👈فول فایل فور یو ff4u.ir 👉

مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها

ارتباط با ما

دانلود


مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها
کل مقاله 40 صفحه
 
چكيده مقاله
مهاجرت و حاشيه‌نشيني دو پديده به ظاهر متفاوت مي‌باشند كه برآيند يك عامل مشترك بوده و نتايج و تبعات مشابهي هم بخصوص براي شهرها بدنبال دارد.
مهاجرت كه خود نتيجه ی نابرابري‌هاي مكاني و بي‌عدالتي‌هاي منطقه‌اي مي‌باشد، به دليل ويژگي‌هاي خاص مهاجران و علل مهاجرتشان پيامدهاي منفي متعددي براي شهرها و روستاها بدنبال دارد كه از جمله ی آنها ظهور و گسترش پديده ی حاشيه‌نشيني در شهرهاي بزرگ مي‌باشد.
حاشيه‌نشينان به علت فقر شديد و همه‌جانبه ( اقتصادي ، اجتماعي ، فرهنگي و…) و اعتراض نسبت به وضع موجود و ابراز وجود در شهرها ، اقدام به فعاليت‌هايي مي‌نمايند كه موجب سلب آسايش شهروندان و امنيت شهرها مي‌گردد.
اين موضوع در شهر مشهد از شدت بيشتري برخوردار بوده و مشكلات زيادي را هم ايجاد نموده است. سرقت‌هاي متعدد ، آدم‌ربايي و آدم‌كشي، قاچاق مواد مخدر ، شرارت ، تجمعات خياباني و… از جمله ی اين معضلات هستند.
آنچه مسلم است بدون توجه به علل مهاجرت روستاييان و سكنه ي شهرهاي كوچك به شهر هاي بزرگي مانند مشهد، مبارزه با معلول و تلاش براي ساماندهي حاشيه نشيني نتايج ملموس و چنداني نخواهد داشت.
مقدمه :
مهاجرت بي‌رويه به شهرها و گسترش حاشيه‌نشيني در قرن گذشته و قرن اخير از معضلات مهم شهرهاي بزرگ جهان، بخصوص در كشورهاي در حال توسعه مي‌باشد، كه پيامدهاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و امنيتي متعددي به دنبال داشته است.
اين دو پديده جمعيتي و شهري اگر در راستاي هم قرار گيرند و به هم پيوند بخورند، قطعاً مشكلات و پيامدهاي منفي مضاعفي را براي يك جامعه بخصوص شهرهاي بزرگ به دنبال خواهند داشت.
از آنجايي كه علل حاشيه‌نشيني رانمي‌توان خارج از چارچوب علل مهاجرت ـ بخصوص مهاجرت روستا به شهر ـ بررسي كرد، مي‌بايستي آنها را به طور توأمان مطالعه نمود. چرا كه از يك طرف عوامل دافعه (Pushfactors) در روستا موجب تخليه اين واحدهاي جمعيتي و مولد مي‌گردد و از طرف ديگر عوامل جاذبه (Pull factors) آنها را به سوي شهرها كشانده و سربار جامعه شهري مي‌نمايد.
براي بررسي نقش اين فرآيند در مسائل شهري و بخصوص امنيت اجتماعي شهرها لازم است دلايل مهاجرت، تيپ مهاجران و خصوصيات آنها و همچنين وضعيت مناطق حاشيه‌نشين شهرها و ساكنان آنها مورد توجه قرار گيرند. چرا كه بخش اعظم بزهكاري ها، جرم هاي مشهود و نامشهود و جناياتي كه در اين كانونهاي جمعيتي اتفاق مي‌افتد و يا ساكنان آنها در سطح جامعه مرتكب مي‌شوند، ناشي از ساختار فيزيكي، فرهنگي، جمعيتي و اقتصادي اين نواحي و ساكنان آنها مي‌باشد.
حاشيه‌نشينان داراي وضعيت اجتماعي و اقتصادي نامناسبي بوده و بندرت جذب ساختارهاي مدرن شهري مي‌شوند. برداشت‌ها و روحيات خود آنها، نحوه برخورد و رفتار شهروندان ديگر با آنها، عدم توجه مسئولان سياسي و خدماتي شهرها به آنها، موجبات ايجاد روحيه ي عصيان‌ورزي و حس انتقام در آنها شده كه خود را به صورت رفتارهاي نابهنجار و مشكل‌آفرين بروز مي‌دهد.
