بررسی موانع حقوقي جهاني شدن حقوق بشرمقدمه: از اواخر قرن بيستم كمتر مقولهاي در حوزه علوم اجتماعي وجود داشته است كه به گونهاي با موضوع جهاني شدن مربوط نشده باشد. در حوزه اقتصاد و تجارت كه همه مباحث به نوعي به فرايندهاي جهاني مربوط ميشود، در حوزه سياست كه از رژيمهاي جهاني ـامنيتي و بسط جهاني حقوق بشر و دموكراسي يا چالشهاي جهاني مانند بنيادگرايي، تروريسم و محيط زيست صحبت ميشود و در حوزه فرهنگ كه سخن از درهم آميختگي هويتهاي محلي و جهاني است و همچنين با گسترش روزافزون فناوري اطلاعات و ارتباطات و نيز بسط جهاني هنرها و الگوهاي فرهنگي خاص، درك و فهم پديدههاي فرهنگي پيوند عميقي با روند جهاني داشته است. از همين رو ديگر كمتر متفكر و انديشمند را ميتوان يافت كه به گونهاي سخن از جهاني شدن، حال به اثبات يا نفي، نياورده باشد. در آغاز قرن بيست و يكم موسسات، مراكز علمي، دانشگاهها و متفكران بيشماري دستاندر كار بررسي و شناخت ابعاد مختلف جهاني شدن هستند و در بيشتر دانشگاههاي مطرح جهان واحدهاي آموزشي مشخصي با عنوان جهاني شدن در برنامههاي درسي گنجانده شده است و اين امر نشان ميدهد كه اين موضوع در حال تبديل شدن به امري بنيادين در عرصه دانش بشري است. [1]ما در جهاني به سر ميبريم كه شاهد تغييرات اساسي و مهم است. جهاني كه در اثر نظامهاي پيچيده مالي و تحولات انقلابي فنآوري اطلاع رساني در حال تبديل به يك بازار عظيم جهاني است. پديده جهاني شدن درحال ايجاد الگوهاي جديدي از تعامل بين مردم و دولتهاست كه نويد شكوفايي فرصتهاي بيسابقهاي براي پيشرفت جدي در قالب آزاديهاي بيشتر ميدهد و در عين حال خطر پيچيدهتر شدن بسياري از چالشهاي موجود در جامعه بينالملل را- ضمن عميقتر كردن مشكلات اقتصادي آنان كه از همه آسيب پذيرتر هستند- به دنبال دارد. در اين صحنه خطير، حقوق بشر كه رسماً توسط سازمان ملل متحد به عنوان اولويت اساسي بينالمللي از طريق اعلاميه جهاني حقوق بشر تعيين گرديده، اهميت خاصي به عنوان مجموعهاي از هنجارها و معيارهاي پذيرفته شده جهاني بدست آورده كه به طور روزافزوني همه جنبههاي روابط ما را به عنوان فرد و نيز اعضاي تشكيل دهنده گروهها در داخل جوامع و بين ملتها شكل ميدهد. حقوق بشر، خواه مربوط به امور مدني، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و يا امور اجتماعي باشد، غيرقابل تجزيه و به يكديگر وابسته است. همانگونه كه تاريخ خونين اين قرن به ما آموخته، فقدان حقوق بشر امري فراتر از انكار حيثيت بشري است و ريشه در فقر و خشونت سياسي دارد كه گريبانگير جهان ماست.اين ديدگاه فراگير از حقوق بشر همان معياري است كه سازمان ملل متحد در قالب مأموريت جهاني خود براي دستيابي به صلح و توسعه پايدار به دنبال آن است. سازمان ملل متحد از بدو تأسيس، عامل شتاب دهنده عمدهاي در سطح جهاني براي ترويج و حمايت از حقوق بشر و آزاديهاي اساسي بوده است. ميتوان اذعان داشت كه طي نيم قرن گذشته دستاوردهاي چشمگيري در اثر فعاليتهاي مربوط به حقوق بشر حاصل شده است. طيف وسيعي از مواد نقض و گروههاي آسيبپذير، زير چتر حمايتي قوانين و معيارهاي حقوق بشري قرار گرفتهاند. اكنون ديگر آپارتايد به تاريخ سپرده شده است. فراگرد استعمارزدائي تقريباً پايان يافته و آگاهي جهاني از ضرورت اتخاذ تصميمات به صورت دموكراتيك، كشورداري مطلوب و احترام به حكومت قانون، در حال حاضر بيش از هر زمان ديگر است. تصميم متخذه در ماه ژوئن 1998 جهت ايجاد ديوان كيفري بينالمللي بصورت دائمي يك قدم بزرگ در راه مبارزه با كشتار گروهي، جنايت جنگي و جنايات عليه بشريت است كه همه آنها در شمار زيانبارترين و وحشيانهترين جرائم حقوق بشري در تاريخ بشريت محسوب ميگردند.