روزی روزگاری در جایی که نه دور بود ونه نزدیک دختر بچه ای زیبا در یک کلبه ی کوچک در روستایی زندگی می کرد که همه ی مردم انجا او را دوست داشتند ،مادر بزرگ این دختر او را بسیار دوست داشت و هنگام تولدش به او شنل قرمز هدیه کرده بود، دختر زیبا که بسیار خوشحال شده بود به مادر بزرگش گفت(مادر بزرگ عزیزم خیلی ممنونم)دختر ان شنل را بسیار دوست می داشت وهمیشه می پوشید وبا ان زیباتر از قبل می شدوبه خاطر این که او همیشه شنل قرمزش رابر تن می کرد مردم او را شنل قرمزی صدا می زدند در قالب 11 اسلاید پاورپوینت بسیار زیبا بهمراه عکس تمام صفحات کتاب داستان
پاورپوینت قصه شنل قرمزی و مادر بزرگ (ادبیات کودک)
روزی روزگاری در جایی که نه دور بود ونه نزدیک دختر بچه ای زیبا در یک کلبه ی کوچک در روستایی زندگی می کرد که همه ی مردم انجا او را دوست داشتند ،مادر بزرگ این دختر او را بسیار دوست داشت و هنگام تولدش به او شنل قرمز هدیه کرده بود، دختر زیبا که بسیار خوشحال شده بود به مادر بزرگش گفت(مادر بزرگ عزیزم خیلی ممنونم)دختر ان شنل را بسیار دوست می داشت وهمیشه می پوشید وبا ان زیباتر از قبل می شدوبه خاطر این که او همیشه شنل قرمزش رابر تن می کرد مردم او را شنل قرمزی صدا می زدند در قالب 11 اسلاید پاورپوینت بسیار زیبا بهمراه عکس تمام صفحات کتاب داستان