فايل مورد نظر در قالب ورد و قابل ويرايش مي باشد112 صفحهمصادره اموال غیر منقولبا نگاهي گذرا به گسترة تاريخ كهن ايران، مي توان دريافت كه شايد يكي از شايعترين شيوه هاي مملكت داري در ايران؛ همانا «حكومت سلطنتي يا مونارشي» بوده است كه گاه نيز با شيوة آريستوكرات مآبانه اي تعديل گشته است.در ايران باستان كه معمولاً به دوره هاي «حكومت امپراتوري بزرگ ايران زمين» از ادوار نخستين اساطيري آن تا پيدايش نخستين سلسله هاي پادشاهي اطلاق مي شود، شايد بتوان گفت حكومتهايي از نوع ماوراالطبيعي و به نوعي تكنوكرات (البته صرفاً از جهت پرستشگري) بر ايران مسلط بوده اند شيوة تملك نيز كاملاً عيني و مستقيم و به بيان نكوتر «واقعي» نبوده است. به هر روي شايد نتوان ابعاد مادي براي اين ملكيت قائل شد؛ البته تاريخ شناسان بسيار علاقهمندند كه شيوه هاي زيستن افراد بشر را در اين حوزه زماني دريابند. اما از آنجا كه معمولاً تاريخ مدون مبناي مطالعات و تحقيقات اينان و بسياري دگر از انديشمندان است، غالباً به طور كاملاً محسوسي اين دوره را تا حد ممكن انتزاعي و غيرواقعي جلوه مي دهند.به هر روي شايد تنها نكته اي كه به ذهن متبادر مي شود آن باشد كه قلمرو وسيع سرزميني كه تحت تملك ايرانيان در ادوار ابتدايي بوده است، «مالكيت بسيار موسعي را تحت استيلاء حاكميت متصور مي گردد. تا بدانجا كه از شواهد و قرائن برمي آيد، دشوار به نظر مي رسد كه اختيار تصرف و استيلاء بر اين اراضي كه لازمة حق مالكيت است به مردمان آن سرزمين سپرده شده باشد. چرا كه حتي در دورانهاي نزديك به معاصر هم چنين امري غيرقابل تصور بوده است و به طريق اولي، شايد بتوان گفت: تملك فرمانروايان در حدود اراضي و املاك و به بيان حقوقي آن «اموال غيرمنقول» سرزمين خود در «حداكثر ميزان خويش قرار داشت، در حالي كه همين ميزان در باب تملك «فرمانبران و مردم» سرزمين در حداقل ميزان ممكن بوده است.البته اين امر مهم را نبايد از خاطر دور داشت كه مقصود «مالك اراضي و املاك متعدد يا به بيان نكوتر «ملاك[1] بودن » مد نظر است. چرا كه با همان گمان تقريبي مي توان حدس زد به تناسب جمعيت اندك افراد تحت تابعيت ايراني . قلمرو بسيار وسيع سرزميني، تقريباً تمامي افراد «مالك» بوده اند اما بايد «ملاك» بودن آنها را با ديده ترديد بنگريم. [1]-ملاك: صاحب املاك بسيار، مالك اموال متعدد. عنوانصفحه«كليد واژه»3«ديباچه»3سير تكامل بشر از ادوار نخستين تا زمان معاصر9«باب نخست – تاريخچه مصادره در ايران»10فصل نخست: ايران پيش از انقلاب مشروطيت11بخش نخست: ايران باستان12بخش دوم: ايران از ظهور اسلام تا دوران معاصر17بخش سوم: ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامي23بخش چهارم: ايران از انقلاب اسلامي تا عصر حاضر45«باب دوم – مصادره از اموال غير منقول و حقوق خصوصي»50فصل نخست – حقوق مدني و مصادره51بخش نخست – قانون مدني52گفتار نخست: «مالكيت و مصادره اموال غير منقول»53گفتار دوم: «ارث و مصادره اموال غيرمنقول»70گفتار سوم: «عقود معين و مصادره اموال غير منقول»77باب سوم – مصادره اموال غيرمنقول در حقوق عمومي97بخش اول – قانون اساسي97نتيجه گيري مبحث105منابع و مآخذ108
