رعایت موازین حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی برای رعایت حریم خصوصیمقدمه:در دهه آخر قرن بیستم ناگهان این احساس در صاحب نظران و افراد علاقه مند و مرتبط با حقوق بین الملل ایجاد شد که مرزهای ملی خاصیت بازدارندگی خود را به مقدار زیادی از دست داده اند. این پدیده که در نگاه اول بدیع و عجیب می نمود، نگرش به مضوع از زوایای مختلف و دیدگاه های گوناگون را ایجاب کرد. نگارنده با اغتنام فرصت و گزینش موضوع حاضر برای پایان نامه برآن است که اطلاعات موجود در خصوص مورد را حتی المقدور گردآوری کند و در حد بضاعت امکان خود نگاهی تازه به موضوع داشته باشد. با توجه به محدودیت امکانات، اینجانب ناگزیر به بررسی منابع و ماخذ مکتوب و باصطلاح تحقیق کتابخانه ای اکتفا نمودم. بدیهی است در بازنگریهای تکمیلی بعدی می توان از نتیجه تحقیقات جدید - تا حدی که بدست آید- سود جست.در قرن 19 و اوایل قرن بیستم میلادی، یعنی پیش از تکوین منشور ملل متحد، هیچ ضابطه بین المللی کشورها را از توسل به زور نسبت به ساکنین قلمرو خود منع نمی کرد. از سوی دیگر این فرض نیز وجود داشت که دولتها موظف هستند. در روابط خود با اتباع خود و سایر کشورها حداقل معیارهای حقوقی را مراعات کنند. چنانچه کشوری از این اصل تخطی می ورزید، سایر دول می توانستند علیه آن متوسل به زور گردند و چنین مداخله ای نیز قابل توجیه بود. به عبارت دیگر چنانچه کشور مداخله شونده قادر به تأمین حقوق اولیه اتباع ساکن در قلمرو خویش، به ویژه اتباع خارجی نبود کشورها به بهانه حمایت از جان و تأمین حقوق اتباع خویش علیه کشور خاطی توسل به زور می نمودند. این هرج و مرج در عرصه بین المللی به این دلیل بود که دو قاعده مداخله و عدم مداخله به موازات یکدیگر اعمال می شدند و اولویت یکی بر دیگری مشخص نبود و تفسیرها و تعبیرهای متفاوت و بعضاً متضادی از این دو قاعده می شد. در آن توسل به جنگ از حقوق کشورها به شمار می رفت. پس از خاتمه جنگ جهانی اولو تصویب میثاق جامعه ملل، این میثاق نیز صراحتاً کشورها را از توسل به زور منع نکرد و تحت شرایطی توسل به زور را مجاز اعلام نمود و در نهایت هرگز نتوانست به خواسته های تشکیل دهندگانش جامه عمل بپوشاند. ضعف این جامعه و فقدان ابزارهای اجرایی باعث شد که جهان با گذشت زمانی بالنسبه کوتاه دومین جنگ عالمگیر را تجربه کند.آثار این جنگ، بالاخص تشکیل سازمان ملل متحد در سال 1945 و متعاقباً تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، وضع را دگرگون کرد. پیوستن کشورها به این سازمان جهانی و پذیرش آن اعلامیه از جانب کشورهای جهان، اختیارات شورای امنیت را به نفع جامعه بین المللی افزایش داد. در منشور تعمداً از کاربرد واژه جنگ، جز در مقدمه، اجتناب گردید و کشورها صراحتاً از توسل به زور و مداخله در امور داخلی سایر دول منع شدند. احترام به حقوق بشر در منشور مورد تائید قرار گرفت و از اصول و اهداف جامع ملل متحد برشمرده شد. بر اعمال اصل عدم مداخل و عدم توسل به زور نیز دو استثنا وارد گردید. این دو استثنا عبارتند از ماده 51 منشور که حق دفاع مشروع را در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یکی از اعضا تا زمانیکه شورای امنیت اقدامات لازم را جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی به انجام نرسانده، مجاز می داند و استثنا دیگر، توسل به اقدامات قهرآمیز در صورتی است که شورای امنیت به موجب فصل هفتم، تهدید یا به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی را احراز نماید.علیرغم وجود اصول مندرج در منشور، وجود دو بلوک شرق و غرب در جهان با توانائیها و امکانات نظامی و سیاسی تقریباً مساوی، مانع از رعایت این اصول بود. استراتژی غرب – بالاخص آمریکا- این بود که در کشورهای مختلف فاسدترین قشرها و افراد را برگزیند و از طریق کودتا به کومت برساند و متعاقباً آنها را حمایت کند. شوروی هم همین سیاست را در کشورهای تحت سلطه خود در اروپای شرقی اعمال می کرد.