بررسی آرای ابن رشد و فارابی راجع به رابطه دین و فلسفهمقدمه1-علت انتخاب موضوع تحقیقحقیقت شریعت در نفسالامر به برهان عقلی محض منجر میشود، لذا اگر عقل بهنحو صحیح هدایت شود با حقایق دین هماهنگ خواهد بود و از این هماهنگی و قرابت، نیرومندتر خواهد شد، که حکمت متعالیه گواه روشن این مدعاست.دین بهحکم اینکه، فعل تشریعی خداوند حکیم است و برای هدایت بشر مقدر گردیده است، نهتنها به یکی از ابعاد وجودی انسان تعلق ندارد بلکه هماهنگی نظام تکوین و تشریع ایجاب میکند، که همه ابعاد وجودی انسان را شامل و با آن پیوند داشته باشد. قرآن کریم به بعد معرفتی و عقلانی انسان اهتمام میورزد و میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین » (سوره، نحل، آیه ۲۵).یعنی پیامبر اکرم مأموریت دارد تا از روشهای برهانی، خطابی و جدال احسن استفاده کند و با مردم درباره توحید سخن بگوید. او نیز به این رسالت الهی جامه عمل میپوشد و به گواهی قرآن کریم و نیز روایات اسلامی همه این روشها را بهکار میبندد و در حقیقت، کار فیلسوفانه، متکلمانه و واعظانه جلوهای از کار پیامبرانه است.حاصل آنکه، تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی، جزء متن دیانت اسلامی است و این امر با آرامش قلبی و خشیت روحی حاصل از ایمان به خدا نه تنها منافات ندارد بلکه پیوند ناگسستنی دارد.2-بیان مسالهایجاد وفاق میان «علم و دین» و نیز «حكمت و شریعت» مسأله ای است كه از دیرباز اندیشمندان زیادی بدان توجه داشته و خواسته اند میان داده های عقل و داده های ایمان ارتباط و انسجام پدید آورند. توجهی كه فلاسفه اسلام به این موضوع نشان داده اند از چند جنبه است: یكی آن كه فلسفه قدیم یونان در چند موضوع با دین اسلام مخالف از جمله مسأله خلق عالم و قدیم بودن آن و صفات خدا و امثال آن. دیگر آن كه گاهی فلسفه از سوی علمای مذهبی مورد سرزنش قرار می گرفت و احساس می كردند كه فلسفه برای دین خطر بزرگی است.این گروه غالباًمردم را علیه این پیشرفت فكری تحریك می كردند.در مقابل، فلاسفه با این كار خود، می خواستند از آسیب این گروه در امان بمانند; این شیوه را رواج دادند تا در پناه آن بتوانند دیگر عقاید خود را ترویج كنند. معتزله پیش از همه، به فكر ایجاد وفاق میان دین و فلسفه افتادند; گفتند: عقل و وحی ـ هر دو ـ از جانب خدایند و یكی مكمّل دیگری،ومیانشان هیچ گونه تعارضی نیست. وحی معقول است; زیرا از جانب خدای حكیم است و چون معقول است با عقل تناقضی ندارد و اگر میان وحی و عقل اختلافی دیده شد، باید به تأویل پرداخت.متفکرین و فلاسفه اسلام از دوران نخستین کوشیدند تا رابطه مثبت و صحیحی را بین دین و فلسفه برقرار کنند و در این راه از روشها ، ادله و مسائل مختلف بهره گرفتند.مسئله رابطه دین و فلسفه پس از پیدایش رشد و تطور و سیر طبیعی خود را در اسلام طی نمود و پس از تکامل تا حدزیادی به برقراری رابطه دین و فلسفه در ادیان دیگر نیز کمک کند . مسئله رابطه دین و فلسفه در اسلام تنها یک مسئله نظری نبود بلکه بازده و پی آمدهای عملی نیز به دنبال داشت.