بررسي نظريات مربوط به پاتولوژي شهري ( آسيب‌شناسي شهري ) و اكولوژي جرايم شهري و خشونت ها و ناآراميهاي شهري و انطباق آنها بر حاشيه ي شهر مشهد مبين ارتباط مستقيم بين ويژگيهاي مهاجر و حاشيه‌نشين با بزهكاري و كاهش ضريب امنيتي شهرها مي‌باشد.
مهاجرت:
« مهاجرت جابجايي بين دو واحد جغرافيايي يا به عبارت ديگر ترك يك سرزمين و اسكان در سرزمين ديگر است.»(1)
حركات مكاني جمعيت يا مهاجرت يعني « تغيير محل اقامت معمولي از يك نقطه جغرافيايي به نقطه ديگر» (2)كه مي‌توان آن را از نقطه نظرات مختلف تقسيم‌بندي نمود مانند: فاصله مبدأ تا مقصد، طول مدت اقامت در محل جديد، عبور از مرزها و …
از نظر عبور از مرزها مهاجرت ها يا « بين‌المللي » و يا « داخلي » هستند، كه هركدام به نوعي مي‌تواند زمينه‌ساز مشكلاتي در مقصد باشد. در اين بين هجوم آوارگان كشورهاي مجاور ـ مانند آوارگان افغاني ـ و مهاجرت روستا به شهر در داخل يك كشور مشكلات و تبعات بيشتري دارند.
مهاجرت به عنوان يك پديده اجتماعي مي‌تواند نشانه ي پويايي و تحول جامعه باشد و موجب ترقي و پيشرفت شود، همانطور كه پيرمن عقيده دارد كه: « هجرت روستايي نه تنها انحطاط‌آور نيست بلكه مترقي نيز هست».(3)اما مهاجرت هاي بي‌رويه و بدون برنامه كه نتيجه ي اجراي سيساست هاي غلط دولت ها و نابرابري‌هاي شديد مكاني مي‌باشد، اثرات مخربي بر پيكر روستاها و شهرها وارد آورده و فضاهاي جغرافيايي را از حركت و پويايي باز مي‌دارد.(4)
براي هر حركت كه منجر به مهاجرت و در نهايت سبب حاشيه‌نشيني مي‌شود مي‌توان عوامل مختلفي را ذكر نمود كه در بين آنها دو عامل اساسي « دفع‌كننده» و « جذب‌كننده» اهميت بيشتري دارند. (لوئيس‌ـ‌1982)
مايكل تودارو تصميم به مهاجرت از روستا به شهر را تابع دو متغير اصلي «جذب و دفع» مي‌داند:
1- تفاوت فاحش درآمد شهر و روستا(دافعه)
2- احتمال دستيابي به نوعي اشتغال در شهر(جاذبه)
به نظر تودارو يك روستايي در برابر امكان بيكاري در شهر و يا روستا، بيكاري در شهر را برمي‌گزيند چرا كه چشم‌انداز آينده شهر روشن‌تر از روستا مي‌باشد.(5)
صاحب‌نظران رشته‌هاي مختلف، علت هاي زيادي را براي اين فرايند شوم برشمرده‌اند كه همه ي آنها به نوعي مكمل همديگر بوده و تنها زواياي ناخوشايند از بين‌رفتن تدريجي روستاها را به تصوير مي‌كشد. انگيزه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، رواني و عاطفي، طبيعي، اداري، سياسي و حكومتي، جهاني و غيره كه به برخي اشاره خواهد شد.
نظريات اقتصادي مهاجرت بيشتر بر تفاوت شاخص هاي اقتصادي مانند سطح درآمد، اشتغال، تفاوتهاي مكاني و… تأكيد دارند.
از ديدگاه اكولوژيكي و در تحليل اكولوژيكي ـ جغرافيايي مهاجرت، عوامل اكولوژيكي روستا (آب و خاك و…) و موضع جغرافيايي روستا مؤثر مي‌باشند كه حتي بر عوامل اقتصادي هم تأثير زيادي دارند.(6)