لذا پس از تصویب منشور ملل متحد نیز با مداخله کشورها در امور داخلی یکدیگر به بهانه های مختلف، از جمله حمایت از اتباع خویش، دفاع مشروع و حمای از حقوق بشر مواجه بوده ایم. با بررسی مصادیق مختلف چنین مداخلاتی که غالباً نیز از جانب ابر قدرتهای جهانی انجام پذیرفته است می توان نتیجه گرفت که توجیهاتی که این کشورها بدانها متوسل می گشتند. در راستای تحقق اهداف سیاسی این کشورها بوده و به مصادیق زیادی می توان اشاره نمود که فجایع بشری رخ داده، دل جامعه جهانی را به درد آورده ولی این کشورها، با اشاره به اصل عدم توسل به زور و عدم مداخله از انجام هرگونه اقدامی امتناع نموده اند.روند قضایا پس از پایان جنگ سرد دگرگون شد و تغییر و تحولی که با آغاز عصر ارتباطات شروع شده با فروپاشی شوروی وارد مرحله ای تعیین کننده و ملموس شد. اینک دنیا فقط با یک ابر قدرت مواجه است که خود را متولی نظام جهانی می پندارد و بدون پرده پوشی سیاستهای خود را به سازمان ملل و شورای امنیت و سایر کشورهای غربی و نیز اتحادی اروپا تحمیل می کند.اعلامیه حقوق بشر و لزوم رعایت مفاد آن بهانه و حربه ای است که دخالت سازمان ملل را در داخل محدوده مرزهای ملی مجاز و موجه می کند اما روشن است که این دخالت که به صور گوناگون و از طریق کشورهای عضو یا سازمانهای منطقه ای صورت گرفته است از صفت عمومیت و یکسانی عاری است.از دهه 1990 جنگ های داخلی و کثرت آنان در عرصه جهانی موجبات نگرانی جامعه بین المللی را فراهم آورد و غالباً مداخلاتی در امور داخلی کشورها صورت پذیرفت. به بهانه حمایت از اعطای کمک های بشر دوستانه ب قربانیان چنین جنگهایی بود. فجایع انسانی رخ داده در شمال عراق، یوگسلاوی، بوسنی هرزگوبین، رواندا و اخیراً کوزوو و اقداماتی که جهت حمایت از قربانیان این فجایع صورت پذیرفت نشان می دهد که مرزهای ملی خاصیت و حرمت خودرا به طور نسبی از دست داده اند و دولتها در روابط خویش با اتباعشان آزادی مطلق ندارند. به عبارت دیگر در جهان امروزی نمی توان حقوق بشر را نقض و آزادیهای فردی را سلب نمود و از مداخله بشر دوستانه درامان بود. بر حسب مورد گاهی این موارد نادیده گرفته می شود و گاهی نیز با اعتراض و محکوم کردن تحمل می شود، اما گاهی هم می تواند به دخالتهای خونین و ویرانگر در ورای مرزهای ملی منتهی گردد.در این پایان نامه برآنیم که به مداخله بشردوستانه در جنگهای داخلی که در دهه اخیر میلادی، شکل غالب اغتشاشات جهانی را به خود اختصاص داده اند و مشروعیت چنین مداخله ای بپردازیم و سپس به این سوال پاسخ دهیم که آیا تکرار چنین مداخلاتی در دهه نود، تحت عناوین مختلف و با بررسی موضع شورای امنیت ایجاد عرف بین المللی نموده است یا خیر و از آنجا که غالب این مداخلات به بهانه حمایت از قربانیان این جنگها و اعطای کمک های بشر دوستانه به آنان انجام پذیرفته است آیا زمان آن نرسیده که بر این دو پدیده یعنی مداخله و کمک های بشر دوستانه به شکلی تازه نگریسته شود و اعمال آنها بر مبنای تدوین اصول و قواعد جدید بین المللی منضبط و منظم گردد. فهرست منابععنوان صفحهچکیده........................................1مقدمه........................................8بخش اول: حقوق بشر دوستانه و منازعات داخلی.........................13فصل اول : تعاریف و پویش های تاریخی ..................................... 13مبحث اول: تعریف و مفهوم حقوق بشر دوستانه...........................13گفتار اول: تعریف حقوق بشر دوستانه.............................................13گفتار دوم: مفهوم حقوق بشر دوستانه.............................................14گفتار سوم: منابع حقوق بشر دوستانه..............................................16گفتار چهارم: اصول اساسی حقوق بشر دوستانه............................18گفتار پنجم: مبانی حقوق بشر دوستانه...........................................20گفتار ششم: جایگاه حقوق بشر دوستانه..........................................27مبحث دوم: اقسام منازعات.. 