از طرفی فارابي نه تنها مي کوشد آراي فيلسوفان بزرگ يونان را با يکديگر تلفيق کند که سعي در جمع ميان دين و فلسفه يا به عبارت ديگر عقل و وحي نيز دارد. فارابي از جمله فيلسوفان مابعدالطبيعه اي است که در فلسفه خود دستگاهي فلسفي ايجاد كردهه اند. مؤلفه هاي فلسفي دستگاه مابعدالطبيعي او پيوندي تنگاتنگ بايکديگر دارند. بنابراين تنها هنگامي مي توانيم به فهم درستي از انديشه هاي فارابي درباب دين برسيم که دين را در پيوند با فلسفه او در نظر آوريم. جالب اين است که هر گاه فارابي مي خواهد درباره دين سخن بگويد، مثلاً، در کتاب الحروف يا در کتاب تحصيل السعاده آن را در کنار و در پيوند با فلسفه مطرح مي کندنکته دیگر اینکه یكی از دستاوردهای مهم ابن رشد كوشش وی برای نشان دادن هماهنگی میان جهان بینی دینی و فلسفی و به دیگر سخن، آشتی میان عقل و ایمان است. بدین سان، وی در نوشته های مهمی كه به رشته تحریر درآورده، به پیوند میان عقل و ایمان، دین و فلسفه پرداخته است. هسته مركزی نظریات ابن رشد در این زمینه آن است كه فلسفه ویژه نخبگان و شریعت برای جمهور مردم است. هدف دین یا شریعت، سعادت عامه مردم و هدف فلسفه بعضی از آن هاست. و نتیجه پایانی كه ابن رشد از پژوهش های خود درباره هماهنگی میان دین و فلسفه می گیرد این است كه فلسفه دوست شریعت، و هر دو در جوهر و سرشت خودشان دوستدار یكدیگرند.دغدغه ای که پژوهشگر دراین پژوهش دارد این است که بین آراء دو فیلسوف بزرگ(فارابی ، ابن رشد) ودر نهایت مشترکات وافتراقات در رابطه با این موضوع اشاره شود ودر صدد پاسخ به این سئوال است که آیا رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است ؟3-اهمیت ضرورت انجام تحقیقنظریه جدایى علم و فلسفه از دین مربوط به قرن نوزدهم و بیستم با هدف شعله ور شدن آتش مشاجره و نزاع میان مردم، كسب شهرت اجتماعى و سوء استفاده از پدیده نوگرایى و بعضا كسب حقیقت صورت گرفته است. اساسا شیوع تضاد علم و دین در مغرب زمین در نتیجه برخورد ارباب كلیسا با علم به وجود آمده است در حالى كه دانشمندان غربى اعترافاتى در مورد هماهنگى علم و دین داشته اند و از سوى دیگر گفته اند علم به طور جدى مدیون دین مقدس اسلام است. علامه محمد تقی جعفری با تعاریفى جامع در باره مفاهیم علم، فلسفه، حیات معقول و دین به اثبات اتحاد و هماهنگى بین آنها پرداخته و علم و دین و فلسفه (بمعنى حكمترا سه ركن اصلى حیات معقول شمرده و هیچ گونه تعارضى در بین آنها ندیده بلكه علم و فلسفه را محتاج دین مى داند. این مساله كه علم و فلسفه به دین احتیاج ندارد و از آن جدا است، مربوط به قرن نوزدهم و بیستم است كه با نظر به افكار علمى و فلسفى دانشمندان مطرح شد. هرگونه مسائل نظرى در علوم انسانى كه مى تواند خطا باشد، ممكن است در معرض سوءاستفاده هاى سیاسى و ماكیاولى قرار بگیرد، مخصوصا مساله علم و دین و فلسفه كه اغراض غیرعلمى، مخصوصا هدفگیرى سیاسى در دوران هاى اخیر، آنها را فرا گرفته است. اگر جریان امور دوران ما به نحوى بود كه بررسى و تحقیق درباره دین و علم با كمال بى طرفى و بدون غرض هاى ناشى از خودخواهى ها و سلطه گرى ها و شهرت پرستى ها و تكیه به اشكال متنوع قدرت ها انجام مى گرفت، گام بزرگى در تحصیل ارتباط واقعى بین دین و علم و همیارى بسیار عالى آن دو براى سعادت بشر برداشته مى شد. ولى متاسفانه جریانات امور درست برعكس این صفا و خلوص و حقیقت دوستى مشاهده مى شود.4-سوالات تحقیقآیا بین فلسفه و دین از نگاه فارابی رابطه وجود دارد؟