فهرست مطالبعنوان صفحهمقدمه. 1بیان مسأله. 3گردآوری دادهها برای شناخت بهتر وضع موجود (شواهد1)4توصیف وضع موجود (شواهد 1)5پیشینه موضوع. 6تجزیه و تحلیل داده ها7بیان اهداف... 8ارائه راه حلهای پیشنهادی.. 8انتخاب بهترین راه حلها9اجرای راه حلهای انتخابی.. 10جمع آوری اطلاعات پس از اجرای راه حلها (شواهد2)17شاخصه های کیفی وضع مطلوب... 17شاخصه های کمی وضع مطلوب... 18تجزیه و تحلیل دادهای شواهد 2 18نتیجه گیری.. 20پیشنهادات اجرایی.. 20ارزیابی.. 21منابع و مآخذ. 22پیوست ها مقدمه:حضرت علی (ع): علمی که در کار جلوه کند، برترین دانش است.مفاهیم ریاضی، یکی از اثربخشترین و کارامدترین مواد درسی میباشد. بطوری که مبینی (1380) به نقل از ریچارد کورانت، در این زمینه میگوید: «ریاضیات یکی از عالیترین تراوشهای اندیشهی آدمی است که منعکس کنندهی ارادهی انسان و نشان دهندهی مسیر عقل و برهان و همچنین بیان کنندهی میزان علاقه بشر به کمال و زیبایی است.»نقش بنیادین علم ریاضی در پیشبرد سایر علوم و فنون نیز مورد پذیرش همگان است، به طوری که نرسیدن به هدفهای آموزشی در زمینه ریاضی موجب ضعف، ناتوانی و دست نیافتن به اهداف مربوط به پیشرفت علوم و فنون دیگر خواهد بود. (مبینی، 1380: 15)ریاضیات در همه زمانها و مخصوصاً در سه دههی اخیر به عنوان یک فرایند منطقی در نظام ارتباطی در نحوهی رویارویی با اطلاعات و پردازش آنها (استدلال و حل مسأله) در زندگی فردی و اجتماعی نقش مهمی داشته است و در سالهای اخیر با توسعهی شتابندهی علم و فنآوری بر اهمیت ریاضی و ضرورت آن بیش از پیش افزوده شده است. (رحمانی، 1380:26)از نظر معلمان نتایج مربوط به آموزش ریاضیات در مجموع رضایت بخش نیست و از نظر شرکت در فعالیتهای مربوط به تعلیم ریاضیات برای اکثر افراد ناخوشایند است و ترس از اعداد، از بیماریهای شایع در سراسر جهان است. (رحمانی، 1380: 27)بسیاری از کسانی که از ریاضی میترسند به دلیل باورها، نگرشها بلکه به علت رویکرد نامناسب خود با ریاضی و مفاهیم و مسائل آن دچار مشکل میشوند.تحقیقات از تجربیات علمی نشان داده که بسیاری از دانشآموزان در سطوح مختلف تحصیلی به ویژه ابتدایی و راهنمایی (متوسطه اول) نمیدانند چگونه با مفاهیم، تمرینها و مسائل ریاضی روبرو شوند و راهبردهای مناسب را در مورد آنها به کار گیرند. بسیاری از آنها براین باورند که همان گونه که یک متن غیر ریاضی مثلاً تاریخ، جغرافی و... را به سرعت و یا به اجمال میخوانند با ریاضیات نیز باید به همان شیوه برخورد کنند. (اوراتون، 1987، به نقل شهر آرای، 1375).همچنین تحقیقات نشان داده است که بعضی از کسانی که در، درس ریاضی اضطراب دارند، در آن عملکرد مناسبی ندارند، نتوانستهاند آنچه در مدرسه آموختهاند (فرهنگ مدرسه) و آنچه در زندگی (فرهنگ جامعه) تجربه کردهاند ارتباط لازم و معنیدار برقرار نمایند. (لازاروس، 1975 به نقل شهرآرای، 1375).