28گفتار اول: منازعات بین المللی..........................................................28بند اول: تعریف منازعات بین المللی.................................................28گفتار دوم: منازعات غیر بین المللی(داخلی)...................................28بند اول: تعریف منازعات غیر بین المللی............................................28بند دوم: اقسام منازعات غیر بین المللی ...........................................29الف: آشوبهای غیر بین المللی 291: تعریف منفی یا مقایسه ای.301: تعریف مبتنی بر خصوصیات ..........................................................31ب: جنگهای آزادی بخش غیر بین المللی.........................................32ج: مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگ های داخلی.........32مبحث سوم: ماده مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنومصوب 1949 و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیونهای چهار گانه ژنو مصوب 1977....34گفتار اول: ماده3 مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب 1949.................................34گفتار دوم: پروتکل دوم مصوب سال 1977 الحاقی.........................36مبحث چهارم: تعریف و مفهوم مداخله بشر دوستانه.......................38گفتار اول: تاریخچه مداخله بشر دوستانه و سیر تحول آن............38بند اول: مداخله بشر دوستانه پیش از تکوین منشور ملل متحد. 38بند دوم: مداخله بشر دوستانه در دوران پس ار تصویب منشور و مشروعیت آن.................40بند سوم: تحول نظریه مداخله بشر دوستانه..................................... 44مبحث دوم: تعریف مداخله بشر دوستانه............................................46بند اول: تعریف کلاسیک...........46بند دوم: تعریف غیر کلاسیک....48بخش دوم: تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بین المللی در منازعات غیر بین المللی....55فصل اول: مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی..... 55مبحث اول: مداخله بشر دوستانه در منشور ملل متحد ....................55گفتار اول: اصل عدم مداخله و اصل عدم توسل به زور تعارض آنها با مداخله بشر دوستانه...................56گفتار دوم: مساله حاکمیت کشور و تحول مفهوم آن..........................61بند اول: بند 7 ماده 2 و مسائل داخل در قلمرو حاکمیت داخلی کشور ها....................................61بند دوم: تحول و مفهوم امنیت بین الملل و آثار آن بر حاکمیت دولتها......................................61بند سوم: توسعه حقوق بین الملل و حاکمیت دولتها.........................63گفتار سوم: شورای امنیت سازمان ملل و مداخله بشر دوستانه........64بند اول: شورای امنیت و مسئولسیت حفظ صلح و المنیت بین المللی و مساله نقص حقوق بشر........64بند دوم: محدود یتهای شورای امنیت و نقش مجمع عمومی در زمینه اقدامات شورا.............................71الف: محدودیتهای شورای طبق منشور ملل متحد .............................71ب: محدودیتهای خاص شورای امنیت در مداخله بشر دوستانه.......73ج: نقش مجمع عمومی در زمینه اقدامات و تصمیمات شورای امنیت......................................74مبحث دوم: کیفیت و چگونگی مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی................................74گفتار اول: تعریف جنگ غیر بین المللی و منوابط حاکم برآن...........74بنداول: تعریف جنگ غیربین المللی.........................................................74بنددوم: مشروعیت جنگ غیر بین المللی، در نظام منشور ملل متحد................................76بندسوم: ضوابط حاکم بر جنگ های غعیر بین المللی..........................77گفتار دوم: مداخله کشور ثالث در جنگ غیر بین المللی (داخللی)....78بنداول: مداخله در شورش های داخلی.....................................................78الف: مداخله جهت کمک به حکومت....................................................... 79ب: کمک به شورشیان درگیر در جنگ داخلی.......................................81بنددوم: عملیات جمعی سرنگون سازی و دفاع مشروع دسته جمعی علیه آن ............................................82گفتار سوم: موانع مداخله در جنگ های غیر بین المللی (داخلی) . 