الگوها و ضد الگوها در قرآن اخلاق و ارزش هاي اخلاقی به ویژه در حوزه خانواده از مباحثی است که به طورمستقیم با روان شناسی اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. برخی اخلاق را به احساس گناه در برابر تخلف از اصول و احساس سرزنش و بازخواست درونی تعریف میکنند ،از این روست که با وجدان ارتباط می یابد. انسان هایی که از فطرت سالم وشخصیت متعادلی برخوردار می باشند نسبت به رفتارهایی که بیرون از اصول ارزشهاي اجتماعی، عقلی، حقوقی و قانونی است واکنش هاي درونی نشان می دهند که ازآن به احساس گناه می شود. بنابراین میان احساس گناه که امري درونی است بااخلاق ارتباط تنگاتنگی است. وجدان شخص به عنوان نیروي بازدارنده و هدایت کننده قوي است که در ضمیر شخص جاي گرفته و بر رفتارهاي وي حاکم است.از این جاست که میان عمل اجتماعی و اخلاق و وجدان شخصی نیز ارتباطی می توان یافت؛ زیرا شخص نسبت به واکنش هاي دیگران به ویژه دیگري مهم و یا دیگران مهم که الگوهاي وي را تشکیل می دهند حساسیت دارد و سلامت خود و درستی رفتار خویش را نسبت به الگو می سنجد و هر گاه آن را مخالف الگوي خویش یافت احساس گناه می کند و وجدان وي به عنوان داور وي را محکوم می کند.شخصیت انسان ها به یک معنا در آغاز نه بد است و نه خوب و به گونه اي ازاعتدال برخوردار می باشد. درانسان ها هر دو نوع کشش به خوبی ها و زشتی هانهاده شده است. این مساله قرآن به شکل الهام تقوا و فجور در آغاز سوره شمسبیان کرده است. براساس این دیدگاه انسان ها هم داراي فطرتی هستند که وي را به سوي خیر و تقوا هدایت می کند و نیرو و غریزه طبیعی که وي را به سوي فجور وگناه می کشاند. از این رو این گونه نیست که از آغاز انسان در وضعیتی چون بدذاتی و یا پاك نهادي باشد؛ بلکه در حالتی از اعتدال میان بد و خوب دست و پا میزند و این انسان است که با اراده و اختیار خویش به سوي یکی از دو گزینه گرایشو.... با تخفیف
الگوها و ضد الگوها در قرآن اخلاق و ارزش هاي اخلاقی به ویژه در حوزه خانواده از مباحثی است که به طورمستقیم با روان شناسی اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. برخی اخلاق را به احساس گناه در برابر تخلف از اصول و احساس سرزنش و بازخواست درونی تعریف میکنند ،از این روست که با وجدان ارتباط می یابد. انسان هایی که از فطرت سالم وشخصیت متعادلی برخوردار می باشند نسبت به رفتارهایی که بیرون از اصول ارزشهاي اجتماعی، عقلی، حقوقی و قانونی است واکنش هاي درونی نشان می دهند که ازآن به احساس گناه می شود. بنابراین میان احساس گناه که امري درونی است بااخلاق ارتباط تنگاتنگی است. وجدان شخص به عنوان نیروي بازدارنده و هدایت کننده قوي است که در ضمیر شخص جاي گرفته و بر رفتارهاي وي حاکم است.از این جاست که میان عمل اجتماعی و اخلاق و وجدان شخصی نیز ارتباطی می توان یافت؛ زیرا شخص نسبت به واکنش هاي دیگران به ویژه دیگري مهم و یا دیگران مهم که الگوهاي وي را تشکیل می دهند حساسیت دارد و سلامت خود و درستی رفتار خویش را نسبت به الگو می سنجد و هر گاه آن را مخالف الگوي خویش یافت احساس گناه می کند و وجدان وي به عنوان داور وي را محکوم می کند.شخصیت انسان ها به یک معنا در آغاز نه بد است و نه خوب و به گونه اي ازاعتدال برخوردار می باشد. درانسان ها هر دو نوع کشش به خوبی ها و زشتی هانهاده شده است. این مساله قرآن به شکل الهام تقوا و فجور در آغاز سوره شمسبیان کرده است. براساس این دیدگاه انسان ها هم داراي فطرتی هستند که وي را به سوي خیر و تقوا هدایت می کند و نیرو و غریزه طبیعی که وي را به سوي فجور وگناه می کشاند. از این رو این گونه نیست که از آغاز انسان در وضعیتی چون بدذاتی و یا پاك نهادي باشد؛ بلکه در حالتی از اعتدال میان بد و خوب دست و پا میزند و این انسان است که با اراده و اختیار خویش به سوي یکی از دو گزینه گرایشو.... با تخفیف