, انگيزش, كنترل استرس و اضطراب, آموزش حركتي, اعتماد به نفس و ساير مهارت‎هاي رواني كه لازمة يادگيري و اجراي مطلوب مهارت‎هاي حركتي مي‎باشد را مورد بررسي و مطالعه قرار مي‎دهد. به‎عبارتي ديگر مطالعة رفتار فردي در ورزش و فعاليت‎هاي حركتي تعيين ميزان تأثير فاكتورهاي رواني بر روي فعاليت‎هاي حركتي و تعيين كيفيت اثرگذاري تجربيات اولية حركتي افراد بر روي عوامل رواني, موضوعاتي هستند كه مورد توجه روانشناسان ورزشي قرار مي‎گيرد. بنابراين روانشناسان ورزشي در پي يافتن اطلاعات مفيد و باارزش در رابطه با بهبود سطح فعاليت‎هاي ورزشي افراد در هر دوجنبه روش‎هاي انفرادي و تيمي مي‎باشند (محرم زاده، مهرداد؛ مباني رواني ـ اجتماعي).
تعريفي كه «فدراسيون اروپايي روانشناسي ورزشي و تربيت بدني» از اين رشته به عمل آورده است, به شرح هدف‎هاي كلي و قسمت‎هاي اصلي آن مي‎پردازد. به اين شرح كه «روانشناسي ورزشي داراي موضوع مخصوص به خود مي‎باشد, اين دانش به مطالعة انسان و حركات او در جريان تمرينات بدني, مسابقات ورزشي و فعاليت‎هاي بازي‎گونه در هواي آزاد مي‎پردازد. روانشناسي ورزشي سطوح مختلف ژنتيك, نتايج مؤثر اين فعاليت‎ها در فرد و گروه و تأثير آن در ضعيف‎ترين, قوي‎ترين و پراستعدادترين افراد در تمام زمينه‎هاي رواني-حركتي و تربيت بدني و ورزش را در نظر دارد (توماس، ريموند، روان‎شناسي ورزشي).
دبورآ.ست[17] و چارلزآ.بوچر[18](1984) در اين زمينه معتقدند: روانشناسي ورزشي عملي است‎كه‎ازتكنيك‎هاي ارزيابي شناختي و راهبردهاي مداخله‎اي براي كمك به افراد جهت نيل به اجراي برتر استفاده مي‎كند(وست دبورآ، بوژر، چارلز آ، مباني تربيت بدني و ورزش).
دكتر نمازي‎زاده روانشناسي ورزشي را كاربرد اصول و يافته‎هاي روانشناسي در يادگيري مهارت‎هاي ورزشي و رفتارهاي جنبشي انسان در كلية شئون ورزش و تربيت بدني مي‎داند (رحماني نيا، فرهاد؛ مباني رواني ـ اجتماعي در تربيت بدني).
عنوان: مقايسه ميزان ابراز وجود ( قاطعيت ) دانشجويان دختر ورزشكار و غير ورزشكار دانشگاه آزاد اسلامي – واحد مشهد
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقايسه موقعيت هاي مختلف ابراز وجود ( امتناع از درخواست بيان و ابراز محدوديت هاي شخصي ، شروع برقراري ارتباط اجتماعي ، ابراز احساسات مثبت انتقاد سازنده ، اختلاف عقيده داشتن و ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي ) بين دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد بوده است .
روش : پژوهش حاضر به صورت توصيفي از نوع علي – مقايسه اي بود . جامعه آماري شامل 10238 نفر دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي مشهد در سال 1384 مي باشد كه بر اساس جدول برآورد حجم نمونه مورگان در مطالعات توصيفي تعداد 380 نفر (80 نفر اعضاي تيم هاي ورزشي و 300 نفر غيرورزشكار ) به عنوان نمونه به روش تصادفي انتخاب شدند. ابزار اندازه گيري پرسشنامه گامبريل با 40 سؤال بود كه هفت موقعيت ابراز وجود را مورد سنجش قرار مي دهد . براي مقايسه آماري دو گروه نيز از روش آمار استنباطي تي استيودنت در سطح آلفاي 05/0 استفاده شد.
نتايج : براساس نتايج پژوهش حاضر، بين ميزان ابراز وجود دانشجويان دخترورزشكار
(16/11 - + 02/142 ) و دانشجويان دخترغيرورزشكار (14/19 - + 03/129 ) در سطح آلفاي 05/0 تفاوت معني داري مشاهده شد. همچنين بين دانشجويان دختر ورزشكار و غير ورزشكار در موقعيت هاي مختلف ابراز وجود ( امتناع از درخواست -– بيان و ابراز محدوديت هاي شخصي شروع برقراري ارتباط اجتماعي ، ابراز احساسات مثبت ، انتقاد سازنده ،‌ اختلاف عقيده داشتن با ديگران و ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي ) تفاوت معني داري مشاهده شد.
بحث و نتيجه گيري : پژوهش حاضر به نوبه خود اولين تحقيقي است كه در اين زمينه در داخل كشور انجام شده است و يافته هاي پژوهش حاضر با نتايج تحقيقات والاتير (2002) ، نيوفلد و ديگران (2002)، يوشيمارا (2005)، آهاروني (2005) و نسپور(2005) همخوان است . ابراز وجود روش سالم احقاق حقوق در روابط بين فردي و اجتماعي است كه فقدان آن منجربه انفعال ، پرخاشگري وپرخاشگري منفعل ، تمايلات ضد اجتماعي همچون خودكشي و… مي گردد. لذا مي توان از احترام به خود و رشد قدرت تصميم گيري و قدرت نه گفتن كه با ابراز وجود در ورزش حاصل مي گردد در جلوگيري از تعارض و سر خوردگي و نابهنجاري ها به خصوص در قشر جوانان و دانشجويان كه حساسيتشان به مسائل جامعه بالاتر است و پيشگيري از مصرف مواد مخدر ، مراقبت در برابر تمايلات جنسي و موفقيت در زمينه هاي شغلي آنها استفاده نمود و تغيير باورهاي ذهني غلط مردم بويژه براي دختران كه به گونه اي اجتماعي شده اند كه بيشتر همامنگ و فروتن باشند و كمتر ابرازوجود كنند .
 