آیا بین فلسفه و دین از نگاه ابن رشد رابطه وجود دارد؟آیا رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است؟5-فرضیه های پژوهشبین فلسفه و دین از نگاه فارابی رابطه وجود دارد.بین فلسفه و دین از نگاه ابن رشد رابطه وجود دارد.رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است.چکیده1مقدمه. 32-بیان مساله. 33-اهمیت ضرورت انجام تحقیق.. 44-سوالات تحقیق.. 55-فرضیه های پژوهش... 56-پیشینه پژوهش... 67- محدودیت های تحقیق.. 78-هدف کلی.. 79-روش تحقیق.. 710- خلاصه تحقیق.. 81-2-مفهوم دین.. 102-2-مفهوم فلسفه. 113-2-فلسفه دین.. 132-4-شباهتها و تفاوتها دین و فلسفه. 142-4-1- روشهای معرفتی در علوم و معارف اسلامی.. 142-4-2- عصمت معرفت وحیانی و حجیت عقل. 152-4-3- اشتراک در مسائل. 152-4-4- اشتراک غایت فلسفه و دین.. 162-4-5- اشتراک در روش... 162-4-6- وابستگی دین و فلسفه بهیکدیگر و تقدم و تاخر آنها162-4-7-محدودیت عقل و ضرورت رجوع به وحی.. 182-5-مفهوم عقل گرایی.. 182-6-مغهوم دین گرایی.. 212-7-زندگی نامه ابن رشد. 21آثار فلسفی او222-8-زندگی نامه فارابی.. 232-9-عقل و دین از دیدگاه فيلسوفان مسلمان. 272-9-1-ابنسينا و اثبات عقلاني نبوت.. 272-9-2- شيخ اشراق و عقل و وحي.. 272-10-ارتباط میان فلسفه و دین و نیز علوم تجربی و دین.. 272-11-بررسی رابطه دین و فلسفه در تاریخ فلسفه غرب.. 312-12-تفاوت فیلسوف و متفکر دینی.. 311-3-آراي دين شناسانه فارابي درباب رابطه دين و فلسفه. 342-3-رابطه فلسفه و دين يا عقل و ايمان در انديشه فارابي.. 343-3-روش شناسي فارابي در جمع ميان دين و فلسفه. 404-3-زبان دين در انديشه فارابي.. 425-3-فارابي و زبان دين در فلسفه دين معاصر. 456-3-تقدم فلسفه بر دين يا تقدم دين بر فلسفه از منظر فارابي.. 473-7-فلسفه فارابی.. 513-8-وجودشناسی فارابی.. 523-9-روانشناسی فارابی.. 553-10-نبوت از دیدگاه فارابی.. 563-11-دین شناسی فارابی.. 581-4-زندگی و آثار:612-4-فلسفه ابن رشد. 622-4-1- وجود شناسی:622-4-2-. خدا و صفات او663-4-2- نبوت.. 684-4-2- معاد. 695-4-2- فلسفه و دین.. 703-4-عقاید و اندیشه های ابن رشد. 744-4-نوشتههای ابنرشد درباره عقل. 765-4-بررسی عقل نظری از دیدگاه ابنرشد. 786-4-هدف کوششهای عقلی و معنوی انسان از دیدگاه ابنرشد. 797-4-بررسی نظریات ابنرشد را درباره هماهنگی میان دین و فلسفه. 808-4- فلسفه و دين از ديدگاه ابن رشد. 811-8-4-دين و فلسفه. 841-8-4-راه حلّ تعارض علم و دين.. 84مقدمه اول: شرع نظر فلسفى را واجب دانسته است.84مقدمه دوم: دين را ظاهر و باطن است و تأويل ضرورى.86مقدمه سوم: شرايط تأويل. 87مقدمه چهارم: كدام معناى تأويلى را بايد انتخاب كرد؟. 87مقدمه پنجم: شرع متمّم عقل است.. 88نتیجه گیری.. 92Abstract97