نظريه وابستگي، مهاجرت را امري اجباري مي‌داند كه بر اساس عدم توسعه يك محيط نسبت به محيط ديگر و وابستگي‌ بخش غير سرمايه‌داري به سرمايه‌داري بوجود مي‌آيد. مهاجرت از يك طرف معلول توسعه ي نابرابر و از طرف ديگر عامل گسترش و تعميق آن مي‌باشد. اين نظريه مهاجرت روستا به شهر را نتيجه ي نابرابري هاي ساختي و مكاني بين بخشهاي جامعه مي‌دانند.(7)
متأسفانه رشد وابسته و ناموزون اقتصاد كشور ايران در دهه‌هاي گذشته، در قالب نظام « مركز ـپيرامون » و سياستهاي نادرست اقتصادي، اجتماعي و حتي سياسي كه متأسفانه تا به امروز هم با تفاوتهايي ادامه دارد، موجب رشد قطبهاي شهري به قيمت افول مناطق روستايي شده است. اين روند نامعقول منجر به عدم تعادل بين مناطق كشور بخصوص شهرها و روستاها شده است. بروز جنگ و نابساماني هاي اوايل پيروزي انقلاب اين نابرابري ها را تشديد نموده و موجب جابجايي و انتقال منابع اقتصادي و نيروي انساني از نواحي محروم به نواحي برخوردار، بصورت مهاجرت هاي فصلي، كوتاه‌مدت و دائم شده است.(8)
خروج نيروهاي جوان و فعال در گروههاي سني 29ـ20 سال از روستاها در نتيجه ي اين روند نابرابر، موجب تشديد عقب‌ماندگي مناطق مهاجرفرست شده است. (9)
مهمترين علل مهاجرت را به طور اختصار مي‌توان اينگونه بيان نمود :
1- علل اقتصادي :
درآمد كم، اختلاف درآمد بين شهر و روستا، عدم تضمين و ثبات درآمدها، نوسان قيمت محصولات كشاورزي، كمبود زمين، بيكاري و نبود فرصت هاي شغلي، وجود فرصت هاي اشتغال بيشتر در شهرها، علاقه به صيانت نفس، سياست هاي نادرست اشتغال، مسكن و قيمت‌گذاري مواد غذايي و….
علاقه به صيانت نفس و حفظ بقاء در سرشت هر موجود زنده‌اي از جمله انسان نهفته است. اگر انسان در شرايطي قرار گرفت كه از مايحتاج اوليه محروم ماند، طبيعي است كه براي نجات از آن كوشش به خرج مي‌دهد.(10)
در حقيقت آن ها از مرگ به سوي فقر و از فقر به سوي مرگ پناه مي‌برند.
در مطالعات نگارنده در بخش مركزي شهرستان بيرجند، 66% مهاجرين روستايي و 75% ساكنان روستاهاي مطالعه شده، عوامل اقتصادي را از مهمترين دلايل مهاجرت و ترك روستا برشمرده‌اند.(11)
2- علل طبيعي :
محدوديت‌ها و مشكلات طبيعي بطور مستقيم يا غيرمستقم موجب دفع جمعيت از روستاها مي‌شود و شايد بتوان به جرأت ادعا نمود، بسياري از عوامل ديگر بخصوص عوامل اقتصادي مهاجرت، ريشه در عوامل طبيعي دارند.
مخاطراتي از قبيل: سيل، زلزله، بهمن، خشكسالي و محدوديت هايي مانند كم‌آبي و افت سطح آبهاي زيرزميني، شورشدن آبها، حركت ماسه‌هاي روان، فرسايش خاك، سرمازدگي محصولات و…، كه متأسفانه بيشتر اين مشكلات طبيعي به دليل عدم برنامه‌ريزي و مديريت صحيح منابع و رفتارهاي طبيعي مشكلات زيادي را براي روستانشينان ايجاد مي‌نمايد، بطوري كه پس از هر حادثه‌اي مانند سيل يا زلزله و خشكسالي خانواده‌هاي زيادي به سوي مقصدي نامعلوم و سرنوشتي مجهول در شهرها حركت مي‌كنند.
3- علل اجتماعي و فرهنگي :