كليد واژه ها :‌ ابراز وجود ، ورزش ، دانشجو .
يافته هاي پژوهش :
دراين بخش به نتايج حاصل از آزمون هر يك از فرضيه هاي پژوهش ، براي پاسخگويي به سئوالات اين پژوهش اشاره مي شود اشاره مي شود . لازم به ذكر است كه تمامي نتايج بدست آمده در حد معني داري 05 /0 › P مورد آزمون قرار گرفتند .
يافته هاي پژوهش بدين شرح مي باشند :
1 ـ بين ميزان ابرازوجود ( قاطعيت ) دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
2 - بين امتناع از درخواست دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد
3 - بين بيان و ابراز محدوديت هاي شخصي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
4 ـ بين شروع برقراري روابط اجتماعي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
5 ـ بين ابراز احساسات مثبت دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد
6ـ بين انتقاد كردن دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
7 - بين اختلاف عقيده داشتن با ديگران دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
8 ـ بين ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
و يافته هاي اضافي اين پژوهش شامل :
9- بين ابراز وجود ورزشكاران رشته هاي انفرادي و گروهي تفاوت معني داري وجود ندارد.
10ـ بين ميزان ابراز وجود دانشجويان متاهل و مجرد تفاوت معني داري وجود ندارد.
11- بين ميزان ابراز وجود دانشجويان دختر با ترتيب تولد آنها تفاوت معني داري وجود ندارد
بحث و نتيجه گيري :
 
