معماری دوران رنسانسپاورپوینت معماری دوران رنسانسمقدمهواژه رنسانس به معني (تولد دوباره) و(نوزادي) است.رنسانس عصري است كه انسان غربي بار ديگر به هنر و فلسفه و فرهنگ يونان و روم باستان توجه كرد و فرهنگ كلاسيك باستاني را اوج آفرينش بشري ناميد. از اين هنگام بود كه بسياري از اصول و شيوه هاي باستاني از اصول و شيوه هاي باستاني مورد توجهذو تقليد قرار گرفت . گذشته از توجه به فرهنگ و هنر يونان و روم باستان عقل محوري،فردگرايي و انسان مآبي (اومانيسم) از ديگر مشخصه هاي رنسانس است.اگر بشر در سراسر قرون وسطي به جمع توجه داشت و نيز همه چيز را تابع امر خداوند و كليسا ميپنداشت ،انسان عصر رنسانس به تدريج به خصوصيات و استعدادهاي فردي توجه كرد و مانند عصر كلاسيك (يونان و روم باستان) انسان را اساسي ترين محور هستي در كل جهان دانست.نهضت رنسانس از ايتاليا آغاز شد واين حركت به طور بارز از سده ي 14 تا 16 مراحل كمال خود را پيمود . هر چند نميتوان تاريخ و سال معيني براي رنسانس به وقوع پيوست از سده هاي قبل و در دل سده هاي ميانه به تدريج شكل گرفت.در دوره رنسانس در زمينه دين نهضت اصلاح ديني (پروتستانيزم) وحدت ديني سده هاي ميانه را از هم پاشيد حوادث ديثگري نيز چون اختراع چاپ،اعلام نظريه مركزيت خورشيد در منظومه شمسي از طرف كوپرنيك و نيز برخي پيشرفتهاي ديگر در زمينه فيزيك و مكانيك شرايط جديدي به وجود اوردند كه به رنسانس منجر شد.رنسانس عصري است كه بر فرديت افراد شايسته و با استعداد تاكيد ميكند و نبوغ فردي هنرمند را مي ستايد و براي آن ارزش ويژه اي قايل ميشود در دوره رنسانس است كه براياولين بار در تاريخ شخص هنرمند اهميت خاص پيدا ميكند اصولا مفهوم (هنرمند) در دوره رنسانس به وجود آمد.
معماری دوران رنسانس
معماری دوران رنسانسپاورپوینت معماری دوران رنسانسمقدمهواژه رنسانس به معني (تولد دوباره) و(نوزادي) است.رنسانس عصري است كه انسان غربي بار ديگر به هنر و فلسفه و فرهنگ يونان و روم باستان توجه كرد و فرهنگ كلاسيك باستاني را اوج آفرينش بشري ناميد. از اين هنگام بود كه بسياري از اصول و شيوه هاي باستاني از اصول و شيوه هاي باستاني مورد توجهذو تقليد قرار گرفت . گذشته از توجه به فرهنگ و هنر يونان و روم باستان عقل محوري،فردگرايي و انسان مآبي (اومانيسم) از ديگر مشخصه هاي رنسانس است.اگر بشر در سراسر قرون وسطي به جمع توجه داشت و نيز همه چيز را تابع امر خداوند و كليسا ميپنداشت ،انسان عصر رنسانس به تدريج به خصوصيات و استعدادهاي فردي توجه كرد و مانند عصر كلاسيك (يونان و روم باستان) انسان را اساسي ترين محور هستي در كل جهان دانست.نهضت رنسانس از ايتاليا آغاز شد واين حركت به طور بارز از سده ي 14 تا 16 مراحل كمال خود را پيمود . هر چند نميتوان تاريخ و سال معيني براي رنسانس به وقوع پيوست از سده هاي قبل و در دل سده هاي ميانه به تدريج شكل گرفت.در دوره رنسانس در زمينه دين نهضت اصلاح ديني (پروتستانيزم) وحدت ديني سده هاي ميانه را از هم پاشيد حوادث ديثگري نيز چون اختراع چاپ،اعلام نظريه مركزيت خورشيد در منظومه شمسي از طرف كوپرنيك و نيز برخي پيشرفتهاي ديگر در زمينه فيزيك و مكانيك شرايط جديدي به وجود اوردند كه به رنسانس منجر شد.رنسانس عصري است كه بر فرديت افراد شايسته و با استعداد تاكيد ميكند و نبوغ فردي هنرمند را مي ستايد و براي آن ارزش ويژه اي قايل ميشود در دوره رنسانس است كه براياولين بار در تاريخ شخص هنرمند اهميت خاص پيدا ميكند اصولا مفهوم (هنرمند) در دوره رنسانس به وجود آمد.