مقدمهالف) طرح موضوعزندگی شهریِ کسل کننده امروزی، خوشگذران بودن انسان و علاقه وی به تنوع طلبی سبب شده تا به فکر یافتن راه حلی برای یکنواختی اماکن تفریحی خود برآید. برای رسیدن به هدف مذکور تعویض مکرر اماکن تفریحی کار دشواری است. به منظور رسیدن به اهداف مذکور و دور ماندن از معایب بیان شده، قرارداد بیع زمانی[1] به وجود آمد. مسأله بیع زمانی هنگامی در ایران مطرح شد که شرکتی به نام «شرکت مجتمعهای توریستی و رفاهی آبادگران ایران» در سال 1373 اقدام به فروش هفتگی آپارتمانها و ویلاهای توریستی واقع در ساحل جزیره کیش نمود. این شرکت درآگهیها و تبلیغات خود از عنوان «تایم شر»، «مالکیت زمانی» و «بیع زمانی» استفاده میکرد. ویژگی اصلی این قرارداد، این است که مالکیت یک مال برای زمان محدود و مشخص در سال به خریداران منتقل میشود. در نتیجه راجع به یک مال، مالکین متعدد وجود دارد که حق مالکیت و انتفاع آنان از مبیع، محدود به زمان معینی است. هر مالکی در زمان معین شده در قرارداد، مفروزاً مالک مبیع است و در نتیجه میتواند انحاء تصرفات را در آن کند، ولی با توجه به اینکه سایر مالکین نیز در آینده حق مالکیت و بهره برداری از مال مذکور را دارند، دامنهی تصرفات هر مالک مانند سایر بیعها نیست و محدود است و همین محدودیت موجب میشود هر مالکی نتواند برخی تصرفات را در ملک انجام دهد و اگر انجام دهد در برابر سایر مالکین مسؤول خواهد بود. هر خریداری با فروشنده معامله میکند و طرف معاملهی وی، فروشنده است. در نگاه اول میتوان گفت هیچ یک از خریداران با یکدیگر ارتباطی ندارند و فقط هر یک از آنان مبیع واحدی را در زمان مشخص مالک هستند. اما وجود یک مملوک زمانی، قدر مشترک تمامی مالکیتهاست و به همین دلیل باید با همکاری و ارتباطی منظم و اصولی با یکدیگر از مملوک زمانی محافظت نمایند تا تمامی آنان بتوانند در مقطع زمانی خویش بهرهی کافی را از ملکیت خویش ببرد و مملوک زمانی نیز از عمر بیشتری برخوردار باشد. هیچ یک از آنان نباید از این رابطه منظم و اصولی پا را فراتر نهد و گرنه در برابر سایر مالکین مسؤول قلمداد میشود و ملزم به جبران خسارت آنها خواهد بود. اشخاص ثالث ممکن است تصرفات مادی و حقوقی در مملوک زمانی انجام دهند و به تبع آن مالکین میتوانند به آنان رجوع کنند، ولی اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث نیز در قرارداد بیع زمانی گسترده نیست و دارای حدودی میباشد. اختیارات مالکین در رجوع به شخص فروشنده در مورد موضوع تسلیم مملوک زمانی است. بدین نحو که تسلیم مملوک زمانی به خریدار اول کافی نیست و فروشنده باید به تک تک خریداران تسلیم نماید و هریک از مالکین هنگام رسیدن مقطعِ مالکیت خویش این اختیار را دارد که به فروشنده (شخص ثالث) رجوع نماید تا وی مبیع را به وی تسلیم کند. در موردی که مبیع در دستِ یکی از مالکان تلف میشود، ممکن است قائل باشیم که با تسلیم مبیع به خریدار اوّل ضمان معاوضی نیز به خریداران منتقل میشود؛ در نتیجه اگر مبیع در دست خریدار اوّل تلف شود وی هیچ مسؤولیّتی نسبت به تلف مبیع در برابر سایر خریداران ندارد و تلف مبیع از کیسة تمام مالکان است. شاید بتوان گفت مالکی که مبیع در دست وی تلف شده است مسؤول ِتلف ِمبیع در برابر سایر مالکین است زیرا ضمان معاوضی با تسلیم مبیع به خریدار منتقل میشود ولی میتوان گفت مالکان دیگر نمیتوانند به مالکی که مبیع در دست وی تلف شده است رجوع کنند زیرا ید او مالکانه بوده است و همچنین مرتکبِ تعدی وتفریط در استفاده و نگه داری از مال نشده است. ولی اگر قائل باشیم که این ارادة ضمنی در هریک از قراردادها با فروشنده وجود دارد که فروشنده در موعد مقرّرمبیع را به هر یک از خریداران جداگانه تسلیم کند؛ در نتیجه اگر مبیع در دست خریدار اوّل تلف شود سایرخریداران میتوانند به فروشنده رجوع وثمن معاملة خود را دریافت کنند زیرا با تلف مبیع قرادادهای آنان منفسخ میشود. همچنین اگر مالکی که مبیع در دست وی است، خسارتی به مبیع وارد کند و بعد مدّت مالکیّت وی به اتمام برسد، مالک بعدی میتواند به عنوان مالک به وارد کنندة خسارت (مالک قبلی) رجوع کند وخسارت وارده را مطالبه کند و نیز میتوان گفت وی می تواند به فروشنده نیز رجوع کند زیرا اراده آنان هنگام بیع این بوده است که فروشنده مبیع را سالم وبدون عیب ونقص تحویل دهد. اگر اشخاص ثالث دیگر به غیر از فروشنده نیز تصرفات مادی یا حقوقی در مملوک زمانی انجام دهند، مالکین نیز دارای اختیاراتی خواهند بود که برای دفاع از حقوق خود دست به اقداماتی زنند، اما این اختیارات گسترده نیست و دارای حدودی میباشد که به طور تفصیلی در فصل دوم بیان میشودب) دلائل انتخاب موضوعاینجانب به واقع درصدد پاسخ گویی به سؤالاتی هستم که برای بنده نسبت به این نوع بیع به وجود آمده است. ناگفته نماند که علاقهی وافر من به موضوع بیع این سؤالات را در ذهن حقیر به وجود آورد و همین که دیگر نویسندگان به این مسائل یا نپرداختهاند و یا کمتر پرداختهاند انگیزهای است تا درصدد پاسخ گویی به سؤالاتم در این زمینه باشم. علاوه بر این، با توجّه به این که بیع زمانی مسألهی نو ظهوری است؛ مباحثی که در این پایان نامه مطرح خواهم نمود، اگرچه فقیهان و حقوقدانان به این مسائل در سایر بیعها پرداختهاند ولی با توجه اوصاف خاص این نوع بیع، حداقل در برخی از موارد نیاز به بررسی جدید و جامع دارد.ج) سؤال اصلیمحدودهی اختیارات مالکین و مسؤولیت هر کدام از آنان در برابر یکدیگر و اشخاص ثالث در بیع زمانی چیست؟د) سؤالات فرعی1ـ آیا تصرفات مالکین صرفاً در محدودهی مالکیت زمانی آنان است؟2ـ اگر مدتِ مالکیت یکی از خریداران پایان یافت، ولی وی از مبیع رفع ید نکرد ،آیا مالک بعدی یا مالکان دیگر حق تقاضای رفع ید یا مطالبهی خسارت از وی را دارند؟3ـ در صورت اتلاف مبیع از سویِ یکی از خریداران، وضعیت سایر قراردادها چیست؟4ـ آیا تسلیم مبیع به مالک اول به منزلهی تسلیم به سایر مالکین است یا اینکه مبیع باید به تک تک خریداران جداگانه از سوی فروشنده تسلیم شود؟