[2]تمامي شواهد بالا نشان از آن دارد كه سازمان ملل متحد در جهت جهاني شدن بشر حركت كرده ولي با نهايت تأسف بايد قبول نمود كه چالشهاي سهمگيني پيش روي جهاني شدن حقوق بشر قرار دارند و تضمين حقوق بشر براي همه مردم همچنان يك چالش سهمگين محسوب ميگردد. در اين راستا موانع بسياري وجود دارند كه اجراي سريع و مؤثر حقوق بشر را دچار مشكل ساخته است.ميلياردها نفر از مردم جهان همچنان در فقر شديد به سر ميبرند و شكاف موجود بين كشورهاي ثروتمند و فقير به طور مداوم در حال گسترش است. كشمكشهاي خشونت آميزي كه به طور روز افزون ماهيت قومي پيدا كردهاند، با شدت بيشتري رخ ميدهند و موجب نابودي جوامع و بيخانمان شدن ميليونها نفر گشتهاند. افراطگرائي سياسي و تروريسم همچنان تعداد بيشماري از مردم غيرنظامي بيگانه را هدف قرار ميدهد. بيكاري، تبعيض، انزواي اجتماعي گريبانگير همه جوامع است و گرچه جهاني شدن باعث شده كه جهانيان به يكديگرنزديكتر شوند ولي در عين حال عناصر ضدجامعه مدني را نيز مشمول منافعي نموده كه افزايش فساد، جرائم سازمان يافته و قاچاق فرامليتي مواد مخدر، اسلحه، مواد سمي و حتي قاچاق انسانها و به خصوص زنان براي بهرهكشي جنسي، جلوههاي آنهاست. در چنين شرايطي چگونه ميتوان از جهاني شدن حقوق بشر صحبتي به ميان آورد؟فرد در عصر جهاني شدن، نياز به حمايتي مؤثر در برابر سوء استفاده از قدرت در هر شكل و هر مكان دارد و اين مهم در اين زمان تنها از عهده اشكال نوين همبستگي سازمان يافته بينالمللي كه با حفظ پويايي خود در حال تحول و تكامل است، برخواهد آمد.تقويت و احياي سازمان ملل متحد كه در سالهاي اخير به صورت يك اولويت درآمده است تا حدود زيادي در گرو موفقيت اين سازمان در برخورد با اين چالشها از قديمي گرفته تا جديد- و نه صرفاً در تئوري و بلكه در عمل- براي رونق بخشيدن به حقوق بشر است. برنامه فعلي سازمان ملل متحد براي حقوق بشر، راه دشوار و در عين حال موفقيت آميزي را با وجود دلسرديهاي مكرر در مقابل چالشهاي متعدد طي كرده است.سازمان ملل متحد فعاليتهاي خود را بر پايه اين اصل استوار نموده كه حقوق بشر حالت جهانشمول و غيرقابل تجزيهاي دارد. عملاً اين بدان معناست كه همه حقوق و آزاديها- حقوق اقتصادي و نيز آزاديهاي سياسي و مدني- با هم مرتبط و وابسته هستند و بايستي به صورت برابر ارتقاء يابند و حفظ شوند. چنانچه تعدادي از اين حقوق به قيمت از دست رفتن برخي ديگر ارتقاء داده شوند، آنگاه همه حقوق مزبور زير سوال قرار ميگيرند. به همين دليل، سازمان ملل متحد همواره در پي رويكردي متوازن و جامع نسبت به ارتقاء مؤثر همه حقوق بشر، منجمله حق توسعه بوده است.ما در معرض تحولات گوناگون جهاني شدن از جمله ظهور صنايع جهاني ارتباطات، رشد شركتهاي چندمليتي، تاثير بازارهاي مالي جهاني، گرم شدن سياره زمين و اقدامات بينالمللي مربوط به حقوق بشر قرار گرفتهايم. عوامل فوق به ايده جامعه جهاني اهميت خاصي بخشيده است. بشر امروز ميداند كه محدوديتهاي جغرافيايي هر روز كمتر شده و جهان به يك مكان واحد تبديل ميشود.