پيشگفتار1ريشههاي رنسانس.. 1بازرگانان و تجارت.. 5جامعة دوران رنسانس.. 6نيروهاي متحول كننده7پذيرش موقعيتها و تغييرات.. 9رنسانس متعالي. 11هنرمندان و آثارشان. 14پدر انسانگرايي. 32نامة پترارك به سيسرو. 34لورنزو والا در لاتين. 35خواندن متون قديمي. 37هدية كنستانتين. 39حاميان و مديسي. 41آكادمي افلاطوني. 44انسانگرايان فلورانس.. 46شاهزادة انسانگرايان. 50نياز آموزشهاي انسانگرايانه51انسانگرايي مسيحي. 54نياز به اصلاحات در كليسا55اهداف اصلاحطلبان. 57رنسانس شمال. 59رومانتيسم76قدرت اتحادية هانسايي. 86افول اتحادية هانسايي. 88ونيز امتياز انحصارياش را از دست ميدهد. 90صنعت و توليد. 91گناه بهره92ابداعات تجاري. 93ظهور بانكداري. 95بانكداران فلورانس.. 96پايان كار فوگرها102بدهي سلطنتي. 103پيدايش جهان امروزي. 106سلطنتهاي ملي. 106پیش گفتاردر آغاز قرن چهاردهم ميلادي، عصر مياني يا قرون وسطي كه از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول كشيده بود، رو به پايان بود و رنسانس، يكي از بزرگترين جنبشهاي فرهنگي تاريخ، به تدريج جايگزينش ميشد. رنسانس در سالهاي 1300 از ايتاليا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار يافت. به ن درت در دورهاي چنين كوتاه ازنظر تاريخي، رخدادهاي متعددي به وقوع ميپيوندد، حال آن كه اين قرنها سرشار از تغييرات اساسي و فعاليتهاي بزرگ است. جهان امروز ي زاييدة همين فعاليتهاست، زيرا رنسانس پايههاي اقتصادي، سياسي، هنري و علمي تمدنهاي كنوني غرب را بنا نهاد.به نظر كساني كه در دوران رنسانس زندگي ميكردند، عصر آنها با قرون وسطي كه به اشتباه دوران بيتوجهي خوانده ميشد،ارتباطي نداشت، بلكه با دوران يونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند كه تنها در دنياي باستان چنين موفقيتها و كارهاي بزرگي انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگي دوباره يا نوزايي فرهنگ يونان و روم باستان ميديد. نام رنسانس كه در زبان فرانسه به معني «نوزايي» است از همين جا نشئت ميگيرد.در قالب فایل ورد
روش تحقیق رنسانس
پيشگفتار1ريشههاي رنسانس.. 1بازرگانان و تجارت.. 5جامعة دوران رنسانس.. 6نيروهاي متحول كننده7پذيرش موقعيتها و تغييرات.. 9رنسانس متعالي. 11هنرمندان و آثارشان. 14پدر انسانگرايي. 32نامة پترارك به سيسرو. 34لورنزو والا در لاتين. 35خواندن متون قديمي. 37هدية كنستانتين. 39حاميان و مديسي. 41آكادمي افلاطوني. 44انسانگرايان فلورانس.. 46شاهزادة انسانگرايان. 50نياز آموزشهاي انسانگرايانه51انسانگرايي مسيحي. 54نياز به اصلاحات در كليسا55اهداف اصلاحطلبان. 57رنسانس شمال. 59رومانتيسم76قدرت اتحادية هانسايي. 86افول اتحادية هانسايي. 88ونيز امتياز انحصارياش را از دست ميدهد. 90صنعت و توليد. 91گناه بهره92ابداعات تجاري. 93ظهور بانكداري. 95بانكداران فلورانس.. 96پايان كار فوگرها102بدهي سلطنتي. 103پيدايش جهان امروزي. 106سلطنتهاي ملي. 106پیش گفتاردر آغاز قرن چهاردهم ميلادي، عصر مياني يا قرون وسطي كه از زمان سقوط روم حدود هزار سال طول كشيده بود، رو به پايان بود و رنسانس، يكي از بزرگترين جنبشهاي فرهنگي تاريخ، به تدريج جايگزينش ميشد. رنسانس در سالهاي 1300 از ايتاليا آغاز شد و در عرض سه قرن در سراسر اروپا انتشار يافت. به ن درت در دورهاي چنين كوتاه ازنظر تاريخي، رخدادهاي متعددي به وقوع ميپيوندد، حال آن كه اين قرنها سرشار از تغييرات اساسي و فعاليتهاي بزرگ است. جهان امروز ي زاييدة همين فعاليتهاست، زيرا رنسانس پايههاي اقتصادي، سياسي، هنري و علمي تمدنهاي كنوني غرب را بنا نهاد.به نظر كساني كه در دوران رنسانس زندگي ميكردند، عصر آنها با قرون وسطي كه به اشتباه دوران بيتوجهي خوانده ميشد،ارتباطي نداشت، بلكه با دوران يونان و روم باستان مرتبط بود. آنها معتقد بودند كه تنها در دنياي باستان چنين موفقيتها و كارهاي بزرگي انجام شده است. در واقع رنسانس خودش را به صورت زندگي دوباره يا نوزايي فرهنگ يونان و روم باستان ميديد. نام رنسانس كه در زبان فرانسه به معني «نوزايي» است از همين جا نشئت ميگيرد.در قالب فایل ورد