تداعی ریاضی با عدم موفقیت که ناشی از برخورد نامناسب عوامل اجتماعی (خانواده، مدرسه، همسالان) است. بسیاری از مواقع باعث کاهش اعتماد به نفس، عزت نفس و زیر سؤال بردن خود شده است و موجب شده که دانشآموزان تصور کنند که نه استعداد لازم برای موفقیت در ریاضی را دارا میباشند و نه تلاشهای آنها مثمرثمر میباشد.به نظر آنها کلاسهای ریاضی خشک و غیرقابل انعطاف است و مهمترین ابزاری که در خدمت این کلاسهاست همان گچ و تخته است. دبیران ریاضی معمولاً افرادی خشک، پرابهت و سخت گیر هستند که دانشآموزان با شنیدن نامشان به یاد نمرههای کم و داد و فریادهای مکرر میافتند.زنگ ریاضی برای بسیاری از آنها دلهره، اضطراب و نگرانی، جریمه و نمرههای منفی پی درپی به ارمغان میآورد.طبیعی است که با چنین وضعی هیچ گونه یادگیری و آموزشی با رغبت و علاقه انجام نمیگیرد.دانشآموزان تکالیف ریاضی را به سختی و فقط برای رفع تکلیف، آن هم در صورت بازدید دفتر تمرین از سوی معلم یا سرگروه انجام میدهند و از حل مسأله و تمرین خود هیچ لذتی نمیبرند و نمیتوانند هیچ آیندهای برای فراگیری درس ریاضی برای خود ترسیم کنند و مکرر این سؤال را میپرسند که یادگیری ریاضی به چه دردی میخورد؟و این در حالی است که بیشتر کارهای روزانه افراد با قواعد ریاضی حل و فصل میشود.با توجه به آنچه بیان شد به عنوان دبیر ریاضی برخود لازم دانستم که با اجرای روشهای نوین و پویا، برقراری ارتباط عاطفی، استفاده از ابزارهای مفیدی چون تشویق آن هم به صورتهای مختلف (کلامی، نمره، جایزه و...)، استفاده از نظرات و تجربیات همکاران محترم هم رشته و... با توجه به امکانات و شرایط موجود در فضای آموزشی دانشآموزانم را به درس ریاضی علاقهمند نموده، کاربرد ریاضی در زندگی روزمره را دریابند، انجام تکالیف و حل مسأله برای آنها خوشایند شده و بدین طریق اضطراب، ترس و دلهره از زنگ ریاضی از وجودشان رخت بربندد، علاقه و پشتکار به یادگیری این شاخه ارزشمند از علم و دانش روز به روز در وجودشان بیشتر شود. بیان مسأله:اینجانب خدیجه فرخی با مدرک تحصیلی لیسانس ریاضی با 19 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش ناحیه 2 قم در سال تحصیلی 95- 94 به صورت نیمه وقت به عنوان دبیر ریاضی در مدرسه ملاصدرا (متوسطه اول) مشغول تدریس هستم.ساختمان مدرسه در سه طبقه طراحی شده است. در این مدرسه 400 نفری، 12 کلاس در پایههای هفتم، هشتم و نهم (4 کلاس در هر پایه) وجود دارد. فضای آموزشگاه از لحاظ نور، وسعت، امکاناتی چون وسایل سرمایشی و گرمایشی، صندلی، تخته، IT و... شرایط مطلوبی دارد.تدریس ریاضی کلاس 104 (هفتم) 204 (هشتم) 303 (نهم) بر عهده اینجانب میباشد.مسألهی مورد بررسی من کلاس هفتم میباشد.کلاس 104 (هفتم) با 32 دانشآموز، از لحاظ اخلاق و رفتار و انضباط با توجه به شرایط فرهنگی و موقعیت جغرافیایی خاص آموزشگاه مطلوب و رضایت بخش میباشند و از لحاظ درسی نیز مستعد به نظر میرسیدند.