علاقه به تحصيل و بخصوص در سطوح عالي، تحصيل فرزندان، ازدواج، روابط خويشاوندي، جاذبه‌هاي فرهنگي و هنري در شهرها، احساس حقارت و سرخوردگي به دليل روستايي بودن، رشد سريع جمعيت و عدم تناسب آن با فرصتهاي شغلي در روستا، برنامه‌هاي دولت و نيازهاي اداري، تمايل به زندگي بهتر و رفاه بيشتر، خدمت سربازي، كمبود امكانات آموزشي و فرهنگي مانند مدرسه و كتابخانه و … از جمله ي اين عوامل هستند.
علاقه به سوادآموزي و ادامه ي تحصيلات توسط نوجوانان روستايي از يك طرف و نبود امكانات تحصيلي كافي در روستاها در مقاطع مختلف تحصيلي از سوي ديگر، خيل عظيمي از دانش‌آموزان را راهي شهر نموده و آرام‌آرام جذب شهر و جاذبه‌هاي فريبنده و يا واقعي آن مي‌نمايد.- مهاجرتي كه در بيشتر موارد از سوي والدين آنها هم همراهي مي‌شود ـ و اين سرآغاز يك مهاجرت خاموش و بي سر و صداي نسل جوان روستا و سازندگان فرداي آن مي‌باشد.
2/56% روستاهاي موردمطالعه در بخش مركزي بيرجند و 19% مهاجران روستايي تحصيل را علت مهاجرت ذكر كرده‌اند و بيش از 50% اين روستاها فاقد فضاهاي آموزشي در مقاطع مختلف بخصوص راهنمايي و دبيرستان بوده‌اند.(12)
اين افراد در شهرها بصورت گروههاي متمايز باقي مي‌مانند و اگرچه مي‌كوشند ارزش هاي شهري را تقليد نمايند ولي به از خود بيگانگي دچار مي‌شوند. شخص مهاجر نه تنها ارزش هاي شهر را در خود دروني نمي‌كند بلكه در بسياري از موارد به دور خودیک ديوار فرهنگي نامرئي مي‌كشد. شكل‌گيري خرده فرهنگهاي مهاجرنشين در شهرها نشانگر عدم انطباق او با محيط جديد است. دوگانگي و داشتن فرهنگ دهقاني و فشارهاي ناشي از محدوديت هاي شهري در آنها حس دشمني، عداوت و حقارت بوجود مي‌آورد و در برابر جامعه ي شهري به خشونت مي‌ايستند. نابساماني ها، كجروي ها، انحرافات، فسادهاي اجتماعي و اخلاقي، سرقتها و… حاصل اين روند مي‌باشد. (13) (نگاهي به رفتارهاي اجتماعي مردم در برخي مناطق مشهد بخصوص حاشيه شهر گوياي اين مسئله است).
در حقيقت شهرنشيني صورت گرفته اما بدون آمادگي هاي فكري، روحي و اقتصادي، كه اين مسئله تمايلات پنهان و حتي غيرعادي را بتدريج در ميان مهاجران از قوه به فعل درمي‌آورد. شهرنشيني نيازهاي فراواني را برمي‌انگيزد كه برآوردن آنها با توجه به محدود بودن امكانات آنها غيرممكن است.
مهاجران روستايي خصوصيات اجتماعي ـ اقتصادي متفاوتي دارند. برخي با سرمايه و تخصص مي‌توانند خود را با نظام حاكم بر شهرها تطابق دهند، ولي عده كثير ديگر بدون سواد و تخصص كافي و مهارت و سرمايه، قادر به جذب در نظام اقتصادي و اجتماعي شهرها نيستند و به حاشیه ها( حاشیه های اقتصادی، فرهنگی و فیزیکی) رانده مي‌شوند و موجب افتراق اجتماعي‌ـ‌اقتصادي در شهرها مي‌شوند كه اين شكاف در الگوهاي اكولوژيكي و فيزيكي شهرها به خوبي و به وضوح منعكس مي‌باشد.
دسته ي اول در مركز نظام اقتصادي ـ اجتماعي قرار گرفته و شغل و جايگاهي يافته‌اند و در نقاط مناسب ساكن مي‌شوند و گروه دوم كه در حاشيه ي اقتصادي و اجتماعي شهر هستند از لحاظ فضايي هم در حاشيه ي فيزيكي شهرها قرار مي‌گيرند و به طور كامل به حاشيه رانده مي‌شوند.