حقوق بشر به رغم بيش از نيم قرن تلاش بينالمللي در زمينه وضع قواعد و هنجارها و تأسيس نهادها و سازوكارهاي اجرايي همچنان با چالشهاي بزرگي رو به رو است و آن چه كه ميتوان به عنوان انگيزه نگارنده اين رساله مطرح كرد، اهميت رو به رشد و روز افزون مفهوم حقوق بشر ميباشد كه با توجه به ماهيت انعطافپذير اين واژه و تعابير و تفاسير گوناگوني كه كشورها با توجه به طرز تلقي خود از حقوق بشر دارند- كه اين تلقي برخاسته از تاريخ، فرهنگ و سياست كشورها ميباشد- متفاوت است و التفات به نقش سازمان ملل متحد در جهت جهاني كردن حقوق بشر و همچنين بررسي مهمترين موانع و چالشهايي كه در راه جهاني شدن حقوق بشر را سد كردهاند. در ارتباط با ماهيت اين تحقيق بايستي گفت كه حقوق بشر از لحاظ تئوريك، جهاني است و در اين رابطه مانعي وجود ندارد و در حقيقت هدف بنده از پيگيري اين تحقيق بررسي موانع حقوقي جهاني شدن حقوق بشر در مرحله اجراي آن ميباشد. 1- سليمي، حسين، نظريههاي گوناگون درباره جهاني شدن، تهران، سمت، 1384، ص2.1- مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، حقوق بشر در جهان امروز، چاپ اول، تهران، ترجمه مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشگاه تهران، 1379، ص1.چکیده1مقدمه. 2بیان مسأله. 5اهداف تحقیق.. 6پیشینه تحقیق. 7فرضیههای تحقیق.. 7سؤالات تحقیق.. 7اهمیت و ضرورت تحقیق.. 7روش تحقیق.. 8روش گرد آوری.. 8ساختار تحقیق.. 8بخش اول:کلیات( جهانی شدن، ابعاد مهم و جهانی شدن حقوق بشر). 10فصل اول: جهانی شدن و ابعاد مهم آن. 14مبحث اول: تعریف جهانی شدن. 15مبحث دوم: تاریخچه جهانی شدن. 22مبحث سوم: ابعاد جهانی شدن. 24بند اول: جهانی شدن اقتصاد. 24بند دوم: جهانی شدن سیاست... 28بند سوم: جهانی شدن فرهنگ... 30فصل دوم: جهانی شدن حقوق بشر 34مبحث اول: ماهیت حقوق بشر. 37بند اول: اصل حیثیت و کرامت انسانی.. 39بند دوم: اصل آزادی.. 39بند سوم: اصل برابری.. 40مبحث دوم: مقدمات جهانی شدن حقوق بشر. 40بند اول: تحول مفهوم حاکمیت دولتها40بند دوم: تعدیل اصل عدم مداخله در امور داخلی دولتها42مبحث سوم: اقدامات سازمان ملل متحد در جهت جهانی شدن حقوق بشر. 44بند اول: اولین گامها در فرایند جهانی شدن حقوق بشر. 44بند دوم: مراحل تاریخی اقدامات سازمان ملل 45بند سوم: تشکیل کنفرانس جهانی حقوق بشر(1993) وین.. 47بند چهارم: افقهای برتر سازمان ملل در زمینه حقوق بشر. 48مبحث چهارم: تقویت حقوق بشر در سطح ملی در جهت جهانی شدن حقوق بشر 49بند اول: همکاریهای فنی برای حقوق بشر. 50بند دوم: کمک به انتخابات... 50بند سوم: حقوق بشر و مدیریت دادگستری.. 51بند چهارم: ترویج آموزش حقوق بشر. 52الف ـ تعریف آموزش حقوق بشر. 52ب ـ ضرورت آموزش حقوق بشر. 53ج ـ ضرورت برنامههای عمل ملی برای آموزش حقوق بشر. 53د ـ اصول حاکم بر برنامه عمل ملی برای آموزش حقوق بشر. 541ـ اصول سازمانی و کارکردی.. 552ـ اصول فعالیتهای آموزشی.. 55مبحث پنجم: آثار جهانی شدن حقوق بشر. 56بند اول: آثار مثبت جهانی شدن بر حقوق بشر. 56بند دوم: آثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر. 57بخش دوم: موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر. 60فصل اول: عدم ممنوعیت انشای حق شرط در معاهدات حقوق بشری.. 67مبحث اول: ماهیت حقوقی حق شرط.. 68بند اول: حق شرط بر انواع معاهدات... 70الف ـ حق شرط بر معاهدات دو جانبه. 70ب ـ حق شرط بر معاهدات چند جانبه. 