فرضيه شماره 1 : بين ميزان ابرازوجود ( قاطعيت ) دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ميزان ابرازوجود ( قاطعيت ) دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان مهارت ابراز وجود در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
اداره كل زندان هاي استان خوزستان (1382) در داخل كشور و باري تايگاي (2005) ، نسپر (2005) ، رئو و فرنز (2005) ، يوشي مورا (2005) ، ديوراستون و گرين (2004) ، ديويد و همكارانش (2004) ، سالگيوئرو و همكارانش (2004) ، مارتين و بت چاوا (2003) ، ريوا و همكارانش (2001) ، ميلز (1996) ، ويسر ام و همكارانش (1995) ، آشفورد و همكارانش (1993) ، كامينگز (1992) ، فاريز (1985) هماهنگ است .
نتايج اين پژوهش با نتايج پژوهش هاي رمضاني نژاد (1372) ، مير نصوري (1373) ، محامد (1377) و بوت و اسپرلينگ (1958) ، اسلاشر (1964) ، كرول (1967) كه معتقدند بين ويژگي هاي شخصيتي ورزشكاران و غير ورزشكارن تفاوتي وجود ندارد مغايرت دارد .
يكي از مهمترين انگيزه هاي شركت در ورزش ، روابط موفق و موثر با ديگران است ، ورزشكاران از طريق روابط كلامي و غير كلامي در محيط ورزشي مي توانند با افزايش اعتماد به نفس، احترام به خود ، خود پنداري مثبت و احساس لذت و رضايت از خود و ديگران ، محيطي غني براي تماس و تعامل مفيد و مؤثر با هم نوعان را ايجاد نمايند.
ورزش با كمرنگ كردن فاصله طبقاتي و ايجاد فرصت و امكان بروز استعدادها و توانايي ها و ويژگي هاي مثبت افراد را طوري تربيت مي كند كه به جاي تبعيت و پيروي از ديگران به نيازها و حالات خود توجه كنند و فضايي مناسب براي تمرين و تشخيص جسارت در گفتار است كه مي تواند زير نظرمربياني كه اين قدرت و اختيار را داشته باشند و در صورت پا از حد فراتر گذاشتن به فرد هشدار دهند صورت پذيرد .
 
فرضيه شماره 2 : بين امتناع از درخواست (قدرت نه گفتن ) دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين قدرت نه گفتن دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان قدرت نه گفتن در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
ويلسون و همكارانش (2005) ، نسپر (2005) ، كروگر و همكارانش (2002) ، نيوفلد و همكارانش (2002) ، انشل (1991) هماهنگ است .
قدرت نه گفتن نياز به رشد قدرت تصميم گيري و تكامل احترام به خود و ارائه دليلي منطقي براي امتناع از در خواست دارد ، وقتي ورزشكار دانش و مهارت خود را تقويت كرد ، مي تواند در برابر كساني كه بي كفايتي را به او القاء مي كنند با قدرت كلام و رفتار مطمئن اجتماعي مقاومت كند. افرادي كه احساس مي كنند كنترلي بر وقايع زندگي خود ندارند ، از عهده رد تقاضاهاي نا معقول ديگران برنمي آيند و از برخورد با مسائل مختلف زندگي اجتناب مي نمايند ، از طرفي افراد با عزت نفس بالا احساس كنترل شخصي بيشتري را در خود احساس مي كنند و با انديشيدن به توانايي ها با استرس موقعيت هاي مختلف مقابله بيشتري مي كنند .ورزش مخصوصا در بعد حرفه ايش براي ورزشكاران خود وجهه ي اجتماعي كسب مي كند و منجرمي گردد ، با تصميم گيري صحيح و منطقي در جنبه هاي مثبت ابراز وجود كنند ، بنابراين به آساني در برابر اميالي كه موقعيت آنها را به خطر مي اندازد مقاومت مي كنند ، وقتي ورزشكار درباره نتايج استفاده از مواد مخدر و شكستن قواعد تيمي و قوانين هشدار داده شد يك بهانه و دليل توجيه پذير براي امتناع از در خواست خواهند داشت .
 
