چكيده : هدف از اين مقاله شناسائي راه هاي بهبود مديريت آموزشگاهي و توانمندسازي مديران در سطح مدارس انجام مي گيرد يا به عبارت ديگر ميخواهيم بدانيم كه مديريت بايد واجد چه شرايطي باشد تا در فرآيند آموزشي از بالاترين كارآئي و اثربخشي لازم برخوردار باشد. در اين مقاله راهكارهاي بهبود و توانمندي مديريت آموزشي بررسي و پيشنهاد ميشود. كليد واژه : مديريت آموزشگاهي، توانمندسازي، مدارس، راههاي بهبود، مديران مقدمه : در جهان امروز گسترش علم و فناوري تمام فعاليت هاي اجتماعي را تحت تاثير قرار داده است. از مشخصات بارز اين عصر، كه آن را عصر فراصنعتي ناميدهاند، جايگزين شدن دانايي، پژوهش و سرمايه انساني با عوامل ديگر توليد است. در نتيجه همه سازمانها در پي آن ميباشند كه با استفاده از انسانيترين، كارآمدترين و انعطافپذيرترين شيوهها براي بقاي خود تلاش كنند. در اين ميان نيروي انساني ماهر و كارآزموده با ارزشترين ثروت هر كشور و مهمترين شاخصهاي برتري يك سازمان نسبت به سازمانهاي ديگر است. نظام آموزش و پرورش از اين امر مستثني نيست همانطوريكه ميدانيم بهبود آموزش و پرورش بدون مديريت صحيح، درست و توانمند امكانپذير نيست. بهبود شرايط كار، افزايش رضايت و ايمني خاطر كاركنان و هماهنگ ساختن تلاشها در شكلدهي به امكانات و منابع موجود جهت تحقق اهداف و در نتيجه تقويت روحيه كاركنان و آمادگي براي شكوفايي، خلاقيت و نوآوري استعدادهاي بالقوه دانشآموزان از جمله وظايف مديران مدارس است(محمدرضا برنجي) در اين مقاله شاخصها، و مولفهها و راههاي موثر در فرآيند بهبود مديريت آموزشگاهي و توانمندي آنها شناخت را و بكار بست. مسأله: با توجه به مطالعات نظري و توجه به وظايف مديران مدارس بعضاً مشكلات و موانع در فرآيند آموزشي قابل مشاهده است كه از جمله كمرنگ بودن روابط دوستانه بين مديران و كاركنان، عدم تخصص بعضي از مديران مدارس، كاهش انگيزه در ميان مديران، عدم توجه به مباني روانشناسي و جامعهشناسي و علوم ارتباطات الگوهاي فعال تدريس و پژوهش از جمله مسئلههاي مقاله است. اهداف : آيا مديران آموزشي و مدارس در حوزه آموزش و پرورش آيا از آگاهي و بينش لازم برخوردارند. و همچنين از تجريه و سابقه آموزشي بهرهمند هستند و ميتوانند زمينهساز خلاقيت و نوآوري در ميان دانشآموزان و معلمان باشند و داراي چهارچوب نظري و تئوريكي لازم در حوزه مديريت ميباشند؟ مباني نظري، تئوري هاي مديريت الف)تئوري هاي كلاسيك 1)مديريت علمي : باني مديريت علمي تيلور است بر فلسفه بازده كار بيشتر از قدرت بدني استوار بوده و در آن سرعت زيادتر در كار و بازده بيشتر موردنظر است. فلسفه اين تئوري فلسفه ايست مادي و دنيوي، معنوي بودن كار انسان را تا حدود زيادي ناديده گرفته است. ايدئولوژي پيروان تئوري مديريت علمي بر اساس انگيزههاي خودآگاه ميباشد و جنبههاي بازدهي كار فرد را تنها به داشتن قدرت بدني و همچنين سرعت زيادتر و زمان كوتاهتر با در نظر گرفتن نيازهاي مادي كه انسان ترس و هراس از گرسنگي دارد بوجود آمده است. فلسفه مديريت تئوري مديريت علمي براي برطرف ساختن نيازهاي مادي، انسان را بر آن ميدارد كه تلاش بيشتر براي سود و منفعت زياد بنمايد. در اين تئوري جنبههاي معنوي پاداش بجنبههاي مادي گرايش پيدا نموده و بازده فكري و عقلي و بدني انسان را با همان اندازه از شيئي و يا ماشيني كه انتظار دارند ميسنجند و آنوقت پاداش و مزدي دهند. 2)نظريه اداري : دومين جزء از تئوريهاي كلاسيك سازمان و مديريت بشمار ميرود از ميان مديران صنعتي و صاحب منصبان دولتي و اداري كه سعي كردهاند تجربههاي خود را كمابيش با بينش و آگاهي توصيف كنند، هنري فايول فرانسوي شهرت يافته و تحليل او از فعاليت سازمانها و فراگرد مديريت تأثير پايدار در قلمرو فكري مديريت بر جا گذاشته است.
