19 صفحه ترجمه + متن لاتینچكيدههدف اين مطالعه،ارزيابي دو جنبه اطلاعات حسابداري بود كه ممكن است بهم مرتبط باشند: عمليات درآمد و محافظه كاري شرطي. به طور نظري (تئوريكي)، بيشتر يك شركت هموارسازي را بكار ميگيرد، براي مثال، استفاده از افزونه ها براي كاهش تغيرپذيري سود، و احتمال كمتر براي آگاهي بموقع از زيان هاي اقتصادي آينده (براي مثال اخبار اقتصادي بد) در سودها . مدل Eckel در سال 1981 در اين مطالعه براي طبقه بندي كمپاني هاي ليست شده به عنوان هموار يا غير هموار استفاده شد و مدل Basus براي تعيين كميت درجه محافظه كاري شرطي موجود در هر شركت استفاده شد. براي ايجاد نتايج دقيقتر، نمونه ها با داده برگشت سهام سالانه از مارس و دسامبر شكل گرفتند. نتايج نشان داد كه شركت هاي غير هموار داراي درجه بالاتر محافظه كاري شرطي بودند، براي مثال فرصت بيشتر براي تشخيص زيان هاي اقتصادي آينده ،بخاطر اينكه بازار ميتوانست از اطلاعات برگشت سهام براي پيش بيني زيان هاي آتي دربرگرفته در سودهاي درجه بندي اطلاعات استفاده كند.
19 صفحه ترجمه + متن لاتینچكيدههدف اين مطالعه،ارزيابي دو جنبه اطلاعات حسابداري بود كه ممكن است بهم مرتبط باشند: عمليات درآمد و محافظه كاري شرطي. به طور نظري (تئوريكي)، بيشتر يك شركت هموارسازي را بكار ميگيرد، براي مثال، استفاده از افزونه ها براي كاهش تغيرپذيري سود، و احتمال كمتر براي آگاهي بموقع از زيان هاي اقتصادي آينده (براي مثال اخبار اقتصادي بد) در سودها . مدل Eckel در سال 1981 در اين مطالعه براي طبقه بندي كمپاني هاي ليست شده به عنوان هموار يا غير هموار استفاده شد و مدل Basus براي تعيين كميت درجه محافظه كاري شرطي موجود در هر شركت استفاده شد. براي ايجاد نتايج دقيقتر، نمونه ها با داده برگشت سهام سالانه از مارس و دسامبر شكل گرفتند. نتايج نشان داد كه شركت هاي غير هموار داراي درجه بالاتر محافظه كاري شرطي بودند، براي مثال فرصت بيشتر براي تشخيص زيان هاي اقتصادي آينده ،بخاطر اينكه بازار ميتوانست از اطلاعات برگشت سهام براي پيش بيني زيان هاي آتي دربرگرفته در سودهاي درجه بندي اطلاعات استفاده كند.