ارتباط تنگاتنگ مهاجرت با حاشيه‌نشيني و تأثير شديد مهاجرت بر الگوهاي رفتاري شهرها از همين‌ جا مشخص مي‌شود. ضعف و ناتواني پدر در حكمراني خانواده، تضادهاي ارزشي ميان اعضاي خانواده، ايجاد ارزشهاي جديد، از بين رفتن كنترل اجتماعي روستا، آشنايي جوانان و نوجوانان با مظاهر و لوازم فساد و انحراف، شيادان و باندهاي تبهكاري كه در كمين افراد بيكار و سرگردان نشسته‌اند و دهها عامل ديگر حاشيه‌نشينان شهري امروز و مهاجران روستايي ديروز را بسوي انحطاط سوق مي‌دهد و بر دامنه ي نابساماني هاي اجتماعي مي‌افزايد.(14)
نگارنده در بازديدي كه از حاشيه ي شهر مشهد به همراه دبيران جغرافياي ناحيه ي ‌يك مشهد داشتيم، در مصاحبه با افراد متعدد اين رهاشدگي از قيود و كنترل هاي شديد اجتماعي روستا را به وضوح در صحبت ها و رفتارهاي ساكنان آن مناطق مشاهده نموديم.
ارتباط زياد مهاجرت با حاشيه‌نشيني ايجاب مي‌نمايد كه هرگونه طرح و برنامه، يا مطالعه‌اي در ساختار مناطق حاشيه‌اي ، بر مطالعه ي علل مهاجرت ها و تيپ مهاجران تكيه نمايد و صد البته كه ساماندهي حاشيه‌نشيني امكان‌پذير نخواهد بود جز با حذف و يا لااقل كمرنگ نمودن علت هاي گريز جمعيت از روستاها.
در اينجا ذكر چند نكته اهميت زيادي دارد:
1- همه ي مهاجراني كه وارد شهرها مي‌شوند، روستايي نيستند و بخش قابل توجهي از آنها را هم مهاجران شهرهاي كوچكتر و مناطق غير برخوردار تشكيل مي‌دهند.
2- تمامي مهاجران( روستايي يا غير روستايي ) در حواشي اسكان نمي‌يابند و در حاشيه قرار نمي‌گيرند،بلكه به عنوان عوامل فعال در نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي شهرها ايفاي نقش مي‌نمايند.
3- در برخي كشورها بخصوص ممالك جهان سوم پديده ي مهاجرت به شهرها، در بيشتر موارد واكنش به دافعه‌هاي نواحي روستايي مي‌باشد تا جاذبه‌هاي نواحي شهري.
حاشيه‌نشيني(shanty town) از ديدگاه صاحبنظران مختلف بصور گوناگون تعريف شده و هر گروهي از ديدگاهي خاص به آن پرداخته‌اند: حاشيه‌نشيني از كلمه( slumer)گرفته شده است. از لحاظ جامعه‌شناسي، حاشيه‌نشيني يك شيوه ي زندگي است، خرده‌فرهنگي با مجموعه‌اي از ارزشها و هنجارها كه در محل‌هايي نامناسب و در يك انزواي اجتماعي با پارامترهاي بهداشتي و رفتاري پايين قرار گرفته‌اند.
ــ برخي پژوهشگران از ديدگاه اكولوژي شهري تلاش نموده‌اند با توجه به بافت فيزيكي شهر، به توجيه آن بپردازند. گروهي ديگر حاشيه‌نشيني را نوعي مسكن اطلاق مي‌نمايند كه افراد بدون اجازه و يا پرداخت اجاره‌بها، مكان‌ها را اشغال نموده و آن را پناهگاه خويش قرار داده‌اند.(16)
ـ آقاي حسين‌زاده دلير حاشيه‌نشيني را معادل slum) ) به مفهوم محله، با كوچه‌هاي كثيف يا مسكن انحطاط يافته و غيرمعمولي در نظر گرفته‌اند.
ـ منصوريان و آيت‌اللهي از مركز جمعيت‌شناسي دانشگاه شيراز معتقدند: حاشيه‌نشينان كساني هستند كه در سكونتگاه هاي غير متعارف همراه با ساكنان بافت اصلي شهر زندگي مي‌كنند. اين افراد بيشتر بر اثر نيروي دافعه ی زادگاه خود و كمتر تحت تأثير نيروهاي جاذب شهري ترك وطن نموده‌اند، و چون اكثريت آنها بيسواد و فاقد مهارت لازم براي جذب در بازار كار شهري هستند، عامل «پس‌راني شهري» آنها را از شهر به حاشيه سوق مي‌دهد.(17)