ن) فرضیهدر قرارداد بیع زمانی هر یک از خریداران مالک مبیع در مقطعِ خاصی از زمان میشود، اما این بدین معنی نیست که چون مالک هستند مانند مالکان دیگر در سایر بیعها دارای اختیارات گسترده هستند و حتی میتوانند مبیع را نیز تلف کنند، بلکه با توجه به اینکه تمامی آنان مالک یک مبیع هستند، ولی هر یک در مقطعِ زمانیِ خاص بنابراین دامنهی اختیارات مالکین در بیع زمانی در تصرف و انتفاع از مملوک زمانی مانند سایر بیعها نیست و با محدودیتهایی مواجه است و همین محدودیتها هستند که روابط مالکین با یکدیگر را تعیین میکند و به محض اینکه هر یک ازآنان از محدودیت مورد نظر تجاوز نمود، در برابر مالکین دیگر مسؤول هستند. هر یک از خریداران در بیع زمانی با فروشنده عقدی جداگانه منعقد میکنند. در نتیجه در نگاه اوّل هیچ یک از خریداران مطابق قراردادهایی که منعقد کردهاند با یکدیگر ارتباطی ندارند و یکدیگر را نمیشناسند و طرف معاملة هر کدام از آنها فقط فروشنده است ولی با کمی دقّت میتوان حدّاقل این دیدگاه را دچار شک و تردید کرد و بتوان گفت خریداران نیز به سبب اینکه هر یک مالک مبیع در زمان معیّن هستند میتوانند در برخی موارد به مالک دیگر رجوع کنند. مانند عدم رفع ید مالکِ قبلی یا تلف مبیع بوسیلة مالک قبلی؛که در این موارد میتوان گفت مالک فعلی با اینکه حق رجوع به فروشنده را دارد ولی وی به این دلیل که فعلاَ مالک مبیع است، این حق را دارد که به مالک قبلی نیز رجوع کند. همچنین است در صورتی که مالکی به مبیع خسارتی وارد سازد. اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث نیز دارای محدودیتهای میباشد اختیار مالکین در رجوع به شخص فروشنده که شخص ثالث محسوب میگردد، راجع به موضوع تسلیم است. بدین نحو که فروشنده باید مبیع را با فرا رسیدن هر مقطع به مالک آن مقطع تسلیم نماید. اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث دیگر بسته به تصرفات مادی و حقوقی اشخاص مذکور و با توجه به اینکه تمامی مالکین مالک یک مبیع هستند متفاوت از سایر بیعها خواهد بود.و) نقد ادبیات موضوعپایان نامههایی راجع به بیع زمانی نگارش شده است که از آن جمله میتوان به «تحلیل حقوقی سهیم شدن زمانی» در دانشگاه مفید، «بیع زمانی (مطالعه تطبیقی)» در دانشگاه تهران، «بررسی بیع زمانی و جایگاه آن در فقه و حقوق ایران و مقایسه آن با حقوق اروپا (فرانسه، انگلیس، اسپانیا)» در دانشگاه فردوسی مشهد و «بررسی ماهیت فقهی ـ حقوقی بیع زمانی» در آستان قدس رضوی، اشاره نمود. سه عنوان کتاب هم در این موضوع نوشته شده است؛ که دو مورد تحت عنوان مالکیت زمانی و یک مورد نیز تحت عنوان بیع زمانی. مقالاتی نیز در این زمینه نوشته شده است که از تمامی این مقالات در این نوشتار استفاده شده است. تمامی این مقالات، پایان نامهها و کتب در مورد مجاز و مشروع بودن انعقاد چنین عقدی در حقوق ایران و در مورد ماهیت قرارداد مذکور میباشد. لیکن در رابطه با اختیارات مالکین و رابطه آنان بایکدیگر و با فروشنده، هیچ مقاله و پایان نامهای به نگارش در نیامده است. اگر چه در بعضی از این پایان نامهها و مقالات مختصراً به آثار بیع زمانی اشاره شده است، ولی آثار یاده شده بسیار مختصر و متفاوت از بحث بنده است و نیز راجعِ به روابط مالکین با یکدیگر و روابط آنان با فروشنده هیچ محققی بحث و تفحص ننموده است.