فرضيه شماره 3 : بين بيان و ابراز محدوديت هاي شخصي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ميزان ابراز محدوديت هاي شخصي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان مهارت ابراز محدوديت هاي شخصي در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط : مارتين و بت چاوا (2003) ، انشل (1987) ، مكيك اف و كوذار (1983) هماهنگ است .
داشتن سياست در باز نه تنها كمبودها را نمايان نمي سازد بلكه احترام و صميميت را چندين برابر مي سازد چراكه زمينه ساز پيشرفت مي گردد قبول محدوديت ها و ابراز آنها مي تواند به ورزشكار در پيدا كردن راه حل هاي مفيد و مؤثر كمك نمايد وقتي كمبودها و نواقص تيمي در مقايسه با تيم حريف مطرح شد مطمئنا نتيجه آن كسب امتياز بهتر در آينده خواهد بود.
فرضيه شماره 4 : بين شروع برقراري روابط اجتماعي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ميزان برقراري ارتباط اجتماعي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان مهارت برقراري ارتباط اجتماعي در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط : نسپر (2005) ، گرور (2005) ، ديوراستون و گرين كي (2004) ، ديويد و همكارانش (2004) ، مارتين و بت چاوا (2003) ، كروگر و كاپلان (2002) ، ويسر ام و همكارانش (1995) ،
دالاس و همكارانش (1993) ، آشفورد و همكارانش (1993) ، روزن فلد و ويلدر (1990) ، انشل (1987) ، فاريز و همكارانش (1985 ) ، كارون (1984) ، كوذار و مكيك اف (1983) ، ، ، فاوزي و همكارانش (1983) ، ريان (1980) هماهنگي دارد .
اما با نتايج پژوهش اينرسون و داي ويوز (2005) مغايرت دارد .
وقتي ورزشكار به طور واقع بينانه و منصفانه نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي كرد و از شكست ها و ناكامي ها براي بازنگري اهداف و برنامه هايش استفاده نمود ، اهداف معقولي را براي يك زندگي پويا در نظر مي گيرد در اين صورت هرگونه تلاشي در جهت هدف منجربه كسب نتايج نسبتا خوب خواهد شد و اجتماع گريزي كه آفات رشد شخصيت هستند را از خود دور مي كند و با خود باوري به تدريج در گروه ها و عرصه هاي اجتماعي مشاركتي فعال پيدا مي كند .
 
فرضيه شماره 5 : بين ابراز احساسات مثبت دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ميزان ابرازاحساست مثبت دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان ابراز احساسات مثبت در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
سالگيوئرو (2004) ، ويدمگر و همكارانش (1985) ، انشل (1987) ، كارون (1984) ، مكيك اف و كوذار (1983) ، ويليامز و هكر (1982) ، ماتينز (1981) ، برد و كتيپ (1980) ، گينوت (1965) هماهنگ است .
انديشيدن در باره يك رويداد ناگوار شانس تكرار آن را براي ورزشكار افزايش مي دهد در حالي كه بروز احساسات مثبت نه تنها به تخليه هيجانات و فشارهاي رواني كمك مي كند بلكه بياد مي آورد كه در كجا مناسب عمل كرده است ، تاييد مثبت به جاي پيام منفي ، او را براي انتقادپذيري آماده مي كند. در ورزش فرد با تشويق ديگران توانايي برزبان آوردن حالات مثبت را در خود ايجاد مي كنند، تاييد و تشويق فرد را به طرف بهره گيري از ويژگي هاي مثبت و مهارت هاي برتر خود سوق مي دهد و تحصيل هر توفيق نسبي ، احتمال اخذ تقويت از محيط اجتماعي را افزايش مي دهد.
 