اما مسألهای که در همان اوایل سال تحصیلی ذهن من، دانشآموزان و بسیاری از والدین آنها را درگیر کرده بود، نمرات سطح پایین آنها در درس ریاضی بود چرا که این دانشآموزان به لحاظ درسی در دورۀ ابتدایی به صورت توصیفی ارزیابی شده بودند با اصطلاحاتی چون «بسیار خوب، خوب، قابل قبول، نیاز به تلاش بیشتر»حال این دانشآموزان با ورود به دورۀ اول متوسطه برای ارزیابی خود در تمامی درسها از جمله درس ریاضی با سیستم «نمره دهی» مواجه میشدند، که برای بسیاری از آنها و خانوادههایشان غیر قابل قبول و غیر قابل هضم بود.به طور مثال با دریافت اولین کارنامۀ ماهانه در اواسط آبان ماه موج اعتراض والدین نسبت به دریافت نمرات سطح پایین و ناخوشایند کسب شده توسط دانشآموزان متوجه من دبیر شد و مکرر این جمله از سوی والدین شنیده میشد که «دختر من سال قبل در درس ریاضی بسیار خوب یا خوب بوده چرا حالا نمرهی او این قدر پایین است؟ » (نمراتی چون 3، 4، .........10، 11، 12).همچنین کسب این نمرات برای خود دانشآموزان بسیار سخت و غیر قابل قبول و دور از تصور و باورشان بود.احساس میکردم که جوی سنگین و ترسناک و دلهره آور از درس ریاضی بر فضای کلاس حاکم شده است بطوری که در برخی از دانشآموزان نسبت به درس ریاضی یک حالت ترس و انزجار دست داده بود، و به تبع آن نگرش منفی نسبت به یادگیری ریاضی باعث ایجاد حس عدم اعتماد به نفس و خودباوری برای آموزش و یادگیری ریاضی در برخی دانشآموزان شده بود.از این رو بر اساس وظیفه و تعهد شغلی خود و احساس مسئولیتی که در برابر دانشآموزانم داشتم سعی کردم علت را دریافته و سپس به حل آن مبادرت ورزم.
اقدام پژوهی راه کارهای افزایش یادگیری دانش آموزان پایه هفتم
فهرست مطالبعنوان صفحهمقدمه. 1بیان مسأله. 3گردآوری دادهها برای شناخت بهتر وضع موجود (شواهد1)4توصیف وضع موجود (شواهد 1)5پیشینه موضوع. 6تجزیه و تحلیل داده ها7بیان اهداف... 8ارائه راه حلهای پیشنهادی.. 8انتخاب بهترین راه حلها9اجرای راه حلهای انتخابی.. 10جمع آوری اطلاعات پس از اجرای راه حلها (شواهد2)17شاخصه های کیفی وضع مطلوب... 17شاخصه های کمی وضع مطلوب... 18تجزیه و تحلیل دادهای شواهد 2 18نتیجه گیری.. 20پیشنهادات اجرایی.. 20ارزیابی.. 21منابع و مآخذ. 22پیوست ها مقدمه:حضرت علی (ع): علمی که در کار جلوه کند، برترین دانش است.مفاهیم ریاضی، یکی از اثربخشترین و کارامدترین مواد درسی میباشد. بطوری که مبینی (1380) به نقل از ریچارد کورانت، در این زمینه میگوید: «ریاضیات یکی از عالیترین تراوشهای اندیشهی آدمی است که منعکس کنندهی ارادهی انسان و نشان دهندهی مسیر عقل و برهان و همچنین بیان کنندهی میزان علاقه بشر به کمال و زیبایی است.»نقش بنیادین علم ریاضی در پیشبرد سایر علوم و فنون نیز مورد پذیرش همگان است، به طوری که نرسیدن به هدفهای آموزشی در زمینه ریاضی موجب ضعف، ناتوانی و دست نیافتن به اهداف مربوط به پیشرفت علوم و فنون دیگر خواهد بود. (مبینی، 1380: 15)ریاضیات در همه زمانها و مخصوصاً در سه دههی اخیر به عنوان یک فرایند منطقی در نظام ارتباطی در نحوهی رویارویی با اطلاعات و پردازش آنها (استدلال و حل مسأله) در زندگی فردی و اجتماعی نقش