عشایر عشایر یا کوچیها به مردمانی گفته میشود که عمومآ زندگی خود را از دامداری اداره میکنند و به همین دلیل معمولاً هر سال از ییلاق به قشلاق و بالعکس کوچ میکنند. عشایر بطور سنتی دارای اقامتگاه ثابتی نیستند و نوع مسکن آنان به گونهای است که امکان جمع آوری و نصب مجدد آن وجود دارد. واژه عشایر بیشتر در فارسی و در مورد ایلهای کوچنده در ایران به کار میرود. عشایر در قدیم تقریباً نیروهای اصلی جنگی ایران را تشکیل میدادهاند. از عشایر معروف ایران میتوان به ایلها و تیرههای مختلف بختیاری، لر و قشقایی اشاره کرد. برابر فارسی واژهٔ عربی عشیره، رَم (=رمه) است که در متون قدیمی بیشتر برای توصیف عشایر استان فارس بهکار میرفتهاست. این واژه را در متنها زم نیز مینوشتند و آن را به صورت جمع شکسته عربی رموم و زموم جمع میبستند.[۱] چادرنشینی ، یكی از صور كوچنشینی با شیوه زندگی و اقتصاد سنّتی شبانی، كه تركیبی است از عادات و فنون گوناگون بهرهبرداری از امكانات طبیعی محیط زیست نامطلوب چون بیابانها، كوههای بلند و غیره. بااین تعریف، زندگی چادرنشینی بر مبنای اهلی كردن و پرورش دام است و لازمه آن، دسترسی به مراتع سبز، و یافتن مراتع سبز در طول سال نیازمند كوچ است. مرتع و هوا عامل تعیینكننده زمان كوچ است و دام، راهبرِ چادرنشینان. در این نوع از معیشت، آرامش خاطر چادرنشینان به سیری و سلامت دامها بستگی دارد (كریمی، 1350 ش، ص 38؛ اماناللهی بهاروند، ص 23). مسكن اصلی چادرنشینان، چادری متحرك و معمولاً سیاه رنگ (سیاه چادر) است كه زنان چادرنشین آن را از موی بز و گاهی (در بین بَدویهای عرب؛ رجوع کنید به بدوی*، عرب) با تركیبی از پشم * گوسفند میبافند. این چادرها بر روی دیركهای چوبی سوار و با ریسمانهایی به زمین متصل میگردند و بهسرعت برپا یا برچیده میشوند (فیلبرگ، ص 124ـ127). بنابراین، دیگر كوچنشینان جهان اسلام، مانند ایلسوَنها/ شاهسَوَنها، تركمنهای ایران و تركیه و عراق، قرقیزها، ازبكها و قزاقهای مسلمان، چادرنشین محسوب نشدهاند، به دلیل نداشتن چادر و داشتن مسكن متحرك گنبدیشكل با پوشش نمدی و اسكلت قفسمانند چوبی (همانند آلاچیق)، كه غالباً یورت یا اُی نامیده میشود. فعالیت اقتصادی و نوع مسكن چادرنشینان با شهرنشینان و روستانشینان متفاوت است و انتظام اجتماعی درونی ویژهای دارد. همین امر بُعد سیاسی خاصی به آن میدهد كه مستعد ایجاد نوعی ساخت قدرت در مقیاس یك جامعه كل است كه گاهی
عشایر عشایر یا کوچیها به مردمانی گفته میشود که عمومآ زندگی خود را از دامداری اداره میکنند و به همین دلیل معمولاً هر سال از ییلاق به قشلاق و بالعکس کوچ میکنند. عشایر بطور سنتی دارای اقامتگاه ثابتی نیستند و نوع مسکن آنان به گونهای است که امکان جمع آوری و نصب مجدد آن وجود دارد. واژه عشایر بیشتر در فارسی و در مورد ایلهای کوچنده در ایران به کار میرود. عشایر در قدیم تقریباً نیروهای اصلی جنگی ایران را تشکیل میدادهاند. از عشایر معروف ایران میتوان به ایلها و تیرههای مختلف بختیاری، لر و قشقایی اشاره کرد. برابر فارسی واژهٔ عربی عشیره، رَم (=رمه) است که در متون قدیمی بیشتر برای توصیف عشایر استان فارس بهکار میرفتهاست. این واژه را در متنها زم نیز مینوشتند و آن را به صورت جمع شکسته عربی رموم و زموم جمع میبستند.[۱] چادرنشینی ، یكی از صور كوچنشینی با شیوه زندگی و اقتصاد سنّتی شبانی، كه تركیبی است از عادات و فنون گوناگون بهرهبرداری از امكانات طبیعی محیط زیست نامطلوب چون بیابانها، كوههای بلند و غیره. بااین تعریف، زندگی چادرنشینی بر مبنای اهلی كردن و پرورش دام است و لازمه آن، دسترسی به مراتع سبز، و یافتن مراتع سبز در طول سال نیازمند كوچ است. مرتع و هوا عامل تعیینكننده زمان كوچ است و دام، راهبرِ چادرنشینان. در این نوع از معیشت، آرامش خاطر چادرنشینان به سیری و سلامت دامها بستگی دارد (كریمی، 1350 ش، ص 38؛ اماناللهی بهاروند، ص 23). مسكن اصلی چادرنشینان، چادری متحرك و معمولاً سیاه رنگ (سیاه چادر) است كه زنان چادرنشین آن را از موی بز و گاهی (در بین بَدویهای عرب؛ رجوع کنید به بدوی*، عرب) با تركیبی از پشم * گوسفند میبافند. این چادرها بر روی دیركهای چوبی سوار و با ریسمانهایی به زمین متصل میگردند و بهسرعت برپا یا برچیده میشوند (فیلبرگ، ص 124ـ127). بنابراین، دیگر كوچنشینان جهان اسلام، مانند ایلسوَنها/ شاهسَوَنها، تركمنهای ایران و تركیه و عراق، قرقیزها، ازبكها و قزاقهای مسلمان، چادرنشین محسوب نشدهاند، به دلیل نداشتن چادر و داشتن مسكن متحرك گنبدیشكل با پوشش نمدی و اسكلت قفسمانند چوبی (همانند آلاچیق)، كه غالباً یورت یا اُی نامیده میشود. فعالیت اقتصادی و نوع مسكن چادرنشینان با شهرنشینان و روستانشینان متفاوت است و انتظام اجتماعی درونی ویژهای دارد. همین امر بُعد سیاسی خاصی به آن میدهد كه مستعد ایجاد نوعی ساخت قدرت در مقیاس یك جامعه كل است كه گاهی