هـ) روش تحقیقگردآوری اطلاعات لازم در رساله حاضر به شیوهی کتابخانهای میباشد. روش تحقیق نیز به شیوه توصیفی ـ تحلیلی خواهد بود.ی) سازماندهی تحقیقاین رساله از دو فصل تشکیل گردیده است. در فصل نخست با مالکیت موقت آشنا میشویم. بر همین اساس در مبحث نخست فصل مذکور ابتدا مالکیت موقت را شناسایی خواهیم نمود سپس مشروعیت مالکیت موقت را زیر ذره بین خواهیم برد. در مبحث دوم فصل اول با قرارداد بیع زمانی که یکی از مصادیق مالکیت موقت است آشنا خواهیم شد، بنابراین به تعریف آن میپردازیم و محاسن و معایب آنرا نیز بیان میکنیم. به دلیل آنکه ماهیت هر قراردادی آثار آنرا مشخص مینماید، لذا در پایان فصل نخست به ماهیت قرارداد تایم شرینگ یا بیع زمانی نیز میپردازیم تا بتوانیم از آثار این عقد و اختیارات و مسؤولیتهای مالکین در روابط با یکدیگر و اشخاص ثالث در فصل دوم بحث نماییم. آثار بیع زمانی حدود اختیارات مالکین و روابط آنان با یکدیگر، با فروشنده و با اشخاص ثالث را تعیین میکند، بر همین اساس در مبحث اول از فصل دوم اختیارات و تعهدات مالکین در بیع زمانی را بررسی خواهیم نمود و در مبحث دوم از فصل مذکور حدود اختیارات مالکین با اشخاص ثالث، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. [1]ـ»Timesharing«.
اختیارات و روابط مالکین در بیع زمانی
مقدمهالف) طرح موضوعزندگی شهریِ کسل کننده امروزی، خوشگذران بودن انسان و علاقه وی به تنوع طلبی سبب شده تا به فکر یافتن راه حلی برای یکنواختی اماکن تفریحی خود برآید. برای رسیدن به هدف مذکور تعویض مکرر اماکن تفریحی کار دشواری است. به منظور رسیدن به اهداف مذکور و دور ماندن از معایب بیان شده، قرارداد بیع زمانی[1] به وجود آمد. مسأله بیع زمانی هنگامی در ایران مطرح شد که شرکتی به نام «شرکت مجتمعهای توریستی و رفاهی آبادگران ایران» در سال 1373 اقدام به فروش هفتگی آپارتمانها و ویلاهای توریستی واقع در ساحل جزیره کیش نمود. این شرکت درآگهیها و تبلیغات خود از عنوان «تایم شر»، «مالکیت زمانی» و «بیع زمانی» استفاده میکرد. ویژگی اصلی این قرارداد، این است که مالکیت یک مال برای زمان محدود و مشخص در سال به خریداران منتقل میشود. در نتیجه راجع به یک مال، مالکین متعدد وجود دارد که حق مالکیت و انتفاع آنان از مبیع، محدود به زمان معینی است. هر مالکی در زمان معین شده در قرارداد، مفروزاً مالک مبیع است و در نتیجه میتواند انحاء تصرفات را در آن کند، ولی با توجه به اینکه سایر مالکین نیز در آینده حق مالکیت و بهره برداری از مال مذکور را دارند، دامنهی تصرفات هر مالک مانند سایر بیعها نیست و محدود است و همین محدودیت موجب میشود هر مالکی نتواند برخی تصرفات را در ملک انجام دهد و اگر انجام دهد در برابر سایر مالکین مسؤول خواهد بود. هر خریداری با فروشنده معامله میکند و