70بند دوم: قیود وارده بر انشای حق شرط... 71الف ـ عدم ممنوعیت حق شرط.. 71ب ـ عدم مغایرت حق شرط با موضوع و هدف معاهده71بند سوم: آثار حقوقی حق شرط.. 72الف ـ آثار حقوقی پذیرش حق شرط.. 72ب ـ آثار حقوقی اعتراض به حق شرط.. 72ج ـ آثار حقوقی انصاف از حق شرط و مخالفت با آن. 73مبحث دوم: حق شرط بر معاهدات حقوق بشری.. 74بند اول: کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76الف ـ محتوای کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 77د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 78بند دوم: کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 78الف ـ محتوای کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 78ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 79ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 79د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 81بند سوم: کنوانسیون حقوق کودک.. 81الف ـ محتوای کنوانسیون حقوق کودک.. 81ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون حقوق کودک.. 82ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون حقوق کودک.. 83د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون حقوق کودک.. 83فصل دوم: امکان خروج از معاهدات حقوق بشری.. 86مبحث اول: معاهداتی که امکان خروج از آن پیش بینی شده است... 87بند اول: کنوانسیون منع و مجازات کشتار دسته جمعی (ژنوساید) و قانون خروج از آن. 89بند دوم: کنوانسیون منع شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کنندهو قانون خروج از آن. 89بند سوم: کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض نژادی و قانون خروج از آن. 90بند چهارم: کنوانسیون حقوق کودک و قانون خروج از آن. 90مبحث دوم: معاهداتی که در زمینه امکان خروج ساکت هستند. 90بند اول: میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و امکان خروج از آن. 91بند دوم: میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و امکان خروج از آن. 92فصل سوم: حاکمیت ملی و عدم همکاری دولتها در اجرای حقوق بشر. 94مبحث اول: مفهوم حاکمیت... 96بند اول: ویژگیهای حاکمیت... 97بند دوم: تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت ملی.. 99مبحث دوم: تعارض حقوق بشر بر حاکمیت ملی دولتها 101بند اول: الزام به تصویب و تطبیق قوانین داخلی با قوانین بینالمللی.. 101بند دوم: حمایت بینالمللی و منطقه ای از حقوق بشر. 102بند سوم: پیگیریهای قضایی در خصوص نقض کنندگان حقوق بشر. 104الف ـ پیگیریهای قضایی از طریق ایجاد یک دادگاه کیفری بینالمللی.. 1041ـ دامنه اختیارات این نوع دادگاهها و مشکلات و موانع. 1052ـ پیشرفت و تحول در ایجاد دادگاه کیفری بینالمللی.. 1053ـ تعارض و تضاد دیوان بینالمللی با حاکمیت ملی دولتها105ب ـ پیگیریهای قضایی از طریق دادگاه داخلی دارای صفت جهانی.. 106ج ـ پیگیریهای قضایی از طریق ایجاد دادگاههای ویژه و دارای صفت جهانی 107فصل چهارم: استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد.. 111مبحث اول: حق وتو. 114بند اول: ماهیت حق وتو. 114بند دوم: چگونگی پیدایش حق وتو 115بند سوم: سابقه بهکارگیری از حق وتو. 116بند چهارم: دیدگاه موافقان و مخالفان حق وتو. 117الف ـ دیدگاه موافقان حق وتو و نقد آن. 117ب ـ دیدگاه مخالفان حق وتو 121مبحث دوم: تأثیر حق وتو در نقض حقوق بشر. 123بند اول: تناقض نظری و عملی حق وتو با اهداف و اصول منشور سازمان ملل.. 125الف ـ تناقض نظری و عملی حق وتو با اهداف منشور سازمان ملل 125ب ـ تناقض نظری و عملی حق وتو با اصول منشور سازمان ملل 126بند دوم: حذف وتو یا اصلاح منشور. 128نتیجهگیری.. 130پیشنهادات... 133منابع و مآخذ. 135ضمائم. 142چکیده انگلیسی.. 149
بررسی موانع حقوقي جهاني شدن حقوق بشر