مصادره اموال غير منقول
فايل مورد نظر در قالب ورد و قابل ويرايش مي باشد112 صفحهمصادره اموال غیر منقولبا نگاهي گذرا به گسترة تاريخ كهن ايران، مي توان دريافت كه شايد يكي از شايعترين شيوه هاي مملكت داري در ايران؛ همانا «حكومت سلطنتي يا مونارشي» بوده است كه گاه نيز با شيوة آريستوكرات مآبانه اي تعديل گشته است.در ايران باستان كه معمولاً به دوره هاي «حكومت امپراتوري بزرگ ايران زمين» از ادوار نخستين اساطيري آن تا پيدايش نخستين سلسله هاي پادشاهي اطلاق مي شود، شايد بتوان گفت حكومتهايي از نوع ماوراالطبيعي و به نوعي تكنوكرات (البته صرفاً از جهت پرستشگري) بر ايران مسلط بوده اند شيوة تملك نيز كاملاً عيني و مستقيم و به بيان نكوتر «واقعي» نبوده است. به هر روي شايد نتوان ابعاد مادي براي اين ملكيت قائل شد؛ البته تاريخ شناسان بسيار علاقهمندند كه شيوه هاي زيستن افراد بشر را در اين حوزه زماني دريابند. اما از آنجا كه معمولاً تاريخ مدون مبناي مطالعات و تحقيقات اينان و بسياري دگر از انديشمندان است، غالباً به طور كاملاً محسوسي اين دوره را تا حد ممكن انتزاعي و غيرواقعي جلوه مي دهند.به هر روي شايد تنها نكته اي كه به ذهن متبادر مي شود آن باشد كه قلمرو وسيع سرزميني كه تحت تملك ايرانيان در ادوار ابتدايي بوده است، «مالكيت بسيار موسعي را تحت استيلاء حاكميت متصور مي گردد. تا بدانجا كه از شواهد و قرائن برمي آيد، دشوار به نظر مي رسد كه اختيار تصرف و استيلاء بر اين اراضي كه لازمة حق مالكيت است به مردمان آن سرزمين سپرده شده باشد. چرا كه حتي در دورانهاي نزديك به معاصر هم چنين امري غيرقابل تصور بوده است و به طريق اولي، شايد بتوان گفت: تملك فرمانروايان در حدود اراضي و املاك و به بيان حقوقي آن «اموال غيرمنقول» سرزمين خود در «حداكثر ميزان خويش قرار داشت، در حالي كه همين ميزان در باب تملك «فرمانبران و مردم» سرزمين در حداقل ميزان ممكن بوده است.البته اين امر مهم را نبايد از خاطر دور داشت كه مقصود «مالك اراضي و املاك متعدد يا به بيان نكوتر «ملاك[1] بودن » مد نظر است. چرا كه با همان گمان تقريبي مي توان حدس زد به تناسب جمعيت اندك افراد تحت تابعيت ايراني . قلمرو بسيار وسيع سرزميني، تقريباً تمامي افراد «مالك» بوده اند اما بايد «ملاك» بودن آنها را با ديده ترديد بنگريم. [1]-ملاك: صاحب املاك بسيار، مالك اموال متعدد. عنوانصفحه«كليد واژه»3«ديباچه»3سير تكامل بشر از ادوار نخستين تا زمان معاصر9«باب نخست – تاريخچه مصادره در ايران»10فصل نخست: ايران پيش از انقلاب مشروطيت11بخش نخست: ايران باستان12بخش دوم: ايران از ظهور اسلام تا دوران معاصر17بخش سوم: ايران از انقلاب مشروطيت تا انقلاب اسلامي23بخش چهارم: ايران از انقلاب اسلامي تا عصر حاضر45«باب دوم – مصادره از اموال غير منقول و حقوق خصوصي»50فصل نخست – حقوق مدني و مصادره51بخش نخست – قانون مدني52گفتار نخست: «مالكيت و مصادره اموال غير منقول»53گفتار دوم: «ارث و مصادره اموال غيرمنقول»70گفتار سوم: «عقود معين و مصادره اموال غير منقول»77باب سوم – مصادره اموال غيرمنقول در حقوق عمومي97بخش اول – قانون اساسي97نتيجه گيري مبحث105منابع و مآخذ108