83گفتار چهارم: مشروعیت مداخله بشر دوستانه در جنگل های داخلی ..................................88گفتار پنجم: سازمانهای منطقه ای و مداخله بشر دوستانه ................90فصل دوم: کمک های بشر دوستانه در شورش ها و جنگ های داخلی ..................................94مبحث اول: اصول و اعطا کنندگان کمک های بشر دوستانه .............94گفتار اول: اصول و اسناد مربوط به کمک های بشر دوستانه .............94گفتار دوم: اعطا کنندگان کمک های بشر دوستانه ...............................98بند اول: کشور ..................................99بنددوم: سازمانهای بین المللی ......100بندسوم: سازمانهای غیر دولتی (NGOs).................................................102بندچهارم: کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC)................................104بند پنجم: رابطه میان ارگانهای مختلف اعطا کننده کمک های بشر دوستانه ..............................106مبحث دوم: کیفیت و چگونگی کمک های بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی ....................108گفتار اول: حق یا تکلیف بودن اعطا یا دریافت کمک های بشردوستانه ................................108گفتار دوم: شرایط و محدودیتهای حاکم بر اعطای کمک ها وضرر های حاصل از آن........................113بنداول: شرایط.....................................113بنددوم: محدودیتها ...........................115بندسوم: مضرات...................................117گفتار سوم: عملیات بشر دوستانه در جنگهای غیر بین المللی .............118بنداول: قدرت انجام مذاکره .............120بنددوم: برآورد نیاز ها .......................122بندسوم: تامین منابع مورد نیاز .......122بندچهارم: تحویل ...............................123گفتار چهارم: تداخل کمک های بشر دوستانه و عملیات نظامی ..........125نتیجه گیری:.........................................129پیشنهادات:...........................................135منابع و مآخذ:.......................................136چکیده انگلیسی...................................142
رعایت موازین حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی برای رعایت حریم خصوصی
رعایت موازین حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی برای رعایت حریم خصوصیمقدمه:در دهه آخر قرن بیستم ناگهان این احساس در صاحب نظران و افراد علاقه مند و مرتبط با حقوق بین الملل ایجاد شد که مرزهای ملی خاصیت بازدارندگی خود را به مقدار زیادی از دست داده اند. این پدیده که در نگاه اول بدیع و عجیب می نمود، نگرش به مضوع از زوایای مختلف و دیدگاه های گوناگون را ایجاب کرد. نگارنده با اغتنام فرصت و گزینش موضوع حاضر برای پایان نامه برآن است که اطلاعات موجود در خصوص مورد را حتی المقدور گردآوری کند و در حد بضاعت امکان خود نگاهی تازه به موضوع داشته باشد. با توجه به محدودیت امکانات، اینجانب ناگزیر به بررسی منابع و ماخذ مکتوب و باصطلاح تحقیق کتابخانه ای اکتفا نمودم. بدیهی است در بازنگریهای تکمیلی بعدی می توان از نتیجه تحقیقات جدید - تا حدی که بدست آید- سود جست.در قرن 19 و اوایل قرن بیستم میلادی، یعنی پیش از تکوین منشور ملل متحد، هیچ ضابطه بین المللی کشورها را از توسل به زور نسبت به ساکنین قلمرو خود منع نمی کرد. از سوی دیگر این فرض نیز وجود داشت که دولتها موظف هستند. در روابط خود با اتباع خود و سایر کشورها حداقل معیارهای حقوقی را مراعات کنند. چنانچه کشوری از این اصل تخطی می ورزید، سایر دول می توانستند علیه آن متوسل به زور گردند و چنین مداخله ای نیز قابل توجیه بود. به عبارت دیگر چنانچه کشور مداخله شونده قادر به تأمین حقوق اولیه اتباع ساکن در قلمرو خویش، به ویژه اتباع خارجی نبود کشورها به بهانه حمایت از جان و تأمین حقوق اتباع خویش علیه کشور خاطی توسل به زور می نمودند. این هرج و مرج در عرصه بین المللی به این دلیل بود که دو قاعده مداخله و عدم مداخله به موازات یکدیگر اعمال می شدند و اولویت یکی بر دیگری مشخص نبود و تفسیرها و تعبیرهای متفاوت و بعضاً متضادی از این دو قاعده می شد. در آن توسل به جنگ از حقوق کشورها به شمار می رفت. پس از خاتمه جنگ جهانی اولو تصویب میثاق جامعه ملل، این میثاق نیز صراحتاً کشورها را از توسل به زور منع نکرد و تحت شرایطی توسل به زور را مجاز اعلام نمود و در نهایت هرگز نتوانست به خواسته های تشکیل دهندگانش جامه عمل بپوشاند. ضعف این جامعه و فقدان ابزارهای اجرایی باعث شد که جهان با گذشت زمانی بالنسبه کوتاه دومین جنگ عالمگیر را تجربه کند.