طراحی معماری و مفاهیم 1 ) در معرفی یک یا معماری برای بیان شدن باید مفاهیم قابل اندازه گیری از طراحی یا ترکیب به کار گرفته شود. 2 ) یک تلاش متمرکز شده می خواهد تا مفهوم عواملی که قبلاً با هم آورده شده اند به طور مناسبی کامل کنند. 3 ) آوردن عوامل با هم یک عمل خلاقانه است که طراحان معماران منتقدین و هنرمندان موسیقی دانان تشخیص داده اند که 10% الهام گرفتن یا نبوق و 90% کار سخت می باشد. 4 ) تدوین مفهوم برای اغلب مردم یک فعالیت ناآشنا است و دانشجویان معماری هم مشکل زیادی برای تبدیل شدن آن به جنبه های دیگر طراحی دارند. 5 ) سه مسئله از توانایی گسترش در مفهوم سازی ممانعت می کنند. 6 ) مانع اول سرو کار داشتن با مسائل ارتباطی است دومی بی تجربگی سومی مشکلات ایجاد سلسله مراتب است. 7 ) اولین مسئله ای که دانشجویان با آن رویارو هستند ارتباطات است. 8 ) به طور شگفت آوری اغلب مسئله ارتباطات مشکل در توضیح مفاهیم به دیگران نیست بلکه در توضیح دادن ایده ها به خودمان است. 9 ) طراحان یاد می گیرند که گفته گویی بین ذهن خودشان را به عنوان یک محوطه برای توضیح ایده ها به دیگران توسعه دهند. 10 ) مسئله دیگر ارتباطات که به تنظیم مفهوم تاثیر می گذارد ارتباط تصویری یا گرافیکی است. 11 ) برای اشاره بسیاری دانشجویان برای کروکی زدن به منظور بخشی از روند توسعه مفاهیم مردد هستند تولید دارند. 12 ) هر چیزی که در معماری ساخته می شود باید ترسیم شود و ترسیمان شامل نیمی از سند قرارداد ساختمان می باشد. 13 ) روند طراحی باید زودتر از پیشنهاد و مفهوم آن می تواند در ادامه مورد انتقاد قرار گفته و اصلاح شود. 14 ) لویی کان یک پیشنهاد ارائه می دهد که مسئله ارتباط بین تجسم ساختمان و اولین اسکیس یک مشکل جهانی برای دانشجویان. 15 ) یک معمار برای پرسیدن یک سوال آمده است. 16 ) من درباره فضایی پر از شگفتی خیال پردازی می کنم فضایی که افزایش می یابد و به طور روانی گشوده می شود بدون آغاز و بدون پایان از یک ماهه بدون فصل مفید و طلایی. 17 ) چرا زمانی که من اولین خط را برای به دست آوردن رویاروی کاغذ جای می دهم رویا ها کاهش می یابد. 18 ) این یک سوال از موارد قابل اندازه گیری است. *.*.*.* 1 ) در معرفی یک یا معماری برای بیان شدن باید مفاهیم قابل اندازه گیری از طراحی یا ترکیب به کار گرفته شود. 2 ) قبلاً اولین فرد روی کاغذ اندازه ای بود از آنچه کاملاً نمی توانست بیان شود. 3 ) محیط ناآشنای مسئله دوم ادامه ای از شکل اولی است. 4 ) مفاهیم برای ساختن مشکل هستند اگر یک جنبه ناآشنا از معماری باشند. 5 ) از آنجا که بسیاری از ساختمانها بدون بهره بردن از یک مفهوم ساخته می شوند و از آنجا که اغلب منتقدین و بیشتر معماران از نوشتن درباره آنها دوری می کنند نسبتاً برای آغاز نکردن طراح به بلندپروازی برای مفاهیم و فهمیدن نقشی که مفاهیم در طراحی ساختمان بازی می کنند راحت است. 6 ) محدوده مشکل سوم می تواند تا حد مشکلی که مختص سلسله مراتب معرفی می شود ساده شود. 7 ) خصوصاً برای یک دانشجو به خاطر فقدان تجربه ودر تصمیم گیری مشکل است اگر عقیده ای یک مفهوم درخشان یا یک مفهوم بسیار بد باشد. 8 ) یک معمار باید قادر به ایجاد یک قضاوت روشن یا بینا باشد. 9 ) درک رابطه میان عقاید و تصورات و مفاهیم می تواند به حل کردن همه سه مشکل کمک کند. 1 ) عقاید اندیشه های ویژه و بهم پیوسته ای هستند که ما می توانیم از فهم بینش با مشاهده به عنوان نتیجه داشته باشیم. 2 ) ما در معماری درباره خیلی چیزها عقایدی داریم که شامل راه هایی برای جهت گیری یک ساختمان، جای گیری یک آشپزخانه، بهترین مفهوم بهره وری است. تهویه طبیعی، ارزش حفظ انرژی و اهمیت مصالح با دوام، انتقال میان فرم ها و بهترین راه برای گسترش یک توالی فضایی و امثال آن می شود. 3 ) ساختمانها و طراحی ساختمان در بسیاری از بخش های کوچک ترکیب شده اند و این برای توسعه مهارتها در تولید عقاید و مفاهیم که پاسخ به مسائل متفاوت گسترده که ظاهر می شود مهم است. 4 ) فرانک لوید رایت یک نمونه خوب از معماری است که درباره آنچه که باید انجام دهد عقاید زیادی داشته.