بررسی موانع حقوقي جهاني شدن حقوق بشرمقدمه: از اواخر قرن بيستم كمتر مقولهاي در حوزه علوم اجتماعي وجود داشته است كه به گونهاي با موضوع جهاني شدن مربوط نشده باشد. در حوزه اقتصاد و تجارت كه همه مباحث به نوعي به فرايندهاي جهاني مربوط ميشود، در حوزه سياست كه از رژيمهاي جهاني ـامنيتي و بسط جهاني حقوق بشر و دموكراسي يا چالشهاي جهاني مانند بنيادگرايي، تروريسم و محيط زيست صحبت ميشود و در حوزه فرهنگ كه سخن از درهم آميختگي هويتهاي محلي و جهاني است و همچنين با گسترش روزافزون فناوري اطلاعات و ارتباطات و نيز بسط جهاني هنرها و الگوهاي فرهنگي خاص، درك و فهم پديدههاي فرهنگي پيوند عميقي با روند جهاني داشته است. از همين رو ديگر كمتر متفكر و انديشمند را ميتوان يافت كه به گونهاي سخن از جهاني شدن، حال به اثبات يا نفي، نياورده باشد. در آغاز قرن بيست و يكم موسسات، مراكز علمي، دانشگاهها و متفكران بيشماري دستاندر كار بررسي و شناخت ابعاد مختلف جهاني شدن هستند و در بيشتر دانشگاههاي مطرح جهان واحدهاي آموزشي مشخصي با عنوان جهاني شدن در برنامههاي درسي گنجانده شده است و اين امر نشان ميدهد كه اين موضوع در حال تبديل شدن به امري بنيادين در عرصه دانش بشري است. [1]ما در جهاني به سر ميبريم كه شاهد تغييرات اساسي و مهم است. جهاني كه در اثر نظامهاي پيچيده مالي و تحولات انقلابي فنآوري اطلاع رساني در حال تبديل به يك بازار عظيم جهاني است. پديده جهاني شدن درحال ايجاد الگوهاي جديدي از تعامل بين مردم و دولتهاست كه نويد شكوفايي فرصتهاي بيسابقهاي براي پيشرفت جدي در قالب آزاديهاي بيشتر ميدهد و در عين حال خطر پيچيدهتر شدن بسياري از چالشهاي موجود در جامعه بينالملل را- ضمن عميقتر كردن مشكلات اقتصادي آنان كه از همه آسيب پذيرتر هستند- به دنبال دارد. در اين صحنه خطير، حقوق بشر كه رسماً توسط سازمان ملل متحد به عنوان اولويت اساسي بينالمللي از طريق اعلاميه جهاني حقوق بشر تعيين گرديده، اهميت خاصي به عنوان مجموعهاي از هنجارها و معيارهاي پذيرفته شده جهاني بدست آورده كه به طور روزافزوني همه جنبههاي روابط ما را به عنوان فرد و نيز اعضاي تشكيل دهنده گروهها در داخل جوامع و بين ملتها شكل ميدهد. حقوق بشر، خواه مربوط به امور مدني، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و يا امور اجتماعي باشد، غيرقابل تجزيه و به يكديگر وابسته است. همانگونه كه تاريخ خونين اين قرن به ما آموخته، فقدان حقوق بشر امري فراتر از انكار حيثيت بشري است و ريشه در فقر و خشونت سياسي دارد كه گريبانگير جهان ماست.اين ديدگاه فراگير از حقوق بشر همان معياري است كه سازمان ملل متحد در قالب مأموريت جهاني خود براي دستيابي به صلح و توسعه پايدار به دنبال آن است. سازمان ملل متحد از بدو تأسيس، عامل شتاب دهنده عمدهاي در سطح جهاني براي ترويج و حمايت از حقوق بشر و آزاديهاي اساسي بوده است. ميتوان اذعان داشت كه طي نيم قرن گذشته دستاوردهاي چشمگيري در اثر فعاليتهاي مربوط به حقوق بشر حاصل شده است. طيف وسيعي از مواد نقض و گروههاي آسيبپذير، زير چتر حمايتي قوانين و معيارهاي حقوق بشري قرار گرفتهاند. اكنون ديگر آپارتايد به تاريخ سپرده شده است. فراگرد استعمارزدائي تقريباً پايان يافته و آگاهي جهاني از ضرورت اتخاذ تصميمات به صورت دموكراتيك، كشورداري مطلوب و احترام به حكومت قانون، در حال حاضر بيش از هر زمان ديگر است. تصميم متخذه در ماه ژوئن 1998 جهت ايجاد ديوان كيفري بينالمللي بصورت دائمي يك قدم بزرگ در راه مبارزه با كشتار گروهي، جنايت جنگي و جنايات عليه بشريت است كه همه آنها در شمار زيانبارترين و وحشيانهترين جرائم حقوق بشري در تاريخ بشريت محسوب ميگردند.