بررسی آرای ابن رشد و فارابی راجع به رابطه دین و فلسفهمقدمه1-علت انتخاب موضوع تحقیقحقیقت شریعت در نفسالامر به برهان عقلی محض منجر میشود، لذا اگر عقل بهنحو صحیح هدایت شود با حقایق دین هماهنگ خواهد بود و از این هماهنگی و قرابت، نیرومندتر خواهد شد، که حکمت متعالیه گواه روشن این مدعاست.دین بهحکم اینکه، فعل تشریعی خداوند حکیم است و برای هدایت بشر مقدر گردیده است، نهتنها به یکی از ابعاد وجودی انسان تعلق ندارد بلکه هماهنگی نظام تکوین و تشریع ایجاب میکند، که همه ابعاد وجودی انسان را شامل و با آن پیوند داشته باشد. قرآن کریم به بعد معرفتی و عقلانی انسان اهتمام میورزد و میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین » (سوره، نحل، آیه ۲۵).یعنی پیامبر اکرم مأموریت دارد تا از روشهای برهانی، خطابی و جدال احسن استفاده کند و با مردم درباره توحید سخن بگوید. او نیز به این رسالت الهی جامه عمل میپوشد و به گواهی قرآن کریم و نیز روایات اسلامی همه این روشها را بهکار میبندد و در حقیقت، کار فیلسوفانه، متکلمانه و واعظانه جلوهای از کار پیامبرانه است.حاصل آنکه، تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی، جزء متن دیانت اسلامی است و این امر با آرامش قلبی و خشیت روحی حاصل از ایمان به خدا نه تنها منافات ندارد بلکه پیوند ناگسستنی دارد.2-بیان مسالهایجاد وفاق میان «علم و دین» و نیز «حكمت و شریعت» مسأله ای است كه از دیرباز اندیشمندان زیادی بدان توجه داشته و خواسته اند میان داده های عقل و داده های ایمان ارتباط و انسجام پدید آورند. توجهی كه فلاسفه اسلام به این موضوع نشان داده اند از چند جنبه است: یكی آن كه فلسفه قدیم یونان در چند موضوع با دین اسلام مخالف از جمله مسأله خلق عالم و قدیم بودن آن و صفات خدا و امثال آن. دیگر آن كه گاهی فلسفه از سوی علمای مذهبی مورد سرزنش قرار می گرفت و احساس می كردند كه فلسفه برای دین خطر بزرگی است.این گروه غالباًمردم را علیه این پیشرفت فكری تحریك می كردند.در مقابل، فلاسفه با این كار خود، می خواستند از آسیب این گروه در امان بمانند; این شیوه را رواج دادند تا در پناه آن بتوانند دیگر عقاید خود را ترویج كنند. معتزله پیش از همه، به فكر ایجاد وفاق میان دین و فلسفه افتادند; گفتند: عقل و وحی ـ هر دو ـ از جانب خدایند و یكی مكمّل دیگری،ومیانشان هیچ گونه تعارضی نیست. وحی معقول است; زیرا از جانب خدای حكیم است و چون معقول است با عقل تناقضی ندارد و اگر میان وحی و عقل اختلافی دیده شد، باید به تأویل پرداخت.متفکرین و فلاسفه اسلام از دوران نخستین کوشیدند تا رابطه مثبت و صحیحی را بین دین و فلسفه برقرار کنند و در این راه از روشها ، ادله و مسائل مختلف بهره گرفتند.مسئله رابطه دین و فلسفه پس از پیدایش رشد و تطور و سیر طبیعی خود را در اسلام طی نمود و پس از تکامل تا حدزیادی به برقراری رابطه دین و فلسفه در ادیان دیگر نیز کمک کند . مسئله رابطه دین و فلسفه در اسلام تنها یک مسئله نظری نبود بلکه بازده و پی آمدهای عملی نیز به دنبال داشت.