فرضيه شماره 6 : بين ميزان انتقادكردن دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ميزان انتقاد كردن دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان انتقاد سازنده در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
انشل (1987) ، مكيك اف و كوذار (1983) ، ويليامز و هكر (1982) ، اسميت (1977) هماهنگي دارد .
تلاش در راه هاي مختلف براي رسيدن به هدف به ورزشكار ياد مي دهد كه هميشه راه حل ها و روش هاي مؤثرتري هم وجود دارد كه ممكن است وي از آنها بي اطلاع باشد لذا با قبول انتقادهاي منطقي و سازنده ديگران به تفاوت ديدگاه ها احترام گذاشته و با قبول پيشنهادهاي سازنده و درك ضرورت تغيير، شجاعت تغيير را در خود ايجاد مي كند و به منظور رفع خطاها و ضعف ها از آن استفاده مي نمايند ، اما ورزشكار زماني از عقايد ديگران استفاده نموده و تدافعي عمل نمي كند كه از اختلاف عقيده داشتن با ديگران هراسي نداشته باشد لازمه اين امر نيز اين است كه فرد، خودش يك منتقد سازنده باشد و هدفش از انتقاد به ديگران خورد كردن شخصيت آنان نباشد.
فرضيه شماره 7 : بين اختلاف عقيده داشتن با ديگران دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين اختلاف عقيده داشتن با ديگران دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان احترام به تفاوت ديد گاه ها و عقايد ديگران در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
ويليامز و هكر (1982) ، انشل (1987) ، يوشي مورا (2005) هماهنگي دارد.
وقتي در محيط ورزشي تيم هايي با عقايد و ايدئولوژي هاي گوناگون رو در روي هم قرار مي گيرند و در چارچوب قوانين و مقررات يك بازي بي طرفانه كه هيچ گونه ارتباطي با اين عقايد ندارند به بازي مي پردازد ، ورزشكار عادت مي كند افرادي را با عقايد ديني يا سياسي متفاوت دركنار خويش بپذيرد و بداند كه رقيب او قبل از هر چيز يك انسان است و فقط در ورزش رقيب اوست و نه بيشتر ، رقيب وي دشمن او نيست ، به فرض كه با او هم عقيده نباشد. البته براي رسيدن به اين مقصود بايستي فضاهاي ورزشي لااقل در زمان ديدار ورزشي از هرگونه اختلاف عقيدتي ، نژادي بدور باشد .
فرضيه شماره 8 : بين ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد .
نتايج اي پژوهش حاكي از آن است كه بين ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي دانشجويان دختر ورزشكار و غيرورزشكار تفاوت معناداري وجود دارد ، بدين معني كه ورزشكاران از لحاظ ميزان ابراز وجود در موقعيت هاي خدماتي در سطح بالاتري قرار دارند . بر همين اساس اين نتيجه با نتايج بدست آمده توسط :
مارتين و بت چاوا (2003) ، ويسرام و همكارانش (1998) ، انشل (1987) ، ويدماير (1985) ، كارون (1984) ، برد و كتيپ (1980) ، بلانچارد و هرسي (1977) .
 
كمك گرفتن از تمامي اعضاي تيم كه در اهداف ورزشي يك ورزشكار مؤثرند بر انسجام تيمي مي افزايد. چنانچه ورزشكاري به تنهايي و با اتكاي به خود كار كند با اين گمان كه همه پاسخ ها را دارد خود را از تيم جدا كرده و از بقيه اعضاء حمايتي دريافت نمي كند و بقيه افراد دخيل در تيم خود را در موفقيت و شكست او پاسخگو نمي دانند چون داراي حس مشترك اندكي هستند.
 
پيشنهادهاي برخاسته از نتايج پژوهش :
1- پيشنهاد مي شود پرسشنامه ابراز وجود در برنامه هاي قبل از استخدام به ويژه در مراكز تعليم و تربيت به منظور استخدام افراد موفق و موثردر ارتباط هاي سالم كه قدرت تصميم گيري و مسئوليت پذيري بالايي داشته باشند ، مورد استفاده قرار گيرد.
2- پيشنهاد مي شود از افزايش ميزان ابراز وجود در ورزش به منظور پيشگيري و درمان اعتياد به مواد مخدر وحفظ جوانان در برابر تمايلات جنسي استفاده گردد.
3- پيشنهاد مي شود از ابراز وجود در ورزش به منظور موفقيت هاي شغلي جوانان به ويژه در قشر دانشجو كه نياز به روابط بيشتري در آينده دارند استفاده گردد.
4- آموزش مهارت هاي رواني ابراز وجود توسط روانشناسان در كلاس هاي مربيگري ورزش انجام گيرد تا مربياني آگاه ، در اين نياز رواني مهم را تحويل جامعه ورزشي دهد ، زيرا محيط ورزشي اگر چه مستعد بهبود ابراز وجود در افراد است ، اما زير نظر مربيان ناآگاه و سركوب كننده بدون نتيجه خواهد بود .
5- به مربيان پيشنهاد مي شود با بالابردن دانش خود در مورد مهارت هاي رواني در كنار مهارت هاي تكنيكي و تاكتيكي به بهبود روابط اعضاي تيم در كنار عملكرد تيمي بپردازند.
6- به روانشناسان پيشنهاد مي شود با همكاري مربي ورزشي ، از ابراز وجود در ورزش براي درمان افراد مبتلا به پرخاشگري ، منفعل ، افسرده ، مضطرب و …..روانشناسان استفاده نمايند .
 
