عنوان: مباني نظري و پیشینه تحقیق نگرشفرمت فایل: wordتعداد صفحات: 25توضیحاتنگرشها عبارتند از پسندها و بيزاريها، دوست داشتن يا دوست نداشتن موقعيتها، اشياء اشخاص گروهها و هر جنبه مشخصي از محيط، از جمله انديشههاي انتزاعي و خطمشيهاي اجتماعي، ما نگرشهاي خود را غالبا به صورت اظهار نظر بيان ميكنيم: «عاشق پرتقالم» يا «نمي توانم جمهوريخواهان را تحمل كنم». با اينكه نگرشها بيانگر احساسات هستند، با اين حال با شناختهاي ما و به ويژه با اعتقادات ما درباره اشياء پيوند نزديك دارند (پرتقال، ويتامين زيادي دارد، جمهوريخواهان براي اقتصاد كشور مضر هستند).به علاوه، نگرشها با اعمالي هم كه ما در ارتباط با اشياء موضوع نگرشهاي خود انجام ميدهيم پيوند دارند «هر روز صبح يك پرتقال ميخورم»، «من هميشه به دموكراتها راي ميدهم» بنابراين روانشناسان اجتماعي معمولا نگرشها را به عنوان يكي از اجزاي يك نظام سه جزئي مطالعه ميكنند كه اعتقادات جزءشناختي، نگرشها جزء عاطفي و اعمال جزء رفتاري آن را تشكيل ميدهند (هيلگارد و اتكينسون[1] 1983، ترجمه كريمي، 1375) امروزه در تعريف نگرش تركيبي از عناصر موجود در دو ديدگاه يادگيري و شناختي مورد توجه قرار دارد. نگرش نسبت به هوش، انديشه، شخص، گروه و يا موقعيت. نگرش به عنوان جهتگيري پايدار با عناصر شناختي[2]، عاطفي[3]، رفتاري[4] تلقي ميشود. بخش شناختي نگرش شامل همه افكار، حقايق، دانشها و باورداشتهايي است كه شخص در مورد موضوع نگرش دارد. بخش عاطفي شامل تمامي عواطف بويژه ارزشگذاري مثبت يا منفي شخصي نسبت به موضوع نگرش است. بخش رفتاري نگرش شامل آمادگي فرد براي پاسخ دادن و گرايش او به انجام عمل در مورد موضوع نگرش است. بنابراين نگرش از يك طرف با آموختهها و تجارب قبلي ما و از سوي ديگر با برداشت ذهني زمان حال ما در مورد موضوع نگرش در ارتباط است و در هر صورت واكنش مثبت يا منفي ما را نسبت به اشياء، موقعيتها، سازمانها و مفاهيم و افراد برميانگيزد (شريفي، 1377).38- R.L. Atkinson R. Hilgard39- Cognitive40- Affective41- Behavioralفهرست مطالب
مباني نظري و پیشینه تحقیق نگرش
عنوان: مباني نظري و پیشینه تحقیق نگرشفرمت فایل: wordتعداد صفحات: 25توضیحاتنگرشها عبارتند از پسندها و بيزاريها، دوست داشتن يا دوست نداشتن موقعيتها، اشياء اشخاص گروهها و هر جنبه مشخصي از محيط، از جمله انديشههاي انتزاعي و خطمشيهاي اجتماعي، ما نگرشهاي خود را غالبا به صورت اظهار نظر بيان ميكنيم: «عاشق پرتقالم» يا «نمي توانم جمهوريخواهان را تحمل كنم». با اينكه نگرشها بيانگر احساسات هستند، با اين حال با شناختهاي ما و به ويژه با اعتقادات ما درباره اشياء پيوند نزديك دارند (پرتقال، ويتامين زيادي دارد، جمهوريخواهان براي اقتصاد كشور مضر هستند).به علاوه، نگرشها با اعمالي هم كه ما در ارتباط با اشياء موضوع نگرشهاي خود انجام ميدهيم پيوند دارند «هر روز صبح يك پرتقال ميخورم»، «من هميشه به دموكراتها راي ميدهم» بنابراين روانشناسان اجتماعي معمولا نگرشها را به عنوان يكي از اجزاي يك نظام سه جزئي مطالعه ميكنند كه اعتقادات جزءشناختي، نگرشها جزء عاطفي و اعمال جزء رفتاري آن را تشكيل ميدهند (هيلگارد و اتكينسون[1] 1983، ترجمه كريمي، 1375) امروزه در تعريف نگرش تركيبي از عناصر موجود در دو ديدگاه يادگيري و شناختي مورد توجه قرار دارد. نگرش نسبت به هوش، انديشه، شخص، گروه و يا موقعيت. نگرش به عنوان جهتگيري پايدار با عناصر شناختي[2]، عاطفي[3]، رفتاري[4] تلقي ميشود. بخش شناختي نگرش شامل همه افكار، حقايق، دانشها و باورداشتهايي است كه شخص در مورد موضوع نگرش دارد. بخش عاطفي شامل تمامي عواطف بويژه ارزشگذاري مثبت يا منفي شخصي نسبت به موضوع نگرش است. بخش رفتاري نگرش شامل آمادگي فرد براي پاسخ دادن و گرايش او به انجام عمل در مورد موضوع نگرش است. بنابراين نگرش از يك طرف با آموختهها و تجارب قبلي ما و از سوي ديگر با برداشت ذهني زمان حال ما در مورد موضوع نگرش در ارتباط است و در هر صورت واكنش مثبت يا منفي ما را نسبت به اشياء، موقعيتها، سازمانها و مفاهيم و افراد برميانگيزد (شريفي، 1377).38- R.L. Atkinson R. Hilgard39- Cognitive40- Affective41- Behavioralفهرست مطالب