از طرفی فارابي نه تنها مي کوشد آراي فيلسوفان بزرگ يونان را با يکديگر تلفيق کند که سعي در جمع ميان دين و فلسفه يا به عبارت ديگر عقل و وحي نيز دارد. فارابي از جمله فيلسوفان مابعدالطبيعه اي است که در فلسفه خود دستگاهي فلسفي ايجاد كردهه اند. مؤلفه هاي فلسفي دستگاه مابعدالطبيعي او پيوندي تنگاتنگ بايکديگر دارند. بنابراين تنها هنگامي مي توانيم به فهم درستي از انديشه هاي فارابي درباب دين برسيم که دين را در پيوند با فلسفه او در نظر آوريم. جالب اين است که هر گاه فارابي مي خواهد درباره دين سخن بگويد، مثلاً، در کتاب الحروف يا در کتاب تحصيل السعاده آن را در کنار و در پيوند با فلسفه مطرح مي کندنکته دیگر اینکه یكی از دستاوردهای مهم ابن رشد كوشش وی برای نشان دادن هماهنگی میان جهان بینی دینی و فلسفی و به دیگر سخن، آشتی میان عقل و ایمان است. بدین سان، وی در نوشته های مهمی كه به رشته تحریر درآورده، به پیوند میان عقل و ایمان، دین و فلسفه پرداخته است. هسته مركزی نظریات ابن رشد در این زمینه آن است كه فلسفه ویژه نخبگان و شریعت برای جمهور مردم است. هدف دین یا شریعت، سعادت عامه مردم و هدف فلسفه بعضی از آن هاست. و نتیجه پایانی كه ابن رشد از پژوهش های خود درباره هماهنگی میان دین و فلسفه می گیرد این است كه فلسفه دوست شریعت، و هر دو در جوهر و سرشت خودشان دوستدار یكدیگرند.دغدغه ای که پژوهشگر دراین پژوهش دارد این است که بین آراء دو فیلسوف بزرگ(فارابی ، ابن رشد) ودر نهایت مشترکات وافتراقات در رابطه با این موضوع اشاره شود ودر صدد پاسخ به این سئوال است که آیا رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است ؟3-اهمیت ضرورت انجام تحقیقنظریه جدایى علم و فلسفه از دین مربوط به قرن نوزدهم و بیستم با هدف شعله ور شدن آتش مشاجره و نزاع میان مردم، كسب شهرت اجتماعى و سوء استفاده از پدیده نوگرایى و بعضا كسب حقیقت صورت گرفته است. اساسا شیوع تضاد علم و دین در مغرب زمین در نتیجه برخورد ارباب كلیسا با علم به وجود آمده است در حالى كه دانشمندان غربى اعترافاتى در مورد هماهنگى علم و دین داشته اند و از سوى دیگر گفته اند علم به طور جدى مدیون دین مقدس اسلام است. علامه محمد تقی جعفری با تعاریفى جامع در باره مفاهیم علم، فلسفه، حیات معقول و دین به اثبات اتحاد و هماهنگى بین آنها پرداخته و علم و دین و فلسفه (بمعنى حكمترا سه ركن اصلى حیات معقول شمرده و هیچ گونه تعارضى در بین آنها ندیده بلكه علم و فلسفه را محتاج دین مى داند. این مساله كه علم و فلسفه به دین احتیاج ندارد و از آن جدا است، مربوط به قرن نوزدهم و بیستم است كه با نظر به افكار علمى و فلسفى دانشمندان مطرح شد. هرگونه مسائل نظرى در علوم انسانى كه مى تواند خطا باشد، ممكن است در معرض سوءاستفاده هاى سیاسى و ماكیاولى قرار بگیرد، مخصوصا مساله علم و دین و فلسفه كه اغراض غیرعلمى، مخصوصا هدفگیرى سیاسى در دوران هاى اخیر، آنها را فرا گرفته است. اگر جریان امور دوران ما به نحوى بود كه بررسى و تحقیق درباره دین و علم با كمال بى طرفى و بدون غرض هاى ناشى از خودخواهى ها و سلطه گرى ها و شهرت پرستى ها و تكیه به اشكال متنوع قدرت ها انجام مى گرفت، گام بزرگى در تحصیل ارتباط واقعى بین دین و علم و همیارى بسیار عالى آن دو براى سعادت بشر برداشته مى شد. ولى متاسفانه جریانات امور درست برعكس این صفا و خلوص و حقیقت دوستى مشاهده مى شود.4-سوالات تحقیقآیا بین فلسفه و دین از نگاه فارابی رابطه وجود دارد؟