[2]تمامي شواهد بالا نشان از آن دارد كه سازمان ملل متحد در جهت جهاني شدن بشر حركت كرده ولي با نهايت تأسف بايد قبول نمود كه چالشهاي سهمگيني پيش روي جهاني شدن حقوق بشر قرار دارند و تضمين حقوق بشر براي همه مردم همچنان يك چالش سهمگين محسوب ميگردد. در اين راستا موانع بسياري وجود دارند كه اجراي سريع و مؤثر حقوق بشر را دچار مشكل ساخته است.ميلياردها نفر از مردم جهان همچنان در فقر شديد به سر ميبرند و شكاف موجود بين كشورهاي ثروتمند و فقير به طور مداوم در حال گسترش است. كشمكشهاي خشونت آميزي كه به طور روز افزون ماهيت قومي پيدا كردهاند، با شدت بيشتري رخ ميدهند و موجب نابودي جوامع و بيخانمان شدن ميليونها نفر گشتهاند. افراطگرائي سياسي و تروريسم همچنان تعداد بيشماري از مردم غيرنظامي بيگانه را هدف قرار ميدهد. بيكاري، تبعيض، انزواي اجتماعي گريبانگير همه جوامع است و گرچه جهاني شدن باعث شده كه جهانيان به يكديگرنزديكتر شوند ولي در عين حال عناصر ضدجامعه مدني را نيز مشمول منافعي نموده كه افزايش فساد، جرائم سازمان يافته و قاچاق فرامليتي مواد مخدر، اسلحه، مواد سمي و حتي قاچاق انسانها و به خصوص زنان براي بهرهكشي جنسي، جلوههاي آنهاست. در چنين شرايطي چگونه ميتوان از جهاني شدن حقوق بشر صحبتي به ميان آورد؟فرد در عصر جهاني شدن، نياز به حمايتي مؤثر در برابر سوء استفاده از قدرت در هر شكل و هر مكان دارد و اين مهم در اين زمان تنها از عهده اشكال نوين همبستگي سازمان يافته بينالمللي كه با حفظ پويايي خود در حال تحول و تكامل است، برخواهد آمد.تقويت و احياي سازمان ملل متحد كه در سالهاي اخير به صورت يك اولويت درآمده است تا حدود زيادي در گرو موفقيت اين سازمان در برخورد با اين چالشها از قديمي گرفته تا جديد- و نه صرفاً در تئوري و بلكه در عمل- براي رونق بخشيدن به حقوق بشر است. برنامه فعلي سازمان ملل متحد براي حقوق بشر، راه دشوار و در عين حال موفقيت آميزي را با وجود دلسرديهاي مكرر در مقابل چالشهاي متعدد طي كرده است.سازمان ملل متحد فعاليتهاي خود را بر پايه اين اصل استوار نموده كه حقوق بشر حالت جهانشمول و غيرقابل تجزيهاي دارد. عملاً اين بدان معناست كه همه حقوق و آزاديها- حقوق اقتصادي و نيز آزاديهاي سياسي و مدني- با هم مرتبط و وابسته هستند و بايستي به صورت برابر ارتقاء يابند و حفظ شوند. چنانچه تعدادي از اين حقوق به قيمت از دست رفتن برخي ديگر ارتقاء داده شوند، آنگاه همه حقوق مزبور زير سوال قرار ميگيرند. به همين دليل، سازمان ملل متحد همواره در پي رويكردي متوازن و جامع نسبت به ارتقاء مؤثر همه حقوق بشر، منجمله حق توسعه بوده است.ما در معرض تحولات گوناگون جهاني شدن از جمله ظهور صنايع جهاني ارتباطات، رشد شركتهاي چندمليتي، تاثير بازارهاي مالي جهاني، گرم شدن سياره زمين و اقدامات بينالمللي مربوط به حقوق بشر قرار گرفتهايم. عوامل فوق به ايده جامعه جهاني اهميت خاصي بخشيده است. بشر امروز ميداند كه محدوديتهاي جغرافيايي هر روز كمتر شده و جهان به يك مكان واحد تبديل ميشود.