7- نتايج اين پژوهش به مربيان كمك مي كند تا با آگاهي از وجود اين مهارت رواني به دنبال افزايش اطلاعات خود در اين زمينه پرداخته و روابط خود را با ورزشكارانشان بهبود بخشند .
پيشنهادهايي براي پژوهش هاي بعدي :
1- پيشنهاد مي شود ميزان ابراز وجود در مشاغلي چون معلمي و پرستاري كه نياز به ابراز وجود بالايي را مي طلبد مورد سنجش قرار گيرد و در صورت مشخص شدن كاستي و كمبود ، اطلاع رساني به آنها در مورد اهميت اين نياز رواني صورت پذيرد .
2- پيشنهاد مي شود ميزان ابراز وجود معلمين از ديدگاه دانش آموزان آنها مورد سنجش قرار گيرد و از آن بصورت بازخورد سازنده استفاده گردد .
3- پيشنهاد مي شود مقايسه اي بين ميزان ابراز وجود معلمين تربيت بدني و ساير رشته ها انجام گيرد و نقش ورزش در بهبود روابط به اين شكل مورد بررسي قرار گيرد .
4- پيشنهاد مي شود پژوهش هاي مشابهي در سطوح مختلف رقابتي و ورزش در سطح همگاني و مقايسه بين رشته هايي چون يوگا كه با آرام سازي همراه مي باشند و ورزش هاي دفاعي كه داراي ادبيات پيشينه قوي مي باشند ، انجام پذيرد .
5- پيشنهاد مي شود پژوهش هايي در زمينه بررسي تاثير ابراز وجود در ورزش در پيشگيري و درمان اعتياد انجام گيرد.
6- پيشنهاد مي شود ميزان ابراز وجود افراد موفق و خشنود در زمينه شغلي مورد بررسي قرارگيرد و مشخص گردد كه چه ميزان از موفقيت شغلي آنها به ابراز وجود آنها مربوط بوده است .
7- پيشنهاد مي شود ميزان فراهم آوردن امكانات ابراز وجود مانند ورزش در خانواده ها مورد بررسي قرارگيرد و رابطه آن با موفقيت هاي تحصيلي شغلي و يا انحرافات جنسي و اعتياد در فرزندان مورد سنجش قرارگيرد.
 

👇 تصادفی👇

پایان نامه ارشد بررسی سبک زندگی اجتماعی زنان از منظر قرآن و احادیثدانلود پایان نامه آماده داده کاوی، مفاهیم و کاربرد با فرمت word-ورد 98 صفحهآموزش کامل تایپ ده انگشتی فارسی و انگلیسی در دو ساعتاپلیکیشن تماس صوتی و تصویریV Talkارائه الگوی بارگذاری جدید برای قابهای فولادی با مهاربندی برون محورآموزش نرم افزار ورکینگ مدلكتاب طلسم و ادعيه و علوم غريبهAjax Drop Down Cart for Virtuemart V2.5.0 - ماژول سبد خرید برای ویرچومارت ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل مقاله 63- روانشناسی ورزش

مقاله 63- روانشناسی ورزش

دانلود مقاله 63- روانشناسی ورزش

خرید اینترنتی مقاله 63- روانشناسی ورزش

👇🏞 تصاویر 🏞