رمان نویس مشهور روسی در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد. او به یک خانواده اشرافی روسیه متعلق بود. اجدادش از شخصیتهای معروف روس بودند. گفته شده سنگینترین مغز سالم جهان، متعلق به اوست که ۲۰۱۲ گرم وزن داشته است.پدر وی در ارتش روس مقام سرهنگی داشت. این مرد در سال ۱۸۲۰ وقتی «ایوان» دو ساله بود زن و سه پسرش را به اروپا غربی برد و به گردش در کشورهای این منطقه پرداخت. در بازگشت به روسیه «تورگنیف» مانند دیگر مَلاک زادگان روس در نزد استادان و آموزگاران مجرب تعلیم و تربیت یافت. او زبان روسی را خیلی دوست میداشت و همیشه از این که استادان، زبان مادری اش را به او یاد نمیدادند متأسف بود، اما سرانجام به وسیله یکی از دهقانان املاک پدر توانست یک کتاب روسی به دست آورد و با شوق بسیار بخواند. ایوان در شانزده سالگی به دانشگاه مسکو رفت. اما در سال ۱۸۳۵ او را به دانشگاه «سن پترزبورگ» منتقل ساختند. آنجا در رشته زبانشناسی به تحصیل پرداخت ودر این زمان احساس کرد که میخواهد چیز بنویسد و به نویسندگی بپردازد. او نخست با تقلید از یکی از آثار «بایرون» شاعر بزرگ انگلیسی یک قطعه شعر خوب سرود اما استادش بدون آن که او را رسوا سازد به او گفت: «فکر میکنم تو میتوانی چیزی شوی» !و در این زمان تشجیع شد و در روزنامهها آثار شعری خود از جمله «کاج کهن» را منتشر ساخت.
ادبیات اروپا-آثار ایوان تورگنیف
رمان نویس مشهور روسی در نهم نوامبر ۱۸۱۸ در «اورال» به دنیا آمد. او به یک خانواده اشرافی روسیه متعلق بود. اجدادش از شخصیتهای معروف روس بودند. گفته شده سنگینترین مغز سالم جهان، متعلق به اوست که ۲۰۱۲ گرم وزن داشته است.پدر وی در ارتش روس مقام سرهنگی داشت. این مرد در سال ۱۸۲۰ وقتی «ایوان» دو ساله بود زن و سه پسرش را به اروپا غربی برد و به گردش در کشورهای این منطقه پرداخت. در بازگشت به روسیه «تورگنیف» مانند دیگر مَلاک زادگان روس در نزد استادان و آموزگاران مجرب تعلیم و تربیت یافت. او زبان روسی را خیلی دوست میداشت و همیشه از این که استادان، زبان مادری اش را به او یاد نمیدادند متأسف بود، اما سرانجام به وسیله یکی از دهقانان املاک پدر توانست یک کتاب روسی به دست آورد و با شوق بسیار بخواند. ایوان در شانزده سالگی به دانشگاه مسکو رفت. اما در سال ۱۸۳۵ او را به دانشگاه «سن پترزبورگ» منتقل ساختند. آنجا در رشته زبانشناسی به تحصیل پرداخت ودر این زمان احساس کرد که میخواهد چیز بنویسد و به نویسندگی بپردازد. او نخست با تقلید از یکی از آثار «بایرون» شاعر بزرگ انگلیسی یک قطعه شعر خوب سرود اما استادش بدون آن که او را رسوا سازد به او گفت: «فکر میکنم تو میتوانی چیزی شوی» !و در این زمان تشجیع شد و در روزنامهها آثار شعری خود از جمله «کاج کهن» را منتشر ساخت.