حقوق بشر به رغم بيش از نيم قرن تلاش بينالمللي در زمينه وضع قواعد و هنجارها و تأسيس نهادها و سازوكارهاي اجرايي همچنان با چالشهاي بزرگي رو به رو است و آن چه كه ميتوان به عنوان انگيزه نگارنده اين رساله مطرح كرد، اهميت رو به رشد و روز افزون مفهوم حقوق بشر ميباشد كه با توجه به ماهيت انعطافپذير اين واژه و تعابير و تفاسير گوناگوني كه كشورها با توجه به طرز تلقي خود از حقوق بشر دارند- كه اين تلقي برخاسته از تاريخ، فرهنگ و سياست كشورها ميباشد- متفاوت است و التفات به نقش سازمان ملل متحد در جهت جهاني كردن حقوق بشر و همچنين بررسي مهمترين موانع و چالشهايي كه در راه جهاني شدن حقوق بشر را سد كردهاند. در ارتباط با ماهيت اين تحقيق بايستي گفت كه حقوق بشر از لحاظ تئوريك، جهاني است و در اين رابطه مانعي وجود ندارد و در حقيقت هدف بنده از پيگيري اين تحقيق بررسي موانع حقوقي جهاني شدن حقوق بشر در مرحله اجراي آن ميباشد. 1- سليمي، حسين، نظريههاي گوناگون درباره جهاني شدن، تهران، سمت، 1384، ص2.1- مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد، حقوق بشر در جهان امروز، چاپ اول، تهران، ترجمه مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشگاه تهران، 1379، ص1.چکیده1مقدمه. 2بیان مسأله. 5اهداف تحقیق.. 6پیشینه تحقیق. 7فرضیههای تحقیق.. 7سؤالات تحقیق.. 7اهمیت و ضرورت تحقیق.. 7روش تحقیق.. 8روش گرد آوری.. 8ساختار تحقیق.. 8بخش اول:کلیات( جهانی شدن، ابعاد مهم و جهانی شدن حقوق بشر). 10فصل اول: جهانی شدن و ابعاد مهم آن. 14مبحث اول: تعریف جهانی شدن. 15مبحث دوم: تاریخچه جهانی شدن. 22مبحث سوم: ابعاد جهانی شدن. 24بند اول: جهانی شدن اقتصاد. 24بند دوم: جهانی شدن سیاست... 28بند سوم: جهانی شدن فرهنگ... 30فصل دوم: جهانی شدن حقوق بشر 34مبحث اول: ماهیت حقوق بشر. 37بند اول: اصل حیثیت و کرامت انسانی.. 39بند دوم: اصل آزادی.. 39بند سوم: اصل برابری.. 40مبحث دوم: مقدمات جهانی شدن حقوق بشر. 40بند اول: تحول مفهوم حاکمیت دولتها40بند دوم: تعدیل اصل عدم مداخله در امور داخلی دولتها42مبحث سوم: اقدامات سازمان ملل متحد در جهت جهانی شدن حقوق بشر. 44بند اول: اولین گامها در فرایند جهانی شدن حقوق بشر. 44بند دوم: مراحل تاریخی اقدامات سازمان ملل 45بند سوم: تشکیل کنفرانس جهانی حقوق بشر(1993) وین.. 47بند چهارم: افقهای برتر سازمان ملل در زمینه حقوق بشر. 48مبحث چهارم: تقویت حقوق بشر در سطح ملی در جهت جهانی شدن حقوق بشر 49بند اول: همکاریهای فنی برای حقوق بشر. 50بند دوم: کمک به انتخابات... 50بند سوم: حقوق بشر و مدیریت دادگستری.. 51بند چهارم: ترویج آموزش حقوق بشر. 52الف ـ تعریف آموزش حقوق بشر. 52ب ـ ضرورت آموزش حقوق بشر. 53ج ـ ضرورت برنامههای عمل ملی برای آموزش حقوق بشر. 53د ـ اصول حاکم بر برنامه عمل ملی برای آموزش حقوق بشر. 541ـ اصول سازمانی و کارکردی.. 552ـ اصول فعالیتهای آموزشی.. 55مبحث پنجم: آثار جهانی شدن حقوق بشر. 56بند اول: آثار مثبت جهانی شدن بر حقوق بشر. 56بند دوم: آثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر. 57بخش دوم: موانع حقوقی جهانی شدن حقوق بشر. 60فصل اول: عدم ممنوعیت انشای حق شرط در معاهدات حقوق بشری.. 67مبحث اول: ماهیت حقوقی حق شرط.. 68بند اول: حق شرط بر انواع معاهدات... 70الف ـ حق شرط بر معاهدات دو جانبه. 70ب ـ حق شرط بر معاهدات چند جانبه. 70بند دوم: قیود وارده بر انشای حق شرط... 71الف ـ عدم ممنوعیت حق شرط.. 71ب ـ عدم مغایرت حق شرط با موضوع و هدف معاهده71بند سوم: آثار حقوقی حق شرط.. 72الف ـ آثار حقوقی پذیرش حق شرط.. 72ب ـ آثار حقوقی اعتراض به حق شرط.. 72ج ـ آثار حقوقی انصاف از حق شرط و مخالفت با آن. 73مبحث دوم: حق شرط بر معاهدات حقوق بشری.. 74بند اول: کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76الف ـ محتوای کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 76ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 77د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون بینالمللی محو هر نوع تبعیض نژادی.. 