طرف معاملهی وی، فروشنده است. در نگاه اول میتوان گفت هیچ یک از خریداران با یکدیگر ارتباطی ندارند و فقط هر یک از آنان مبیع واحدی را در زمان مشخص مالک هستند. اما وجود یک مملوک زمانی، قدر مشترک تمامی مالکیتهاست و به همین دلیل باید با همکاری و ارتباطی منظم و اصولی با یکدیگر از مملوک زمانی محافظت نمایند تا تمامی آنان بتوانند در مقطع زمانی خویش بهرهی کافی را از ملکیت خویش ببرد و مملوک زمانی نیز از عمر بیشتری برخوردار باشد. هیچ یک از آنان نباید از این رابطه منظم و اصولی پا را فراتر نهد و گرنه در برابر سایر مالکین مسؤول قلمداد میشود و ملزم به جبران خسارت آنها خواهد بود. اشخاص ثالث ممکن است تصرفات مادی و حقوقی در مملوک زمانی انجام دهند و به تبع آن مالکین میتوانند به آنان رجوع کنند، ولی اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث نیز در قرارداد بیع زمانی گسترده نیست و دارای حدودی میباشد. اختیارات مالکین در رجوع به شخص فروشنده در مورد موضوع تسلیم مملوک زمانی است. بدین نحو که تسلیم مملوک زمانی به خریدار اول کافی نیست و فروشنده باید به تک تک خریداران تسلیم نماید و هریک از مالکین هنگام رسیدن مقطعِ مالکیت خویش این اختیار را دارد که به فروشنده (شخص ثالث) رجوع نماید تا وی مبیع را به وی تسلیم کند. در موردی که مبیع در دستِ یکی از مالکان تلف میشود، ممکن است قائل باشیم که با تسلیم مبیع به خریدار اوّل ضمان معاوضی نیز به خریداران منتقل میشود؛ در نتیجه اگر مبیع در دست خریدار اوّل تلف شود وی هیچ مسؤولیّتی نسبت به تلف مبیع در برابر سایر خریداران ندارد و تلف مبیع از کیسة تمام مالکان است. شاید بتوان گفت مالکی که مبیع در دست وی تلف شده است مسؤول ِتلف ِمبیع در برابر سایر مالکین است زیرا ضمان معاوضی با تسلیم مبیع به خریدار منتقل میشود ولی میتوان گفت مالکان دیگر نمیتوانند به مالکی که مبیع در دست وی تلف شده است رجوع کنند زیرا ید او مالکانه بوده است و همچنین مرتکبِ تعدی وتفریط در استفاده و نگه داری از مال نشده است. ولی اگر قائل باشیم که این ارادة ضمنی در هریک از قراردادها با فروشنده وجود دارد که فروشنده در موعد مقرّرمبیع را به هر یک از خریداران جداگانه تسلیم کند؛ در نتیجه اگر مبیع در دست خریدار اوّل تلف شود سایرخریداران میتوانند به فروشنده رجوع وثمن معاملة خود را دریافت کنند زیرا با تلف مبیع قرادادهای آنان منفسخ میشود. همچنین اگر مالکی که مبیع در دست وی است، خسارتی به مبیع وارد کند و بعد مدّت مالکیّت وی به اتمام برسد، مالک بعدی میتواند به عنوان مالک به وارد کنندة خسارت (مالک قبلی) رجوع کند وخسارت وارده را مطالبه کند و نیز میتوان گفت وی می تواند به فروشنده نیز رجوع کند زیرا اراده آنان هنگام بیع این بوده است که فروشنده مبیع را سالم وبدون عیب ونقص تحویل دهد. اگر اشخاص ثالث دیگر به غیر از فروشنده نیز تصرفات مادی یا حقوقی در مملوک زمانی انجام دهند، مالکین نیز دارای اختیاراتی خواهند بود که برای دفاع از حقوق خود دست به اقداماتی