آیا بین فلسفه و دین از نگاه ابن رشد رابطه وجود دارد؟آیا رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است؟5-فرضیه های پژوهشبین فلسفه و دین از نگاه فارابی رابطه وجود دارد.بین فلسفه و دین از نگاه ابن رشد رابطه وجود دارد.رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است.چکیده1مقدمه. 32-بیان مساله. 33-اهمیت ضرورت انجام تحقیق.. 44-سوالات تحقیق.. 55-فرضیه های پژوهش... 56-پیشینه پژوهش... 67- محدودیت های تحقیق.. 78-هدف کلی.. 79-روش تحقیق.. 710- خلاصه تحقیق.. 81-2-مفهوم دین.. 102-2-مفهوم فلسفه. 113-2-فلسفه دین.. 132-4-شباهتها و تفاوتها دین و فلسفه. 142-4-1- روشهای معرفتی در علوم و معارف اسلامی.. 142-4-2- عصمت معرفت وحیانی و حجیت عقل. 152-4-3- اشتراک در مسائل. 152-4-4- اشتراک غایت فلسفه و دین.. 162-4-5- اشتراک در روش... 162-4-6- وابستگی دین و فلسفه بهیکدیگر و تقدم و تاخر آنها162-4-7-محدودیت عقل و ضرورت رجوع به وحی.. 182-5-مفهوم عقل گرایی.. 182-6-مغهوم دین گرایی.. 212-7-زندگی نامه ابن رشد. 21آثار فلسفی او222-8-زندگی نامه فارابی.. 232-9-عقل و دین از دیدگاه فيلسوفان مسلمان. 272-9-1-ابنسينا و اثبات عقلاني نبوت.. 272-9-2- شيخ اشراق و عقل و وحي.. 272-10-ارتباط میان فلسفه و دین و نیز علوم تجربی و دین.. 272-11-بررسی رابطه دین و فلسفه در تاریخ فلسفه غرب.. 312-12-تفاوت فیلسوف و متفکر دینی.. 311-3-آراي دين شناسانه فارابي درباب رابطه دين و فلسفه. 342-3-رابطه فلسفه و دين يا عقل و ايمان در انديشه فارابي.. 343-3-روش شناسي فارابي در جمع ميان دين و فلسفه. 404-3-زبان دين در انديشه فارابي.. 425-3-فارابي و زبان دين در فلسفه دين معاصر. 456-3-تقدم فلسفه بر دين يا تقدم دين بر فلسفه از منظر فارابي.. 473-7-فلسفه فارابی.. 513-8-وجودشناسی فارابی.. 523-9-روانشناسی فارابی.. 553-10-نبوت از دیدگاه فارابی.. 563-11-دین شناسی فارابی.. 581-4-زندگی و آثار:612-4-فلسفه ابن رشد. 622-4-1- وجود شناسی:622-4-2-. خدا و صفات او663-4-2- نبوت.. 684-4-2- معاد. 695-4-2- فلسفه و دین.. 703-4-عقاید و اندیشه های ابن رشد. 744-4-نوشتههای ابنرشد درباره عقل. 765-4-بررسی عقل نظری از دیدگاه ابنرشد. 786-4-هدف کوششهای عقلی و معنوی انسان از دیدگاه ابنرشد. 797-4-بررسی نظریات ابنرشد را درباره هماهنگی میان دین و فلسفه. 808-4- فلسفه و دين از ديدگاه ابن رشد. 811-8-4-دين و فلسفه. 841-8-4-راه حلّ تعارض علم و دين.. 84مقدمه اول: شرع نظر فلسفى را واجب دانسته است.84مقدمه دوم: دين را ظاهر و باطن است و تأويل ضرورى.86مقدمه سوم: شرايط تأويل. 87مقدمه چهارم: كدام معناى تأويلى را بايد انتخاب كرد؟. 87مقدمه پنجم: شرع متمّم عقل است.. 88نتیجه گیری.. 92Abstract97