78بند دوم: کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 78الف ـ محتوای کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 78ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 79ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 79د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان. 81بند سوم: کنوانسیون حقوق کودک.. 81الف ـ محتوای کنوانسیون حقوق کودک.. 81ب ـ قانون حاکم بر حق شرط در کنوانسیون حقوق کودک.. 82ج ـ نگاهی به حق شرطهای صادر شده در کنوانسیون حقوق کودک.. 83د ـ اعتراض به حق شرط دولتها در کنوانسیون حقوق کودک.. 83فصل دوم: امکان خروج از معاهدات حقوق بشری.. 86مبحث اول: معاهداتی که امکان خروج از آن پیش بینی شده است... 87بند اول: کنوانسیون منع و مجازات کشتار دسته جمعی (ژنوساید) و قانون خروج از آن. 89بند دوم: کنوانسیون منع شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیر کنندهو قانون خروج از آن. 89بند سوم: کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض نژادی و قانون خروج از آن. 90بند چهارم: کنوانسیون حقوق کودک و قانون خروج از آن. 90مبحث دوم: معاهداتی که در زمینه امکان خروج ساکت هستند. 90بند اول: میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و امکان خروج از آن. 91بند دوم: میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و امکان خروج از آن. 92فصل سوم: حاکمیت ملی و عدم همکاری دولتها در اجرای حقوق بشر. 94مبحث اول: مفهوم حاکمیت... 96بند اول: ویژگیهای حاکمیت... 97بند دوم: تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت ملی.. 99مبحث دوم: تعارض حقوق بشر بر حاکمیت ملی دولتها 101بند اول: الزام به تصویب و تطبیق قوانین داخلی با قوانین بینالمللی.. 101بند دوم: حمایت بینالمللی و منطقه ای از حقوق بشر. 102بند سوم: پیگیریهای قضایی در خصوص نقض کنندگان حقوق بشر. 104الف ـ پیگیریهای قضایی از طریق ایجاد یک دادگاه کیفری بینالمللی.. 1041ـ دامنه اختیارات این نوع دادگاهها و مشکلات و موانع. 1052ـ پیشرفت و تحول در ایجاد دادگاه کیفری بینالمللی.. 1053ـ تعارض و تضاد دیوان بینالمللی با حاکمیت ملی دولتها105ب ـ پیگیریهای قضایی از طریق دادگاه داخلی دارای صفت جهانی.. 106ج ـ پیگیریهای قضایی از طریق ایجاد دادگاههای ویژه و دارای صفت جهانی 107فصل چهارم: استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد.. 111مبحث اول: حق وتو. 114بند اول: ماهیت حق وتو. 114بند دوم: چگونگی پیدایش حق وتو 115بند سوم: سابقه بهکارگیری از حق وتو. 116بند چهارم: دیدگاه موافقان و مخالفان حق وتو. 117الف ـ دیدگاه موافقان حق وتو و نقد آن. 117ب ـ دیدگاه مخالفان حق وتو 121مبحث دوم: تأثیر حق وتو در نقض حقوق بشر. 123بند اول: تناقض نظری و عملی حق وتو با اهداف و اصول منشور سازمان ملل.. 125الف ـ تناقض نظری و عملی حق وتو با اهداف منشور سازمان ملل 125ب ـ تناقض نظری و عملی حق وتو با اصول منشور سازمان ملل 126بند دوم: حذف وتو یا اصلاح منشور. 128نتیجهگیری.. 130پیشنهادات... 133منابع و مآخذ. 135ضمائم. 142چکیده انگلیسی.. 149