مهمی داشته است و در سالهای اخیر با توسعهی شتابندهی علم و فنآوری بر اهمیت ریاضی و ضرورت آن بیش از پیش افزوده شده است. (رحمانی، 1380:26)از نظر معلمان نتایج مربوط به آموزش ریاضیات در مجموع رضایت بخش نیست و از نظر شرکت در فعالیتهای مربوط به تعلیم ریاضیات برای اکثر افراد ناخوشایند است و ترس از اعداد، از بیماریهای شایع در سراسر جهان است. (رحمانی، 1380: 27)بسیاری از کسانی که از ریاضی میترسند به دلیل باورها، نگرشها بلکه به علت رویکرد نامناسب خود با ریاضی و مفاهیم و مسائل آن دچار مشکل میشوند.تحقیقات از تجربیات علمی نشان داده که بسیاری از دانشآموزان در سطوح مختلف تحصیلی به ویژه ابتدایی و راهنمایی (متوسطه اول) نمیدانند چگونه با مفاهیم، تمرینها و مسائل ریاضی روبرو شوند و راهبردهای مناسب را در مورد آنها به کار گیرند. بسیاری از آنها براین باورند که همان گونه که یک متن غیر ریاضی مثلاً تاریخ، جغرافی و... را به سرعت و یا به اجمال میخوانند با ریاضیات نیز باید به همان شیوه برخورد کنند. (اوراتون، 1987، به نقل شهر آرای، 1375).همچنین تحقیقات نشان داده است که بعضی از کسانی که در، درس ریاضی اضطراب دارند، در آن عملکرد مناسبی ندارند، نتوانستهاند آنچه در مدرسه آموختهاند (فرهنگ مدرسه) و آنچه در زندگی (فرهنگ جامعه) تجربه کردهاند ارتباط لازم و معنیدار برقرار نمایند. (لازاروس، 1975 به نقل شهرآرای، 1375).تداعی ریاضی با عدم موفقیت که ناشی از برخورد نامناسب عوامل اجتماعی (خانواده، مدرسه، همسالان) است. بسیاری از مواقع باعث کاهش اعتماد به نفس، عزت نفس و زیر سؤال بردن خود شده است و موجب شده که دانشآموزان تصور کنند که نه استعداد لازم برای موفقیت در ریاضی را دارا میباشند و نه تلاشهای آنها مثمرثمر میباشد.به نظر آنها کلاسهای ریاضی خشک و غیرقابل انعطاف است و مهمترین ابزاری که در خدمت این کلاسهاست همان گچ و تخته است. دبیران ریاضی معمولاً افرادی خشک، پرابهت و سخت گیر هستند که دانشآموزان با شنیدن نامشان به یاد نمرههای کم و داد و فریادهای مکرر میافتند.زنگ ریاضی برای بسیاری از آنها دلهره، اضطراب و نگرانی، جریمه و نمرههای منفی پی درپی به ارمغان میآورد.طبیعی است که با چنین وضعی هیچ گونه یادگیری و آموزشی با رغبت و علاقه انجام نمیگیرد.دانشآموزان تکالیف ریاضی را به سختی و فقط برای رفع تکلیف، آن هم در صورت بازدید دفتر تمرین از سوی معلم یا سرگروه انجام میدهند و از حل مسأله و تمرین خود هیچ لذتی نمیبرند و نمیتوانند هیچ آیندهای برای فراگیری درس ریاضی برای خود ترسیم کنند و مکرر این سؤال را میپرسند که یادگیری ریاضی به چه دردی میخورد؟و این در حالی است که بیشتر کارهای روزانه افراد با قواعد ریاضی حل و فصل میشود.با توجه به آنچه بیان شد به عنوان دبیر ریاضی برخود لازم دانستم که با اجرای روشهای نوین و پویا، برقراری ارتباط عاطفی، استفاده از ابزارهای مفیدی چون تشویق آن هم به صورتهای مختلف (کلامی، نمره، جایزه و...)