آثار این جنگ، بالاخص تشکیل سازمان ملل متحد در سال 1945 و متعاقباً تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، وضع را دگرگون کرد. پیوستن کشورها به این سازمان جهانی و پذیرش آن اعلامیه از جانب کشورهای جهان، اختیارات شورای امنیت را به نفع جامعه بین المللی افزایش داد. در منشور تعمداً از کاربرد واژه جنگ، جز در مقدمه، اجتناب گردید و کشورها صراحتاً از توسل به زور و مداخله در امور داخلی سایر دول منع شدند. احترام به حقوق بشر در منشور مورد تائید قرار گرفت و از اصول و اهداف جامع ملل متحد برشمرده شد. بر اعمال اصل عدم مداخل و عدم توسل به زور نیز دو استثنا وارد گردید. این دو استثنا عبارتند از ماده 51 منشور که حق دفاع مشروع را در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یکی از اعضا تا زمانیکه شورای امنیت اقدامات لازم را جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی به انجام نرسانده، مجاز می داند و استثنا دیگر، توسل به اقدامات قهرآمیز در صورتی است که شورای امنیت به موجب فصل هفتم، تهدید یا به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی را احراز نماید.علیرغم وجود اصول مندرج در منشور، وجود دو بلوک شرق و غرب در جهان با توانائیها و امکانات نظامی و سیاسی تقریباً مساوی، مانع از رعایت این اصول بود. استراتژی غرب – بالاخص آمریکا- این بود که در کشورهای مختلف فاسدترین قشرها و افراد را برگزیند و از طریق کودتا به کومت برساند و متعاقباً آنها را حمایت کند. شوروی هم همین سیاست را در کشورهای تحت سلطه خود در اروپای شرقی اعمال می کرد.لذا پس از تصویب منشور ملل متحد نیز با مداخله کشورها در امور داخلی یکدیگر به بهانه های مختلف، از جمله حمایت از اتباع خویش، دفاع مشروع و حمای از حقوق بشر مواجه بوده ایم. با بررسی مصادیق مختلف چنین مداخلاتی که غالباً نیز از جانب ابر قدرتهای جهانی انجام پذیرفته است می توان نتیجه گرفت که توجیهاتی که این کشورها بدانها متوسل می گشتند. در راستای تحقق اهداف سیاسی این کشورها بوده و به مصادیق زیادی می توان اشاره نمود که فجایع بشری رخ داده، دل جامعه جهانی را به درد آورده ولی این کشورها، با اشاره به اصل عدم توسل به زور و عدم مداخله از انجام هرگونه اقدامی امتناع نموده اند.روند قضایا پس از پایان جنگ سرد دگرگون شد و تغییر و تحولی که با آغاز عصر ارتباطات شروع شده با فروپاشی شوروی وارد مرحله ای تعیین کننده و ملموس شد. اینک دنیا فقط با یک ابر قدرت مواجه است که خود را متولی نظام جهانی می پندارد و بدون پرده پوشی سیاستهای خود را به سازمان ملل و شورای امنیت و سایر کشورهای غربی و نیز اتحادی اروپا تحمیل می کند.اعلامیه حقوق بشر و لزوم رعایت مفاد آن بهانه و حربه ای است که دخالت سازمان ملل را در داخل محدوده مرزهای ملی مجاز و موجه می کند اما روشن است که این دخالت که به صور گوناگون و از طریق کشورهای عضو یا سازمانهای منطقه ای صورت گرفته است از صفت عمومیت و یکسانی عاری است.از دهه 1990 جنگ های داخلی و کثرت آنان در عرصه جهانی موجبات نگرانی جامعه بین المللی را فراهم آورد و غالباً مداخلاتی در امور داخلی کشورها صورت پذیرفت. به بهانه حمایت از اعطای کمک های بشر دوستانه ب قربانیان چنین جنگهایی بود. فجایع انسانی رخ داده در شمال عراق، یوگسلاوی، بوسنی هرزگوبین، رواندا و اخیراً کوزوو و اقداماتی که جهت حمایت از قربانیان این فجایع صورت پذیرفت نشان می دهد که مرزهای ملی خاصیت و حرمت خودرا به طور نسبی از دست داده اند و دولتها در روابط خویش با اتباعشان آزادی مطلق ندارند. به عبارت دیگر در جهان امروزی نمی توان حقوق بشر را نقض و آزادیهای فردی را سلب نمود و از مداخله بشر دوستانه درامان بود. بر حسب مورد گاهی این موارد نادیده گرفته می شود و گاهی نیز با اعتراض و محکوم کردن تحمل می شود، اما گاهی هم می تواند به دخالتهای خونین و ویرانگر در ورای مرزهای ملی منتهی گردد.