داروین و قانون تکامل گونه ها مفهومی کلاسیک می species diological یا « گونه زیستی » مفهوم » - گوناگون باشد اما در مورد گونه هایی بکار می رود که به طریق جنسی، تولیدمثل می کنند و به گونه یک جمعیت یا مجموعه اي از جمعیت هاي افراد » : این ترتیب تعریف می شوداز نظر ژنتیکی عنصري « گونه » است که با یکدیگر تولیدمثل می کنند. به عبارت دیگرالبته باید در نظر داشت «. کم وبیش مجزا است که مستقل از دیگران تکامل می یابدکه این مفهومی عام نیست و از این مفهوم می توان در مورد اکثریت قریب به اتفاق جانوران و بسیاري از گیاهان گلدار استفاده کرد و حتی شاید در انواع بسیاري ازجانداران میکروسکوپی نیز کاربرد داشته باشد. اما جانداران بسیار دیگري، به ویژه درمیان گیاهان و جانداران میکروسکوپی، هستند که این مفهوم را نمی توان در مورد آنهابکار برد، یا در بهترین حالت با دشواري می توان بکار برد. بدیهی است اگر تولیدمثل جنسی نباشد، این مفهوم نیز بکار نمی رود. در مورد گونه هاي غیرجنسی، می توان آنها را بر مبناي تفاوت هاي ژنتیکی، به شکلی دل خواه رده بندي کرد. براي مثال معیاري که در مورد باکتري ها بکار می رود آنست که هرگاه دو سویه باکتريشان تفاوت نشان دهند، می توان آنها را گونه هاي جداگانه اي در DNA در 30 درصد ازنظر گرفت. البته این عدد قراردادي است، اما در عین حال به طرز قابل قبولی عملی ورا نمی توان تا (sudspecies)« زیرگونه » قابل استفاده است. مسئله دیگر اینست که یک « زیرگونه » تعریف کرد. زیرا به لحاظ نظري (species)« گونه » آن حد به وضوح ممکن است به چندین نژاد جغرافیایی تقسیم شود « گونه » نژاد جغرافیایی است. یک
داروین و قانون تکامل گونه ها مفهومی کلاسیک می species diological یا « گونه زیستی » مفهوم » - گوناگون باشد اما در مورد گونه هایی بکار می رود که به طریق جنسی، تولیدمثل می کنند و به گونه یک جمعیت یا مجموعه اي از جمعیت هاي افراد » : این ترتیب تعریف می شوداز نظر ژنتیکی عنصري « گونه » است که با یکدیگر تولیدمثل می کنند. به عبارت دیگرالبته باید در نظر داشت «. کم وبیش مجزا است که مستقل از دیگران تکامل می یابدکه این مفهومی عام نیست و از این مفهوم می توان در مورد اکثریت قریب به اتفاق جانوران و بسیاري از گیاهان گلدار استفاده کرد و حتی شاید در انواع بسیاري ازجانداران میکروسکوپی نیز کاربرد داشته باشد. اما جانداران بسیار دیگري، به ویژه درمیان گیاهان و جانداران میکروسکوپی، هستند که این مفهوم را نمی توان در مورد آنهابکار برد، یا در بهترین حالت با دشواري می توان بکار برد. بدیهی است اگر تولیدمثل جنسی نباشد، این مفهوم نیز بکار نمی رود. در مورد گونه هاي غیرجنسی، می توان آنها را بر مبناي تفاوت هاي ژنتیکی، به شکلی دل خواه رده بندي کرد. براي مثال معیاري که در مورد باکتري ها بکار می رود آنست که هرگاه دو سویه باکتريشان تفاوت نشان دهند، می توان آنها را گونه هاي جداگانه اي در DNA در 30 درصد ازنظر گرفت. البته این عدد قراردادي است، اما در عین حال به طرز قابل قبولی عملی ورا نمی توان تا (sudspecies)« زیرگونه » قابل استفاده است. مسئله دیگر اینست که یک « زیرگونه » تعریف کرد. زیرا به لحاظ نظري (species)« گونه » آن حد به وضوح ممکن است به چندین نژاد جغرافیایی تقسیم شود « گونه » نژاد جغرافیایی است. یک