، استفاده از نظرات و تجربیات همکاران محترم هم رشته و... با توجه به امکانات و شرایط موجود در فضای آموزشی دانشآموزانم را به درس ریاضی علاقهمند نموده، کاربرد ریاضی در زندگی روزمره را دریابند، انجام تکالیف و حل مسأله برای آنها خوشایند شده و بدین طریق اضطراب، ترس و دلهره از زنگ ریاضی از وجودشان رخت بربندد، علاقه و پشتکار به یادگیری این شاخه ارزشمند از علم و دانش روز به روز در وجودشان بیشتر شود. بیان مسأله:اینجانب خدیجه فرخی با مدرک تحصیلی لیسانس ریاضی با 19 سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش ناحیه 2 قم در سال تحصیلی 95- 94 به صورت نیمه وقت به عنوان دبیر ریاضی در مدرسه ملاصدرا (متوسطه اول) مشغول تدریس هستم.ساختمان مدرسه در سه طبقه طراحی شده است. در این مدرسه 400 نفری، 12 کلاس در پایههای هفتم، هشتم و نهم (4 کلاس در هر پایه) وجود دارد. فضای آموزشگاه از لحاظ نور، وسعت، امکاناتی چون وسایل سرمایشی و گرمایشی، صندلی، تخته، IT و... شرایط مطلوبی دارد.تدریس ریاضی کلاس 104 (هفتم) 204 (هشتم) 303 (نهم) بر عهده اینجانب میباشد.مسألهی مورد بررسی من کلاس هفتم میباشد.کلاس 104 (هفتم) با 32 دانشآموز، از لحاظ اخلاق و رفتار و انضباط با توجه به شرایط فرهنگی و موقعیت جغرافیایی خاص آموزشگاه مطلوب و رضایت بخش میباشند و از لحاظ درسی نیز مستعد به نظر میرسیدند.اما مسألهای که در همان اوایل سال تحصیلی ذهن من، دانشآموزان و بسیاری از والدین آنها را درگیر کرده بود، نمرات سطح پایین آنها در درس ریاضی بود چرا که این دانشآموزان به لحاظ درسی در دورۀ ابتدایی به صورت توصیفی ارزیابی شده بودند با اصطلاحاتی چون «بسیار خوب، خوب، قابل قبول، نیاز به تلاش بیشتر»حال این دانشآموزان با ورود به دورۀ اول متوسطه برای ارزیابی خود در تمامی درسها از جمله درس ریاضی با سیستم «نمره دهی» مواجه میشدند، که برای بسیاری از آنها و خانوادههایشان غیر قابل قبول و غیر قابل هضم بود.به طور مثال با دریافت اولین کارنامۀ ماهانه در اواسط آبان ماه موج اعتراض والدین نسبت به دریافت نمرات سطح پایین و ناخوشایند کسب شده توسط دانشآموزان متوجه من دبیر شد و مکرر این جمله از سوی والدین شنیده میشد که «دختر من سال قبل در درس ریاضی بسیار خوب یا خوب بوده چرا حالا نمرهی او این قدر پایین است؟ » (نمراتی چون 3، 4، .........10، 11، 12).همچنین کسب این نمرات برای خود دانشآموزان بسیار سخت و غیر قابل قبول و دور از تصور و باورشان بود.احساس میکردم که جوی سنگین و ترسناک و دلهره آور از درس ریاضی بر فضای کلاس حاکم شده است بطوری که در برخی از دانشآموزان نسبت به درس ریاضی یک حالت ترس و انزجار دست داده بود، و به تبع آن نگرش منفی نسبت به یادگیری ریاضی باعث ایجاد حس عدم اعتماد به نفس و خودباوری برای آموزش و یادگیری ریاضی در برخی دانشآموزان شده بود.از این رو بر اساس وظیفه و تعهد شغلی خود و احساس مسئولیتی که در برابر دانشآموزانم داشتم سعی کردم علت را دریافته و سپس به حل آن مبادرت ورزم.