كوچه هايي تنگ و باريك اما مملو از جمعيت، كودك، نوجوان، جوان، سالخورده، از پاافتاده، انبوه بچه هاي قدو نيم قد، تصوير زنگ تفريح مدرسه را به ذهن متبادر مي كند. اما نه» اين همه بچه در ميان اين گردوخاك بخشي از زندگي حاشيه نشيني است. به ساختمان ها نگاه مي كنم، هر كدام تركيبي متفاوت و اندازه اي دلخواه دارند. يكي چند متر از حريم كوچه را اشغال كرده، ديگري چند متر عقب نشيني كرده، آنهم با در و پنجره هايي كاملا غيراستاندارد و ناهمگون، حتي يك خانه وجود ندارد كه اصول معماري در ساخت و ساز آن رعايت شده باشد، بعضي ها بخشي از اتاق پذيرايي يا آشپزخانه را به مغازه اي كوچك تبديل كرده و بدون رعايت هرگونه تركيب و معيار مغازه هاي معمول، انواع و اقسام اجناس مختلف خوراكي و ميوه هاي جورواجور را در آن قرار داده و مي فروشند.این مقاله به بحران حاشیه نشینی می پردازد.
بحران حاشيه نشيني در شهرهاي بزرگ
كوچه هايي تنگ و باريك اما مملو از جمعيت، كودك، نوجوان، جوان، سالخورده، از پاافتاده، انبوه بچه هاي قدو نيم قد، تصوير زنگ تفريح مدرسه را به ذهن متبادر مي كند. اما نه» اين همه بچه در ميان اين گردوخاك بخشي از زندگي حاشيه نشيني است. به ساختمان ها نگاه مي كنم، هر كدام تركيبي متفاوت و اندازه اي دلخواه دارند. يكي چند متر از حريم كوچه را اشغال كرده، ديگري چند متر عقب نشيني كرده، آنهم با در و پنجره هايي كاملا غيراستاندارد و ناهمگون، حتي يك خانه وجود ندارد كه اصول معماري در ساخت و ساز آن رعايت شده باشد، بعضي ها بخشي از اتاق پذيرايي يا آشپزخانه را به مغازه اي كوچك تبديل كرده و بدون رعايت هرگونه تركيب و معيار مغازه هاي معمول، انواع و اقسام اجناس مختلف خوراكي و ميوه هاي جورواجور را در آن قرار داده و مي فروشند.این مقاله به بحران حاشیه نشینی می پردازد.