زنند، اما این اختیارات گسترده نیست و دارای حدودی میباشد که به طور تفصیلی در فصل دوم بیان میشودب) دلائل انتخاب موضوعاینجانب به واقع درصدد پاسخ گویی به سؤالاتی هستم که برای بنده نسبت به این نوع بیع به وجود آمده است. ناگفته نماند که علاقهی وافر من به موضوع بیع این سؤالات را در ذهن حقیر به وجود آورد و همین که دیگر نویسندگان به این مسائل یا نپرداختهاند و یا کمتر پرداختهاند انگیزهای است تا درصدد پاسخ گویی به سؤالاتم در این زمینه باشم. علاوه بر این، با توجّه به این که بیع زمانی مسألهی نو ظهوری است؛ مباحثی که در این پایان نامه مطرح خواهم نمود، اگرچه فقیهان و حقوقدانان به این مسائل در سایر بیعها پرداختهاند ولی با توجه اوصاف خاص این نوع بیع، حداقل در برخی از موارد نیاز به بررسی جدید و جامع دارد.ج) سؤال اصلیمحدودهی اختیارات مالکین و مسؤولیت هر کدام از آنان در برابر یکدیگر و اشخاص ثالث در بیع زمانی چیست؟د) سؤالات فرعی1ـ آیا تصرفات مالکین صرفاً در محدودهی مالکیت زمانی آنان است؟2ـ اگر مدتِ مالکیت یکی از خریداران پایان یافت، ولی وی از مبیع رفع ید نکرد ،آیا مالک بعدی یا مالکان دیگر حق تقاضای رفع ید یا مطالبهی خسارت از وی را دارند؟3ـ در صورت اتلاف مبیع از سویِ یکی از خریداران، وضعیت سایر قراردادها چیست؟4ـ آیا تسلیم مبیع به مالک اول به منزلهی تسلیم به سایر مالکین است یا اینکه مبیع باید به تک تک خریداران جداگانه از سوی فروشنده تسلیم شود؟ن) فرضیهدر قرارداد بیع زمانی هر یک از خریداران مالک مبیع در مقطعِ خاصی از زمان میشود، اما این بدین معنی نیست که چون مالک هستند مانند مالکان دیگر در سایر بیعها دارای اختیارات گسترده هستند و حتی میتوانند مبیع را نیز تلف کنند، بلکه با توجه به اینکه تمامی آنان مالک یک مبیع هستند، ولی هر یک در مقطعِ زمانیِ خاص بنابراین دامنهی اختیارات مالکین در بیع زمانی در تصرف و انتفاع از مملوک زمانی مانند سایر بیعها نیست و با محدودیتهایی مواجه است و همین محدودیتها هستند که روابط مالکین با یکدیگر را تعیین میکند و به محض اینکه هر یک ازآنان از محدودیت مورد نظر تجاوز نمود، در برابر مالکین دیگر مسؤول هستند. هر یک از خریداران در بیع زمانی با فروشنده عقدی جداگانه منعقد میکنند. در نتیجه در نگاه اوّل هیچ یک از خریداران مطابق قراردادهایی که منعقد کردهاند با یکدیگر ارتباطی ندارند و یکدیگر را نمیشناسند و طرف معاملة هر کدام از آنها فقط فروشنده است ولی با کمی دقّت میتوان حدّاقل این دیدگاه را دچار شک و تردید کرد و بتوان گفت خریداران نیز به سبب اینکه هر یک مالک مبیع در زمان معیّن هستند میتوانند در برخی موارد به مالک دیگر رجوع کنند. مانند عدم رفع ید مالکِ قبلی یا تلف مبیع بوسیلة مالک قبلی؛که در این موارد میتوان گفت مالک فعلی با اینکه حق رجوع به فروشنده را دارد ولی وی به این دلیل که فعلاَ مالک مبیع است، این حق را دارد که به مالک قبلی نیز رجوع کند. همچنین است در صورتی که مالکی به مبیع خسارتی وارد سازد. اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث نیز دارای محدودیتهای میباشد اختیار مالکین در رجوع به شخص فروشنده که شخص ثالث محسوب میگردد، راجع به موضوع تسلیم است. بدین نحو که فروشنده باید مبیع را با فرا رسیدن هر مقطع به مالک آن مقطع تسلیم نماید. اختیارات مالکین در رجوع به اشخاص ثالث دیگر بسته به تصرفات مادی و حقوقی اشخاص مذکور و با توجه به اینکه تمامی مالکین مالک یک مبیع هستند متفاوت از سایر بیعها خواهد بود.و) نقد ادبیات موضوعپایان نامههایی راجع به بیع زمانی نگارش شده است که از آن جمله میتوان به «تحلیل حقوقی سهیم شدن زمانی» در دانشگاه مفید، «بیع زمانی (مطالعه تطبیقی)» در دانشگاه تهران، «بررسی بیع زمانی و جایگاه آن در فقه و حقوق ایران و مقایسه آن با حقوق اروپا (فرانسه، انگلیس، اسپانیا)» در دانشگاه فردوسی مشهد و «بررسی ماهیت فقهی ـ حقوقی بیع زمانی» در آستان قدس رضوی، اشاره نمود. سه عنوان کتاب هم در این موضوع نوشته شده است؛ که دو مورد تحت عنوان مالکیت زمانی و یک مورد نیز تحت عنوان بیع زمانی. مقالاتی نیز در این زمینه نوشته شده است که از تمامی این مقالات در این نوشتار استفاده شده است. تمامی این مقالات، پایان نامهها و کتب در مورد مجاز و مشروع بودن انعقاد چنین عقدی در حقوق ایران و در مورد ماهیت قرارداد مذکور میباشد. لیکن در رابطه با اختیارات مالکین و رابطه آنان بایکدیگر و با فروشنده، هیچ مقاله و پایان نامهای به نگارش در نیامده است. اگر چه در بعضی از این پایان نامهها و مقالات مختصراً به آثار بیع زمانی اشاره شده است، ولی آثار یاده شده بسیار مختصر و متفاوت از بحث بنده است و نیز راجعِ به روابط مالکین با یکدیگر و روابط آنان با فروشنده هیچ محققی بحث و تفحص ننموده است.هـ) روش تحقیقگردآوری اطلاعات لازم در رساله حاضر به شیوهی کتابخانهای میباشد. روش تحقیق نیز به شیوه توصیفی ـ تحلیلی خواهد بود.ی) سازماندهی تحقیقاین رساله از دو فصل تشکیل گردیده است. در فصل نخست با مالکیت موقت آشنا میشویم. بر همین اساس در مبحث نخست فصل مذکور ابتدا مالکیت موقت را شناسایی خواهیم نمود سپس مشروعیت مالکیت موقت را زیر ذره بین خواهیم برد. در مبحث دوم فصل اول با قرارداد بیع زمانی که یکی از مصادیق مالکیت موقت است آشنا خواهیم شد، بنابراین به تعریف آن میپردازیم و محاسن و معایب آنرا نیز بیان میکنیم. به دلیل آنکه ماهیت هر قراردادی آثار آنرا مشخص مینماید، لذا در پایان فصل نخست به ماهیت قرارداد تایم شرینگ یا بیع زمانی نیز میپردازیم تا بتوانیم از آثار این عقد و اختیارات و مسؤولیتهای مالکین در روابط با یکدیگر و اشخاص ثالث در فصل دوم بحث نماییم. آثار بیع زمانی حدود اختیارات مالکین و روابط آنان با یکدیگر، با فروشنده و با اشخاص ثالث را تعیین میکند، بر همین اساس در مبحث اول از فصل دوم اختیارات و تعهدات مالکین در بیع زمانی را بررسی خواهیم نمود و در مبحث دوم از فصل مذکور حدود اختیارات مالکین با اشخاص ثالث، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. [1]ـ»Timesharing«.