در این پایان نامه برآنیم که به مداخله بشردوستانه در جنگهای داخلی که در دهه اخیر میلادی، شکل غالب اغتشاشات جهانی را به خود اختصاص داده اند و مشروعیت چنین مداخله ای بپردازیم و سپس به این سوال پاسخ دهیم که آیا تکرار چنین مداخلاتی در دهه نود، تحت عناوین مختلف و با بررسی موضع شورای امنیت ایجاد عرف بین المللی نموده است یا خیر و از آنجا که غالب این مداخلات به بهانه حمایت از قربانیان این جنگها و اعطای کمک های بشر دوستانه به آنان انجام پذیرفته است آیا زمان آن نرسیده که بر این دو پدیده یعنی مداخله و کمک های بشر دوستانه به شکلی تازه نگریسته شود و اعمال آنها بر مبنای تدوین اصول و قواعد جدید بین المللی منضبط و منظم گردد. فهرست منابععنوان صفحهچکیده........................................1مقدمه........................................8بخش اول: حقوق بشر دوستانه و منازعات داخلی.........................13فصل اول : تعاریف و پویش های تاریخی ..................................... 13مبحث اول: تعریف و مفهوم حقوق بشر دوستانه...........................13گفتار اول: تعریف حقوق بشر دوستانه.............................................13گفتار دوم: مفهوم حقوق بشر دوستانه.............................................14گفتار سوم: منابع حقوق بشر دوستانه..............................................16گفتار چهارم: اصول اساسی حقوق بشر دوستانه............................18گفتار پنجم: مبانی حقوق بشر دوستانه...........................................20گفتار ششم: جایگاه حقوق بشر دوستانه..........................................27مبحث دوم: اقسام منازعات.. 28گفتار اول: منازعات بین المللی..........................................................28بند اول: تعریف منازعات بین المللی.................................................28گفتار دوم: منازعات غیر بین المللی(داخلی)...................................28بند اول: تعریف منازعات غیر بین المللی............................................28بند دوم: اقسام منازعات غیر بین المللی ...........................................29الف: آشوبهای غیر بین المللی 291: تعریف منفی یا مقایسه ای.301: تعریف مبتنی بر خصوصیات ..........................................................31ب: جنگهای آزادی بخش غیر بین المللی.........................................32ج: مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی و جنگ های داخلی.........32مبحث سوم: ماده مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنومصوب 1949 و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیونهای چهار گانه ژنو مصوب 1977....34گفتار اول: ماده3 مشترک کنوانسیونهای چهارگانه ژنو مصوب 1949.................................34گفتار دوم: پروتکل دوم مصوب سال 1977 الحاقی.........................36مبحث چهارم: تعریف و مفهوم مداخله بشر دوستانه.......................38گفتار اول: تاریخچه مداخله بشر دوستانه و سیر تحول آن............38بند اول: مداخله بشر دوستانه پیش از تکوین منشور ملل متحد. 38بند دوم: مداخله بشر دوستانه در دوران پس ار تصویب منشور و مشروعیت آن.................40بند سوم: تحول نظریه مداخله بشر دوستانه..................................... 44مبحث دوم: تعریف مداخله بشر دوستانه............................................46بند اول: تعریف کلاسیک...........46بند دوم: تعریف غیر کلاسیک....48بخش دوم: تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بین المللی در منازعات غیر بین المللی....55فصل اول: مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی..... 55مبحث اول: مداخله بشر دوستانه در منشور ملل متحد ....................55گفتار اول: اصل عدم مداخله و اصل عدم توسل به زور تعارض آنها با مداخله بشر دوستانه...................56گفتار دوم: مساله حاکمیت کشور و تحول مفهوم آن..........................61بند