دانلود تحقیق ویژه ارتقاء شغلی فرهنگیان ۶۰ صفحه در قالب word با عنوان بررسي راه هاي بهبود مديريت آموزشگاهي و توانمندسازي مديران مدارس
چكيده : هدف از اين مقاله شناسائي راه هاي بهبود مديريت آموزشگاهي و توانمندسازي مديران در سطح مدارس انجام مي گيرد يا به عبارت ديگر ميخواهيم بدانيم كه مديريت بايد واجد چه شرايطي باشد تا در فرآيند آموزشي از بالاترين كارآئي و اثربخشي لازم برخوردار باشد. در اين مقاله راهكارهاي بهبود و توانمندي مديريت آموزشي بررسي و پيشنهاد ميشود. كليد واژه : مديريت آموزشگاهي، توانمندسازي، مدارس، راههاي بهبود، مديران مقدمه : در جهان امروز گسترش علم و فناوري تمام فعاليت هاي اجتماعي را تحت تاثير قرار داده است. از مشخصات بارز اين عصر، كه آن را عصر فراصنعتي ناميدهاند، جايگزين شدن دانايي، پژوهش و سرمايه انساني با عوامل ديگر توليد است. در نتيجه همه سازمانها در پي آن ميباشند كه با استفاده از انسانيترين، كارآمدترين و انعطافپذيرترين شيوهها براي بقاي خود تلاش كنند. در اين ميان نيروي انساني ماهر و كارآزموده با ارزشترين ثروت هر كشور و مهمترين شاخصهاي برتري يك سازمان نسبت به سازمانهاي ديگر است. نظام آموزش و پرورش از اين امر مستثني نيست همانطوريكه ميدانيم بهبود آموزش و پرورش بدون مديريت صحيح، درست و توانمند امكانپذير نيست. بهبود شرايط كار، افزايش رضايت و ايمني خاطر كاركنان و هماهنگ ساختن تلاشها در شكلدهي به امكانات و منابع موجود جهت تحقق اهداف و در نتيجه تقويت روحيه كاركنان و آمادگي براي شكوفايي، خلاقيت و نوآوري استعدادهاي بالقوه دانشآموزان از جمله وظايف مديران مدارس است(محمدرضا برنجي) در اين مقاله شاخصها، و مولفهها و راههاي موثر در فرآيند بهبود مديريت آموزشگاهي و توانمندي آنها شناخت را و بكار بست. مسأله: با توجه به مطالعات نظري و توجه به وظايف مديران مدارس بعضاً مشكلات و موانع در فرآيند آموزشي قابل مشاهده است كه از جمله كمرنگ بودن روابط دوستانه بين مديران و كاركنان، عدم تخصص بعضي از مديران مدارس، كاهش انگيزه در ميان مديران، عدم توجه به مباني روانشناسي و جامعهشناسي و علوم ارتباطات الگوهاي فعال تدريس و پژوهش از جمله مسئلههاي مقاله است. اهداف : آيا مديران آموزشي و مدارس در حوزه آموزش و پرورش آيا از آگاهي و بينش لازم برخوردارند. و همچنين از تجريه و سابقه آموزشي بهرهمند هستند و ميتوانند زمينهساز خلاقيت و نوآوري در ميان دانشآموزان و معلمان باشند و داراي چهارچوب نظري و تئوريكي لازم در حوزه مديريت ميباشند؟ مباني نظري، تئوري هاي مديريت الف)تئوري هاي كلاسيك 1)مديريت علمي : باني مديريت علمي تيلور است بر فلسفه بازده كار بيشتر از قدرت بدني استوار بوده و در آن سرعت زيادتر در كار و بازده بيشتر موردنظر است. فلسفه اين تئوري فلسفه ايست مادي و دنيوي، معنوي بودن كار انسان را تا حدود زيادي ناديده گرفته است. ايدئولوژي پيروان تئوري مديريت علمي بر اساس انگيزههاي خودآگاه ميباشد و جنبههاي بازدهي كار فرد را تنها به داشتن قدرت بدني و همچنين سرعت زيادتر و زمان كوتاهتر با در نظر گرفتن نيازهاي مادي كه انسان ترس و هراس از گرسنگي دارد بوجود آمده است. فلسفه مديريت تئوري مديريت علمي براي برطرف ساختن نيازهاي مادي، انسان را بر آن ميدارد كه تلاش بيشتر براي سود و منفعت زياد بنمايد. در اين تئوري جنبههاي معنوي پاداش بجنبههاي مادي گرايش پيدا نموده و بازده فكري و عقلي و بدني انسان را با همان اندازه از شيئي و يا ماشيني كه انتظار دارند ميسنجند و آنوقت پاداش و مزدي دهند. 2)نظريه اداري : دومين جزء از تئوريهاي كلاسيك سازمان و مديريت بشمار ميرود از ميان مديران صنعتي و صاحب منصبان دولتي و اداري كه سعي كردهاند تجربههاي خود را كمابيش با بينش و آگاهي توصيف كنند، هنري فايول فرانسوي شهرت يافته و تحليل او از فعاليت سازمانها و فراگرد مديريت تأثير پايدار در قلمرو فكري مديريت بر جا گذاشته است.