طراحی معماری و مفاهیم 1 ) در معرفی یک یا معماری برای بیان شدن باید مفاهیم قابل اندازه گیری از طراحی یا ترکیب به کار گرفته شود. 2 ) یک تلاش متمرکز شده می خواهد تا مفهوم عواملی که قبلاً با هم آورده شده اند به طور مناسبی کامل کنند. 3 ) آوردن عوامل با هم یک عمل خلاقانه است که طراحان معماران منتقدین و هنرمندان موسیقی دانان تشخیص داده اند که 10% الهام گرفتن یا نبوق و 90% کار سخت می باشد. 4 ) تدوین مفهوم برای اغلب مردم یک فعالیت ناآشنا است و دانشجویان معماری هم مشکل زیادی برای تبدیل شدن آن به جنبه های دیگر طراحی دارند. 5 ) سه مسئله از توانایی گسترش در مفهوم سازی ممانعت می کنند. 6 ) مانع اول سرو کار داشتن با مسائل ارتباطی است دومی بی تجربگی سومی مشکلات ایجاد سلسله مراتب است. 7 ) اولین مسئله ای که دانشجویان با آن رویارو هستند ارتباطات است. 8 ) به طور شگفت آوری اغلب مسئله ارتباطات مشکل در توضیح مفاهیم به دیگران نیست بلکه در توضیح دادن ایده ها به خودمان است. 9 ) طراحان یاد می گیرند که گفته گویی بین ذهن خودشان را به عنوان یک محوطه برای توضیح ایده ها به دیگران توسعه دهند. 10 ) مسئله دیگر ارتباطات که به تنظیم مفهوم تاثیر می گذارد ارتباط تصویری یا گرافیکی است. 11 ) برای اشاره بسیاری دانشجویان برای کروکی زدن به منظور بخشی از روند توسعه مفاهیم مردد هستند تولید دارند. 12 ) هر چیزی که در معماری ساخته می شود باید ترسیم شود و ترسیمان شامل نیمی از سند قرارداد ساختمان می باشد. 13 ) روند طراحی باید زودتر از پیشنهاد و مفهوم آن می تواند در ادامه مورد انتقاد قرار گفته و اصلاح شود. 14 ) لویی کان یک پیشنهاد ارائه می دهد که مسئله ارتباط بین تجسم ساختمان و اولین اسکیس یک مشکل جهانی برای دانشجویان. 15 ) یک معمار برای پرسیدن یک سوال آمده است. 16 ) من درباره فضایی پر از شگفتی خیال پردازی می کنم فضایی که افزایش می یابد و به طور روانی گشوده می شود بدون آغاز و بدون پایان از یک ماهه بدون فصل مفید و طلایی. 17 ) چرا زمانی که من اولین خط را برای به دست آوردن رویاروی کاغذ جای می دهم رویا ها کاهش می یابد. 18 ) این یک سوال از موارد قابل اندازه گیری است. *.*.*.* 1 ) در معرفی یک یا معماری برای بیان شدن باید مفاهیم قابل اندازه گیری از طراحی یا ترکیب به کار گرفته شود. 2 ) قبلاً اولین فرد روی کاغذ اندازه ای بود از آنچه کاملاً نمی توانست بیان شود. 3 ) محیط ناآشنای مسئله دوم ادامه ای از شکل اولی است. 4 ) مفاهیم برای ساختن مشکل هستند اگر یک جنبه ناآشنا از معماری باشند. 5 ) از آنجا که بسیاری از ساختمانها بدون بهره بردن از یک مفهوم ساخته می شوند و از آنجا که اغلب منتقدین و بیشتر معماران از نوشتن درباره آنها دوری می کنند نسبتاً برای آغاز نکردن طراح به بلندپروازی برای مفاهیم و فهمیدن نقشی که مفاهیم در طراحی ساختمان بازی می کنند راحت است. 6 ) محدوده مشکل سوم می تواند تا حد مشکلی که مختص سلسله مراتب معرفی می شود ساده شود. 7 ) خصوصاً برای یک دانشجو به خاطر فقدان تجربه ودر تصمیم گیری مشکل است اگر عقیده ای یک مفهوم درخشان یا یک مفهوم بسیار بد باشد. 8 ) یک معمار باید قادر به ایجاد یک قضاوت روشن یا بینا باشد. 9 ) درک رابطه میان عقاید و تصورات و مفاهیم می تواند به حل کردن همه سه مشکل کمک کند. 1 ) عقاید اندیشه های ویژه و بهم پیوسته ای هستند که ما می توانیم از فهم بینش با مشاهده به عنوان نتیجه داشته باشیم. 2 ) ما در معماری درباره خیلی چیزها عقایدی داریم که شامل راه هایی برای جهت گیری یک ساختمان، جای گیری یک آشپزخانه، بهترین مفهوم بهره وری است. تهویه طبیعی، ارزش حفظ انرژی و اهمیت مصالح با دوام، انتقال میان فرم ها و بهترین راه برای گسترش یک توالی فضایی و امثال آن می شود. 3 ) ساختمانها و طراحی ساختمان در بسیاری از بخش های کوچک ترکیب شده اند و این برای توسعه مهارتها در تولید عقاید و مفاهیم که پاسخ به مسائل متفاوت گسترده که ظاهر می شود مهم است. 4 ) فرانک لوید رایت یک نمونه خوب از معماری است که درباره آنچه که باید انجام دهد عقاید زیادی داشته.