اول: بند 7 ماده 2 و مسائل داخل در قلمرو حاکمیت داخلی کشور ها....................................61بند دوم: تحول و مفهوم امنیت بین الملل و آثار آن بر حاکمیت دولتها......................................61بند سوم: توسعه حقوق بین الملل و حاکمیت دولتها.........................63گفتار سوم: شورای امنیت سازمان ملل و مداخله بشر دوستانه........64بند اول: شورای امنیت و مسئولسیت حفظ صلح و المنیت بین المللی و مساله نقص حقوق بشر........64بند دوم: محدود یتهای شورای امنیت و نقش مجمع عمومی در زمینه اقدامات شورا.............................71الف: محدودیتهای شورای طبق منشور ملل متحد .............................71ب: محدودیتهای خاص شورای امنیت در مداخله بشر دوستانه.......73ج: نقش مجمع عمومی در زمینه اقدامات و تصمیمات شورای امنیت......................................74مبحث دوم: کیفیت و چگونگی مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی................................74گفتار اول: تعریف جنگ غیر بین المللی و منوابط حاکم برآن...........74بنداول: تعریف جنگ غیربین المللی.........................................................74بنددوم: مشروعیت جنگ غیر بین المللی، در نظام منشور ملل متحد................................76بندسوم: ضوابط حاکم بر جنگ های غعیر بین المللی..........................77گفتار دوم: مداخله کشور ثالث در جنگ غیر بین المللی (داخللی)....78بنداول: مداخله در شورش های داخلی.....................................................78الف: مداخله جهت کمک به حکومت....................................................... 79ب: کمک به شورشیان درگیر در جنگ داخلی.......................................81بنددوم: عملیات جمعی سرنگون سازی و دفاع مشروع دسته جمعی علیه آن ............................................82گفتار سوم: موانع مداخله در جنگ های غیر بین المللی (داخلی) . 83گفتار چهارم: مشروعیت مداخله بشر دوستانه در جنگل های داخلی ..................................88گفتار پنجم: سازمانهای منطقه ای و مداخله بشر دوستانه ................90فصل دوم: کمک های بشر دوستانه در شورش ها و جنگ های داخلی ..................................94مبحث اول: اصول و اعطا کنندگان کمک های بشر دوستانه .............94گفتار اول: اصول و اسناد مربوط به کمک های بشر دوستانه .............94گفتار دوم: اعطا کنندگان کمک های بشر دوستانه ...............................98بند اول: کشور ..................................99بنددوم: سازمانهای بین المللی ......100بندسوم: سازمانهای غیر دولتی (NGOs).................................................102بندچهارم: کمیته بین المللی صلیب سرخ (ICRC)................................104بند پنجم: رابطه میان ارگانهای مختلف اعطا کننده کمک های بشر دوستانه ..............................106مبحث دوم: کیفیت و چگونگی کمک های بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی ....................108گفتار اول: حق یا تکلیف بودن اعطا یا دریافت کمک های بشردوستانه ................................108گفتار دوم: شرایط و محدودیتهای حاکم بر اعطای کمک ها وضرر های حاصل از آن........................113بنداول: شرایط.....................................113بنددوم: محدودیتها ...........................115بندسوم: مضرات...................................117گفتار سوم: عملیات بشر دوستانه در جنگهای غیر بین المللی .............118بنداول: قدرت انجام مذاکره .............120بنددوم: برآورد نیاز ها .......................122بندسوم: تامین منابع مورد نیاز .......122بندچهارم: تحویل ...............................123گفتار چهارم: تداخل کمک های بشر دوستانه و عملیات نظامی ..........125نتیجه گیری:.........................................129پیشنهادات:...........................................135منابع و مآخذ:.......................................136چکیده انگلیسی...................................142