ـ سيد سعيد زاهد زاهداني معتقد است: حاشيه‌نشين كسي است كه در محدوده ی اقتصادي شهر زندگي مي‌كند، اما جذب نظام اجتماعي ـ اقتصادي شهر نشده است.(18)
در كشورهاي توسعه يافته اين مسئله مولود نابرابري ها و تبعيضات نژادي مي‌باشد، مانند محلات سياهان يا آسيائي‌ها در آمريكا. ولي در كشورهاي توسعه نيافته اين پديده معلول رشد سريع و ناهماهنگ اقتصاد و فزوني دوگانگي هاي اجتماعي‌ ـ اقتصادي و نابرابري هاي مكاني بين مناطق مختلف این كشورها مي‌باشد.
از ديدگاه جغرافياي شهري، حاشيه‌نشيني، آلونك ‌نشيني و زاغه ‌نشيني نيست، بلكه يك روند است. روندي كه عده‌اي در حاشيه ی يك شهر زندگي مي‌كنند كه ممكن است مرفه يا فقير باشند. (حاشيه‌هاي ثروتمند نشين موضوع اين مقاله نيست).
در حواشي فقيرنشين ممكن است آلونك، زاغه، كپر، زيرزمين، چادر، اتاق، گرگين، اتاق حلبي و… به عنوان انواع مساكن وجود داشته باشد.
ـ زاغه‌نشين يا حاشيه‌نشين به كسي گفته مي‌شود كه از روي فقر در مكاني به نام خانه، سواي خانه‌هاي عادي و متعارف شهري زندگي مي‌كند. (19)
اين مفهوم با « مناطق فقيرنشين شهر» ( urban slums) تفاوت دارد. مناطق فقيرنشين شهري معمولاً در نتيجه ي صنعتي شدن بوجود آمده‌اند و به مناطقي از شهرها اطلاق مي‌شود كه قديمي بوده و بصورت مخروبه هستند و داراي تراكم جمعيت زياد مي‌باشند. در حالي كه حاشيه‌نشيني مربوط به خانه‌هايي است كه با مصالح نامناسب و غيرمتعارف و در كناره‌هاي شهرها ساخته مي‌شوند.(20)
آنچه مي‌توان روي آن تأكيد نمود اين نكته است كه اين مناطق داراي مساكن نامتعارف و متفاوت با ساير نواحي شهر، از نظر مصالح و نوع مساكن هستند. ساكنان اين نواحي از نظر شاخص هاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي در پايين‌ترين سطح جامعه شهري هستند. آنها تنها منشأ روستايي ندارند، بلكه گروهي از آنها، شهرنشيناني هستند كه به دلايلي مانند: عدم تمكن مالي، ناآشنايي با مناطق شهر، جابجایی هاي داخل شهر از اين نواحي سر در آورده‌اند و يا تبهكاراني كه اين مناطق را حاشيه ی امن براي فعاليت هاي خود مي‌دانند.

👇 تصادفی👇

شبيه‌سازي عددي و حل تحليلي دو بعدي ديسك حلقه‌اي دوار در سرعت‌هاي بالاکلیدهای میانبر و کلیدی اکسلپروژه بررسي معماري جويشگر Googleقالب night rooh برای جوملاگزارش کارآموزی در شرکت پژوهش صنایعنرم افزار پرینتر مجازی با خروجی JPEGتحلیل و شبیه سازی تقویت امواج عبوری از نانولوله های کربنی فلزی با بایاس DCمادي گري ( ماترياليسم ) ✅فایل های دیگر✅

#️⃣ برچسب های فایل مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها

مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها

دانلود مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها

خرید اینترنتی مقاله 76- مهاجرت ‌ حاشيه‌ نشينی و امنيت اجتماعی شهرها

👇🏞 تصاویر 🏞